مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری/ایمیل:
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 296
» آخرین عضو: aaianshulzeo1516
» موضوعات انجمن: 71
» ارسال‌های انجمن: 1,217

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 4 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 4 مهمان

آخرین موضوع‌ها
پیشگیری از اعتیاد در ایرا...
انجمن: پیشگیری از اعتیاد
آخرین ارسال توسط: Robertdup
2024/04/22، 09:33 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 4,968
اعتیاد و کرونا ویروس
انجمن: کاهش آسیب و درمان اعتیاد
آخرین ارسال توسط: Robertdup
2024/04/06، 07:58 PM
» پاسخ: 10
» بازدید: 11,909
طالبان و مواد مخدر
انجمن: جرایم سازمان یافته و تروریسم مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:05 AM
» پاسخ: 19
» بازدید: 7,820
نقش ایران در مبارزه با تر...
انجمن: مبارزه با مواد مخدر
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:03 AM
» پاسخ: 20
» بازدید: 3,088
مواد مخدر و هلال طلایی
انجمن: کشت ، تولید و ترانزیت مواد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:02 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 2,316
سیاست پیشگیری اثربخش و شو...
انجمن: پیشگیری از اعتیاد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:01 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 3,581
بحران امنیتی در افغانستان...
انجمن: کشت ، تولید و ترانزیت مواد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:59 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 1,933
بازگشت طالبان و سیاست مخد...
انجمن: سیاست مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:58 AM
» پاسخ: 18
» بازدید: 2,377
بحران اوپیوئید در جهان
انجمن: پیشگیری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:56 AM
» پاسخ: 13
» بازدید: 1,992
استراتژی مبارزه با مواد د...
انجمن: سیاست مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:55 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 2,152

 
  مشارکت اجتماعی و مبارزه با اعتیاد
ارسال کننده: سهرابی - 2021/05/30، 08:48 AM - انجمن: اجتماعی - پاسخ (18)

در اکثر کشورهای جهان اجتماعی شدن مبارزه با مواد مخدر تاکید بر نقش اجتماعات در یک جامعه به ویژه در حوزه پیشگیری است. امروزه رویکردهای اجتماع محور به عنوان رویکردی چند جانبه بسیار مورد توجه قرار گرفته است، محور مرکزی این رویکرد تغییر و تحول اساسی در شرایط محیطی و اجتماعی مبتنی بر توانمندسازی اجتماعات و جامعه محلی است. هدف برنامه های اجتماع محور در مقابله با مواد مخدر به طور کلی واگذاری عملکردهای خدماتی و رفاهی این حوزه به افراد، خانواده‌ها، سازمان‌های مردم نهاد و تشکل‌های بزرگتر جامعه است. در چنین حالتی امکان ایجاد ساختاری مناسب بر مبنای شناخت مشکلات حقیقی اجتماع و اجرای مداوم، ارزشیابی واقع‌بینانه، اصلاح ساختارها و ارتقاء برنامه‌های عملیاتی بیش از پیش فراهم می‌شود. می‌توان امیدوار بود با قرارگیری امر مبارزه با مصرف مواد مخدر در کانون اقدامات اجتماعات صمن توانمندسازی اعضای اجتماعات امکان بیشتری برای بسترسازی سلامت اجتماعی و پیشگیری از مصرف مواد مخدر ایجاد شود.
محور مرکزی در مبارزه با نوع اجتماعی مصرف مواد مخدر مشارکت است. علاوه بر این شناخت از موضوعات محیطی، ساختار محلی و روابط افراد با یکدیگر از طریق تغییرات در عوامل خطر و عوامل محافظ، محیط مساعدتری برای پیشگیری از مصرف مواد مخدر را فراهم می‌کند؛ در این مفهوم مشارکت اجتماع قلب تپنده اجتماعی شدن مبارزه با مواد مخدر است. مشارکت فرایندی است که اجازه می‌دهد اجتماع مورد نظر از تمام جنبه‌های اجرای طرح بهره‌مند شود و از این طریق اجتماع و بازیگران فردی مسئولیت سلامت و رفاه خود و توسعه ظرفیت را برای کمک به توسعه خود و دیگران بر عهده می‌گیرند.
در این معنا مشارکت اجتماعی دلالت بر گسترش روابط بین گروهی در قالب انجمن‌های داوطلبانه، باشگاه‌ها، اتحادیه‌ها و گروه‌هایی دارد که معمولاً خصلتی محلی و غیر دولتی دارند که در قالب سیاست اجتماعی، مشارکت  و درگیر ساختن مردم در فرایندهای مختلف مبارزه با مواد مخدر مبارزه با مواد مخدر را هدف خود می‌دانند.
اکثر برنامه‌های اجتماع محور مبارزه با مواد مخدر، رویکردی مشارکت جویانه دارند. هدف رویکرد مشارکت جویانه استفاده استفاده از گروه‌های هدف یا گروه‌هایی است که بر روی آنها تمرکز صورت می‌گیرد؛ این روش با مشاکرت مردم  و به صورت محله محور است. در این رویکرد گروه‌های ذی‌نفع از طریق بحث و گفتگو در متن‌های مختلف زندگی و محل سکونت خود، موضوع را تشریح کنند، جوانب آن را به نحوی که به محل زندگی‌شان مربوط است، برشمارند، آسیب دیده‌ترین خانواده‌ها را مشخص سازند و مهمتر از همه راه حل نشان دهند و در طراحی برنامه، تصویب آن و بالاخره اجراء و ارزیابی آن فعالانه شرکت داشته باشند.
در این تلقی از مبارزه با مواد مخدر کوشش می‌شود تا کنترل امور به مردم واگذار شود. با این حساب مردم در فرآیند تحقیق، برنامه‌ریزی، تخصیص منابع، نحوه هزینه کردن و تشخیص اولویت‌های مبارزه با مصرف مواد مخدر به عنوان همکار تلقی می‌شوند و دخالتی مستقیم دارند.
تجربه ثابت کرده به کارگیری روش‌های مشارکت جویانه در امر مبارزه با مواد مخدر چند فایده مهم دارد:
1-   افزایش آگاهی و درک شناخت درباره بازیگران کلیدی و گروه‌های اصلی در سطح محلی؛
2-   بهبود کیفی و کمی اطلاعات درباره شرایط محلی؛
3-   مشخص سازی امکانات توسعه‌اس ممکن؛
4-   بسیج منابع و خارج از محل برای تحقق امکانات توسعه‌ای ممکن و عملی؛
5-   یاری رساندن به مردم محل تشخیص محدودیت‌ها، تنگناها و موانع؛
6-    تعیین اولویت‌ها و فعال شدن اهالی در زمینه مبارزه با مصرف مواد مخدر؛
7-   تقویت اعتماد سازی سازمان‌های محلی؛
8-   تکامل و حمایت از راه‌کارهای حل تضادهای محلی.
بنابراین هرگونه پیشگیری و عملیات مبارزه با مصرف مواد مخدر به منظور مراقبت از آرامش و بهداشت جوامع مستلزم حرکت، گفتگو و مشارکت محلی است؛ مشارکتی که فعال و همبسته باشد. یعنی مبارزه توسط مردم و نه مبارزه با مردم و یا برای مردم. هدف این است که درگیر شدن، تعهد داشتن، احساس تعلق، مسئولیت پذیری و تلاش در ایجاد همبستگی به منظور دستیابی به نتایج و دستاوردهای مطلوب در امر مبارزه مصرف با مواد مخدر توسط خود مردم مد نظر قرار گیرد.
مشارکت در برنامه اجتماع‌محور به صورت یک طیف در نظر گرفته شده است؛ آغاز فعالیت مشارکتی که با تجمع همراه است در انجام فعالیت مشارکتی با سازماندهی  و تشکل‌یابی برای مردم ادامه پیدا می‌کند و در نهایت به توانمندسازی  و عمل توسط مردم که همان همبستگی است، دست خواهد یافت.
عملیاتی کردن این رویکرد نیازمند کسب شناخت و دانش و فرهنگ از جامعه است. این امر به دست نمی‌آید مگر با بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی. دیدگاه شبکه‌ای عمدتاً به این امور می‌پردازد که منابع مبارزه از کجا می‌آیند، در کجا استفاده می‌شوند و چگونه به دست می‌آیند. در این رویکرد این گونه ادراک می‌شود که منافع، تصمیم‌ها و مهارت‌های فردی مبارزه‌کنندگان با منافع، تصمیم‌ها و مهارت‌های دیگران در شبکه اجتماعی مورد نظر مرتبط است. دیدگاه شبکه‌ای، چارچوب وحدت بخشی را ایجاد می‌کند که می‌تواند بینش‌های مربوط به رویکردهای بی‌شمار دیگر را یکپارچه نماید. رویکرد شبکه‌ای می‌تواند در ساختار به هم وابستگی تصمیم، گسترش اطلاعات و قواعد تصمیم، انباشتگی اطلاعات و تعارض‌های منفعتی احتمالی در امر مبارزه با مواد مخدر در شبکه‌ روابط اجتماعی نقش داشته باشد.
 
 
 

چاپ این مطلب

  نارکوتروریسم و توسعه جرایم سازمان یافته
ارسال کننده: سهرابی - 2021/05/09، 08:48 AM - انجمن: جرایم سازمان یافته و تروریسم مخدری - پاسخ (8)

به دست آوردن اطلاعات موثق در مورد جرایم سازمان یافته در هر محیط، چالشی مهم برای یک پژوهش است. به ویژه در افغانستان،به دلیل از بین رفتن منافع سیاسی و کیفری و افزایش پنهان کاری که در آن قاچاق مواد مخدر صورت می گیرد ،این چالش، ضعف نهادهای دولتی را برجسته می کند. از آنجا که شناخت ماهیت در حال تغییر جرایم سازمان یافته در شرایط شکننده پس از جنگ در کشوری مانند افغانستان دارای پیامدهای مهم سیاسی است، لذا بررسی چنین فرایندی حیاتی است.

در حالی که شرایط منحصر به فرد افغانستان باعث می شود که مقایسه با سایر جوامع دشوار شود، شواهد موجود از سایر موارد پس از جنگ مانند جنوب شرقی اروپا و غرب آفریقا،  نشان می دهد که جرایم سازمان یافته، دارای توانایی بالقوه برای تثبیت خود در فاز بعدی پس از جنگ می باشد و چالش مهمی در جهت تقویت دولت بوجود می آورد. در چنین مواردی نادرست، استدلال می شود که این موضوع پدیده جدید است، در واقع، قاچاق غیرقانونی ممکن است اغلب با فعالیت گروه های مسلح یا خود دولت ارتباط داشته باشد. با این حال، تغییر سیاسی و اقتصادی پس از جنگ، مانند افزایش نظارت بین المللی و شفافیت، منجر به تثبیت چنین فعالیت هایی در «جهان زیر زمینی» در حال ظهور می شود. در چنین شرایط پس از جنگ، ساده تر می شود این فعالیت ها را «جنایی» تعریف کرد و توسط تعدادی از گروه ها یا بازیگران برای سودآوری سازماندهی می شوند(به عنوان مثال «جرم سازمان یافته» در حال ظهور). انگیزه های ایدئولوژیک، سیاسی و یا قومی که ممکن است اصول سازماندهی را برای فعالیت های غیرقانونی در طول یا قبل از وقوع فعالیت غیرقانونی فراهم آورد (مانند جرم سازمان یافته در جاهای دیگر)، با دلایل متقن در دوره پس از جنگ، برای قاچاقچیان و فرصت طلبان جنگجو سودآور است. این ممکن است شامل بازیگران مختلف با وابستگی های قومی یا سیاسی مختلف باشد. رابطه قوی ای بین این تصورکلی و ماهیت در حال ظهور جرم سازمان یافته در افغانستان وجود دارد.
تاریخچه تکامل صنعت مواد مخدر افغانستان از لحاظ ساختاری آن، اهمیت مقابله با آن و اخیرا تشکیل دولت، تأثیر زیادی بر پیشرفت این موضوع داشته است.
در افغانستان قوی ترین سازمان های جنایتکار در قاچاق مواد مخدر دخیل هستند.در این راستا شواهدی از کاهش نظارت وکنترل و ظهور تعداد محدودی از سازمان های جنایتکار وجود دارد. محل این نظارت وکنترل در جنوب کشور با رابطه مستقیم و قوی با کابل است. ماهیت سازمان های جنایتکار در حال ظهور، ارتباط نزدیک با نهادهای دولتی را نشان می دهد-در واقع، حمایت توسط کارکنان دولت برای بقا و رفاه آنها حیاتی است. در حالی که روشن است که کنترل قاچاق مواد مخدر در افغانستان به میزان قابل توجهی در حال ارتقاء و افزایش است، و کسانی که درگیر آن هستند حامیان قدرتمند سیاسی هستند، اما شواهدی وجود ندارد که نشان دهد که قاچاقچیان اصلی برای تنظیم قیمت ها و تنظیم بازار از طریق یک شبکه مافیایی اقدام می کنند. با این حال، همانطور که در این ارزیابی مشخص است، به نظر می رسد که بین قاچاقچیان کلیدی  و کسانی است که به آن ها امنیت سیاسی ارائه می دهند، به خصوص در تسهیل تجارت بین ایالتی، یک میزان رابطه قابل توجهی وجود دارد.تشخیص شکل گیری چنین ارتباطی دشوار است، و بحث های مفصل در این زمینه  در میان بازیگران اصلی و مطرح کردن آنها در مورد مسائلی مانند این که چه مقدار مواد مخدر «موجود در انبار» است و چقدر باید آزاد شود، غیرممکن است. بازار در سطوح بالاتر همچنان رقابتی باقی مانده است، بخشی از آن به دلیل این است که تثبیت روند کنترل جرائم سازمان یافته، هنوز کامل نشده است. با توجه به سرعتی که تثبیت کنونی در حال انجام است، غیر قابل تصور است که یک شبکه مافیایی از گروه های قدرتمند می تواند در آینده شکل بگیرد.
بهترین راه پاسخ دادن به موضوع در حال ظهور جرم سازمان یافته در افغانستان چیست؟ تجربه در جاهای دیگر نشان می دهد که برای  پاسخ های آسان، فرمول های ساده و یا راه حل سریع وجود ندارد. پاسخ به این سوال به یک رویکرد یکپارچه شامل چندین اصل نیازمند است ، که برخی از آنها در حال حاضر در افغانستان در حال انجام است. در این زمینه سه جنبه ارزشمند وجود دارد.
اولا ، نیاز به درک این موضوع است که ظهور فعالیت های جرائم سازمان یافته ممكن است نیاز به استفاده از چارچوب های تحلیلی جدید داشته باشد و از مفاهیم از پیش پذیرفته شده استفاده نماید(به عنوان مثالگروه های مختلف قومی با هم کار نمی کنند). البته این موضوع بیشتر از یک رویکرد تحلیلی و استراتژیک حکایت دارد، جرم سازمان یافته با پیامدهای مهم سیاسی آن نباید صرفا به عنوان مجازات اجرای قانون دیده شود (از جمله نهادهای مجری قانون ملی یا بین المللی). باید تاکید کرد که در موردهای دیگر، که شرایط پس از جنگ ودوران گذار وجود داشته است ، توجه بیشتر به مسئله جرایم سازمان یافته از منظر تحلیلی به سیاستگذاری بهتر، کمک می کند. مثلا در بالکان، رشد سریع جرایم سازمان یافته در دوره پس از جنگ، بسیاری از ناظران را شگفت زده کرد، با تجزیه و تحلیل داده های  کمتر قابل دسترس ، می توان گزینه های موثر سیاسی را تشخیص داد. باید توجه داشت که با توجه به قدرت فعلی منافع جرائم سازمان یافته در افغانستان و منابعی که آنها فرمان می دهند ، خود ماهیت جرایم سازمان یافته در واکنش به اقدامات دولت، به روند خود برای تکامل، ادامه خواهد داد. با توجه به این موضوع  و ماندگاری روند سیاسی در افغانستان، و همچنین وضعیت امنیتی دشوار و عملیات نظامی مداوم در جنوب کشور، ماهیت جرایم سازمان یافته ممکن است حتی در طی یک دوره کوتاه از زمان، بسیار متفاوت باشد. میزان این که یک طالبان ستیزه جو خواستار حمایت از قاچاق مواد مخدر می شود، می تواند یک عامل کلیدی در این زمینه باشد. بنابراين ضروری است که همچنان به نظارت بر تحولات ادامه دهیم.
دوم، مقابله با جرایم سازمان یافته در افغانستان(همان طور که در بسیاری از نقاط دیگر نیز، منافع و منابع غیرقانونی دارای رابطه قوی با روند سیاسی فعلی می باشد) نیاز به یک اقدام متعادل دارد. اقداماتی که بیش از حد قاطعانه است ممکن است روند سیاسی که در جریان است، را به مخاطره بیندازد، در حالی که اقدامات بسیار کمی علیه بازیگران و فعالیت های جنایت کارانه آنها صورت می گیرد، که  ممکن است در بلندمدت منجر به فروپاشی فرایند سیاسی شود. مداخلات سیاسی  در این زمینه باید یک رویکرد دوجانبه داشته باشد. در یک طرف باید تمرکز دقیق بر روی حفظ یکپارچگی سطوح بالاتر در اجرای قانون و نهادهای مرتبط صورت گیرد مثلا از طریق نظارت بهتر( هم ملی و هم بین المللی) برکارکنان دولت و ایجاد یک گروه اصلی از ماموران اجرایی صادق. در این رابطه، اصلاحات وزارت کشور باید به عنوان یک اولویت دیده شود. از سوی دیگر، صرف نظر از وابستگی سیاسی یا ارتباط با نخبگان حاکم، و به دلایل دیگر، ممکن است در انتخاب موارد، از تعداد محدودی از قاچاقچیان ذکر شده پیگرد قانونی وجود داشته باشد،که تاثیر نمادین مهم را دارا خواهد بود. آن چه به نظر می رسد برخی گروه ها را بیش از دیگران هدف قرار می دهند یا بطور خاص دیده می شوند، این موضوع ناشی از یک دستورالعمل سیاسی است ،چنین پیگرد قانونی ممکن است تأثیرات متضاد داشته باشد. مهم است که هر گونه پیگرد قانونی از سوی مقامات افغانی و در دادگاه های افغانستان رعایت شود، اگر چه روشن است که پشتیبانی و نظارت بین المللی بر این فرایند مورد نیاز است.
سوم، پیشرفت های سازمان های ویژه ی انتظامی، تنها برای مقابله با جرایم سازمان یافته کافی نیست، تمرکز باید بر روی حمله به محل های  فعالی باشد که برای چنین فعالیت های جنایی صورت می گیرد، مثلا کاهش فرصت ها برای کنترل فعالیت های مشروع اقتصادی توسط بازیگرانی که سود زیاد  را از قاچاق غیرقانونی کسب می کنند. رشد اقتصادی اخیر و در حال حاضر در زمینه  فعالیتهای جنایی و غیرقانونی صورت می گیرد، اما نه به طور انحصاری، در قاچاق مواد مخدر --- که سود قابل توجهی را ایجاد کرده است--- بلکه می تواند برای سرمایه گذاری و ایجاد نفوذ در بخش های اقتصادی قانونی، مثلا از طریق فساد استفاده شود. این موضوع با استفاده از خشونت(یا تهدید آن) همراه می شود و به این موضوع اشاره دارد که عناصر و گروه های جنایتکار دارای توانایی بالقوه، می توانند بر روی  بخش اقتصادی مشروع تاثیر بگذارند. ریشه های نفوذ جرایم سازمان یافته به اقتصاد مشروع، در افغانستان ممکن است به پیشینه تاریخی و وضعیت فعلی آن مربوط باشد. در چارچوب یک دولت مرکزی ضعیف، اقتصاد سیاسی متضاد و فعالیت جنایی زیاد از طریق تجارت مواد مخدر و سایر فعالیت های غیرقانونی، این نتایج احتمالا قابل پیش بینی است: نظارت کیفری بیشتر بر فعالیت های اقتصادی مشروع، رشد اقتصادی غلط و معاملات تجاری معیین شده که توسط وجوه غیرقانونی و اقدامات خرابکارانه بوجود می آید. این پاسخ باید مجموعه ای از مداخلات از سطح متوسط تا بلند مدت را بوجود آورد، برخی از آنها در حال انجام است ، مانند ایجاد دادگاه دادگستری کیفری، بهبود رفت و آمد و کنترل مرزی، مقررات موثر بخش بانکی، و مدیریت روند اصلاحات اقتصادی با توجه به کاهش فرصت ها برای نظارت بر فعالیت های جنایی.
مردم افغانستان در یک قرن گذشته از جنگ داخلی و مداخله نظامی خارجی رنج می برند. ویرانی های ناشی از درگیری منجر به فروپاشی زیرساخت های فیزیکی، اقتصادی و دولتی در سراسر کشور شده است. یک فرایندی در حال حاضر به آرامی در حال تغییر است. افغانستان قبل از اینکه در جنگ های مداوم درگیر شود، بسیار ضعیف بود، لذا این درگیری موجب شد شرایط مردم کشور خیلی بدتر شود. رشد اقتصادی سریع و پیشرفت های اخیر در برخی شاخص های اجتماعی اساسا موقعیت کلی را تغییر نداده است(مراجعه به بانک جهانی2005،ص15). بنابراین هر اندازه آمارها نشان دهد، افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان است، با شاخص های مانند امید به زندگی به سن 46 سال، مرگ و میر کمتر از 5 سال (257 نفر مرگ و میر در هر 1000 تولد) قرار گرفتن شهروندان این کشور در پایین ترین سطوح امنیت و توسعه انسانی جهانی. افغان ها شایسته یک آینده بهتر هستند.
در طول دوره طولانی مدت، که در آن افغانستان هم با خود و هم با مهاجمان خارجی در جنگ بود، ، اقتصاد سیاسی فعلی و وجود درگیری ها با فعالیت های غیرقانونی در ارتباط بوده است. در واقع، پیوند میان جنگ و فعالیت های غیرقانونی در زمان درگیری طولانی مدت در کشور، به طور پیوسته قوی تر شد. هم علت و هم نتیجه این موضوع این است که یک دولت مرکزی ضعیف در کابل نتوانسته است "مناطق مرزی" کشور را اداره کند، که با توجه به موقعیت جغرافیایی این کشور و ادغام آن ها در شبکه های تجارت و قاچاق منطقه ای ، اغلب رابطه های قوی تر با دولت های اطراف داشتند - پاکستان در جنوب و شرق، ایران در غرب و آسیای مرکزی در شمال و شمال شرقی - به نسبت به افراد حکومتی در کابل. دولت افغانستان که توسط قدرت های خارجی حمایت شده اند  و با تعامل محدود بین دستگاه دولتی و اکثریت شهروندان نمی تواند کنترل جغرافیایی کشور را به طور موثری انجام دهد.
 اکنون افغانستان با چالش های ناگوار مواجه است به طور خاص، مشکل این است که آیا با شکل گیری مشروعیت دولت و رشد اقتصادی ،گسترش و تقویت اقتصاد غیرقانونی از بین خواهد رفت. خطرات دولت جدید بسیار زیاد است. همانطور که بارنت روبین در سال آخر حکومت طالبان اشاره کرد: پایان جنگ در افغانستان ممکن است اقتصاد ناشی از  جنایت جنگی را تبدیل به یک اقتصاد صلحطلبانه جنایی حتی در حال گسترش، انتقال دهد. با این حال، ایجاد یک ساختار بین المللی دولتی و دموکراتیک در افغانستان فرصتی را فراهم می کند که به طور واضح تر مشخص کند که فعالیت قانونی چیست و در مقابل فعالیت جنایی چیست؟
در این زمینه، بحث درباره نارکوتروریسم و تحول جرایم سازمان یافته در افغانستان، توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. شرکت کنندگان پیشرو در روند صلح و دموکراتیک افغانستان هشدار این تهدید را داده اند که جنایات سازمان یافته به تشکیل دولت در افغانستان کمک می کند. وزیر سابق وزارت کشور، احمد علی جلالی، هشدار داده است که کشورش تبدیل به یک نارکو-دولت تبدیل شده است. دبیر کل سازمان ملل متحد نگرانی خود را نسبت رشد قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمان یافته در افغانستان و توانایی آن در نابودی انتقال صلح آمیز به یک دموکراسی قابل قبول و مزایای اقتصادی که باید برای همه شهروندان به اشتراک گذاشته شود، به هر دو مجمع عمومی و شورای امنیت ابراز کرده است.  مقامات رسمی افغان و بین المللی نگرانی های مشابه را بیان می کنند.
یافته های موجود نشان می دهد که جرایم سازمان یافته، مانند موارد دیگر جوامع پس از جنگ، یک تهدید قابل توجه است. به ویژه، دو ویژگی در توسعه جرم سازمان یافته وجود دارد که هر دو در مقیاس و تأثیر، در افغانستان، بیشتر از سایر نقاط دیده می شود. اول، اندازه و ماهیت بوجود آمده اقتصاد غیرقانونی است که در در زمان درگیری رخ داده است. دوم اینکه نهادهای دولتی قبل از شروع انتقال به دموکراسی ،تقریبا متوقف شده بودند. بنابراین فشارهای داخلی و خارجی زیاد ، تقویت جرم سازمان یافته در کشور را تقویت می کند و این فرایند در همان زمان اتفاق می افتد که نهادهای دولتی و اقتصاد آن ها هم ادغام می شوند. بنابراین یک هم پوشانی قابل توجهی بین این دو فرایند وجود دارد ، با توجه به تاریخ کشور، بسیاری از بازیگران درگیر در هر دو جریان قانونی و غیرقانونی یکسان هستند، با منابع به وجود آمده در بخش غیرقانونی، تاثیر اتفاقات در بخش قانونی را گسترش می یابد.
 درک دقیق ماهیت و تکامل جرم سازمان یافته در هر جامعه می بایست به حداقل یک توافق اساسی متکی باشد. با این حال، تنوع بازیگران و سازمان های جنایی در سرتاسر جهان- درواقع در مناطق یا کشورهای مجزا-  برای  تعریف «جرم سازمان یافته» اشتراک نظر وجود دارد که کاری بس است. استدلال شده است که گروه های جرایم سازمان یافته با گروه های جرم و جنایت دیگر متفاوتند، آنهایی که فعالیت مهم خود را علیه جنایت های غارتگرانه ، دارای یک ساختار سلسله مراتبی پایدار، استفاده از خشونت نظامند (یا تهدید آن) و فساد ،  به دست آوردن نرخ غیرمعمول بازگشت نسبت به سایر فعالیت های جنایی یا سازمان ها، و گسترش فعالیت های خود به اقتصاد قانونی، اختصاص می دهند. دیگران  برای آن تعریف وسیع تری انتخاب کرده اند: «جرایم سازمان یافته متشکل از سازمان هایی هستند که دارای تدوام، سلسله مراتب و دخالت در تعدادی از فعالیت های جنایی هستند».
مذاکرات کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه جرایم سازمان یافته بین المللی، منجر به اجماع کامل در تعریف جرایم سازمان یافته نمی شود. با این حال، به یک توافقی دست یافته شد بر روی آنچه که یک گروه جرائم سازمان یافته را صورت می‌دهد، که در کنوانسیون به عنوان «گروه ساختار یافته ای از سه یا بیشتر افراد موجود برای یک دوره زمانی و با هدف ارتکاب جرم یا جرم های جدی بیشتر یا جرایمی که بطور مستقیم یا غیر مستقیم، سود مالی یا سایر مزایای مادی را به همراه داشته باشد».

چاپ این مطلب

  چالش‌های جهانی بازارهای مواد
ارسال کننده: سهرابی - 2021/04/18، 08:05 AM - انجمن: الگوهای مصرف مواد - پاسخ (14)

در دو دهه گذشته مصرف مواد با سرعت بیشتری در کشورهای درحال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته افزایش یافته است. این امر تا حدی ناشی از رشد جمعیت در این دوره بوده (در این مقطع زمانی رشد جمعیت در کشورهای توسعه یافته ۷ درصد و ۲۸ درصد در کشورهای در حال توسعه) و همچنین رشد سریع جمعیت جوان در کشورهای در حال توسعه. نوجوانان و بزرگسالان جوان بیشترین سهم مصرف را در داشته است. درحالیکه رشد قشر جوان بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸،  در کشورهای درحال توسعه ۱۶ درصد بوده این میزان در مدت مشابه برای کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد بوده است.

درحالیکه ظهور مواد ناموجود در قوانین بین‌المللی تقریباً ثابت مانده، اوپیوئیدهای جدید دارای خطرات بالقوه در حال افزایش است. بازارهای مواد در حال پیچیده‌تر شدن هستند. مواد گیاه‌پایه از جمله کانابیس، کوکائین و هروئین امروزه منشأ تولید صدها ماده مصنوعی هستند که در نظام کنترل بین‌المللی هنوز ثبت نشده است. همچنین در مصرف غیر درمانی مواد دارویی نیز شاهد افزایش سریع هستیم. تقریباً ۵۰۰ NPS در سطح بازارهای ملی دولت‌های عضو سازمان ملل پیدا می‌شود که بیشتر آنها را محرک‌ها (گیرنده آگونیست‌های کانابیوئید مصنوعی) و درصد کمتری را اوپیوئیدها تشکیل می‌دهند. با وجود اینکه شمار کلی NPS ها تقریبا ثابت مانده، اما نسبت مواد تشکیل دهنده آنها تغییر کرده است. در حالیکه NPS های اوپیوئیدی در سال ۲۰۱۴، تنها ۲ درصد از کل این دسته بوده اند، این میزان در سال ۲۰۱۸ به ۹ درصد رسیده است. این دسته عمدتاً شامل مواد مشابه فنتانیل هستند که مصرف آن به ویژه در شمال آمریکا مرگ‌های ناشی از بیش مصرفی را افزایش داده است. در شمال آمریکا فتانیل‌ها به عنوان افزودنی‌های تقلبی و پُر کننده به هروئین و دیگر مواد (مانند کوکائین و مت آمفتامین) و یا تولید اوپیوئیدهای دارویی جعلی به کار گرفته می‌شود. برخی مدارک گواه آن است که در اروپا NPS های محرک نیز از طریق ترزیق مصرف می‌شود: بررسی بقایای سرنگ‌های دورانداخته شده در ۶ کشور اروپایی نشان می‌دهد که NPS های مصنوعی از این طریق مصرف شده اند.
ممکن است مصرف مواد روانگردان جدید میان برخی اقشار آسیب‌پذیر نهادینه شود. معمولاً NPS ها در صورتی تبدیل به یک بازار قابل توجه می‌شوند که چندین گونه از آنها در منطقه‌ای عرضه و شایع شود. با این حال شواهد به دست آمده از کشورهای اروپایی نشان می‌دهد کانابیوئیدهای مصنوعی در میان حاشیه‌ نشینان، از جمله بی‌خانمانان و زندانیان به معضل بزرگی مبدل شده است. در ۲۲ کشور اروپایی مصرف NPS در زندان‌ها گزارش شده و چالش عمده آنها کانابیوئیدهای مصنوعی است.
 
همچنین، طی دو دهه گذشته، بازارهای مواد مخدر از نظر تنوع و ترکیب مواد مصرفی و قاچاق، فرآیندهای تولید و ساختار سازمانی سازمان‌های قاچاق مواد مخدر، به طور فزاینده‌ای پیچیده شده‌اند. ظهور سریع مواد مخدر جدید، و همچنین ترکیبات جدیدی از مواد تحت نظارت و آن‌هایی که تحت نظارت نیستند، همراه با آمار فزاینده سوء مصرف مواد مخدر، چالش‌های جدیدی را در زمینة تقاضای مواد مخدر و تلاش برای نظارت بر عرضه در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی ایجاد می‌کند.
در اواخر دهه 1990، 230 ماده روان‌گردان که تعداد انگشت شماری از آن‌ها بر بازارهای جهانی مواد مخدر تسلط داشتند، تحت نظارت بین‌المللی قرار گرفتند؛ از جمله مهم‌ترین آن‌ها کانابیس، کوکائین، تریاک، هروئین، آمفتامین و اکستازی بود. اکنون که دو دهه از آن زمان می‌گذرد، اوضاع تغییر کرده است؛ زیرا مواد بسیار بیشتری در بازار وجود دارد. تعدادی مواد روان‌گردان مصنوعی جدید (به عنوان مثال، مواد روانگردانی که ویژگی‌هایی مشابه با موادی که تحت نظارت بین‌المللی هستند را دارند) از جمله کانابینوئیدهای مصنوعی، کاتینون ها، فنیل آمین‌ها، پیپرازین ها و آنالوگ‌های مختلف فنتانیل، در دهه گذشته در بازارهای مواد مخدر ظاهر شدند. در نتیجه، موج جدید دسته‌بندی این نوع مواد در سطح بین الملل، منجر به افزایش تعداد کل مواد تحت نظارت بین‌المللی از 234 مورد در سال 2014، به 282 مورد در سال 2018 شده است. در همین حین، تعداد مواد روان‌گردان جدید، از 166 ماده در دوره 2005 تا 2009، به 950 ماده در پایان سال 2019 افزایش یافته است. در سال‌های اخیر، مقامات سراسر جهان، بیش از سه برابر موارد روانگردان‌های تحت نظارت بین‌المللی (مواد روان‌گردان جدید) شناسایی کرده‌اند.
با توجه به سرعت ظهور مواد جدید، سیستم های نظارت ملی تعداد مواد بیشتری را تحت نظارت قرار داده‌اند. بنابراین، جایگاه قانونی بسیاری از این مواد در مدت زمان کوتاهی تغییر پیدا کرده است.
فراتر از مواد تحت نظارت بین‌المللی، جایگاه قانونی بسیاری از مواد موجود در بازار، از کشوری به کشور دیگر و گاهی حتی در مناطق مختلف کشورها، متفاوت است. این مسئله، منجر به ایجاد الگوهای تولید و قاچاق کاملاً پیچیده‌ای می‌شود که در آن برخی مواد در برخی از کشورها تحت نظارت ملی هستند، اما در برخی دیگر از کشورها تحت نظارت ملی قرار ندارند؛ که باعث بروز فرصت‌های زیادی برای تولیدکنندگان و قاچاقچیان مواد در جهت انتخاب کشورها بسته به‌جایگاه قانونی این مواد در حوزه‌های قضایی مربوطه می‌شود. در حالی که همچنین به سرعت با نظارت‌های جدید در هر مکان و هر زمانی که ممکن است رخ دهد، سازگار می‌شوند. تعدد مواد موجود در بازار حال حاضر، تأثیر مداخلات ملی و بین‌المللی را به چالش می‌کشد؛ زیرا حذف یک مواد از بازار به راحتی منجر به‌جایگزینی آن توسط موادی دیگر می‌شود.
شرایط برای گروه اوپیوئیدها پیچیدگی خاصی دارد؛ زیرا هر دو دسته مواد تولید شده به طور قانونی و غیرقانونی، تقاضای غیر پزشکی اوپیوئیدها را تأمین می‌کنند. هرچند اوپی‌یت‌های تولید شده به صورت غیرقانونی، مانند هروئین، در گذشته بازار تقاضای غیر پزشکی اوپیوئیدها را کاملاً تحت تسلط داشتند، بازارهای اوپیوئید غیرقانونی در بسیاری از کشورها طی دو دهه گذشته بسیار متنوع‌تر شده است؛ به صورتی که تعداد زیادی اوپیوئیدهای دارویی، شروع به پوشش دادن بخش عمده‌ای از بازار اوپیوئیدها برای اهداف غیر پزشکی کرده‌اند.
این مسئله چالشی مضاعف در مسیر پیشگیری از مصرف مواد مخدر است؛ زیرا برخلاف مواد سخت سنتی مانند هروئین، مواد دارای کاربرد دارویی اغلب مضر تلقی نمی‌شوند. از منظر نظارت بر مواد مخدر، این مسئله نیاز به برقراری تعادل دقیق بین دسترسی حداکثری برای استفاده پزشکی، در عین به حداقل رساندن قابلیت دسترسی برای مصارف غیر پزشکی دارد. لازم به ذکر است که مصرف مواد دارویی برای اهداف غیر پزشکی، تنها به اوپیوئیدها محدود نمی‌شود؛ بازار قابل توجهی برای مصرف غیر پزشکی مواد دارویی محرک، به ویژه در آمریکای لاتین و کشورهای حوزه کارائیب وجود دارد.
اگرچه در گذشته اغلب مواد دارویی مورد مصرف برای اهداف تفریحی به طور قانونی تولید می‌شدند، و در مراحل بعدی به کانال‌های غیرقانونی هدایت می‌شدند، امروزه برخی از اوپیوئیدهای دارویی نیز به طور غیرقانونی تولید می‌شوند.
یکی از مهمترین چالش‌های نوظهور بازارهای جهانی مواد روند رو به افزایش تولید مواد مصنوعی نیز است. در گذشته، تعداد محدودی پیش‌ساز شیمیایی برای تولید مواد مصنوعی مانند آمفتامین ، متامفتامین  و اکستازی مورد استفاده قرار می‌گرفت، این مسئله طی دو دهه گذشته تغییر کرده است. از آنجا که پیش‌سازهای اصلی مورد اشاره در بالا همگی تحت نظارت بین‌المللی قرار دارند، قاچاقچیان به دنبال گزینه‌های دیگری بوده‌اند. طی سال‌های متمادی، قاچاقچیان به منظور غلبه بر نظارت‌های اعمال شده، راهبرهای مختلفی اتخاذ کرده‌اند؛ و بدین منظور از پیش‌سازهای جایگزینی که در تمامی کشورها به‌خوبی تحت نظارت قرار ندارند و اصطلاحاً «پیش سازهای طراحی‌شده» نام دارند، استفاده می‌کنند که شامل پیش‌سازهایی شیمیایی است و به طور ویژه به منظور دور زدن سیستم نظارتی موجود طراحی شده‌اند. همچنین، از فرآیندهای آماده‌سازی دارویی حاوی مواد شیمیایی پیش ساز تحت نظارت نیز برای تهیه پیش سازهای مورد استفاده در مواد مخدر استفاده شده است؛ زیرا اگرچه چنین موادی تحت نظارت قرار دارند، اما از تعدادی از مکانیسم‌های نظارتی مانند سیستم اعلان‌های قبل از صادرات معاف هستند.

چاپ این مطلب

  چگونه فردی معتاد می‌شود؟
ارسال کننده: سهرابی - 2021/04/04، 09:02 AM - انجمن: سوء مصرف - پاسخ (7)

سوء مصرف مواد و مشروبات الکلی ، اثرات تخریبی بسیاری برای سلامت افراد به همراه دارد به همین دلیل پیشگیری از آنها امکان‌پذیرتر، کم‌هزینه‌تر و در نتیجه بهتر از درمان است. تجربه نشان داده برنامه‌ریزی و تأمین هزینه جهت امری پیشگیری بسیار بیشتر از درمان جواب می‌دهد؛ چرا که فرایند درمان، طولانی و به همراه مشکلات اجتماعی و اقتصادی است و حتی گاهی معتادان هیچ وقت فرصت و شانسی برای ترک پیدا نمی کنند.

تحقیقات تجربی نشان می دهد که خانواده ها و والدین نقش اساسی در جلوگیری از مصرف مواد و الکل در کودکان دارند. زمانی که عوامل چندگانه با هم ترکیب شوند، ممکن است در صورت شکست خانواده در ایفای نقش محافظت کننده، احتمال سوء مصرف مواد در نوجوانان و جوانان افزایش یابد. بسیاری از نظریه‌های رشد کودک بر تاثیر والدین در شکل‌دهی رفتار و شخصیت کودک تاکید دارند. اما یکی از مهمترین حلقه‌های گمشده در آموزش و پرورش کودک این است که بسیاری از والدین تربیت و مراقبت از کودکانشان را به مدرسه، معلمان، مراقبان و برنامه تلویزیونی واگذار می‌کنند.
 مطالعات نشان داده والدین، بسیار بیش از مدرسه و جامعه بر رفتارهای سالم فرزندان تاثیر دارند. همچنین وجود عوامل محافظت کننده در خانواده مثل، روابط مثبت بین والد و کودک، توجه کافی والدین و ارزش‌ها و نگرش‌های ضد مصرف مواد در والدین تاثیر مهمی بر عدم مصرف مواد و سایر مشکلات رفتاری نوجوانان دارد. می توان گفت نگرش‌ها و رفتارهای والدین درباره مواد بر نگرش‌ها و رفتارهای کودکان تاثیر می گذارد. تایید مصرف خفیف الکل و قلیان تحت نظارت والدین، خطر مصرف گل را افزایش می‌دهد.
نوجوانی دوره‌ای حساس همراه با تجربه دوستان و محیط‌های جدید همراه با تغییراتی در رفتار، شکل ظاهر و تفکر و خواسته‌ های نوجوان است. از این رو والدین باید به تغییراتی نسبت به رفتار نوجوان آگاه باشد. والدین باید بدانند در طول دوره نوجوانی، تغییرات زیادی برای فرزندش رخ می‌دهد که برخی طبیعی و برخی می‌تواند هشدار باشد. مواردی مانند، کمبود انگیزه در مدرسه، کناره‌گیری شدید از خانواده، تغییرات عمده ظاهری یا شخصیتی، تغییرات جسمی مانند چشمان شفاف یا قرمز، مشکل در صحبت کردن، کاهش بی‌دلیل وزن، خارش پوست و غیره.. تغییرات مهمی هستند که والدین نسبت به آنها باید هوشیار باشند.
وابستگی به مصرف مواد به طور ناگهانی اتفاق نمی‌افتد، بلکه فرایندی است که به طور گام به گام و فرایندی پیش می‌رود. بررسی‌ها نشان می‌دهند افراد درگیر در مصرف مواد از چند مرحله عبور می‌کنند. شناخت تغییرات و نشانه‌های هر مرحله به والدین کمک می‌کند تا دریابند که فرزندشان در چه وضعیتی است و در صورت بروز نشانه‌های خاص اقدام مناسب را به عمل آورند.
تغییرات زیادی در طول دوره نوجوانی برای هر فردی نمایان می‌شود؛ این تغییرات عبارتند از: تغییرات ظاهری، کمبود انگیزه در مدرسه، کناره‌گیری شدید از خانواده و تغییرات جسمی مانند چشمان شفاف و قرمز، کاهش بی دلیل وزن، خارش پوست و غیره. اما والدین باید بدانند هر تغییری طبیعی نیست و ممکن است نشانه‌ی اولیه مصرف مواد باشد. همچنین مصرف مواد اغلب با مشکلات دیگری مانند پایین آمده نمرات درسی، عدم شرکت در فعالیت های مدرسه و حتی ترک تحصیل همراه است.
باید دانست سه مرحله کلی از شروع مصرف تا اعتیاد قابل شناسایی است:
مرحله اول: تجربه مواد
در این مرحله معمولاً فرد در مهمانی‌ها به صور تفننی و برخی از مواقع و یا تحت فشار همسالان و از روی کنجکاوی به مصرف مواد روی می‌آورند. در این مرحله اغلب والدین متوجه نمی‌شوند فرزندشان مواد مصرف می‌کند.
مرحله دوم: مصرف منظم‌تر مواد
در این مرحله فرد به صورت منظم‌تر مواد مصرف می‌کند و معمولاً به یاد نمی‌آورد که مثلاً شب گذشته چه رخ داده است. زمان و توجه بیشتری را برای چگونگی مصرف مواد در آینده صرف می‌کند. به دنبال معتادان دیگر می‌رود و اغلب شب‌ها دیر به خانه می‌آید. غیبت مکرر، بدتر شدن وضعیت تحصیلی، کمتر شدن فعالیت‌های مثل ورزش، کاهش تماس با دوستانی که اهل مواد نیستند، ناپدید شدن پول یا اشیاء منزل، کناره‌جویی از خانواده و دروغ گفتن از نشانه‌های هشدار دهنده این مرحله است. اغلب والدین در این مرحله متوجه مصرف مواد فرزندشان می‌شوند.
مرحله سوم: اعتیاد
خصوصیات این مرحله عبارند از: افزایش مصرف روزانه, مصرف مواد پرخطر، نیاز به پول بیشتر برای خرید مواد, قطع تماس با دوستان سالم و گوشه‌گیری, افزایش اختلافات در خانواده، کاهش وزن، افزایش مشکلات فرد و بروز بیماری های جسمی و روانی، دزدی، قاچاق، افزایش خشونت و …. .
والدین باید بدانند که در طول دوره نوجوانی فرزندشان، شاهد تغییرات زیادی خواهند بود. اما هر تغییری طبیعی نیست. والدین باید آموزش دیده و با انواع مواد، علایم مصرف و عوارض آن آگاهی داشته و رفتار مناسب را در مواجهه فرزندش با مواد و داروهای اعتیادآور بروز دهد. نوجوانانی که سیگار می‌کشند، الکل می‌نوشند یا مواد مصرف می کنند، احتمال دارد که نمرات کمتری در مدرسه بگیرند و به طور کلی در فعالیت های ورزشی و مدرسه‌ای شرکت نمی‌کنند.
بخش مهم نظارت والدین، توجه کردن به تغییرات رفتاری و ظاهری فرزندان است که می‌توانند از علائم هشدار دهنده مصرف مواد باشند. شناخت این نشانه‌ها و توجه به آنها، گام مهمی در تشخیص به موقع درگیر شدن فرزندان در رفتارهای مصرف مواد است. با توجه به اینکه شناسایی  و اقدام به موقع برای کنترل مصرف مواد در پیشگیری از تشدید و پیشروی مصرف اولیه به سمت اعتیاد بسیار مهم است، شناخت نشانه‌های اولیه اعتیاد می‌تواند کمک بسیار بزرگی به والدین در پیشگیری از اعتیاد فرزندشان کند.
والدین با مشاهده موارد زیر می‌توانند نشانه‌های ابتدایی اعتیاد در فرزندشان را شناسایی کنند:
§        خودداری از برخورد مستقیم فرد معتاد با اعضای خانواده؛
§        سرگرم شده به اموری که قبلاً توجه چندانی به آنها نداشته است مانند سرگرم شدن به کتاب؛
§        ظاهر شدن پی در پی در جلوی آینه برای اطمینان از اینکه وضع ظاهری‌اش مرتب است؛
§        مصرف سیگار، مشاهده ته سیگار در مکان‌های مختلف؛
§        توجه به آرایش و اصلاح صورت برای شاداب جلوه دادن خود؛
§        بیرون رفتن از منزل در اوقات نامناسب؛
§        ارتباط با افرادی تحت عنوان دوستان جدید بودن آنکه هم کلاسی باشند؛
§        سعی در عادی جلوه دادن امور و برخورد متفاوت و همراه با گذشت با موضوعات در قایسه با گذشته.
 
 

چاپ این مطلب

  تحولات بازار مواد مخدر در سال های اخیر
ارسال کننده: منصور براتی - 2021/04/03، 04:44 AM - انجمن: کشت ، تولید و ترانزیت مواد - پاسخ (19)

گسترش و افزایش پیچیدگی بازار فعلی مواد مخدر در سطح جهانی شده است، ناشی از دینامیکی چندوجهی است. به بیان ساده، می‌توان این عوامل دینامیکی را به طور کلی به عنوان (الف) تقاضامحور، (ب) عرضه محور یا (ج) نظارت محور تعریف کرد. برخی از تحولات بازار به طور واضح به یک دسته از این عوامل محرک تعلق دارند؛ اما احتمالاً این هر سه نوع عوامل در تغییرات عمده دو دهه اخیر نقش داشته‌اند.

دینامیک تقاضامحور در بازارهای مواد مخدر ناشی از تغییر الگوی مصرف مواد مخدر و تمایل کاربران به آزمایش مواد جدید است؛ که ممکن است منجر به افزایش تعداد مصرف‌کنندگانی شود که مصرف موادی جدید را آغاز می‌کنند. استقرار بازار ترامادول در جهت مصارف تفریحی در مناطق خاص، ممکن است در ابتدا با افزایش تقاضا بر اساس توزیع قابل دسترس برای مصارف پزشکی ایجاد شده باشد. اما هنگامی که تقاضا ایجاد شد، یک پدیده جدید تقاضامحور، منجر به این شد که بازار با محصولات تولید شده به صورت غیرقانونی که بخشی از بازار پزشکی نبودند، گسترش یابد.
گاهی اوقات، افزایش مصرف مواد مخدر نیز عرضه محور بوده است؛ زیرا کاربران، به رشد عرضه و پایین آمدن قیمت، با افزایش مصرف آن ماده مخدر واکنش نشان می‌دهند. این مسئله در سال‌های اخیر، علاوه بر سایر مواد مخدر، در مورد کوکائین محسوس بوده است. همچنین، برخی از تغییرات اخیر در بازارهای مواد مخدر، مانند بحران اوپیوئید در آمریکای شمالی و ظهور سریع بازار مواد مخدر مصنوعی در فدراسیون روسیه و آسیای میانه نیز می‌تواند به عنوان پدیده‌های عرضه محور تعریف شود. به نظر می‌رسد گسترش بازار مواد مخدر مصنوعی در فدراسیون روسیه، عمدتاً به پلتفرم هایدرا[۱] در شبکه تاریک مرتبط باشد. اگرچه ممکن است اکنون تقاضای تثبیت‌شده بر مبنای مصرف کننده برای مواد مخدر مصنوعی وجود داشته باشد، عامل اولیه گسترش این داروها عرضه کنندگان جدید بودند. عامل اصلی ظهور فنتانیل در آمریکای شمالی نیز تقاضای جدید نبوده است؛ بلکه ناشی از فرصتی بود که عرضه کنندگان مواد مخدر، در جهت کاهش هزینه‌ها و در نتیجه افزایش حاشیه سود از آن استفاده کردند.
در نهایت، در برخی موارد نیز بازارهای مواد مخدری وجود داشته است که اساساً نظارت‌محور بوده‌اند؛ زیرا اقدام موفقیت‌آمیز مقامات نظارت بر مواد مخدر در جهت محدود کردن هر یک از مواد مخدر، کاربران را بر آن داشته است که به دنبال گزینه‌های دیگری باشند. بنابراین، مقداری از گسترش بازار مواد روان‌گردان جدید طی دهه گذشته می‌تواند به موفقیت‌های مأمورین نهادهای اجرای قانون در محدودسازی ساخت “اکستازی” (عمدتاً از طریق بهبود نظارت بر پیش سازها) مرتبط باشد.
سیر تحول بازارهای مواد مخدر در دهه گذشته، تنها به گسترش این بازارها ختم نمی‌شود. مضرترین مواد مخدری که بر مناطق و نواحی فرعی تأثیرگذار هستند نیز در این دوره دچار تغییر شده‌اند.
در حالی که عمده‌ترین مداخلات صورت گرفته در زمینه درمان اختلالات مصرف مواد مخدر در آسیا و اروپا، به طور عمده به اوپیوئیدها، در آفریقا به کانابیس، و در آمریکای جنوبی به کوکائین مرتبط است؛ در آمریکای شمالی طی دهه گذشته گذار از غلبه کوکائین به افزایش اهمیت اوپیوئیدها مشاهده شده است.
در سطح نواحی فرعی نیز می‌توان تغییر در عمده موادی که بیماران برای مصرف آن‌ها تحت درمان می‌گیرند را مشاهده کرد. به عنوان مثال، در تعدادی از کشورهای شرق و جنوب شرقی آسیا، متامفتامین به عنوان داروی غالب ظاهر شده است. در خاور نزدیک و خاورمیانه، قرص‌های کپتاگن[۲] (آمفتامین)؛ و در امتداد سواحل شرقی آفریقا، هروئین، به عنوان مواد مخدر غالب ظاهر شده‌اند.
اگرچه در اروپا اوپیوئیدها همچنان ماده مخدر غالبی هستند که مردم برای مصرف آن به دنبال درمان هستند؛ شیوع کوکائین در اسپانیا افزایش یافته است؛ و متامفتامین همچنان نگران‌کننده‌ترین ماده مخدر در جمهوری چک است.
در گروه آمفتامین ها، در مناطق مختلف الگوهای متفاوتی شکل گرفته است. به عنوان مثال، آمفتامین همچنان به عنوان نگرانی اصلی در زمینه محرک‌های دسته آمفتامین اروپا و خاورمیانه شناخته می‌شود؛ در حالی که در شرق و جنوب شرقی آسیا و در آمریکای شمالی، متامفتامین به عنوان نگران‌کننده‌ترین محرک دسته آمفتامین‌ها ظاهر شده است.
در طی تغییراتی که در طول دو دهه گذشته در بازارهای مواد مخدر منفرد رخ داده است، پویاترین تغییرات را می‌توان در بازارهای مواد محرک مشاهده کرد. نمونه‌هایی از کشورهای منفرد، دو تحول احتمالی در بازارهای مواد محرک با محرک‌های مختلف را نشان می‌دهد؛ که روندهای رقیب یا موازی را نشان می‌دهد.
انگلیس و ولز و استرالیا، نمونه‌هایی از مکان‌هایی هستند که کوکائین و آمفتامین ها برای سهم خود از بازار مواد محرک طی ۲۰ سال گذشته رقابت کرده‌اند.۴۹ آلمان و ایالات متحده نمونه‌هایی از مکان‌هایی هستند که کوکائین و آمفتامین در کنار هم منجر به تغییرات بازار مواد محرک شده‌اند.
هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد که دینامیک‌های مختلف مربوط به مواد محرک را در همان بازار توضیح دهد؛ اما یکی از زمینه‌هایی که باید مورد بررسی قرار گیرد، مرحله‌ای است که بازار در آن قرار دارد. در صورتی که بازار اشباع باشد، ممکن است مواد مختلف برای به دست آوردن سهم یکسان رقابت کنند؛ و بسته به شرایط عرضه (قیمت، قابلیت دسترسی)، یکی بر دیگری غلبه کند. در صورتی که بازار همچنان در حال گسترش باشد، هر دو ماده می‌توانند رشد کنند. زمینه دیگری که باید به منظور درک دو الگوی متفاوت مورد بررسی قرار گیرد، ترجیح و انعطاف‌پذیری مصرف کننده در جهت گذار از یک ماده مخدر به ماده‌ای دیگر است.
در بازارهای مواد محرک، نمونه‌هایی از اثرات جایگزینی در بازار “اکستازی” نیز وجود دارد. به عنوان مثال، در انگلستان و ولز، داده‌های موجود در زمینه روند استفاده از “اکستازی”، مفدرون و مواد روان‌گردان جدید در دوره ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۹، نشان می‌دهد که ابتدا مفدرون، و در رده بعدی مواد روان‌گردان جدید فضای بازار را با کاهش عرضه “اکستازی” پر کرده است؛ که عمدتاً به دلیل کمبود عرضه تا سال ۲۰۱۲ بوده است. هنگامی که “اکستازی” شروع به بازپس‌گیری سهم قبلی خود کرد، سهم سایر مواد به شدت کاهش یافت.

چاپ این مطلب

  فرصت های برابر درمان اعتیاد
ارسال کننده: سهرابی - 2021/03/21، 09:32 AM - انجمن: کاهش آسیب و درمان اعتیاد - پاسخ (296)

دسترس‌پذیری و دسترسی به خدمات درمانی برای افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد مخدر همچنان در سطح جهانی محدود است، زیرا سالانه فقط یک نفر از هر هشت فرد مبتلا به اختلالات مصرف مواد درمان دارویی دریافت می‌کند. علاوه بر این، در حالی که یک سوم مصرف‌کنندگان مواد مخدر زنان هستند همچنان تنها یک پنجم یا حتی کمتر تحت درمان قرار می‌گیرند. اطلاعات مربوط به افرادی که تحت درمان مصرف مواد قرار دارند، بینشی مفید نسبت به روندها و تغییرات جغرافیایی  فراهم می‌کند. با این حال این اطلاعات نه تنها سطح تقاضای این درمان را نشان می‌دهد (تعداد افرادی که درخواست کمک می‌کنند یا مثلاً توسط سیستم عدالت قضایی یا خانواده‌های‌شان به مراکز درمانی ارجاع می‌شوند) بلکه میزان دسترس‌پذیری و دسترسی به خدمات درمان مواد مخدر را نیز نمایان می‌کند.

در طول یک و نیم دهه گذشته در همه مناطق به جز آفریقا نسبت ارائه درمان مواد مخدر برای موارد اختلالات مصرف حشیش افزایشی بوده است. در بیشتر مناطق تقریباً نیمی از افرادی که تحت درمان اختلالات مصرف حشیش وارد شدند برای اولین بار تحت درمان قرار گرفته بودند و میانگین سنی آنها ۲۶ سال بود.[۱]اگرچه نسبت افراد درمان‌شده برای حشیش به عنوان ماده مخدر اصلی در آفریقا رو به کاهش بوده است ولی همچنان رقمی قابل توجه است (۵۰ درصد در سال ۲۰۱۸). مثلاً در غرب و مرکز آفریقا بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ بیش از ۷ نفر از هر ۱۰ نفری که تحت درمان دارویی قرار داشتند برای اختلالات مصرف حشیش درمان می‌شدند. نسبت فزاینده افرادی که به دلیل اختلالات مصرف اوپیوئیدها در آفریقا تحت درمان قرار دارند احتمالاً افزایش مصرف این مواد به ویژه ترامادول را در غرب و مرکز این قاره نشان می‌دهد. در این منطقه، اوپیوئیدها (هروئین و ترامادول) پس از حشیش دومین نوع ماده مخدر متداولی بودند که افراد طی دوره زمانی ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ به دلیل مصرف آنها به خدمات درمانی دسترسی یافته بودند.
افزایش تقاضای درمان در ارتباط با اختلالات مصرف حشیش در برخی مناطق توجه ویژه‌ می‌طلبد. در تعریف و شیوه اجرای محتوای درمان اختلالات مصرف حشیش تنوع بالایی وجود دارد. این درمان در حال حاضر شامل مداخلات رفتاری یا روان‌شناختی-اجتماعی مانند رفتاردرمانی شناختی است (که در آن انواع طرز تفکر غیرمنطقی و منفی به چالش کشیده می‌شود و مهارت‌های مقابله‌ای جایگزین ترویج می‌شود) و مصاحبه انگیزشی هم بخشی از این درمان است (که در آن انگیزه شخصی کاربر برای تغییر رفتار خود تسهیل و تشویق می‌شود. این مداخلات می‌توانند از تماس یا غربالگری آنلاین یک‌باره و مداخله مختصر در یک محیط سرپایی تا یک برنامه درمانی جامع‌تر شامل درمان سایر بیماری‌های همراه در محیط سرپایی یا بستری متفاوت باشد. برخی عوامل مؤثر احتمالی بر تعداد افراد تحت درمان برای اختلالات مصرف حشیش را می‌توان چنین برشمرد: تغییر تعداد افرادی که واقعاً به درمان نیاز دارند، تغییرات سیستم ارجاع درمانی، تغییر در آگاهی از مشکلات احتمالی مرتبط با اختلالات مصرف حشیش. و تغییرات دسترس‌پذیری و دسترسی به درمان این اختلالات مصرف حشیش.
اوپیوئیدها (عمدتاً هروئین) همچنان اصلی‌ترین مواد مخدری هستند که افراد در اروپا (به ویژه اروپای شرقی و جنوب شرق اروپا) و آسیا به دلیل مصرف آنها تحت درمان قرار می‌گیرند؛ تقریباً ۵۰ درصد از کل پذیرش‌های درمانی سال ۲۰۱۸ مربوط به این مواد است. مبتلایان به اختلالات مصرف اوپیوئیدها در مقایسه با مصرف‌کنندگان سایر مواد مخدر معمولاً در سنین بالاتر (اواسط دهه سی سالگی) وارد فرایند درمان می‌شوند و بین یک چهارم تا یک سوم آنها برای اولین بار تحت درمان قرار می‌گیرند.[۵] این ارقام با یافته‌های منتشر شده در ادبیات علمی سازگار است، به عنوان نمونه مطالعاتی از اروپا نشان می‌دهد که سن اعضای گروه مصرف‌کنندگان اوپیوئیدها در اروپا رو به افزایش است.
درمان مصرف محرک‌های نوع آمفتامین در آسیا (عمدتاً برای مصرف مت آمفتامین) و اقیانوسیه (بر اساس داده‌های به دست آمده از استرالیا و نیوزیلند) بیشتر از مناطق دیگر است. همانند مصرف‌کنندگان حشیش، افرادی که برای اختلالات مربوط به مصرف آمفتامین‌ها تحت درمان قرار دارند نیز معمولاً جوان‌تر از مصرف‌کنندگان تحت درمان برای اوپیوئیدها هستند (در اواسط بیست سالگی) و بیشتر آنها هم برای اولین بار وارد برنامه درمانی شده‌اند. افرادی که برای مصرف مت‌آمفتامین تحت درمان قرار می‌گیرند بیش از سه چهارم کل افراد تحت درمان در برونئی دارالسلام، کامبوج، جمهوری دموکراتیک خلق لائو، فیلیپین، سنگاپور و تایلند را تشکیل می‌دهند.
ارائه درمانی که در آن کوکائین اصلی‌ترین ماده مخدر مورد نگرانی محسوب می‌شود سهم بزرگی از درمان مواد مخدر را در قاره آمریکا، به ویژه در آمریکای لاتین و حوزه کارائیب تشکیل می‌دهد. در آمریکای لاتین مانند سایر ناحیه‌ها افرادی که به برنامه درمانی اختلالات مصرف کوکائین وارد می‌شوند معمولاً در میانه دهه سی سالگی خود قرار دارند و ۳۰ تا ۴۰ درصد آنها برای اولین بار تحت درمان قرار می‌گیرند.
مواجهه با پدیده یکسانی مانند اعتیاد با توجه به تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی کشورها با یکدیگر امری غیرممکن است. هر کشوری دارای حافظه تاریخی و ویژگی‌های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مختص به خود است که تفاوت‌های میان کشورها را رقم زده است. اما در حوزه درمان اعتیاد بیشتر روش‌های درمانی برگرفته از دیگر کشورها است؛ جدای از تفاوت‌های کلی ایرانیان با مردمان سایر کشورها، این تفاوت‌ها میان استان‌ها، شهرها و مناطق مختلف کشور نیز مشهود است. بنابراین عدم توجه کافی به ویژگی‌ها و خصایص عمومی ایرانیان  و خاص مردم هر منطقه در برنامه‌های طراحی شده حوزه درمان اعتیاد، منجر به هدر رفتن هزینه‌های بسیار شده است. در واقع زمانی که فردی وارد مسیر درمان اعتیاد می‌شود، نگرش و دیدگاه او تحت تاثیر روش درمانی  قرار می‌گیرد، بنابراین اگر این روش‌ها متناسب با ویژگی‌های خاص مانند خصایص فرهنگی و اجتماعی‌اش نباشد، ممکن است با مشکلات جدی روبرو شود. به عنوان مثال برخی از روش‌های درمانی که در بسیاری از کشورها انجام و در کشور ما هم طرفدار دارد، در برخی از حوزه‌ها با فرهنگ  و اجتماع ما ناهمخوان است و بدون لحاظ کردن چالش‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه در اجرای این روش‌ها عدم تناسبی در باور  و عمل افراد متقاضی ترک شکل می‌گیرد که مشارکت آنها در فرایند درمان را با مشکل روبرو می‌کند.
یکی از مهمترین ویژگی فرهنگی ایرانیان این است که انعکاس رفتارشان نزد دیگران بسیار مهم و در مواقعی رفتارشان را بر اساس عکس‌العمل دیگران تنظیم می‌کنند. همین امر در مورد افراد معتاد نیز صادق است؛ پیش‌بینی افراد وابسته به مواد از نحوه مواجهه اعضای خانواده و اجتماع، دوستان؛ همسایه‌ها و اعضای فامیل و … در برابر اعتیادشان  و نیز پیامدهایی که به تبع آن رخ می‌دهد، آنها را به ظاهر سازی وامی‌دارد، انکار مصرف یکی از نمودهای این ظاهرسازی است. به نوعی می‌توان گفت این رفتار آنها برای دور نگه‌ داشتن خود از خطراتی که تصور می‌کنند با آشکارشدن آنچه در درون واقعیت آنها وجود دارد، ممکن است در رفتار دیگران با آنها تاثیر گذارد و در نتیجه پیامدهای بیشتری داشته باشد. پیش‌بینی در مورد نحوه برخورد اعضای خانواده در مورد اعتیاد یکی از اعضاء مانند جدایی همسر، طرد توسط خانواده؛ اجبار برای ترک، اخراج از محل کار و غیره.. از جمله موقعیت‌هایی است که می‌تواند افراد وابسته به مواد را وادار به ظاهرسازی و کتمان اعتیاد ‌کند.
این ویژگی فرهنگی و اجتماعی می‌تواند تبعات گوناگونی در درمان اعتیاد در کشور داشته باشد، به ویژه این امر زمانی آشکار می‌شود که فرد معتاد مجبور ‌شود برای بهبودی مشکل خود را بروز دهد و تجربه درمان‌گران نشان داده حتی در مواردی که در مورد ماده مصرفی فرد معتاد از او سوال می‌شود نیز سعی می‌کند با پنهان‌سازی نوع مواد مصرفی، موادی مانند تریاک و متادون را که با پذیرش بیشتری از سوی جامعه و دوستان مواجهه است به عنوان ماده مصرفی خود معرفی کند. همچنین حتی در مواقعی که لازم است فرد در مورد خساراتی که به تبع مصرف مواد به وجود آورده و یا حوادثی خصوصی که مصرف مواد برای او خانواده‌اش ایجاد کرده، صحبت کند احتمال کتمان و ظاهرسازی بسیار بالا است.
در واقع افرادی که برای درمان و ترک به مراکز ترک اعتیاد مراجعه می‌کنند، چون با دیگر افراد معتاد احساس همدردی و یک تجربه مشترک دارند، صمیمیت بیشتری بین این افراد به وجود می‌آید و در نتیجه ارتباط دوستانه افراد در حال درمان بیشتر می‌شود، اما نکته بسیار مهم در روابط نابرابر  بین افراد در حال ترک با روان‌پزشکان، پزشکان، روانشناسان، درمان‌گران و مشاورانی است که در کلینیک‌های درمان سوء مصرف مواد  کار می‌کنند. در واقع این رابطه میان معتادان در حال درمان و درمان‌گردان مانند رابطه فرادست و فرودستی است که باعث شد تا افراد معتاد نتوانند با آنها ارتباط موثری بگیرند و مدام در تلاشند تا رابطه خود را کنترل کرده و از پاسخ‌های دقیق طفره و حتی برخی از مشکلات خود را کتمان و در این شرایط جلب اعتماد بیمار و هدایت او به سمت درمانی موثر و پایدار سخت خواهد بود.
نکته بسیار مهمی که در درمان اعتیاد همواره به عنوان موضوعی که در شکست پروسه درمان مورد اغفال قرار گرفته، عدم آموزش صحیح و مهارت کافی به افراد در حال درمان برای ورود به جامعه است. افراد معتاد  و حتی پس از بهبودی خود را جدای از سایر افراد جامعه می‌بینند، در نتیجه نیاز به افراد یا گروه‌هایی دارند که خود را در آن آشنا و بتوانند حرف دل را بزنند و این نشان از نقص برنامه‌های حوزه درمان دارد.

چاپ این مطلب

  فرصت های برابر درمان اعتیاد
ارسال کننده: منصور براتی - 2021/03/21، 09:21 AM - انجمن: پزشکی - پاسخ (19)

دسترس‌پذیری و دسترسی به خدمات درمانی برای افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد مخدر همچنان در سطح جهانی محدود است، زیرا سالانه فقط یک نفر از هر هشت فرد مبتلا به اختلالات مصرف مواد درمان دارویی دریافت می‌کند. علاوه بر این، در حالی که یک سوم مصرف‌کنندگان مواد مخدر زنان هستند همچنان تنها یک پنجم یا حتی کمتر تحت درمان قرار می‌گیرند. اطلاعات مربوط به افرادی که تحت درمان مصرف مواد قرار دارند، بینشی مفید نسبت به روندها و تغییرات جغرافیایی  فراهم می‌کند. با این حال این اطلاعات نه تنها سطح تقاضای این درمان را نشان می‌دهد (تعداد افرادی که درخواست کمک می‌کنند یا مثلاً توسط سیستم عدالت قضایی یا خانواده‌های‌شان به مراکز درمانی ارجاع می‌شوند) بلکه میزان دسترس‌پذیری و دسترسی به خدمات درمان مواد مخدر را نیز نمایان می‌کند.

در طول یک و نیم دهه گذشته در همه مناطق به جز آفریقا نسبت ارائه درمان مواد مخدر برای موارد اختلالات مصرف حشیش افزایشی بوده است. در بیشتر مناطق تقریباً نیمی از افرادی که تحت درمان اختلالات مصرف حشیش وارد شدند برای اولین بار تحت درمان قرار گرفته بودند و میانگین سنی آنها ۲۶ سال بود.[۱]اگرچه نسبت افراد درمان‌شده برای حشیش به عنوان ماده مخدر اصلی در آفریقا رو به کاهش بوده است ولی همچنان رقمی قابل توجه است (۵۰ درصد در سال ۲۰۱۸). مثلاً در غرب و مرکز آفریقا بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ بیش از ۷ نفر از هر ۱۰ نفری که تحت درمان دارویی قرار داشتند برای اختلالات مصرف حشیش درمان می‌شدند. نسبت فزاینده افرادی که به دلیل اختلالات مصرف اوپیوئیدها در آفریقا تحت درمان قرار دارند احتمالاً افزایش مصرف این مواد به ویژه ترامادول را در غرب و مرکز این قاره نشان می‌دهد. در این منطقه، اوپیوئیدها (هروئین و ترامادول) پس از حشیش دومین نوع ماده مخدر متداولی بودند که افراد طی دوره زمانی ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ به دلیل مصرف آنها به خدمات درمانی دسترسی یافته بودند.
افزایش تقاضای درمان در ارتباط با اختلالات مصرف حشیش در برخی مناطق توجه ویژه‌ می‌طلبد. در تعریف و شیوه اجرای محتوای درمان اختلالات مصرف حشیش تنوع بالایی وجود دارد. این درمان در حال حاضر شامل مداخلات رفتاری یا روان‌شناختی-اجتماعی مانند رفتاردرمانی شناختی است (که در آن انواع طرز تفکر غیرمنطقی و منفی به چالش کشیده می‌شود و مهارت‌های مقابله‌ای جایگزین ترویج می‌شود) و مصاحبه انگیزشی هم بخشی از این درمان است (که در آن انگیزه شخصی کاربر برای تغییر رفتار خود تسهیل و تشویق می‌شود. این مداخلات می‌توانند از تماس یا غربالگری آنلاین یک‌باره و مداخله مختصر در یک محیط سرپایی تا یک برنامه درمانی جامع‌تر شامل درمان سایر بیماری‌های همراه در محیط سرپایی یا بستری متفاوت باشد. برخی عوامل مؤثر احتمالی بر تعداد افراد تحت درمان برای اختلالات مصرف حشیش را می‌توان چنین برشمرد: تغییر تعداد افرادی که واقعاً به درمان نیاز دارند، تغییرات سیستم ارجاع درمانی، تغییر در آگاهی از مشکلات احتمالی مرتبط با اختلالات مصرف حشیش. و تغییرات دسترس‌پذیری و دسترسی به درمان این اختلالات مصرف حشیش.
اوپیوئیدها (عمدتاً هروئین) همچنان اصلی‌ترین مواد مخدری هستند که افراد در اروپا (به ویژه اروپای شرقی و جنوب شرق اروپا) و آسیا به دلیل مصرف آنها تحت درمان قرار می‌گیرند؛ تقریباً ۵۰ درصد از کل پذیرش‌های درمانی سال ۲۰۱۸ مربوط به این مواد است. مبتلایان به اختلالات مصرف اوپیوئیدها در مقایسه با مصرف‌کنندگان سایر مواد مخدر معمولاً در سنین بالاتر (اواسط دهه سی سالگی) وارد فرایند درمان می‌شوند و بین یک چهارم تا یک سوم آنها برای اولین بار تحت درمان قرار می‌گیرند.[۵] این ارقام با یافته‌های منتشر شده در ادبیات علمی سازگار است، به عنوان نمونه مطالعاتی از اروپا نشان می‌دهد که سن اعضای گروه مصرف‌کنندگان اوپیوئیدها در اروپا رو به افزایش است.
درمان مصرف محرک‌های نوع آمفتامین در آسیا (عمدتاً برای مصرف مت آمفتامین) و اقیانوسیه (بر اساس داده‌های به دست آمده از استرالیا و نیوزیلند) بیشتر از مناطق دیگر است. همانند مصرف‌کنندگان حشیش، افرادی که برای اختلالات مربوط به مصرف آمفتامین‌ها تحت درمان قرار دارند نیز معمولاً جوان‌تر از مصرف‌کنندگان تحت درمان برای اوپیوئیدها هستند (در اواسط بیست سالگی) و بیشتر آنها هم برای اولین بار وارد برنامه درمانی شده‌اند. افرادی که برای مصرف مت‌آمفتامین تحت درمان قرار می‌گیرند بیش از سه چهارم کل افراد تحت درمان در برونئی دارالسلام، کامبوج، جمهوری دموکراتیک خلق لائو، فیلیپین، سنگاپور و تایلند را تشکیل می‌دهند.
ارائه درمانی که در آن کوکائین اصلی‌ترین ماده مخدر مورد نگرانی محسوب می‌شود سهم بزرگی از درمان مواد مخدر را در قاره آمریکا، به ویژه در آمریکای لاتین و حوزه کارائیب تشکیل می‌دهد. در آمریکای لاتین مانند سایر ناحیه‌ها افرادی که به برنامه درمانی اختلالات مصرف کوکائین وارد می‌شوند معمولاً در میانه دهه سی سالگی خود قرار دارند و ۳۰ تا ۴۰ درصد آنها برای اولین بار تحت درمان قرار می‌گیرند.
مواجهه با پدیده یکسانی مانند اعتیاد با توجه به تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی کشورها با یکدیگر امری غیرممکن است. هر کشوری دارای حافظه تاریخی و ویژگی‌های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مختص به خود است که تفاوت‌های میان کشورها را رقم زده است. اما در حوزه درمان اعتیاد بیشتر روش‌های درمانی برگرفته از دیگر کشورها است؛ جدای از تفاوت‌های کلی ایرانیان با مردمان سایر کشورها، این تفاوت‌ها میان استان‌ها، شهرها و مناطق مختلف کشور نیز مشهود است. بنابراین عدم توجه کافی به ویژگی‌ها و خصایص عمومی ایرانیان  و خاص مردم هر منطقه در برنامه‌های طراحی شده حوزه درمان اعتیاد، منجر به هدر رفتن هزینه‌های بسیار شده است. در واقع زمانی که فردی وارد مسیر درمان اعتیاد می‌شود، نگرش و دیدگاه او تحت تاثیر روش درمانی  قرار می‌گیرد، بنابراین اگر این روش‌ها متناسب با ویژگی‌های خاص مانند خصایص فرهنگی و اجتماعی‌اش نباشد، ممکن است با مشکلات جدی روبرو شود. به عنوان مثال برخی از روش‌های درمانی که در بسیاری از کشورها انجام و در کشور ما هم طرفدار دارد، در برخی از حوزه‌ها با فرهنگ  و اجتماع ما ناهمخوان است و بدون لحاظ کردن چالش‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه در اجرای این روش‌ها عدم تناسبی در باور  و عمل افراد متقاضی ترک شکل می‌گیرد که مشارکت آنها در فرایند درمان را با مشکل روبرو می‌کند.
یکی از مهمترین ویژگی فرهنگی ایرانیان این است که انعکاس رفتارشان نزد دیگران بسیار مهم و در مواقعی رفتارشان را بر اساس عکس‌العمل دیگران تنظیم می‌کنند. همین امر در مورد افراد معتاد نیز صادق است؛ پیش‌بینی افراد وابسته به مواد از نحوه مواجهه اعضای خانواده و اجتماع، دوستان؛ همسایه‌ها و اعضای فامیل و … در برابر اعتیادشان  و نیز پیامدهایی که به تبع آن رخ می‌دهد، آنها را به ظاهر سازی وامی‌دارد، انکار مصرف یکی از نمودهای این ظاهرسازی است. به نوعی می‌توان گفت این رفتار آنها برای دور نگه‌ داشتن خود از خطراتی که تصور می‌کنند با آشکارشدن آنچه در درون واقعیت آنها وجود دارد، ممکن است در رفتار دیگران با آنها تاثیر گذارد و در نتیجه پیامدهای بیشتری داشته باشد. پیش‌بینی در مورد نحوه برخورد اعضای خانواده در مورد اعتیاد یکی از اعضاء مانند جدایی همسر، طرد توسط خانواده؛ اجبار برای ترک، اخراج از محل کار و غیره.. از جمله موقعیت‌هایی است که می‌تواند افراد وابسته به مواد را وادار به ظاهرسازی و کتمان اعتیاد ‌کند.
این ویژگی فرهنگی و اجتماعی می‌تواند تبعات گوناگونی در درمان اعتیاد در کشور داشته باشد، به ویژه این امر زمانی آشکار می‌شود که فرد معتاد مجبور ‌شود برای بهبودی مشکل خود را بروز دهد و تجربه درمان‌گران نشان داده حتی در مواردی که در مورد ماده مصرفی فرد معتاد از او سوال می‌شود نیز سعی می‌کند با پنهان‌سازی نوع مواد مصرفی، موادی مانند تریاک و متادون را که با پذیرش بیشتری از سوی جامعه و دوستان مواجهه است به عنوان ماده مصرفی خود معرفی کند. همچنین حتی در مواقعی که لازم است فرد در مورد خساراتی که به تبع مصرف مواد به وجود آورده و یا حوادثی خصوصی که مصرف مواد برای او خانواده‌اش ایجاد کرده، صحبت کند احتمال کتمان و ظاهرسازی بسیار بالا است.
در واقع افرادی که برای درمان و ترک به مراکز ترک اعتیاد مراجعه می‌کنند، چون با دیگر افراد معتاد احساس همدردی و یک تجربه مشترک دارند، صمیمیت بیشتری بین این افراد به وجود می‌آید و در نتیجه ارتباط دوستانه افراد در حال درمان بیشتر می‌شود، اما نکته بسیار مهم در روابط نابرابر  بین افراد در حال ترک با روان‌پزشکان، پزشکان، روانشناسان، درمان‌گران و مشاورانی است که در کلینیک‌های درمان سوء مصرف مواد  کار می‌کنند. در واقع این رابطه میان معتادان در حال درمان و درمان‌گردان مانند رابطه فرادست و فرودستی است که باعث شد تا افراد معتاد نتوانند با آنها ارتباط موثری بگیرند و مدام در تلاشند تا رابطه خود را کنترل کرده و از پاسخ‌های دقیق طفره و حتی برخی از مشکلات خود را کتمان و در این شرایط جلب اعتماد بیمار و هدایت او به سمت درمانی موثر و پایدار سخت خواهد بود.
نکته بسیار مهمی که در درمان اعتیاد همواره به عنوان موضوعی که در شکست پروسه درمان مورد اغفال قرار گرفته، عدم آموزش صحیح و مهارت کافی به افراد در حال درمان برای ورود به جامعه است. افراد معتاد  و حتی پس از بهبودی خود را جدای از سایر افراد جامعه می‌بینند، در نتیجه نیاز به افراد یا گروه‌هایی دارند که خود را در آن آشنا و بتوانند حرف دل را بزنند و این نشان از نقص برنامه‌های حوزه درمان دارد.

چاپ این مطلب

  اعتیاد رفتاری
ارسال کننده: سهرابی - 2021/03/14، 09:55 AM - انجمن: شخصیت و تفکر اعتیادآور در گروه‌های آسیب‌پذیر - پاسخ (7)

سازمان بهداشت جهانی تاکید می‌کند، سلامتی تنها به معنای فقدان بیماری یا نقص عضو نیست، بلکه به حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی هر فردی اطلاق می‌شود که شرایط زندگی روزمره او محیا شود و در واقع سلامت روان از این منظر یکی از معیارهای تعیین‌کننده سلامت عمومی نیز است. در این تعریف فردی که از سلامت روان برخوردار است، ضمن احساس آرامش و امنیت قادر است در اجتماع به راحتی به فعالیت بپردازد و ویژگی‌های شخصی افراد دارای سلامت روان در یک جامعه مقدمات وجود فضایی ایمن و پرنشاط را فراهم می‌کند. بر همین اساس سلامت جسم و روان لازم و ملزوم یکدیگرند.
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، هرگاه رشد روانی فرد تحت تاثیر عوامل فردی و اجتماعی به موازات رشد جسمی تکامل نیابد، فرد در معرض انواع بیماری‌های و اختلال‌های روانی قرار می‌گیرد و در مقابل مشکلات و آسیب‌های اجتماعی توان تاب‌‌‌‌آوری لازم را ندارد و یا برای مقابله با رفتاری اعتیادی، رفتار پرخطر دیگری را جایگزین می‌کند. می‌توان گفت چنین افرادی در معرض رفتارهای اعتیادی مانند اعتیاد به انواع مواد، داروهای آرام‌بخش،پرخوری، قمار، روابط جنسی و.. قرار دارند.
اختلال اعتیاد رفتاری همانند سایر اختلالات وابستگی نظیر، اعتیاد به انواع مواد، روی مرکز لذت مغز هم تاثیر می‌گذارد. رفتارهای اعتیادآور و تکرار مداوم آنها باعت افزایش ترشح هورمون دوپامین می‌شود. هورمون دوپامین می‌تواند با تجربه‌های پاداشی در نتیجه رفتارهای اعتیادی فعال شود. مکانیزم این عمل بدین صورت است که فرد در صورت تکرار اعمال اعتیادآور، حالت اجبار برای انجام آنها پیدا می‌کند که این اجبار تنها وابسته به مصرف مواد یا داروهای آرامبخش نیست، بلکه وابسته به رفتاری است که وقتی آن را انجام می‌دهد احساس پاداش یا لذت در او به اوج می‌رسد و فرد به دنبال تجربه دوباره آن احساس لذت است.
سوال مهمی که در ذهن متبادر می‌شود این است که چه اتفاق جسمی و روانی در فردی که رفتار اعتیادآور دارد، رخ داده که اولاً این رفتار تداوم یافته و سپس زندگی روزانه او را مختل کرده است؟ پاسخ به این سوالات در گرو شناخت علائم رفتارهای اعتیادآوری است که برای هر فردی می‌تواند به اختلال روانی منجر شود. در واقع نمی‌توان تمامی ‌اختلال‌های رفتاری را مثلاً پرخوری را هم اختلال روانی دانست. بلکه پیامد برخی اختلال‌های رفتاری می‌تواند منجر به اختلال روانی شود. مثلا استفاده زیاد از بازی‌های کامپیوتری برای کودکان ممکن است به افزایش استرس، انزوا و افسردگی منجر شود. باید تاکید کرد شدت و تعداد دفعات انجام رفتاری اعتیادی می‌تواند در افراد متفاوت باشد اما مسئله اصلی این است که در اعتیاد رفتاری زمانی که انجام رفتاری عملکرد روزانه فرد رامختل کند و برای او وابستگی شدید مغزی به وجود آورد، نیاز به درمان امری ضروری می‌شود.
علایم خطرناک شدن اعتیاد رفتاری
§        درگیری فکری شدید با رفتار اعتیادآور در زمانی که فرد در حال انجام کاری دیگر است: به عنوان مثال درست زمانی که فرد در محل کار خود نیاز به تمرکز در انجام امور روزانه شغلی دارد، به یک رفتار اعتیادآور دیگر، مثلاً حضور در شبکه‌های اجتماعی یا اینترنت فکر می‌کند. نتیجه تدوام این رفتار می‌تواند مشکلات جدی در زمینه شغلی و خانوادگی برای او ایجاد کند.
§        انجام فعالیت در دفعات و زمان بیشتری نسبت به دیگران: این امر درست در مورد کسانی که میزان استفاده روزانه آنها از اینترنت آن قدر زیاد است که جنبه‌های مهم زندگی روزانه آنها را تحت تاثر قرار داده صادق است. به عنوان مثال، استاندارد استفاده روزانه از اینترنت در جهان در حدود ۱۰۹ دقیقه است، ژاپنی‌ها کمترین میزان حضور و استفاده از اینترنت را با ۱۹ دقیقه در روز و مردم فیلیپین با ۳ ساعت و ۵۶ دقیقه بیشترین زمان استفاده از اینترنت را دارند. در این بین آمارهای غیررسمی حکایت از آن دارند که ایرانی‌ها روزانه حدود ۵ تا ۶ ساعت از اینترنت استفاده می‌کنند.
§        ادامه دادن رفتار اعتیادی به صورت مکرر و افزایش علیرغم آگاهی از خطرات و پیامدهای آن؛ نمونه شاخص در این مورد انجام قمار است. با وجود آگاهی فرد از خطر بالای انجام این رفتار تا جایی که ممکن است تمام زندگی و دارایی خود را از دست دهد، اما به دلیل وابستگی شدید مغزی فرد انجام آن را تکرار می‌کند.
§        ناتوانی در قطع یا کاهش رفتار اعتیادی حتی با وجود تصمیم‌گیری در این زمینه؛ تکرار رفتار اعتیادی برای فرد نوعی وابستگی ذهنی و روانی ایجاد می‌کند و در این میان مغز دستور افزایش لذت را صادر می‌کند، به گونه‌ای که حتی با وجود تصمیم برای ترک و رهایی، درست زمانی که فرد در شرایط استرس‌زا و سخت قرار می‌گیرد، ممکن است رفتار اعتیادی خود را مجدداً انجام دهد.
نتیجه تکرار رفتارهای اعتیادآور، در جنبه‌های مختلف زندگی منجر به بروز مشکلات شغلی، تحصیلی، مالی، اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی است. چرا که تداوم رفتارهای اعتیادی در فرد برای او ممکن است اختلال‌های روانی به دنبال داشته باشد که فرد را به انزوا، افسردگی، پریشانی و فرار از اجتماع بکشاند.

چاپ این مطلب

  پیشگیری اثربخش
ارسال کننده: سهرابی - 2021/02/28، 10:02 AM - انجمن: پیشگیری - پاسخ (14)

طی سال‌های اخیر پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در زمینه پیشگیری اثربخش از اعتیاد مبتنی بر یافته‌های علمی به دست آمده و مدل‌های جدیدی نیز مطرح شده است که از جمله آنها می‌توان به مدل‌های مبتنی بر عوامل خطر و حفاظت کننده اشاره کرد. مهمترین جنبه مثبت این مدل‌ها در ارزش پیش‌بینی آنها است. به این معنا که کودکان و نوجوانانی که در معرض عوامل خطرساز بیشتری مانند، مشکلات مربوط به خانواده، نگرش‌ها و رفتارهای والدین به مواد و اختلافات خانواداگی قرار بگیرند، احتمال تجربه مصرف مواد و سایر مشکلات مرتبط در آنها افزایش پیدا می‌کند. 
همچنین تقویت عوامل محافظتی مانند تقویت مهارت‌های زندگی مانند مهارت تاب‌آوری، دلبستگی و پیوند عاطفی قوی با والدین، ارتباط قوی بین والدین و فرزندان و غیره نیز می‌تواند نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به اعتیاد داشته باشد.

از این رو تجربیات موفق جهانی در حوزه پیشگیری از اعتیاد نشان می‌دهد، با فراگیری و به کار بستن اصول اولیه پیشگیری از اعتیاد می‌توان امیدوار به کاهش نرخ شیوع اعتیاد در جوامع بود؛ این اصول عبارتند از:
 اصل اول در برنامه‌های پیشگیری از اعتیاد عبارت است از تقویت عوامل محافظتی و تضعیف عوامل خطر در زندگی کودکان و نوجوانان است:
    خطر تبدیل شدن به سوء مصرف کننده مواد مخدر بر اساس فرمول رابطه بین تعداد و نوع عوامل خطر (مثل نگرش‌ها و رفتارهای انحرافی) و عوامل محافظتی ( مثل، حمایت والدین) بسیار محتمل است؛
  تاثیر بالقوه عوامل خطر و عوامل محافظتی با متغییر سن رابطه تنگاتنگی دارد؛ بدین معنا که عوامل خطر و محافظتی با افزایش سن نیز تغییر می‌کنند. به عنوان مثال، وجود عوامل خطر در خانواده تاثیر بیشتری بر کودک خردسال دارد، در حالی که ارتباط با همسالان دارای سوء مصرف مواد ممکن است یک عامل خطر قابل توجه میان نوجوانان باشد؛
  مداخله زودهنگام در بروز عوامل خطر مانند رفتار پرخاشگرانه و عدم کنترل بر نوجوان، اغلب با تغییر مسیر زندگی او به سمت رفتارهای مثبت تاثیر بسیار بیشتری بر مداخلات بعدی خواهد داشت. باید گفت اگرچه عوامل خطر و حفاظتی می‌توانند افراد مختلف را تحت تاثیر قرار دهند اما این عوامل بسته به سن، جنس، نژاد، فرهنگ و محیط خانوادگی و اجتماعی فرد می‌تواند تاثیر متفاوتی داشته باشد.
اصل دوم: برنامه‌های پیشگیری از اعتیاد باید همه اشکال سوء مصرف انواع مواد مانند مصرف مواد غیرقانونی مانند ماری جوانا و هروئین و مصرف نادرست و نامناسب مواد و داروهای قانونی مانند داروهای آرام‌بخش  و حتی داروهای اعتیادآور مانند مصرف زیر سن قانونی تنباکو و الکل را تحت پوشش قرار دهد.
اصل سوم: برنامه‌های پیشگیری از اعتیاد باید به نوع مشکل سوء مصرف مواد در جامعه محلی بپردازد، عوامل خطر قابل توجه را اصلاح و عوامل محافظتی مشخص شده را تقویت کند.
اصل چهارم: برنامه‌های پیشگیری از اعتیاد باید متناسب با مخاطرات و اختلالات خاص جمعیت یا ویژگی‌های مخاطبان خود مانند سن، جنسیت و قومیت طراحی شوند تا اثربخشی آنها تقویت شود.
اصل پنجم: برنامه های پیشگیری از اعتیاد باید به طور ویژه برای خانواده نیز تدوین شوند، به نحوی که پیوندهای خانوادگی را تقویت کرده و این امر با تقویت مهارت‌های فرزندپروری والدین مانند تمرین، بحث و اجرای سیاست‌های خانواده در مورد سوء مصرف مواد و آموزش در زمینه آگاهی‌رسانی و اطلاع‌رسانی نسبت به مواد مخدر و مضرات آن امکان‌پذیر است.
اصل ششم: برنامه‌های پیشگیری از اعتیاد را می‎‌توان با هدف مداخله در دوره‌های آموزشی اوایل دوره پیش دبستانی برای آشنایی با عوامل خطر و تقویت آنها مانند پیشگیری از رفتارهای پرخاشگرانه، حل مشکلات تحصیلی و ارتباطی ضعیف طراحی کرد.
اصل هفتم: طراحی برنامه‌های پیشگیرانه با هدف اجرای آنها میان گروه‌ها و مقاطع مهم مانند دوره گذر از دبستان به راهنمایی می‌تواند اثرات مفیدی حتی میان خانواده‌ها و کودکان در معرض خطر اعتیاد ایجاد کند. چنین مداخلاتی، گروه‌های در معرض خطر اعتیاد را از دیگر گروه‌ها جدا نمی‌کند و بنابراین انگ برچسب‌گذاری را کاهش می‌دهد و پیوند میان مدرسه و جامعه را تقویت می‌کند.
اصل هشتم: برنامه‌های پیشگیری از اعتیادی که با ترکیب دو یا چند جامعه هدف بوده و در واقع برنامه‌ای است که با ترکیب برنامه‌های خانواده محور و مدرسه محور اجرا می‌شود، بسیار موثرتر از یک برنامه واحد  و متمرکز است.
اصل نهم: برنامه‌ای پیشگیری از اعتیاد در سطح اجتماع زمانی که در چندین جامعه هدف مانند مدارس، دانشگاه‌ها و نهادهای مذهبی ارائه شود، بسیار موثرتر خواهد بود.

چاپ این مطلب

  گردش مالی تجارت مواد مخدر در جهان
ارسال کننده: منصور براتی - 2021/02/21، 10:23 AM - انجمن: جرایم سازمان یافته و تروریسم مخدری - پاسخ (14)

موضوع گردش‌های مالی تجارت مواد غیر قانونی در جهان امروز از اهمیت بسیار بالایی در حوزه اقتصاد سیاسی و اقتصاد سیاسی بین‌الملل برخوردار است. ارقام مربوط به گردش مالی تجارت مواد غیر قانونی آنقدر بزرگ است که به قدر تولید ناخالص ملی چند کشور می‌رسد که این موضوع نشان می‌دهد که تجارت مواد مخدر در سال‌های اخیر بسیار گسترده شده است؛ در کل موادی که قابلیت مصرف دارند به دو دسته مواد قانونی و غیرقانونی تقسیم می‌شوند. مواد قانونی مانند توتون و تنباکو هستند و در سال‌های اخیر برخی از کشورهای جهان به سمت قانونی‌سازی مصرف موادی مانند «ماری جوانا »رفته‌اند. با این حال بخش بزرگی از مواد در جهان از نظر دولت‌ها غیرقانونی است و مرجع رسیدگی به مسائل مواد مخدر نیز دولت‌ها هستند و البته سازمان‌های بین‌المللی مانند UNODC که دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد است نیز بر این حوزه نظارت دارند، اما دولت نهادی است که سیاست‌های مخدری هر کشور را تنظیم می‌کند، به‌همین دلیل هم سیاست‌های مخدری متفاوت و حتی متناقض در جهان وجود دارد.

حال با اعلام غیرقانونی بعضی از مواد مخدر بازار سیاهی به‌وجود می‌آید و از زمان تولید مواد تا آغاز عرضه و قرار گرفتن در مسیر ترانزیت ارزش افزوده قابل توجهی به آن اضافه می‌شود و در نهایت به‌ طرق مختلف به دست مصرف کننده و عمده فروش‌ها می‌رسد. بازار سیاه باعث می‌شود قیمت بالایی به این مواد اضافه شود، مثلاً در سال ۲۰۰۳ برآورد سازمان ملل نشان می‌دهد گردش مالی کل تجارت مواد قانونی در سطح جهان ۳۲۱ میلیارد دلار بوده است که در همین سال تولید ناخالص ملی ایالات متحده ۱۱ هزار میلیارد دلار بوده است در حالی که تولید ناخالص ملی کل جهان در همان سال 2003 بالغ بر 36 هزار میلیارد دلار اعلام شده که تجارت مواد مخدر از حیث بزرگی برابر با یک درصد این رقم است.حال اگر بخواهیم با کشورهای دیگر مقایسه کنیم در همین سال ایران ۱۵۳ میلیارد دلار تولید ناخالص داشته است که گردش مالی مواد تقریباً دو برابر ارزش تولید ناخالص داخلی کشورمان در این سال بوده است. در همان سال 2003 تولید ناخالص داخلی ترکیه نیز ۳۱۱ میلیارد دلار بوده است.
در سال ۲۰۱۴ که آخرین برآورد سازمان ملل اعلام شد، تولید ناخالص ملی ایالات متحده امریکا بالغ بر 17.5 هزار میلیارد دلار اعلام شده که از نظر بزرگی حجم تجارت مواد مخدر در جهان برابر با 4 درصد آن است، یعنی می‌توان گفت حجم تجارت مواد مخدر در سال ۲۰۱۴ نسبت به 11 سال قبل، یک درصد افزایش یافته است. از سوی دیگر تولید ناخالص ملی در سطح جهانی در سال ۲۰۱۴ نزدیک به ۸۰ هزار میلیارد دلار بوده است که اگر ۶۵۲ میلیارد دلار را با آن مقایسه کنیم، بالغ بر 0.8 درصد می‌شود؛ در مورد ایران در سال ۲۰۱۴ نزدیک به ۴۳۴ میلیارد دلار تولید ناخالص ملی داشته‌ایم که برابر با ۶۶ درصد آن گردش تجارت مالی مواد مخدر در جهان است. بدین معنا که تجارت مواد مخدر و گردش مالی و رقمی که تولید می‌کند از نظر اندازه و حجم بالغ بر 66 درصد تولید ناخالص ملی کشورمان است.
امروزه تکنیک‌های جدیدی در جهان برای جلوگیری از پولشویی اجرا می‌شود و در سوی دیگر گروه‌های تروریستی مانند طالبان و داعش منابع مالی داشتند و کم کم به صرافت افتادند که خودشان تجارت مواد مخدر را انجام دهند؛ با بررسی ۲۰ سال گذشته روشن است که این گروه‌ها بواسطه قدرتی که داشتند، تبدیل به چتر حمایتی برای گروه‌هایی می‌شدند، که در ترانزیت مواد مخدر فعالیت داشتند بدون اینکه دولت‌ها بتوانند برخوردی داشته باشند. در مقابل، گروه‌های تروریستی از گروه مواد مخدر پول می‌گرفتند. به مرور زمان این گروه‌ها یکی شدند با این توضیح که گروه تروریستی اقدام به تولید، کشت و ترانزیت کردند؛ اینجاست که مفهوم جدیدی به‌ نام نارکو تروریسم ایجاد می‌شود که ترجمه آن تروریست مخدری است. نکته دیگر آنکه موضوع تکنیک‌های مقابله با پولشویی بنیان‌های مالی این گروه‌ها را هدف قرار می‌دهد تا نتوانند پول‌هایی  را که از این طریق به دست می‌آید  ترانزیت کنند. به‌همین دلیل هم گروه‌های اف‌ای‌تی‌اف و کنوانسیون پالرمو تلاش می‌کنند اجازه ندهند این گروه‌ها از طریق شبکه‌های بانکی بین‌المللی فعالیت داشته باشند. آخرین آمار مربوط به پولشویی ۴۲۶ میلیارد دلار تا ۶۵۲ میلیارد دلار است که احتمالاً به رقم ۶۵۲ میلیارد دلار نزدیک‌تر باشد، اما آمار پولشویی مواد مخدر در سطح جهان رقمی در حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است که از سال ۲۰۱۴ به روز نشده است.
اگر بخواهیم مسیر اروپایی آن را بررسی کنیم؛در دو سال گذشته قیمت یک کیلو هروئین در افغانستان بر سر زمین ۴۵۰ یورو بوده است، که این رقم با پول ایران ۱۳ میلیون می‌شود. بعداز آنکه محموله به تهران می رسد، قیمت آن به یک هزار یورو، یعنی به ۳۰ میلیون تومان می‌رسد. با عبور از ایران و در ترکیه هشت هزار و ۱۵۰ یورو می‌شود یعنی ۲۴۴ میلیون تومان و زمانی که به انگلستان برسد رقم به ۲۰ هزارو۵۰۰ یورو می‌رسد که به پول ایران۶۱۵ میلیون می‌شود. با توزیع خرد در انگلستان ارزش هر کیلو ۷۵ هزار و ۷۵۰ یورو ،یعنی به اندازه  ۲ میلیارد و ۲۷۲ میلیون تومان می رسد . به‌همین دلیل است که بسیاری از کشورها مجازات‌های بسیار سختی برای قاچاق مواد مخدردر نظر گرفته‌اند که از جمله آن ها میتوان به ایران اشاره کرد.. اما با این حال این مجازات سختگیرانه جنبه بازدارندگی ندارد ،چرا که یک ماده در افغانستان با ارزش ۱۰ میلیون تومان وقتی به انگلستان می‌رسد بهای کالا به ۲ میلیارد تومان رسیده است. به‌همین دلیل با وجود قوانین بازدارنده این بازار همچنان پر رونق و گرم است.
میزان کشفیات به ما نشان می‌دهد میزان علاقه به هر ماده در سطح دنیا چقدر است و چه روندی را در سال‌های مختلف طی می‌کند. میزان کشفیات در کشورها و دولت‌های مختلف آمارهای متفاوتی دارد. به‌عنوان مثال ایران در حوزه کشفیات تریاک، هروئین و مورفین تقریباً در جهان صدرنشین است و ۹۰ درصد تریاک و هروئین دنیا را ایران کشف می‌کند ،البته همیشه ایران در سطح کشفیات در صدر جدول جهانی است و این موضوع به‌ دلیل هم مرز بودن با افغانستان است و نشان می‌دهد حجم مواد مخدری که از مسیر کشور ما می‌گذرد، چقدر زیاد است که این میزان را می‌توان کشف کرد؛ به طور متوسط پلیس در سطح جهان می‌تواند ۲۰ درصد از مواد را کشف و ضبط کند اما در مورد ایران این آمار بالاتر می‌رود و به حدود 25 درصد کشفیات جهان می‌رسد.نگاهی به میزان مصرف مواد مخدر در جهان نشان می‌دهد ماری جوانا در جایگاه اول، کوکایین دوم، مشتقات تریاک در جایگاه سوم، محرک‌های آمفتامین که شیشه از مشتقات آن محسوب می‌شود در رتبه چهارم مصرف قرار دارند؛در واقع آمار کشفیات در سطح جهان حکایت از آن دارد که روند کلی جهان بویژه در کشورهای توسعه یافته‌تر به سمت مصرف مواد صنعتی پیش می‌رود.

چاپ این مطلب