پنجشنبه , ۹ فروردین ۱۴۰۳

اعتیاد و سلامت روانی

  اگر چه مدت های مدیدی است که انسان ها به مصرف مواد مخدر روی آورده اند و شیوع و گسترش مصرف مواد چه در زنان و چه در مردان در جامعه مدرن را می توان با دلایلی مثل، ناهنجاری  و نابرابری های اجتماعی، نابرابری اقتصادی، اختلالات شخصیتی و روانی، ضعف در فرایند جامعه پذیری در خانواده و حتی شکل خانواده عنوان کرد؛ نگاه به امر اعتیاد براساس تقدم زمانی از امری شخصی و فردی شروع و امروزه به عنوان «امری اجتماعی[۱]» شناخته می شود. در ایران برای نخستین بار بعد از انقلاب در چارچوب «برنامه چهارم توسعه»، رویکرد اجتماعی  و اینکه اعتیاد  و سوء مصرف مواد را به عنوان پدیده ای اجتماعی  و فرهنگی بنگریم، ایجاد شد. اصلاح در قانون مبارزه با مواد مخدر سال ۱۳۷۶، تصویب قانون جدیدی توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر بود که جهت پیشگیری از اعتیاد، رویکرد درمان محور به جای کیفر محور در اولویت قرار گیرد. در اطلاحیه جدید مصوب سال ۱۳۸۶ توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر معتاد نه یک مجرم بلکه یک بیمار و مددجو تلقی می شود. دیدگاه حقوقی ایران نسبت به فرد معتاد، بر اساس بند ۵ ماده ۱ قانون مبارزه با مواد مخدر  دیدگاهی کیفری است. بر اساس این دیدگاه استعمال مواد مخدر یا روان گردان های صنعتی غیردارویی به هر شکلی مگر در مواردی که قانون مستثنی کرده باشد، جرم شناخته می شود. اما در عین حال برای شخص معتاد که استعمال مواد نوعی وابستگی ایجاد کرده  و همراه با فشارهای جسمی و روانی است، سیاست کیفری متفاوتی به نسبت استعمال کننده غیر معتاد در نظر گرفته شده است و به نوعی تحت تاثیر شخصیت فرد معتاد، قانونگذار پذیرفته است برای این دسته از افراد مجازات به تنهایی نمی تواند نتیجه موثری داشته باشد و تا جایی که ممکن است، سیاست مدارا ودرمان شخص معتاد به عنوان محور برنامه قانونی مبارزه با شیوع و گسترش اعتیاد قرار گرفته است. در واقع حاکم شدن گفتمان «معتاد، یک بیمار است»، نباید مانع از پرداختن به زمینه های اجتماعی، روانی و جامعه شناختی که هدف سیاست های پیشگیرانه است، شود.

    تاثیر سلامت روان، بر پدیده اعتیاد یکی از مهمترین موضوعاتی است که روان شناسان و جامعه شناسان بر آن تاکید ویژه ای دارند. سلامت روان، بر اساس تعریف انجمن ملی برای سلامت روان در بریتانیا عبارت است از:

«سلامت روان چیزی نیست که شما آن را در تملک خود دارید، بلکه چیزی است که آن  را باید در عمل به نمایش می گذارید. برای برخورداری از روان سالم شما باید برای خود ارزش قائل شوید و خود را قبول داشته باشید.»[۲]

   بنابراین، افرادی که از سلامت روان برخوردارند می توانند از خود در مقابل آسیب های اجتماعی محافظت کنند و خود را با ارزش های والای انسانی مورد سنجش قرار دهند. در مقابل افرادی که در زمینه سلامت روان با مشکل مواجه هستند، مهمترین ویژگی کلیدی شان این است که از طرد شدن می ترسند و مدام فاصله خود را با دیگران حفظ می کنند. به همین دلیل است که در بررسی دلایل گرایش زنان به اعتیاد، اضطراب و تنهایی از مهمترین دلایل گرایش ذکر می شود. به دلیل تغییراتی که در بعضی از ترکیبات شیمیایی مغز رخ می دهد می توان آن ها را معلول افسردگی به ویژه در زنان گرفتار اعتیاد دانست. بر این اساس حتی الگوی مصرف و نوع مواد مصرف در زنان نسبت به مردان تفاوت دارد. می توان گفت افراد وابسته به مواد از بهداشت روان و کیفیت زندگی پایین تری برخوردارند و بر این اساس هر چقدر جامعه ای سطح نابرابری بالاتری در حوزه های مختلف داشته باشد، آسیب های اجتماعی در آن گسترده تر است.

   بر اساس نظریه «مازلو[۳]»، سلامت روانی در گرو تحقق نیازهایی مانند، نیاز به محبت و دوستی، نیاز به شناخت و احترام و نیاز به تحریک و چالش  و عدم تحقق این نیازها، جوامع را به مرز از هم پاشیدگی اجتماعی می رساند؛ و خطر اختلال های روانی را افزایش می دهد. جوامعی که دچار آنومی اجتماعی و روانی هستند، رشد روانی متناسبی با رشد جسمانی ندارند. بنابراین اختلال های روانی پیچیده ای ظهور می کند که اولین بروز آن تاب نیاوردن در مقابل مشکلات است. چنین افرادی بیشتر در معرض خطر اعتیاد به مواد مخدر و داروهای روان گردان قرار د ارند. در واقع اعتیاد باعث می شود فرد نقش های اجتماعی، معنوی و عاطفی خود در سطح جامعه و خانواده را به درستی ایفا نکند، و علاوه بر زندگی فردی، زندگی اجتماعی او به شدت آسیب می بیند. در این میان خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی شدن  و تربیت انسان ها نقش مهمی در پرورش بهداشت روانی دارد.

تفاوت های زنان و مردان بر اساس توجه به سلامت روانی را می توان به صورت زیر عنوان کرد:

   زنان اغلب از مواد مخدر متفاوت تری نسبت به مردان استفاده می کنند؛ به عنوان مثال زنان قبل از این که به طور کامل معتاد شوند، مقادیر کمتری ازمواد در یک دوره زمانی کوتاه استفاده می کنند.

   زنان واکنش های جسمی و روحی متفاوتی در استفاده به مواد نسبت به مردان دارند. به عنوان مثال در مرحله اول زنان گرایش بیشتری به استفاده از داروهای آرام بخش مخدری دارند.

   هورمون های جنسی در زنان مبتلا به اعتیاد عوارض و پیامدهای منفی روحی و جسمی شدیدتری درآنها نسبت به مردان ایجاد می کند. به عنوان مثال زنانی که از مواد مخدر بر اساس الگوی اعتیاد استفاده می کنند، ممکن است عوارض فیزیکی بیشتری بر روی قلب و عروق خونی آنها ایجاد کند. همچنین تغییرات مغزی که در نتیجه استفاده از مواد مخدر در زنان ایجاد می شود بسیار شدیدتر از مردان است و بنابراین پیامدهای بیشتری برای نهاد خانواده و جامعه دارد.

[۱] The Social

[۲] D. Rowe, How to Improve youe Mental Well-being. London: Mind, 2002.

[۳] Abraham Maslow

 

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است

همچنین ببینید

هشدار درباره تبلیغات گمراه‌کننده فروشندگان مواد مخدر

منصور براتی معاون پژوهشی موسسه کادراس در گفتگو با ایسنا، ضمن بیان اینکه بسیاری از …