مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری/ایمیل:
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 296
» آخرین عضو: aaianshulzeo1516
» موضوعات انجمن: 71
» ارسال‌های انجمن: 1,217

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 5 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 5 مهمان

آخرین موضوع‌ها
پیشگیری از اعتیاد در ایرا...
انجمن: پیشگیری از اعتیاد
آخرین ارسال توسط: Robertdup
2024/04/22، 09:33 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 4,971
اعتیاد و کرونا ویروس
انجمن: کاهش آسیب و درمان اعتیاد
آخرین ارسال توسط: Robertdup
2024/04/06، 07:58 PM
» پاسخ: 10
» بازدید: 11,917
طالبان و مواد مخدر
انجمن: جرایم سازمان یافته و تروریسم مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:05 AM
» پاسخ: 19
» بازدید: 7,820
نقش ایران در مبارزه با تر...
انجمن: مبارزه با مواد مخدر
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:03 AM
» پاسخ: 20
» بازدید: 3,088
مواد مخدر و هلال طلایی
انجمن: کشت ، تولید و ترانزیت مواد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:02 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 2,316
سیاست پیشگیری اثربخش و شو...
انجمن: پیشگیری از اعتیاد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:01 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 3,583
بحران امنیتی در افغانستان...
انجمن: کشت ، تولید و ترانزیت مواد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:59 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 1,933
بازگشت طالبان و سیاست مخد...
انجمن: سیاست مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:58 AM
» پاسخ: 18
» بازدید: 2,379
بحران اوپیوئید در جهان
انجمن: پیشگیری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:56 AM
» پاسخ: 13
» بازدید: 1,994
استراتژی مبارزه با مواد د...
انجمن: سیاست مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:55 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 2,154

 
  عزت نفس و پیشگیری از اعتیاد
ارسال کننده: سهرابی - 2021/02/14، 10:09 AM - انجمن: پیشگیری - پاسخ (14)

نظریات زیادی امروزه برای شناخت علل اعتیاد مورد توجه دانشمندان علوم گوناگون قرار دارد. یکی از این نظریات مطرح در حوزه روانشناسی، حالات عاطفی آزار دهنده و تنش‌های هیجانی را درباره کشش فرد به سوی اعتیاد برجسته می‌کند. به اعتقاد این دسته از نظریه‌پردازان افرادی که به لحاظ هیجانی باهوش هستند، فشارهای همتایان و همسالان را درک می‌کنند و از عهده کنترل هیجان‌های خود نیز بر می‌آیند؛ و در نتیجه در برابر مصرف مواد مقاومت بیشتری نشان می‌دهند. در مقابل افرادی که از هوش هیجانی پایین برخوردارند برای مقابله با هیجان های منفی به مصرف مواد روی می‌آورند. هوش هیجانی مهارت هایی مانند توانایی ارزیابی و ابزار صحیح هیجان (توانایی‌های درون فردی)، توانایی ارزیابی هیجان ها در دیگران (توانایی های میان فردی)، توانایی تنظیم موثر هیجان ها و توانایی به کارگیری احساسات برای هدایت رفتار را شامل می‌شود. بنابراین، هوش هیجانی توانایی شناسایی هیجان های خود و دیگران، تمایز بین آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت افکار و اعمال فرد می‌باشد.

در واقع هوش هیجانی دارای سه مولفه توجه، تمایز و بازسازی خلق است. توجه به معنای توجه افراد به احساس‌ها و بازسازی خلق به معنای استفاده از افکار مثبت، بازسازی خلق منفی و مدیرت هیجان ها برای هدایت رفتار می‌باشد. افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند در ارزیابی صحیح  و ابراز هیجان، تنظیم موثر تجربه های هیجانی و در توانایی به کارگیری احساسات برای هدایت افکار و رفتار مشکل دارند.
دیدگاه نسبت به خود یا گرایش به تجربه خود به عنوان موجودی شایسته، مفهوم عزت نفس را نیز پوشش می‌دهد. استنلی کوپر اسمیت عزت نفس را ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خود می‌داند. به اعتقاد او عزت نفس چهار عامل میزان احترام و پذیرشی که افراد از سوی دیگران دریافت می‌کنند؛ میزان تجربه های موفق در زندگی؛ ارزش‌ها و انتظاراتی که بر مبنای آن تجربه‌ها را تغییر می‌دهد؛  و نحوه پاسخ فرد به از دست دادن احساس ارزشمند بودن خود را در بر می‌گیرد.
تعامل بین عزت نفس و رفتارهای انحرافی مانند اعتیاد، در دو مرحله شکل می‌گیرد. در مرحله اول، عزت نفس پایین می‌تواند علتی برای رفتار انحرافی به حساب آید؛ بدین معنا که عزت نفس با رفتار انحرافی همبستگی منفی دارد. در مرحله دوم، رفتارهای انحرافی همبستگی مثبتی را با عزت نفس نشان می‌دهند. در واقع جستجو برای تسکین احساس بی‌ارزشی خود فرد را تشویق می‌کند که به گروه همسالان که دارای رفتار انحرافی هستند بیان می‌کنند که عزت نفس پایین مستقیماً روی ارتباط نوجوان یا همسالان مصرف کننده مواد تاثیر می‌گذارد که این موضوع به طور غیر مستقیم، مصرف تفننی مواد را تسهیل می‌کند.
در مورد تغییر عزت نفس نیز می‌توان گفت این احتمال وجود دارد که مصرف گاه‌گاهی اگرچه به بروز مشکلاتی در زندگی فرد منجر نشده باشد، به دلیل ناتوانی در تنظیم عواطف و حل مشکلات، موجب کاهش اعتماد به نفس شود و این امر حتی می‌تواند یک فرد مصرف کننده را به سوء مصرف کننده تبدیل کند.
مصرف مواد از یک سو به وسیله الگوبرداری، تقلید و تقویت در حوزه روابط فردی آموخته می‌شود و از سوی دیگر تحت تاثیر عوامل درون فردی همچون خودکارآمدی، شناخت‌ها و باورهای فرد قرار می‌گیرد. رفتارهای مصرف مواد از یک طرف به مصرف یا سوء مصرف مواد در میان الگوهای نقش خصوصاً والدین، دوستان و همسالان مربوط است و از طرف دیگر به نگرش‌ها و باورهای مثبت الگوهای نقش در مورد مواد و نیز توانایی ادراک شده برای مصرف یا امتناع از مواد بستگی دارد.
در واقع مصرف مواد به عنوان رفتاری شناخته می‌شود که نتیجه تعامل بین عوامل فردی و بین فردی است؛ زمانی که یک نوجوان با ویژگی‌هایی همچون تاب‌آوری و عزت نفس پایین، احساس طرد و جدایی از سوی خانواده، با باورها و نگرش‌های مثبت نسبت به مواد در تعامل با موقعیت‌ها و افرادی قرار دارد که ترغیب کننده یا تصدیق کننده مصرف مواد هستند، بیشتر در معرض مصرف مواد قرار می‌گیرد.
عواملی متعددی مانند وجود فقر مالی، مشکلات خانوادگی و تربیت نادرست فرزندان، اختلاف زناشویی، وجود الگوهای نامناسب و تاب‌آوری پایین از عوامل عمده گرایش به اعتیاد می‌تواند محسوب شود. با وجود اینکه عوامل شروع مصرف ممکن است کنجکاوی باشد؛ عوامل تداوم آن می‌تواند با سبک دلبستگی ارتباط داشته باشد. جدایی از منبع ایمنی بخش می‌تواند با گسستگی ارتباط فرد با منابع انسانی اطراف و گرایش او به مصرف مواد برای فرار از ترس‌ها، اضطراب‌ها و… ارتباط داشته باشد. سه سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا قابل تشخیص است؛ افراد ایمن ضمن تصدیق موقعیت به سادگی از دیگران کمک می‌گیرند، اجتناب‌گرها در تصدیق موقعیت و جستجوی کمک و حمایت با مشکل مواجهه می‌شوند و نشان برجسته دوسوگرها حساسیت بیش از حد نسبت به عواطف منفی و نگاره‌های دلبستگی است.
بالبی معتقد است که نیاز به دلبستگی یک نیاز نخستین است که از هیچ نیاز دیگری مشتق نشده است و نیازی اساسی برای تحول شخصیت است؛ او معتقد است امنیتی که به وسیله دلبستگی ایجاد می‌شود، مهمترین ویژگی روابط در سراسر زندگی و رابطه‌ی اولیه را به عنوان الگویی برای روابط اجتماعی آینده معرفی می‌کند. در واقع مراقبت‌های حساس و پاسخگو با فراهم ساختن آسایش، حمایت و حفاظت و همچنین کمک به آنها برای ایجاد الگوهای مثبت از خود و دیگران به عنوان یک پایگاه ایمن عمل می‌کنند. برعکس مراقبت‌های نامناسب با اضطراب، عصبانیت، انکار استقلال و وابستگی به خود و سرکوبی نیازها  و آسیب‌پذیری، مرتبط است.
تحقیقات نشان می‌دهد، تقلید از رفتار والدین، درونی سازی ارزش‌ها و رفتارهای خانواده و شیوه‌های کنترل اجتماعی و انضباطی والدین، آمادگی فرزندان را برای مصرف مواد متاثر می‌سازد. به عبارتی سبک تعامل خانوادگی به عنوان یکی از مکانیزم‌های تاثیرگذار بر سبک دلبستگی بسیار حائیز اهمیت است. وجود مشکلات خانوادگی و ارتباطی بیشتر در سبک تعامل خانوادگی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد، فراوانی بیشتر سبک دلبستگی ناایمن در فرزندان این خانواده‌ها را توجیه می‌کند.
بر اساس مطالعات انجام شده، بی‌توجهی مادر نسبت به نیازهای فرزند باعث می‌شود خودتنظیم‌گری با موفقیت انجام نشود و ساختارهای روانی مرتبط با کنترل درونی رفتار شکل نگیرد؛ خودتنظیم‌گری به تلاش‌های خود برای تغییر موقعیت شامل افکار، هیجان‌ها، تکانه‌ها، امیال، رفتارها و فرایندهای هیجانی گفته می‌شود. به عنوان مثال میان افراد مبتلا به سوء مصرف مواد، محرومیت اجتماعی بیشتر، خود تنظیم‌گری پایین و استرس بیشتری وجود دارد، در مقابل افراد با خود تنظیم‌گری بالاتر در مواجهه با شرایط استرس‌زا بهتر از خود در مقابل آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد محافظت می‌کنند.
بنابراین افراد دارای خودتنظیم‌گری پایین به امور و اشیای بیرونی وابستگی پیدا می‌کنند و مصرف مواد یکی از شیوه‌های جبران کمبودهای درونی آنها محسوب می‌شود. از این رو، می‌توان از تجربیات آسیب‌زای دوران کودکی که مربوط به سرخوردگی‌های شدید در ارتباط با مادر است به عنوان یکی از مکانیزم های تاثیرگذار بر سبک دلبستگی استفاده کرد. بی‌توجهی بیشتر مادر نسبت به نیازهای کودکان در دوران کودکی در خانواده‌های مبتلاء به اختلال‌های مصرف مواد، فراوانی بیشتر سبک‌های دلبستگی ناایمن در فرزندان این خانواده‌ها را توجیه می‌کند.
نهایتاً افراد دارای سبک دلبستگی ایمن هنگام مواجهه با استرس‌های هیجانی به جستجوی حمایت اجتماعی می‌پردازند در حالی که افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن برای خود تنظیم‌گری عاطفی به روش‌های دیگر مانند مصرف الکل با مواد روی می‌آورند.
 
 

چاپ این مطلب

  شاخص‌های اجتماعی- اقتصادی و مصرف مواد مخدر
ارسال کننده: منصور براتی - 2021/02/07، 08:52 AM - انجمن: اجتماعی - پاسخ (7)

داده‌های موجود در زمینة ارتباط بین شرایط اجتماعی-اقتصادی در سطح ملی، مانند سطح کلی درآمد ملی، با میزان اختلالات مصرف مواد مخدر، تا حدودی تصویری متناقض را نشان می‌دهد. به این صورت که سطح مصرف مواد مخدر در کشورهای پردرآمد در قاره آمریکا، اقیانوسیه و اروپا، در بالاترین میزان قرار دارد؛ در حالی که ارتباط میان شرایط اجتماعی-اقتصادی با تزریق مواد مخدر و HIV، خصوصاً در اروپای شرقی و آسیای غربی بسیار قوی است.10 علاوه بر این، درآمد بالاتر در سطح ملی، از نظر سال‌های زندگی سالم از دست رفته به دلیل ناتوانی و مرگ زودرس (طول عمر متناسب با ناتوانی (DALY))، با شیوع بالاتر مصرف و اختلالات مصرف مواد مخدر ارتباط دارد.11
در کشورهای مختلف، میزان نابرابری درآمد، با شیوع مصرف مواد مخدر ارتباط دارد؛۱۲ به‌طوری که کشورهایی که بالاترین سطح نابرابری اجتماعی-اقتصادی را دارند، دارای بیشترین شیوع اختلالات مصرف مواد مخدر هستند. اختلافات درآمدی، با سرمایه‌گذاری ناکافی در حیطة سیاست‌های عمومی، و سطح بالای فشار روانی در میان افراد، ارتباط دارد.
علاوه بر این، بروز تغییرات چشمگیر در شرایط اقتصاد کلان، از جمله شرایط ناشی از بروز بحران سیاسی یا اقتصادی، منجر به افزایش فقر و بیکاری می‌شود؛ که به نوبه خود بر چشم‌اندازهای اجتماعی-اقتصادی و سطح فشار روانی افراد، تأثیر می‌گذارد؛ و همچنین ممکن است به افزایش نرخ مصرف مواد مخدر منجر شود.13، 14 در اروپای شرقی، تعامل بین تغییرات اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در سطح کلان، مانند گذار اقتصادی طی دهه 1990، همراه با گذار از ارزش‌های جمعی به ارزش‌های فردی‌تر، افزایش تحرک جمعیتی، رواج فرهنگ مواد مخدر و افزایش تقاضا در حیطة نظام مراقبت‌های بهداشتی، منجر به گسترش تزریق مواد مخدر و ظهور اپیدمی HIV شد.15 به‌عنوان مثال، در فدراسیون روسیه و اوکراین، شیوع مصرف‌کنندگان تزریقی مواد مخدر در سال 2017 بیش از 1 درصد بود؛ در حالی که شیوع HIV در بین مصرف‌کنندگان مواد مخدر تزریقی در فدراسیون روسیه در سال 2016، 25.6 درصد، و در اوکراین در سال 2015، 21.9 درصد (افزایش قابل توجه از دهه 1990 تاکنون) بوده است.1۶، 17 نرخ کلی مصرف مواد مخدر تزریقی در کل اروپا، از سال 2000 کاهش یافته است. نرخ اولین بستری برای درمان در سال 2005، 4.03 نفر در هر 100000 نفر، و در سال ۲۰۱۱، 2.74 بوده است.  در حالی که در کشورهای اروپای مرکزی و شرقی، به‌ویژه جمهوری چک و آلمان، روند صعودی مشاهده شده است.
 
پژوهش‌هایی که اخیراً به بررسی تأثیر پیامدهای رکود اقتصادی جهانی در سال 2008 بر مصرف عمومی مواد مخدر پرداخته‌اند، در زمینة مصرف مواد تحت نظارت و اختلالات مصرف مواد مخدر، نتایج غیرقطعی نشان داده‌اند. یک بررسی سیستماتیک، که توجه جهانی نسبت به مطالعات محدود باکیفیت بالا در مورد این موضوع را جلب کرد، اذعان کرد کاهش مصرف مواد مخدری که هزینه بالاتری دارند (به‌عنوان مثال، هروئین و کوکائین)، و افزایش مصرف موادی که دارای هزینه پایین‌تری هستند (کانابیس و متامفتامین) در ایتالیا، احتمالاً منعکس‌کننده کاهش سطح درآمد افراد است. در مقابل، در سایر کشورها، مانند یونان و اسپانیا، خصوصاً در افراد مسن و افرادی که بیکار شده بودند، افزایش مصرف مواد تحت نظارت مشاهده شد.19
به نظر می‌رسد افزایش نرخ بیکاری، یک توضیح اساسی در مورد افزایش میزان مصرف مواد مخدر ناشی از پریشانی روانی-اجتماعی در دوره‌های رکود اقتصادی باشد.20 جالب اینجاست که افرادی که در کاتالونیا (اسپانیا)، انگلیس (انگلستان) و لهستان مواد مخدر مصرف می‌کردند،  دلیل اصلی افزایش مصرف خود در زمان رکود اقتصادی را ناشی از داشتن وقت آزاد بیشتر می‌دانستند؛۲۱ اگرچه، بررسی سیستماتیک این موضوع، ادعای این افراد را حمایت نمی‌کند.22
به‌طور موازی، رشد سریع اقتصاد و شهرنشینی در برخی از کشورها، با افزایش نرخ مصرف مواد مخدر یا تغییر در نوع مواد مخدر مصرفی همراه بوده است. به‌عنوان مثال، در برزیل، شیوع مصرف کوکائین در میان جمعیت 15 تا 64 سال، از 0.7 درصد در سال 2005، به 1 درصد در سال 2016 افزایش یافته است.23 هرچند، چشمگیرترین میزان افزایش در مصرف «کراک» مشاهده شد؛ که از نرخ شیوع 0.1 درصد در سال 2005، به 0.3 درصد در سال 2016 افزایش یافته است.
در هند، پیمایش ملی خانوار که در سال 2019 انجام شد، نشان داد که 2.1 درصد از جمعیت 10 تا 75 ساله، در سال گذشته مواد مخدر مصرف کرده‌اند؛ با بالاترین شیوع مصرف هروئین (1.14 درصد)، اوپیوئیدهای دارویی (1 درصد) و تریاک (0.56 درصد). سطح برآورده شده از اختلالات مصرف مواد مخدر عبارت بود از: 0.1 درصد برای مصرف تریاک؛ 0.57 درصد برای مصرف هروئین؛ و 0.23 درصد برای مصرف اوپیوئیدهای دارویی. در مقایسه با برآوردهای به دست آمده از پیمایش پیشین که در سال 2004 در این کشور انجام شد، مصرف کلی مواد مخدر در سال 2019 بیش از پنج برابر تخمین زده شد.۲۴
تغییرهای صورت گرفته در شاخص‌های بازار کار، مانند افزایش نرخ بیکاری، با افزایش نرخ مصرف و اختلالات مصرف مواد مخدر ارتباطی نسبتاً منسجم داشته است. راماناتان و همکارانش در تجزیه و تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده در ایالات متحده آمریکا از حدود 9000 نوجوان که در پیمایش طولی ملی جوانان 1997 شرکت کردند، دریافتند که افزایش نرخ بیکاری در سطح منطقه‌ای در دوران کودکی شرکت‌کنندگان، با افزایش مصرف کانابیس همراه است: افزایش 1 درصدی نرخ بیکاری پیش‌بینی افزایش مصرف کانابیس با ضریب 1.08 را نشان داد.۲۵ پژوهشی دیگر که با استفاده از آمار جمع‌آوری شده از ۳۶۶ منطقه شهری طی دوره ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰، 0.23 درصد افزایش مرگ‌ومیر ناشی از اوردوز مواد مخدر برای هر ۱ درصد افزایش در نرخ بیکاری را نشان داد.26 این اثر در میان افراد 25 تا 64 ساله، باوجود قصد خودکشی که شاید بخشی از موارد مرگ‌ومیر در اثر اوردوز را توضیح می‌داد، شدیدتر به نظر می‌رسید.
 

چاپ این مطلب

Video مواد مخدر صنعتی
ارسال کننده: سهرابی - 2021/01/31، 09:58 AM - انجمن: الگوهای مصرف مواد - پاسخ (21)

بر اساس گزارش دفتر مقابله با جرم و مواد سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۹، حدود ۳۵ میلیون نفر در سراسر جهان، ۵ میلیون بیشتر از آنچه قبلاً تخمین زده شده بود، از اختلالات مصرف مواد رنج می‌برند به گونه‌ای که نیاز به خدمات درمانی دارند. در سال ۲۰۱۷ تخمین زده شده ۲۷۱ میلیون نفر یا ۵٫۵ درصد از جمعیت جهان در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال دچار سوء مصرف مواد بوده‌اند. بر اساس همین گزارش با رشد ۱۰ درصدی جمعیت مصرف کننده مواد در جهان، داده‌ها حکایت از شیوع بالای استفاده از اوپیوئیدها در آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکای شمالی و مصرف کانابیس در آمریکای شمالی و جنوبی و آسیا دارد. بیشترین ماده مورد استفاده در سراسر جهان کانابیس است و تخمین زده شده ۱۸۸ میلیون نفر در سال گذشته کانابیس مصرف کرده‌اند. نکته بسیار مهم این است که شیوع مصرف کانابیس با وجود روندهای رو به رشد در قاره آمریکا و آسیا، به مدت یک دهه است که ثابت باقی مانده است.
از سوی دیگر با توجه به روند افزایش مصرف مواد در جهان، در ایران نیز با افزایش نرخ شیوع اعتیاد به ویژه در اقشار آسیب‌پذیر یعنی زنان و نوجوانان روبرو هستیم. بر اساس آمارها حدود ۳ میلیون نفر  مصرف کننده مستمر مواد در کشور وجود دارد که حدود ۱۰ درصد از آنها را زنان تشکیل می‌دهند. بر اساس آمارها ۶۷ درصد معتادان تریاک و شیره، ۱۲ درصد گل، ۱۱ درصد هروئین و کراک و ۸ درصد شیشه مصرف می‌کنند. و هرساله آمار اعتیاد در کشور تحت تاثیر تغییرات الگوی مصرف نیز افزایش می‌یابد. امروزه موضوع اعتیاد در لایه‌های مختلف خانواده، محیط‌های آموزشی، محله‌ها و محیط‌های کاری رسوخ کرده است. با وجود اقدامات بسیار زیادی که در حوزه مقابله با عرضه و درمان انجام گرفته، همچنان بحران اعتیاد در کشور روز به روز در حال گسترش است. به نظر می‌رسد تغییرات مداوم الگوی مصرف به ویژه از مواد سنتی به مواد صنعتی روند جهانی چالش اعتیاد و مواد را دستخوش دگرگونی کرده است.
همچنین، الگوهای مصرف مواد دائماً در حال تغییر است و متناسب با موقعیت و فضای محیط بیرونی این تغییر ادامه پیدا می‌کند. این موضوع موجب می‌شود تا عرضه کنندگان مواد متناسب با وضع و حال مشتریان، کالای جدیدی به بازار عرضه کنند. در نتیجه هر روز شاهد تغییراتی در الگوی مصرف مواد در ایران و جهان هستیم. تغییرات مداوم الگوی مصرف  و ظهور انواع مواد جدید طراحی و اجرای سیاست ها را با مشکل جدی روبرو کرده است.

یکی از چالش های مهم در سطح جهان و برای ایران ، تغییر الگوی مصرف مواد از مواد کم خطر به پرخطر است. گفتنی است، منظور از تغییر الگو، تغییر ماده مصرفی و تغییر روش مصرف است که از مواد کم خطر و سنتی به مواد پرخطر و صنعتی در حال حرکت است.
منظور از مواد پرخطر موادی است که دارای ویژگی‌های زیر است:
§        قدرت اعتیادآوری بیش‌تر و زمان کوتاه تر وابستگی مانند: کراک، اکستازی، شیشه و غیره.. ؛
§        روش مصرف آنها به صورت تزریق است مانند: کوکائین، مورفین و حتی متادون؛
§        موادی که به صورت مصنوعی در آزمایشگاه تولید می شود مانند: LSD ، فنتانیل و غیره؛
§        موادی که به شیوه نیمه مصنوعی از گیاهان دارای خاصیت اعتیادی ساخته یا با مواد دیگر ترکیب می‌شوند، مانند: دسته‌ای از کراک که با کانابیس تولید می‌شود.
در مجموع بیشترین نرخ شیوع مصرف مواد در جهان میان افراد سنین ۱۸ تا ۲۵ سال است؛ حشیش پرمصرف‌ترین ماده مخدر میان جوانان است. برآورد می‌شود که در سال ۲۰۱۸ در سطح جهان ۱۳ میلیون مصرف‌کننده سال گذشته همه انواع مواد مخدر در میان دانش‌آموزان ۱۵ تا ۱۶ ساله وجود داشته است و ۱۱.۶ میلیون نفر آنها در سال پیش از آن حشیش مصرف کرده‌اند. این میزان معادل شیوع سالانه ۴.۷ درصدی مصرف حشیش در میان این گروه سنی است و این نرخ شیوع بالاتر از جمعیت عمومی ۱۵ تا ۶۴ ساله (۳.۹ درصد) است. مصرف سال گذشته حشیش در میان جوانان ۱۵ تا ۱۶ ساله در اقیانوسیه، قاره آمریکا و اروپا بالا است (به ترتیب ۱۷.۸، ۱۲.۱ و ۱۱.۷ درصد).
همچنین،  مصرف روان‌گردان‌ها میان جوانان مصرف کننده مواد بسیار بالا است. به عنوان مثال مصرف اکستازی به ندرت توسط افراد مسن و کهنسال گزارش شده، در حالی‌که در میان جمعیت جوان شیوع بسیار بالایی دارد. در سال‌های اخیر صدها ماده روانگردان جدید (NPS) ساخته شده‌ است که بیشتر آنها محرک هستند؛ آگونیست‌های مصنوعی گیرنده کانابینوئید در مقام بعدی قرار می‌گیرند، در حالی که تعداد فزاینده‌ای از این روانگردان‌ها اوپیوئیدها (آنالوگ‌های فنتانیل یا اوپیوئیدهای تحقیقاتی) هستند. مواد روانگردان جدیدی که در گروه اثر مشابه مثلاً محرک‌ها جای می‌گیرند طیف گسترده‌ای از مواد شیمیایی را در بر دارند؛ بنابراین تأثیرات آنها همچنان غیرقابل پیش‌بینی است و گاهی عواقب بسیار وخیمی برای سلامت مصرف‌کننده در پی دارند که مرگ از آن جمله است.
بیشتر مواد روانگردان جدید موقتی و زودگذرند و غیر از مصرف در میان برخی گروه‌های حاشیه‌نشین مصرف‌کننده مواد مخدر، جایگاه خاصی در بازار مواد مخدر برای خود نیافته‌اند. با این حال، الگوهای مصرف این مواد به ویژه آگونیست‌های مصنوعی گیرنده کانابینوئید در میان گروه‌های حاشیه‌نشین، آسیب‌پذیر و دچار محرومیت اجتماعی از جمله افراد بی‌خانمان و کسانی که در زندان‌ یا دوره عفو مشروط هستند، مشاهده شده است.
مصرف مواد مخدر به ویژه وقتی به صورت اختلالات مصرف درآید می‌تواند بر رشد اجتماعی افراد مصرف‌کننده نیز تأثیر بگذارد. این اختلالات با محرومیت اجتماعی از جمله سطح تحصیلات پایین، افزایش دشواری در یافتن شغل و حفظ آن، و بی‌ثباتی مالی و فقر ارتباط دارند. علاوه بر این، مصرف آسیب‌رسان مواد مخدر می‌تواند فراتر از افراد بر سلامت و بهزیستی دیگران از جمله خانواده‌ها، همسایگان و به طور کلی جامعه تأثیر بگذارد؛ این تأثیر همان‌گونه روی می‌دهد که والدین، خانواده و همسایگان/محله‌ها بر الگوهای آسیب‌رسان مصرف مواد مخدر و وابستگی به آنها اثر می‌گذارند.
به نظر می‌رسد نتوان آمار رسمی دقیقی از تعداد مصرف کنندگان و نوع ماده مصرفی مواد مخدر صنعتی در کشور ارائه داد اما روند کلی مصرف نشان از افزایش مصرف این دسته از مواد به ویژه میان نوجوانان و جوانان دارد. اتفاقات گوناگونی روند مصرف را نسبت به گذشته متفاوت کرده که می‌توان به کاهش سن مصرف کنندگان نسبت به سال های قبل و ظهور مواد صنعتی جدید اشاره کرد. در واقع، علت تمایل به مصرف مواد را می‌توان در فراگیر شدن قوانین تشدید مجازات در قبال ورود و عرضه مواد در دنیا و گرانی و محدود شدن دسترسی به آنها و همچنین سهولت ساخت و دسترسی و استفاده از مواد محرک، ناآگاهی از پیامدهای منفی آنها برای والدین  و جامعه و ناکافی بودن تلاش‌ها برای طراحی و اجرای برنامه‌های پیشگیرانه جست‌و‌جو کرد. بر اساس تحقیقات حدود ۱۱ درصد جوانان ایرانی که مواد روان‌گردان مصرف می‌کنند، باور ندارند این مواد اعتیادآور هستند یا اینکه اثرات تخریبی آنها بیشتر از مواد سنتی است.
در بررسی دلایل تغییرات الگوی مصرف مواد باید به عوامل زمینه ساز تغییر الگوی مصرف  و به متغییرهای اثرگذاری که زمینه ساز عوامل موثر بر اعتیاد افراد می‌شود، توجه ویژه کرد. توجه به نظریاتی که در چارچوب آن می‌توان عوامل زمینه ساز اعتیاد افراد را بررسی و تغییرات مداوم الگوی مصرف انواع مواد را شناسایی کرد عبارتند از: نظریه های فشار اجتماعی، نظریه آنومی، نظریه فقر فرهنگی  و کنترل اجتماعی.
بر اساس نظریه فشار اجتماعی، افراد تحت تاثیر فشارهای اجتماعی، گرایش به کج‌روی پیدا می‌کنند. رابرت مرتون این فشار را ناشی از ناتوانی شخص در دستیابی به اهداف مقبول اجتماعی می‌داند. فقر اقتصادی، بیکاری و فشارهای ناشی از مهاجرت، متغییرهایی هستند که بر اساس نظریه فشار اجتماعی اعتیاد در این بستر رخ می‌دهد. در واقع فقر اقتصادی، بیکاری و مهاجرت منجر به برخوردار نبودن از حمایت‌روانی، اجتماعی و فرهنگی می‌شود که نتیجه آن آمادگی برای تغییر الگوی مصرف مواد است.
نظریه فقر فرهنگی از دیگر نظریاتی است که عوامل زمینه ساز گرایش به مصرف مواد پرخطر را توضیح می‌دهد. جیمز کلمن فقر فرهنگی را ناشی از نداشتن ارتباط متقابل مستمر خانواده  و نیز منزلت اجتماعی پایین که ناشی از نبود احساس امنیت مانند کم توجهی خانواده، طلاق والدین، کم سوادی و ناآگاهی والدین و … می‌داند. بنابراین نداشتن اطلاعات کافی از عوارض مواد از یک سو و تصورات نادرست درباره فواید انواع مواد و تبلیغات گسترده در مورد اعتیادآور نبودن برخی از آنها از سوی دیگر موجب گرایش به مصرف مواد پرخطر می‌شود. در واقع ناآگاهی یا پنداشت نادرست از عوارض مواد پرخطر منجر به آمادگی برای تغییر الگوی مصرف مواد می‌شود.
گفتنی است، عوامل یاد شده و بررسی نظریات مطروحه به تنهایی برای بررسی تغییرات الگوی مصرف کافی نیست. این امر زمانی به وقوع می‌پیوندد که سه عامل کمیاب شدن  و ناخالص شدن مواد کم خطر و تولید آسان مواد پرخطر به این مجموعه اضافه شود.

چاپ این مطلب

  پیشگیری از اعتیاد کودکان
ارسال کننده: سهرابی - 2021/01/10، 10:06 AM - انجمن: پیشگیری از اعتیاد - پاسخ (7)

آنچه در ذهن ما از زندگی یک کودک وجود دارد، زندگی شاد و گذراندن در عالم کودکی است، در واقع این همان تصویر غالبی است که در فیلم‌ها و تلوزیون نمایش داده می‌شود. اما در واقع تعداد زیادی از کودکان در پشت زندگی کودکانه‌شان با انواع مشکلات روبرو هستند که یکی از پیچیده‌ترین آنها اعتیاد کودکان است. هنگامی که کودکی با مشکل اساسی اعتیاد والدینش مواجه می‌شود، سرتاسر زندگی او تحت تاثیر قرار می‌گیرد. اعداد مربوط به تعداد کودکان تحت تاثیر اعتیاد حیرت‌انگیز است؛ بر اساس آمار منتشر شده از هر ۵ کودک آمریکایی ۱ نفر در خانه‌ای با والدین معتاد زندگی می‌کند. در این شرایط کودکان با دیدن، شنیدن، خواندن و تحلیل عمکرد والدین خود آموزش و رشد می‌یایند.

از سوی دیگر، کودکان رفتار اطرافیان خود را تقلید می‌کنند، آنها بسیار کنجکاو هستند و به خوبی مشاهده می‌کنند، هر چند شاید در سنی باشند که نتوانند صحبت کنند اما وقتی به سن حرف زدن می‌رسند، می‌توانند احساسات خود را به زبان بیاورند. تصور اغلب والدین از سکوت کودکان این است که آنها از اتفاقاتی که می‌افتد بی‌خبرند، زیرا ساکت هستند و حرفی نمی‌زنند در حالی که آنها درک عمیق‌تری از آنچه می‌توانند بیان کنند، دارند. صرف اینکه کودکی ساکت است به این معنا نیست که او فهم و شناختی از مسائل ندارد. وقتی کودکی به دلیل آشفتگی یا اعتیاد والدینش در منزل دچار استرس می‌شود، این امر می‌تواند بر رشد مغزی او تاثیر گذارد و باعث آسیب دائمی شود.
همچنین، اگر پدر و مادر هستید به احتمال زیاد در مورد چگونگی آموزش آشنایی با مواد و مضرات آن با فرزند خود فکر کرده‌اید. اگر در خانه‌ای رشد و پرورش داشتید که فقط منع مصرف آموزش داده شده و در مدارس تنها برنامه آموزش « مقاومت در برابر سوء مصرف مواد» آموخته باشید، خوب می‌دانید تجربه شما از مواد درباره آنچه به شما گفته شده یا آنچه آموخته‌اید بسیار متفاوت است.
داشتن اطلاعات و باور غلط در مورد مواد در بهترین حالت آزار دهنده و در بدترین حالت کشنده است. کودکی را تصور کنید که به او گفته می‌شود فقط به هروئین و بنزودیازپین‌ها نه بگویید. در ادامه برای آن کودک چه اتفاقی می‌افتد اگر خود را یک روز در یک مهمانی یا در جمع دوستانش پیدا کند در حالی که مصرف زاناکس و اکسی‌کدین به او پیشنهاد می‌شود؟ آنها از کجا می‌دانند مصرف ترکیبی این دو دارو خطر مرگ را برای او به همراه خواهد داشت؟ امروزه در بسیاری از جوامع به دلیل عدم آموزش کافی در مورد داروهای اعتیادآور و طراحی برنامه‌های ناقص، مشاهده شده مشکلات بسیاری در خانواده و جامعه به ویژه برای نوجوانان در حال ظهور است.
کودکان اغلب از والدین خود سوالاتی در مورد مصرف کنندگانی از مواد که در رسانه ها و تلویزیون می‌بینند، می‌پرسند. برای والدین این سوالات باید به مثابه فرصتی برای گفتگو درمورد چگونگی درک منفی جامعه از افراد مصرف کننده مواد مخدر باشد. این مکالمات در خانواده معمولاً توسط فرزندان با دیدن تصویری از شخصی که اخبار نادرست در مورد او وجود دارد یا با انگ و طرد اجتماعی روبرو شده است، شروع می‌شود؛ در این شرایط والدین باید توضیحاتی دقیق و صحیح در مورد مشکلی که فرد با آن درگیر است، بدهند.
در این شرایط از آنجا که خود والدین هم آگاهی و آموزش دقیق از این حوزه ندارند، معمولاً با مشکلاتی روبرو می‌شوند. اگر والدین کودک دارای تحصیلات و ارتباطات مرتبط با افراد معتاد باشند، مجموعه‌ای از روش‌ها را فرا خواهد گرفت که با استفاده از آنها می‌تواند اطلاعات خود را تکمیل کند. در مقابل اگر والدین کودکی آگاه نباشند و در عین حال والدین او معتاد نیز باشند، به او احساس ریاکاری از رفتار والدین دست می‌دهد، چرا که اکثر والدین در این شرایط سعی دارند تا اعتیاد خود را پنهان کنند یا اینکه در مورد مضرات و پیامدهای مصرف مواد به صورت منع‌گرایانه صحبت می‌کنند که نتیجه آن بی‌اعتمادی فرزندان به والدینشان است. در واقع فرزندان با دریافت اطلاعات متناقض و گیج کننده از والدین، معلمان، رسانه ها، همسالان و فرهنگ عامه جامعه خودشان را در برابر چالشی می‌بینند که نگرش دقیق در مورد اعتیاد و مواد برای آنها حاصل نشده است.
والدین چگونه با فرزندانشان درباره محافظت از خود در برابر مصرف مواد سخن بگویند:
§        همانطور که به فرزندان خود درباره نحوه دوچرخه سواری، درست غذا خوردن و نحوه استفاده از کلاه ایمنی آموزش می‌دهید، به آنها نیز در مورد انواع مواد و داروهای اعتیادآور آموزش دقیق بدهید.
§        از آنجا که ریسک‌پذیری بخشی از زندگی کودکان و نوجوانان است، اغلب آنچه را آنها نیاز دارند بیان نمی‌کنند و تنها درصدد تامین آن برمی‌آیند، آنها از قضاوت هراس دارند. از این رو نباید طوری رفتار کرد تا فرزندان مخفیانه کارهای خود را انجام دهند، به کودکان باید این اطمینان را داد که بدون اینکه مجازات شوند می‌توانند در مورد مشکلاتشان صحبت کنند.
§        باید دانست بحث در مورد اعتیاد و مواد مخدر با هر فردی به ویژه کودکان ممکن است خودمختاری، استقلال و رضایت شخصی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین باید در مورد مصرف مواد یا نوشیدن الکل به نحوی صحبت کرد که تاثیر مصرف آنها بر زندگی کودکان مجسم شود. به عنوان مثال لازم است تا آنها اطلاعاتی در مورد نالوکسون و زاناکس داشته باشند و بدانند چه میزان از مصرف ممکن است به اعتیاد یا مرگ منجر شود.
§        والدین زمانی که می‌خواهند در مورد مضرات مصرف مواد سخن گویند، بهتر است با استفاده از سوالاتی از فرزندان به او کمک کنند تا رفتار و دیدگاهش را با ارزش‌ها و اهداف خود در زندگی مطابقت دهد؛ به نحوی که عدم مصرف مواد برای او امری درونی شود.
اخیراً مطالعه تحقیقاتی دانشگاه هاروارد مشخص کرده که کودکانی که والدین معتاد دارند، سه برابر بیشتر در معرض آزار جسمی، جنسی و عاطفی و چهار برابر بیشتر از همسالان خود مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند. چرا که اولویت والدین معتاد، تأمین مواد مصرفی است و برآورده کردن نیازهای اساسی فرزندان برای آنان چندان محلی از اعراب ندارد. کودکانی که زیر سایه اعتیاد والدین خود رشد می‌کنند عمدتاً دچار تأخیر در عملکرد رشد روانی و جسمی می‌شوند و این امر نشان می‌دهد کودکان معتاد، قربانی شرایط خانوادگی و سپس محیطی خود هستند. 
یک مطالعه نشان می‌دهد ۲۳ درصد از کودکانی که مادرانشان از اعتیاد رنج می‌برند، در طول دو سال اول زندگی خود خدمات بهداشتی معمول را دریافت نمی‌کنند و گرایش این کودکان به اعتیاد به طرز چشمگیری بالاتر از کودکانی است که شرایط عادی دارند. زیرا این کودکان در محیطی سرشار از استرس، آشفتگی، بحث و دعوا، مشکلات مالی، احساسات متغییر و محبت ناکافی زندگی می‌کنند که والدین آنها ناتوان از ارائه راهنمایی، دلسوزی، محبت و عشق  مورد نیاز برای رشد کودک خود هستند. در نتیجه ممکن است آنها برای ایجاد دوستی و جبران کمبودهای زندگی خود روابط عمیقی با دوستان خارج از خانواده خود برقرار کنند.
در چنین شرایطی از آنجاکه کودکان مذکور مهارت‌های موثر در زندگی مانند تاب‌آوری، حل مسئله و نه گفتن را فرا نگرفته‌اند، ممکن است رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد، بزهکاری و غیره از خود بروز داده و در واقع چنین رفتاری را واکنشی نسبت به سبک از زندگی خود بدانند.

چاپ این مطلب

  قاچاق پیش‌ساز استیک انیدرید در جهان
ارسال کننده: سهرابی - 2020/12/20، 10:06 AM - انجمن: کشت ، تولید و ترانزیت مواد - پاسخ (14)

در پانزده سال اخیر افغانستان منبع اصلی تولید مواد مخدر در جهان بوده است که عمدتاً نیاز بازار در کشورهای همسایه و همچنین بازارهای اروپا، خاورمیانه، آفریقا  و به طور نسبی کشورهای آمریکای شمالی، جنوب شرق آسیا و اقیانوسیه را تامین می‌کند. در حالی که فرآیند تبدیل تریاک به هروئین بیشتر در افغانستان صورت می‌گیرد، نشانه‌های وجود دارد که هروئین در کشورهای دیگر نیز احتمالاً تولید می‌شود. کشف مقادیر قابل توجهی مورفین در سال‌های اخیر در کشورهای منطقه نشان از تولید هروئین در خارج از افغانستان دارد.

با وجود نوسانات قابل توجه در تولید سالانه تریاک در افغانستان، شماری از شاخص‌ها مانند کشف و قیمت هروئین در امتداد مسیرهای قاچاق و میزان استفاده هروئین در بازارهای مقصد نشان می‌دهند که عرضه هروئین در بازارهای مقصد با گذشت زمان نسبتاً ثابت مانده است. مقدار سالانه استیک انیدرید در افغانستان جهت تولید هروئین متفاوت است و بستگی به روش تولید، ابزار تولید، کیفیت هروئین و قیمت استیک انیدرید در بازار دارد. هروئین خالص که با رنگ قهوه‌ای شناخته می‌شود برای سال‌های متمادی معمول‌ترین نوع هروئین صادر شده به بیرون از افغانستان بوده اما اخیراً با تخریب آزمایشگاه‌های تولید هروئین، بیشتر هروئین سفید یا هیدروکلراید تولید شده است.
برای تولید هروئین نیاز به دو ماده ضروری تریاک و استیک انیدرید است. تریاک و استیک انیدرید بخش عمده هزینه تولید هروئین را تشکیل می‌دهند. ارزیابی صورت گرفته در ولایت ننگرهار بیانگر این بود که تریاک شامل ۷۳ درصد، استیک انیدرید ۲۶ درصد و دیگر موارد فقط یک درصد از کل هزینه ساخت هروئین را تشکیل می‌دهد.تولید هروئین شامل یک سلسله مراحل دقیق است و نیاز به چندین ماده ضروری در تولید آن ضروری است. بعضی از این مواد به صورت گسترده در دسترس است و برخی تحت نظارت کنترل بین‌المللی قرار دارد. یکی از این مواد استیک انیدرید است که قابل جایگزین با هیچ ماده دیگری در تولید هروئین نیست. این ماده پیش‌ساز در جدول اول کنوانسیون ۱۰۸۸ مبارزه با قاچاق مواد مخدر و روان‌گردان سازمان ملل متحد قرار دارد. گرچه استیک انیدرید در سراسر جهان کاربردهای فراوان قانونی دارد اما در افغانستان نه کاربرد قانونی دارد و نه به صورت قانونی وارد می‌شود.
از سال ۲۰۰۹ دولت افغانستان واردات قانونی استیک انیدرید را ممنوع کرده است و این ماده از مبادی غیرقانونی به این کشور قاچاق می‌شود. بر اساس گزارش سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ کمتر از نصف تمام موارد کشف استیک اندرید در مرزهای افغانستان بوده است. بیشتر این محموله‌ها در مسیرهای قاچاق زمینی در حال انتقال از انبارهای موقتی به لابراتورهای تولید هروئین کشف و ضبط شده‌اند.
بیشترین کشفیات استیک اندرید در افغانستان در ولایات ننگرهار در شرق، قندهار و هلمند در جنوب، فراه، هرات و نیمروز در غرب و به تناسب کمتر در بغلان و بدخشان در شمال و شمال شرق صورت گرفته است. قیمت استیک انیدرید به دلیل قاچاق آن بسیار بالاتر از قیمت جهانی آن است. افزایش و یا کاهش قیمت این ماده در افغانستان به طور مستقیم به عرضه و تقاضای هروئین و استیک انیدرید در افغانستان و در نتیجه کاهش فعالیت نیروهای مبارزه با مواد ربط دارد.
در دهه اول سال ۲۰۰۰، قیمت استیک انیدرید در این کشور به طور چشمگیری افزایش یافت. اما در سال ۲۰۱۲ قیمت‌ها کمی کاهش و تا سال ۲۰۱۶ ثابت ماند و در سال ۲۰۱۷ مجدداً به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرد. در ماه اگوست سال ۲۰۱۷ یک لیتر استیک انیدرید با کیفیت مرغوب ( کیفیت مرغوب به نوع الف این پیش‌ساز گفته می‌شود که جهت تولید هروئین با کیفیت بالا که معمولاً به کشورهای اروپایی قاچاق می‌شود، مورد استفاده قرار می‌گیرد) بیشتر از ۷۰۰ دلار بود و این مبلغ خیلی بیشتر از قیمت استیک انیدریدی است که در بازارهای قانونی به فروش می‌رسد و به طور متوسط قیمت جهانی قانونی هر لیتر آن معادل یک دلار می‌باشد.
افزایش قیمت استیک انیدرید بین سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۱ در افغانستان احتمالاً به افزایش تلاش‌های جامعه جهانی برای کنترل زنجیره عرضه و افزایش تقاضا به استیک انیدرید در نتیجه افزایش تولید تریاک و هروئین در افغانستان مرتبط باشد. همچنین کاهش قیمت استیک انیدرید بین سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۵ مصادف با کاهش کشت و تولید تریاک در افغانستان و همزمان با کاهش کشفیات تریاک، هروئین و استیک انیدرید بوده است؛ در نتیجه بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ خطر قاچاق این ماده پیش‌ساز کمتر بوده است.
کاهش کشفیات مواد در سال‌های ذکر شده همراه با خروج بخش بزرگی از نیروهای بین‌المللی از افغانستان بوده است. در این سال‌ها حملات نیروهای شورشی در نقاط مختلف افغانستان افزایش و کشورهای کمک کننده در بازسازی افغانستان ناامید از ادامه کمک به نیروهای دولتی این کشور بودند. همزمان در این دوره کاهش قابل توجهی در کشفیات  مورفین، هروئین و استیک انیدرید در افغانستان صورت گرفته که نتیجه آن کاهش قیمت این ماده بوده است.
با افزایش میزان کشفیات استیک انیدرید در سال ۲۰۱۷، قیمت نوع مرغوب این ماده برای تولید هروئین با کیفیت بالا جهت قاچاق به کشورهای اروپایی افزایش داشته است. بر اساس گزارش دفتر مقابله با جرم و مواد سازمان ملل متحد در تابستان سال ۲۰۱۷ قیمت یک لیتر استیک انیدرید مرغوب بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۵۰ دلار رسیده بود، در حالی که در تابستان سال ۲۰۱۶ قیمت آن ۲۵۰ دلار بوده است. در مناطق غرب و شمال افغانستان در تابستان ۲۰۱۷، قیمت استیک انیدرید بین ۱۰۰۰ تا ۱۰۵۰ دلار بوده در حالی که در حوزه شرق کشور قیمت‌ها حتی بالاتر از آن در حدود ۱۲۵۰ دلار بود.
در امر در حالی است که قیمت استیک انیدرید با کیفیت پایین که برای تولید هروئین ارزان و نامرغوب مورد استفاده قرار می‌گیرد و معمولاً مصرف محلی و منطقه‌ای دارد، در سال ۲۰۱۷ به طور نسبی ثابت مانده است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت استیک اندریدی که برای تولید هروئین قیمت پایین استفاده می‌شود به سادگی در داخل افغانستان قابل دسترس بوده است. در حالیکه دسترسی به استیک اندرید مرغوب برای تولید هروئین مرغوب جهت صادرات به بازارهای پرسود اروپای غربی مشکل‌تر بوده است.کشف محموله‌های بزرگ استیک انیدرید توسط کشورهای منطقه در سال‌ ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ و افزایش تقاضا برای این ماده به دلیل افزایش تولید تریاک و هروئین در این دوره عامل عمده افزایش قیمت می‌باشد

چاپ این مطلب

  نگاهی به بازارهای جهانی مواد در سال 2020
ارسال کننده: منصور براتی - 2020/12/13، 10:24 AM - انجمن: الگوهای مصرف مواد - پاسخ (14)

ر آسیای میانه و فدراسیون روسیه مواد مصنوعی در حال جایگزین شدن با اوپی‌یت‌ها هستند. بازار اوپی‌یت‌ها در آسیای مرکزی و فدراسیون روسیه بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ متحول شده است. میزان اوپی‌یت‌هایی که مقامات فدراسیون روسیه رهگیری و کشف کرده اند، تقریباً ۸۰ درصد تنزل کرده است و به‌طور همزمان تقاضا برای درمان مصرف اوپیوئید نیز با کاهشی شدید روبه‌روست.

هرچند بازار محرک‌ها رو به توسعه حرکت کرده‌است. شواهد حاکی از آن است که امروز مت‌آمفتامین و کاتینون‌ها[۱]، از جمله مفدرون[۲] و فلاکا (آلفا-پی‌وی‌پی)[۳]  در بازار روسیه به گستردگی یافت می‌شود. در همین راستا مقامات روسیه از افزایش چشمگیر آزمایشگاه‌های مخفی تولید کننده انواع مواد خبر داده‌اند که بالغ بر ۷۰ درصد در سه سال گذشته رشد داشته و به ۶۸ آزمایشگاه در سال ۲۰۱۸ رسیده است.
بازار مت‌آمفتامین در افغانستان و عراق رشد کرده است. نظرسنجی از افراد در بیمارستان‌ها، زندان‌ها و نیز دیگر نهادها نشان از آن دارد که افزایش مصرف مت آمفتامین در عراق به سال ۲۰۱۲ باز می‌گردد. در کنار «کپتاگون[۴]»  و ترامادول، مت آمفتامین بلوری[۵] نیز به نگرانی عمده مبدل شده اند. پژوهش دیگری نیز در سال ۲۰۱۵ این یافته‌ها را تأیید کرد و نشان داد که مصرف کنندگان دسترسی به کانابیس را از کپتاگون یا مت آمفتامین دشوارتر می‌دانند. همچنین در سال های اخیر مقامات عراقی چند آزمایشگاه‌های تولید مت‌آمفتامین را کشف کرده‌اند و هیئت بین المللی کنترل مواد مخدر[۶] نیز نگرانی خود از واردات سودوافدرین (که به عنوان پیش‌ساز تولید مت‌آمفتامین به کار می‌رود) را ابراز کرده است.
در افغانستان اما کشفیات مت‌آمفتامین از سال ۲۰۱۴ (که شروع تولید به آن باز می‌گردد) به صورت تدریجی افزایش یافته است. اما میزان کشفیات در شش ماه نخست سال ۲۰۱۹ (۶۵۷ کیلوگرم) نشان از جهشی بزرگ نسبت به سال قبل دارد. مت آمفتامین کشف شده در سایر کشورها (که به نظر می‌رسد در افغانستان تولید شده) نیز نشان می‌دهد تولید شیشه در افغانستان با سرعت بالایی در حال افزایش است.
تغییر سیاست‌ها و روندهای در حال تغییر
مصرف کانابیس در بیشتر مناطقی که مصرف غیر دارویی قانونی شده، روبه افزایش است. کانادا، اوروگوئه و نیز ۱۱ ایالت از آمریکا تولید و فروش محصولات غیر دارویی کانابیس را قانونی سازی کرده اند. بیشتر ایالاتی که مصرف کانابیس را قانونی سازی کرده‌اند، شاهد افزایش مصرف بوده ایم، اگرچه در ایالت‌هایی که این کار را نکرده‌اند نیز شاهد روند مشابهی هستیم. در کلورادو و واشنگتن که نخستین ایالت‌های آمریکا در تصویب قانونی سازی بوده اند، افزایش مصرف غیردارویی کانابیس میان بزرگسالان، به‌ویژه از منظر مصرف در ماه گذشته، مصرف روزانه و تقریباً هر روزه، از سال ۲۰۱۲ از میانگین سراسری آمریکا بالاتر رفته است.
در اوروگوئه نیز همه شاخص‌ها نشان از آن دارد که مصرف کانابیس از سال ۲۰۱۱ (مصرف ماه گذشته تقریباً دو برابر شده است) زیاد شده است. این امر حاکی از آن است که بیشترین میزان افزایش در حوزه مصرف مرتب و همیشگی مواد به وقوع پیوسته. داده‌های کوتاه مدت از کانادا نیز نشان می دهد که همزمان با گسترش بازار قانونی در این کشور در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، مصرف نیز افزایش یافته است. اگرچه ۴۰ درصد مصرف کنندگان تا سال ۲۰۱۹ هنوز برای تأمین محصولات کانابیس به منابع غیرقانونی متکی هستند.
برآورد شده است که در سال ۲۰۱۷ در سراسر جهان حدود ۲۷ میلیون نفر (معادل ۰.۵ درصد جمعیت بزرگسال) آمفتامین‌ها از جمله آمفتامین، مت‌آمفتامین و محرک‌های دارویی را مصرف کرده‌اند. شیوع مصرف سال گذشته آمفتامین‌ها به ویژه در آمریکای شمالی (۲.۳ درصد از جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله) و استرالیا و نیوزیلند (۱.۳ درصد) بالا است. مصرف سال گذشته آمفتامین‌ها در آسیا بر حسب درصد جمعیت در سطح مشابه با میانگین جهانی (۰.۵ درصد) قرار دارد. تقریباً نیمی از جمعیت برآورد شده جهانی به عنوان مصرف‌کنندگان سال گذشته آمفتامین‌ها (۱۲.۷ میلیون نفر) در آسیا زندگی می‌کنند، اگرچه این منطقه ۶۰ درصد از جمعیت جهان در بازه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال را در خود جای داده است.

نوع و شکل آمفتامین‌های مورد مصرف بین مناطق و مناطق فرعی مختلف تفاوت چشمگیری دارد. در آمریکای شمالی، مصرف غیر پزشکی محرک‌های دارویی و مت‌آمفتامین بیشترین شیوع را دارد؛ در شرق و جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه (استرالیا و نیوزیلند)، مت‌آمفتامین بیش از مواد دیگر مصرف می‌شود. و در غرب و مرکز اروپای و خاور نزدیک و خاورمیانه، آمفتامین پرمصرف‌ترین ماده است. در خاورمیانه آمفتامین معمولاً به نام «کپتاگون[۱]» شناخته می‌شود. در بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی به ویژه کشورهایی که داده‌های نظرسنجی اخیر را گزارش کرده‌اند، مصرف غیر پزشکی محرک‌های دارویی بیشتر از متداول‌تر از مصرف دیگر آمفتامین‌ها است. گزارش شده است که مصرف غیر پزشکی قرص‌های کاهش وزن در زنان رایج‌تر از مردان است و قرص‌هایی مانند سیبوترامین هیدروکلرید مونوهیدرات (که با نام‌های تجاری آدران و ایپومکس فروخته می‌شود) و فن ترمین (که با نام‌های تجاری دورامین و سوپرنزا فروخته می‌شود) همراه متیل فنیدات و آمفتامین پرمصرف‌ترین مواد محرک دارویی در این مناطق هستند که به صورت نادرست مصرف می‌شوند.

آمریکای شمالی

در آمریکای شمالی نشانه‌هایی از افزایش مصرف مت‌آمفتامین در سال ۲۰۱۸ دیده می‌شد. در ایالات متحده، ۱.۹ درصد از جمعیت ۱۲ ساله و بالاتر یا ۵.۱ میلیون نفر، مصرف نادرست محرک‌های دارویی را گزارش کرده‌اند، در حالی که ۰.۷ درصد از جمعیت ۱۲ ساله و بالاتر یا ۱.۹ میلیون نفر مصرف مت‌آمفتامین در سال پیش از نظرسنجی را گزارش کردند. در حالی که داده‌های نظرسنجی اخیر روندی کاهشی در مصرف نادرست محرک‌های دارویی نشان می‌دهد مصرف مت‌آمفتامین در ایالات متحده افزایش داشته است. در سال ۲۰۱۸، مصرف مت‌آمفتامین در میان بزرگسالان جوان (۱۸ تا ۲۵ ساله) کاهش یافت اما در میان بزرگسالان ۲۶ ساله و بالاتر افزایش قابل توجهی داشت. این آمار جمعیت‌های بستری شده و بی‌خانمان را در بر ندارد؛ احتمال می‌رود که هر دوی این گروه‌ها تحت تأثیر نرخ‌های نامتناسب بالاتر مصرف مواد مخدر قرار داشته باشند.

بر اساس گزارش‌ها در سال‌های اخیر میزان خلوص آمفتامین به ازای هر گرم در ایالات متحده به طور میانگین بیش از ۹۰ درصد بوده است، در حالی که قیمت‌ها با ۱۸ درصد کاهش نسبت به سال گذشته به ۵۶ دلار در هر گرم خالص آمفتامین رسیده است. اگرچه مت‌آمفتامین در ایالات متحده در طول تاریخ/همواره با هروئین مخلوط می‌شده و مخدر ترکیبی اسپیدبال[۲] تولید می‌کرده است‌ ولی اکنون چنین ترکیباتی بسیار نادر است. گزارش‌های اخیر آزمایشگاه پزشکی قانونی نشان می‌دهد که اگرچه هنوز بهصورت نسبتاً نادر ولی ترکیبیاتی از مت‌آمفتامین، فنتانیل و آنالوگ‌های فنتانیل در بازارهای مواد مخدر ایالات متحده وجود دارد.

اروپای غربی و مرکزی

در سال ۲۰۱۸ برآورده شده است که شیوع مصرف سال گذشته آمفتامین در اروپا در سطح ۰.۵ درصد از جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله یا ۲.۵ میلیون نفر قرار دارد. آمفتامین در غرب و مرکز اروپا پرمصرف‌تر از مت‌آمفتامین است و مصرف آن عمدتاً در چک گزارش شده است، اگرچه در حال حاضر مصرف فزاینده این ماده مخدر در دیگر کشورها از جمله قبرس، شرق آلمان، اسلواکی و اسپانیا و همچنین در مناطقی از شمال اروپا گزارش شده است. از سال ۲۰۰۹، مصرف آمفتامین در بیشتر کشورهای غرب و مرکز اروپا نسبتاً ثابت بوده است. گرچه کشورهایی با شیوع بالا مانند آلمان (۱.۲ درصد) و هلند (۱.۸ درصد) مصرف روزافزون آمفتامین‌ها را گزارش می‌کنند.

تحلیل فاضلاب اروپا الگوهای مصرف آمفتامین‌‌ها را که در داده‌های نظرسنجی خانوارها گزراش شده است تأیید می‌کند؛ نتیجه به شیوع کلی مصرف آمفتامین در اروپا اشاره دارد که بالاتر از مت‌آمفتامین است زیرا مصرف مت‌آمفتامین فقط در چند کشور غالب است. تحلیل فاضلاب که در ۱۴۰ شهر از ۳۳ کشور در سراسر اروپا انجام شد نشان می‌دهد که مقدار آمفتامین مصرف شده به ازای هر نفر در طول دوره ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹، در سال ۲۰۱۹ افزایشی ۱.۷ برابری داشته است. در بیشتر شهرهای این تحلیل آمفتامین پرمصرف‌ترین ماده گروه آمفتامین‌ها در سال ۲۰۱۹ (یا آخرین سال موجود) بود. با این حال میزان مت‌آمفتامین موجود در فاضلاب بالاتر از آمفتامین یافت شده در فاضلاب این کشورها و شهرها بود: چک، آلمان (در مناطق هم مرز با چک)، شمال ایتالیا (میلان)، لیتوانی، اسلواکی، اسپانیا (مادرید و بارسلونا)، برخی شهرهای سوئیس (زوریخ، بازل و ژنو) و ترکیه (استانبول).

مقدار آمفتامین و مت‌آمفتامین موجود در فاضلاب شهرهای شرکت‌کننده در تحلیل طی دوره ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ به ترتیب افزایشی پنجاه، و هفتاد و پنج درصدی داشت و البته این روند با برخی نوسانات همراه بود. این روند صعودی در مورد مت‌آمفتامین مشخص‌تر بود.

[۱] . cathinone
[۲] . mephedrone
[۳] . alpha-PVP
[۴] . captagon
[۵] . crystalline methamphetamine
[۶] . INCB

چاپ این مطلب

  اعتیاد و الگوهای روانشناختی
ارسال کننده: سهرابی - 2020/11/22، 08:52 AM - انجمن: روانشناسی - پاسخ (14)

مصرف مواد از یک سو به وسیله الگوبرداری، تقلید و تقویت در حوزه روابط فردی آموخته می‌شود و از سوی دیگر تحت تاثیر عوامل درون فردی همچون خودکارآمدی، شناخت‌ها و باورهای فرد قرار می‌گیرد. رفتارهای مصرف مواد از یک طرف به مصرف یا سوء مصرف مواد در میان الگوهای نقش خصوصاً والدین، دوستان و همسالان مربوط است و از طرف دیگر به نگرش‌ها و باورهای مثبت الگوهای نقش در مورد مواد و نیز توانایی ادراک شده برای مصرف یا امتناع از مواد بستگی دارد.

در واقع مصرف مواد به عنوان رفتاری شناخته می‌شود که نتیجه تعامل بین عوامل فردی و بین فردی است؛ زمانی که یک نوجوان با ویژگی‌هایی همچون تاب‌آوری و عزت نفس پایین، احساس طرد و جدایی از سوی خانواده، با باورها و نگرش‌های مثبت نسبت به مواد در تعامل با موقعیت‌ها و افرادی قرار دارد که ترغیب کننده یا تصدیق کننده مصرف مواد هستند، بیشتر در معرض مصرف مواد قرار می‌گیرد.
عواملی متعددی مانند وجود فقر مالی، مشکلات خانوادگی و تربیت نادرست فرزندان، اختلاف زناشویی، وجود الگوهای نامناسب و تاب‌آوری پایین از عوامل عمده گرایش به اعتیاد می‌تواند محسوب شود. با وجود اینکه عوامل شروع مصرف ممکن است کنجکاوی باشد؛ عوامل تداوم آن می‌تواند با سبک دلبستگی ارتباط داشته باشد. جدایی از منبع ایمنی بخش می‌تواند با گسستگی ارتباط فرد با منابع انسانی اطراف و گرایش او به مصرف مواد برای فرار از ترس‌ها، اضطراب‌ها و... ارتباط داشته باشد. سه سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا قابل تشخیص است؛ افراد ایمن ضمن تصدیق موقعیت به سادگی از دیگران کمک می‌گیرند، اجتناب‌گرها در تصدیق موقعیت و جستجوی کمک و حمایت با مشکل مواجهه می‌شوند و نشان برجسته دوسوگرها حساسیت بیش از حد نسبت به عواطف منفی و نگاره‌های دلبستگی است.[1]
بالبی[2]معتقد است که نیاز به دلبستگی یک نیاز نخستین است که از هیچ نیاز دیگری مشتق نشده است و نیازی اساسی برای تحول شخصیت است؛ او معتقد است امنیتی که به وسیله دلبستگی ایجاد می‌شود، مهمترین ویژگی روابط در سراسر زندگی و رابطه‌ی اولیه را به عنوان الگویی برای روابط اجتماعی آینده معرفی می‌کند. در واقع مراقبت‌های حساس و پاسخگو با فراهم ساختن آسایش، حمایت و حفاظت و همچنین کمک به آنها برای ایجاد الگوهای مثبت از خود و دیگران به عنوان یک پایگاه ایمن عمل می‌کنند. برعکس مراقبت‌های نامناسب با اضطراب، عصبانیت، انکار استقلال و وابستگی به خود و سرکوبی نیازها  و آسیب‌پذیری، مرتبط است.[3]
 تحقیقات نشان می‌دهد، تقلید از رفتار والدین، درونی سازی ارزش‌ها و رفتارهای خانواده و شیوه‌های کنترل اجتماعی و انضباطی والدین، آمادگی فرزندان را برای مصرف مواد متاثر می‌سازد. به عبارتی سبک تعامل خانوادگی به عنوان یکی از مکانیزم‌های تاثیرگذار بر سبک دلبستگی بسیار حائیز اهمیت است. وجود مشکلات خانوادگی و ارتباطی بیشتر در سبک تعامل خانوادگی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد، فراوانی بیشتر سبک دلبستگی ناایمن در فرزندان این خانواده‌ها را توجیه می‌کند.
بر اساس مطالعات انجام شده، بی‌توجهی مادر نسبت به نیازهای فرزند باعث می‌شود خودتنظیم‌گری با موفقیت انجام نشود و ساختارهای روانی مرتبط با کنترل درونی رفتار شکل نگیرد؛ خودتنظیم‌گری به تلاش‌های خود برای تغییر موقعیت شامل افکار، هیجان‌ها، تکانه‌ها، امیال، رفتارها و فرایندهای هیجانی گفته می‌شود. به عنوان مثال میان افراد مبتلا به سوء مصرف مواد، محرومیت اجتماعی بیشتر، خود تنظیم‌گری پایین و استرس بیشتری وجود دارد، در مقابل افراد با خود تنظیم‌گری بالاتر در مواجهه با شرایط استرس‌زا بهتر از خود در مقابل آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد محافظت می‌کنند.
بنابراین افراد دارای خودتنظیم‌گری پایین به امور و اشیای بیرونی وابستگی پیدا می‌کنند و مصرف مواد یکی از شیوه‌های جبران کمبودهای درونی آنها محسوب می‌شود. از این رو، می‌توان از تجربیات آسیب‌زای دوران کودکی که مربوط به سرخوردگی‌های شدید در ارتباط با مادر است به عنوان یکی از مکانیزم های تاثیرگذار بر سبک دلبستگی استفاده کرد. بی‌توجهی بیشتر مادر نسبت به نیازهای کودکان در دوران کودکی در خانواده‌های مبتلاء به اختلال‌های مصرف مواد، فراوانی بیشتر سبک‌های دلبستگی ناایمن در فرزندان این خانواده‌ها را توجیه می‌کند. 
نهایتاً افراد دارای سبک دلبستگی ایمن هنگام مواجهه با استرس‌های هیجانی به جستجوی حمایت اجتماعی می‌پردازند در حالی که افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن برای خود تنظیم‌گری عاطفی به روش‌های دیگر مانند مصرف الکل با مواد روی می‌آورند.
مصرف مواد همراه با پیامدهای ناخوشایند آن از مهمترین دغدغه‌های فکری و یکی از مهمترین آسیب‌های اجتماعی است که امروز کشور ما هم بسیار با آن روبرو است. ارتباط مصرف مواد  و رفتارهای اعتیادآور با سایر انحرافات از یکسو و پیوند عمیق آن با مشکلاتی مانند انواع اختلالات روانی، فرار از منزل، پرخاشگری و خشونت در رفتارهای اجتماعی، دزدی، افت تحصیلی، خودکشی و فحشا نشان از اهمیت توجه ویژه به این حوزه دارد.
در شناسایی عوامل خطر و محافظتی مصرف مواد، به ویژه در مورد رفتار فرد سه سازه مهم است، این سه عبارتند از: نگرشها، هنجارها و خوداثربخشی(خودبسندگی)؛ در این میان خوداثربخشی از اهمیت بالایی برخوردار است. خوداثربخشی به معنای کنترل رفتاری ادراک شده است که میزان دشواری یا آسودگی اجرای یک رفتار را در نتیجه تجربه فرد نمایان می‌کند. بر اساس این نظریه، خوداثربخشی نقش بسیار مهمی در رفتار فرد به گونه‌ای که حتی اگر فرد نگرش‌های مثبتی در مورد یک رفتار داشته باشد  و انتظار تایید آن را نیز از دیگران داشته باشد، در صورتی که احساس کند اجرای آن رفتار فراتر از توانایی و کنترل اوست، آن عمل را انجام نمی‌دهد.
در ارتباط با مصرف مواد تفکیک دو نوع اثربخشی ضروری است؛ یکی از آنها که به آن خوداثربخشی مصرف می‌گویند به معنای عقاید  و باورهای توجوان درباره توانایی خود در به دست آوردن و مصرف مواد مخدر است. بر اساس این دیدگاه برخی از نوجوانان به دلیل آنکه می‌دانند در چه محلی و چگونه مواد را به دست آورند و مصرف کنند، روی به مصرف انواع مواد می‌آورند. نوع دوم، خوداثربخشی امتناع است و بیانگر باور نوجوان به داشتن توانایی مقاومت در برابر فشار اجتماعی برای مصرف مواد مخدر است.
بنابراین اگر نوجوانی قصد مصرف مواد نداشته باشد ممکن است به دلیل فقدان مهارت‌لازم در امتناع از فشار همسالان به مصرف مواد روی آورد. به عنوان مثال مطالعات اخیر نشان داده میران مصرف حشیش با ناتوانی نوجوانان در مقابله با فشارهای اجتماعی برای مصرف الکل، سیگار و سایر موارد رابطه وجود دارد.
تحقیقات متعددی نشان می‌دهند، الگوی نگرشی و ذهنی افراد در خصوص اعتیاد تاکید بر افزایش شدت این آسیب در جامعه است. نگرش گروه‌های خاص مانند دانشجویان به اعتیاد نیز تایید‌کننده‌ی همین ذهنیت عام است. به گونه‌ای که دانشجویان همراه در طرح‌ها و پیمایش‌های کشوری ابراز نگرانی از شیوع مصرف مواد داشته‌اند. بر اساس تحقیقات مصرف انواع مواد میان دانشجویان در زمان امتحانات به مراتب افزایش می‌یابد و بخش زیادی از دانشجویان حشیش  و گل را اعتیادآور ندانسته و بابت مصرف آن برای خود و دوستانشان نگرانی ندارند.
در مجموع به نظر می‌رسد، ذهنیت عمومی مردم و گروه‎هایی مانند دانشجویان نسبت به اعتیاد همانند آسیبی اجتماعی است؛ آسیب اجتماعی و مسئله اجتماعی در این معنا عبارت است از درگیری تعداد قابل توجهی بدان موضوع و بحران قلمداد شدن موضوعی در ذهنیت عامه مردم؛ اگرچه وجود درصدی از جرایم و آسیب‌ها همواره در جامعه طبیعی است اما هنگامی که نرخ یک ناهنجاری و انحراف به میزان وسیعی گسترش یابد حاکی از وضعیت ویژه‌ای است. اعتیاد میان دانشجویان می‌تواند نتیجه تجربه آسیب‌هایی باشد که موجب احساس منفی و هیجان دردآور شده و در نهایت در رفتار فرد خود را بروز می‌دهد. این ضربه‌ها انواع مختلفی مانند، تجربه خشونت و سوءرفتارهایی در زندگی به صورت آسیب‌های روانی،از دست دادن افراد مهم زندگی به دلیل مرگ، طلاق والدین  و تجربه طرد شدن را پوشش می‌دهند که زمینه‌ساز اعتیاد میان دانشجویان است.
بهبود سلامت حوزه روان برای دانشجویان می‌تواند انگیزه قوی در پیشگیری از مصرف مواد و درمان آن شود؛ دانشجویان ممکن است برای رفع نیازهای هیجانی خود مانند کنجکاوی مواد را تجربه کنند یا ممکن است برای تسکین فشار و استرس و فرار از واقعیت زندگی و رسیدن به آرامش به مصرف روی آورند که آموزش مهارت‌های حل مسئله و افزایش توان تاب‌آوری کمک بزرگی در پیشگیری از اعتیاد دارد.
آمارها نشان از آن دارد که میزان مصرف انواع مواد طی دهه‌های اخیر به ویژ میان نوجوانان و جوانان افزایش چشمگیری در سطح جهان داشته است. نتایج مصالعات متعددی که در آمریکا انجام شده حکایت از آن دارد که 31 درصد افراد علایم تشخیصی سوء مصرف مواد و 6 درصد وابستگی به الکل را طی 12 ماه گذشته تجربه کرده‌اند. همچنین نشان داده شده که مصرف الکل میان دانشجویان، بیشتر از سایر همسالان غیر دانشجوی خود و در مردان بیشتر از زنان شیوع دارد. در یک پژوهش داخلی برای نخستین بار نشان داده شد، وسعت مصرف سرخود داروهای اعتیادآور بسیار بالا بوده است. در واقع مصرف سرخود و بدون نسخه داروهایی مانند بنزودیازپین‌ها، باربیتورات‌ها، دیفنوکسیلاک، کدئین، مورفین و پتیدین عمدتاً با هدف خوددرمانی، لذت و رفع علایم محرومیت بسیار بالا است (حدود 000/806/4 نفر در یک ماه). از میان آنها 000/121/1 نفر همزمان مواد مخدر نیز مصرف می‌کردند. در میان این دسته از داروها، مصرف بودن نسخه کدئین از مصرف با نسخه آن بالاتر بود. مصرف بالای کدئین ابعاد نگران کننده‌ای داشت و بنزودیازپین ها در رتبه بعدی بودند. [4] 


[1]Ainsworth M. D. S, Blehar M. C, Waters E., Wall S., (1978). Editors. Patterns of attachment: a psychological study of the strange situation. Hillsdale, N. J: Erlbaum, 230-450.
[2]Bowlby
[3]Bowlby J. (1980). Editor. Attachment and loss: sadness and depression. New York: Basic Books.
[4]رحیمی موقر و ایزدیان، مطالعه مروری وضعیت مصرف مواد در دانشجویان کشور، نشریه پایش، بهار 1385، دوره ، 5 شماره 2.

چاپ این مطلب

  نظریه خوددرمانی اعتیاد
ارسال کننده: منصور براتی - 2020/11/15، 09:29 AM - انجمن: کاهش آسیب و درمان اعتیاد - پاسخ (8)

نظریه خوددرمانی اعتیاد بر این ایده استوار است که مصرف مواد شیمیایی مختلف توسط مردم، از جمله الکل و دیگر مواد یا پیامدهای رفتار اعتیادآور آنها همچون خوردن و قمار کردن با هدف جبران مصائب زندگی انجام می‌شود. این نظریه تا کنون به خوبی برای مخاطبان فارسی زبان مورد واشکافی قرار نگرفته است. نظریه خود درمانی اعتیاد، معمولاً با اختلال سوء مصرف مواد در ارتباط است است اما می‌توان آن را به اعتیاد غیرشیمیایی و رفتاری نیز تعمیم داد.
 
فرضیات خوددرمانی
نخستین بار در دهه 1970 بود که نشریات حوزه درمان فرضیات خوددرمانی را مطرح کردند و به ویژه پزشکان بالینی دریافتند معتادان هروئین برای کنار آمدن با استرس و تنهایی نیاز به مصرف مواد دارند. این نظریه همچنین تصریح می‌کند در فقدان راه‌حل‌های مناسب و روابط اجتماعی مثبت، مصرف به عنوان راهکاری برای تحمل استرس درنظر گرفته می‌شود.
تأثیرگذاری این نظریه وقتی بسیاری از معالجه معتادان همچون بیماران عادی آغاز شد و از مصرف تفریحی مواد قبح‌زدایی شد، به شدت افزایش یافت. همچنین به رسمیت شناخته شدن تأثیر درمانی ماری جوانا که سال‌های سال تنها به عنوان ماده ای برای مصرف تفریحی شناخته می‌شد نیز بر اثرگذاری نظریه خوددرمانی افزود.
این نظریه بیان می‌کند که در برخی شرایط، مانند دردهای مزمن، داروهای تجویزی ممکن است ناکافی و یا مشکل‌آفرین باشند و مصرف‌کنندگان ماری‌جوانا که از دردهای مزمن رنج می‌برند صرفاً خوددرمانی می‌کنند. این امر منجر به تجویز ماری‌جوانا در برخی مناطق برای درمان برخی بیماری‌ها شده است. نظریۀ خوددرمانی، در میان معتادان و درمانگرهای آن‌ها محبوبیت زیادی دارد. درحالی‌که در نظر برخی از افراد سختگیر نسبت به اعتیاد این نظریه بهانه‌ای برای رفتارهای غیرمسئولانه است.
 
خوددرمانی و معتادان و درمانگرها
 
برخی از پزشکان معتقدند این نظریه باعث می‌شود افراد رو به مواد و رفتارهایی بیاورند که به آن اعتیاددارند و باعث بروز مشکلاتی در کنترل داروهای تجویزی می‌شوند. برای مثال، افسردگی را اغلب می‌توان با داروهای ضدافسردگی درمان کرد و فرد را از جستجوی آرامش عاطفی در مواد اعتیادآور آزاد کرد.
این تئوری به‌نوعی به نفع معتادان، به‌ویژه مصرف‌‌‌کنندگان غیرقانونی مواد مخدر است. این نظریه نشان می‌دهد که مصرف مواد مخدر اغلب تلاشی برای پر کردن خلأ رها‌شده‌ای است که به درمان نیاز دارد و توسط گزینه‌های پزشکی نادیده گرفته‌شده است.
 
تئوری خوددرمانی همچنین بر فرایند درمانی مؤثر است؛ چراکه یک مسیر روشن را مشخص می‌کند که درمانگران و معتادان را متحد می‌سازد. آن‌ها یک هدف مشترک برای درمان دارند و می‌توانند با هم کار کنند تا به این هدف برسند.
بااین‌حال، برخی استدلال می‌کنند که این نظریه ممکن است مصرف‌‌‌کنندگان غیرقانونی مواد مخدر را از برخی از مسئولیت‌ها برای مشکلات خود مبرا کند. موضعی دیگر که در مقابل نظریۀ خوددرمانی اتخاذشده، این است که با بحث بر سر این موضوع که معتادان به خوددرمانی می‌پردازند، مصرف مواد مخدر و دارو راهی مشروع برای حل مسائل احساسی می‌شود.
بسیاری از افرادی که مرتاض شده‌اند، احساس می‌کنند هرگونه مصرف مواد مخدر، ازجمله دارو به مردم امکان می‌دهد تا از برخورد با مسائل روانی اجتناب کنند.
هم‌زمان با این موضوع، نظریۀ خوددرمانی بیماری اعتیاد را تقویت می‌کند و مسئله پیچیده اعتیاد را که شامل بسیاری از عوامل روان‌شناختی و اجتماعی است، به سمت فیزیولوژی صرف هدایت می‌کند.
 
آیندۀ تئوری خوددرمانی
افراد بیشتری اعتیاد خود را آشکار می‌کنند. اعتیاد و درمانش دیگر پنهان نیست و این مسائل موضوع برنامه‌های تلویزیونی واقع‌نما[1]مانند برنامۀ intervention می‌شود. بسیاری از افراد مشهور و حتی سیاستمداران به استفاده از مواد مخدر اعتراف کرده‌اند.
 
با تغییر اجتماعی بیشتر و صراحت دربارۀ مصرف مواد مخدر و اعتیاد، جامعه نسبت به افراد معتاد به اعتیاد بیشتر احساس همدردی می‌کند. عمل قانونی کردن مواد مخدر و مصرف پزشکی ماری‌جوانا که هر دو به‌طور فزاینده‌ای جریان اصلی خود را نشان می‌دهند، از تئوری خوددرمانی حمایت می‌کند. این تئوری احتمالاً نقش مهمی در مفاهیم جاری و آینده اعتیاد ایفا خواهد کرد.
 
 
اعتیاد به مسکن‌ها یا مصرف بیش‌ازحد آن‌ها چگونه رخ می‌دهد؟ آیا مصرف مسکن مشکل ایجاد کرده است؟
هیچ بیماری داروهای تجویزی پزشک را به‌قصد معتادشدن مصرف نمی‌کند. به‌طورمعمول، افراد این داروها را مصرف می‌کنند تا درد پس از جراحی را کاهش دهند یا درد بیماری‌هایی مانند سرطان یا دردهای مزمن را کنترل کنند. بااین‌حال، خطر اعتیاد به این داروها وجود دارد. عوامل مشترکی وجود دارد که می‌تواند باعث اعتیاد یا استفادۀ بیش‌ازحد مسکن در بیماران شوند.
ازآنجاکه مسکن‌‌ها با تلاش کم اثر خوبی دارند، اغلب اولین گزینه برای مهار و کنترل درد هستند. به‌جای استفاده از تکنیک‌های کاهش درد که جایگزین مسکن هستند و به تلاش نیاز دارند و ممکن است درد را مانند مسکن از بین نبرند، بیماران از قرص استفاده می‌کنند. سهولت استفاده و تأثیر آن‌ها ممکن است منجر به مصرف بیش‌ازحد آن‌ها شود.
در طول زمان، در مسیر خوددرمانی بیماران برای کنترل احساسات منفی خود به مسکن‌‌ها وابستگی پیدا می‌کنند. پس تعجبی ندارد که افراد مبتلابه اختلالات خلقی بیشتر در معرض استفاده از مسکن‌‌ها باشند.
افراد مبتلابه درد فیزیکی اغلب از آسیب‌های عاطفی ناشی از تصادف یا بیماری رنج می‌برند و بیشتر به مصرف قرصی که فقط آن را از بین ببرد تمایل پیدا می‌کنند. راه‌حل‌های مؤثر دیگری برای کنترل درد وجود دارد، اما فرهنگ ما داروها را به‌عنوان روش اول ترویج می‌کند.
تجویز اوپیوئید برای تسکین درد طی سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۳ چهار برابر شده بود، درنتیجه تعداد مرگ‌ومیر ناشی از اوردوز نیز در این سال‌ها افزایش یافت. تخمین زده می‌شود که از هر چهار نفر مصرف‌‌‌کننده مسکن، یک نفر آن‌ها با اعتیاد دست‌وپنجه نرم می‌کند. حتی زمانی که مردم ناامیدانه تلاش می‌کنند  برای خوددرمانی، جایگزین‌های غیر دارویی برای تسکین درد را امتحان کنند، برای دستیابی به این جایگزین‌‌ها رنج بیشتری را تحمل می‌کنند تا این‌که برای تجویز مسکن نزد پزشک بروند. این موضوع باعث می‌شود که افراد برای کنترل درد به‌جای مصرف مسکن جایگزین‌های کمتری داشته باشند.
مواد مخدر احساس خوبی به شما می‌دهند. همان‌طور که بیماران به‌طورمعمول از تجربۀ ناخوشایندی که باعث درد می‌شود رنج می‌برند، اثرات لذت‌بخش این مسکن‌‌ها برای آن‌ها مانند یک سورپرایز واقعی است. جست‌وجوی رفتارهای مکرر لذت‌بخش حاصل از رفتار یا مادۀ اعتیادآور یکی از نشانه‌های اعتیاد است.
حتی اگر تکنیک‌های غیر دارویی کنترل درد مانند یوگا و مدیتیشن را به کار ببرید، به‌احتمال‌زیاد هنگام درد مضطرب می‌شوید. بسیاری از مسکن‌‌ها مانند دمرول، سبب آرامش جسمی می‌شوند و فرد را از تنش خلاص می‌کنند؛ برای همین است که بعد از مدتی بیماران به مسکن‌ها رو می‌آورند.
بدن شما می‌تواند نسبت به اوپیوئید‌‌ها مقاوم شود. این موضوع به این معنا است که باید به‌‌طور دائمی داروهایی با دوزهای بالاتر استفاده کنید تا همان تأثیر را داشته باشد. مقاومت بدن به دارو یکی از نشانه‌های اصلی اعتیاد است.
 
غفلت از شرایط جسمانی باعث تشدید درد می‌شود
فراز و نشیب‌های اعتیاد فزاینده باعث رفتارهای فیزیکی زیر می‌شود:
استفادۀ بیش‌ازحد از بخش آسیب‌دیدۀ بدن
طرز ایستادن ضعیف بدن در موقعیت‌های معذب که ناشی از فقدان احساس و هیجان است
فقدان ورزش‌های مناسب درحالی‌که اندام‌های تضعیف‌شدۀ بدن را تقویت می‌کند
به‌جای تصحیح این عادات بد، بیمار اغلب داروهای مسکن بیشتری مصرف می‌کند و یک چرخۀ معیوب از سهل‌انگاری فیزیکی را ایجاد می‌کند که با اثرات داروها پنهان‌شده‌ است.
 
علائم ترک مسکن‌‌ها بسیار ناخوشایند است
پس از خود درمانی وقتی اثر دارو از بین می‌رود ترک را تجربه می‌کند. این موضوع غالباً شبیه نوع شدیدتری از نشانه‌هایی است که فرد هنگام ترک مسکن‌‌ها تجربه می‌کند.
 
در صورت مصرف دوبارۀ مواد، اثرات ناخوشایند ترک از بین می‌روند. در طول زمان، بیماران می‌خواهند با مصرف مسکن‌های بیشتر، اثرات ترک مواد را کنترل کنند. آن‌ها گاهی اوقات حتی درک نکرده‌‌اند که داروی مورداستفاده‌شان این علائم را ایجاد کرده است. به‌ویژه نگرانی دربارۀ کاهش حمایت پزشکی برای جوانان و زنان دارای اختلالات مصرف اوپیوئید نیز وجود دارد؛ درحالی‌که تعداد افرادی که در اثر اوردوز فوت می‌کنند در حال افزایش است. کمتر از دو درصد افراد ۱۳ تا ۱۵ ساله، در مقایسه با افراد ۲۰ تا ۲۵ ساله، دارای اختلال مصرف اوپیوئید مورد درمان پزشکی قرار می‌گیرند. این در حالی است که این اختلال طی دوران بلوغ افزایش می‌یابد.
با این‌که داروهای مسکن تجویزشده برای شما قانونی هستند، برخی از آن‌ها ازلحاظ شیمیایی مشابه مواد مخدر غیرقانونی مانند هروئین هستند. ترغیب ذهنی پزشک و ترغیب آشکار تبلیغات می‌تواند منجر به هدایت افرادی شود که معمولاً از مواد اعتیادآور دوری می‌کنند.
 
 


[1].Reality Television



فایل‌(های) پیوست شده بندانگشتی (ها)
   
چاپ این مطلب

  اعتیاد کودکان
ارسال کننده: سهرابی - 2020/11/08، 08:31 AM - انجمن: اجتماعی - پاسخ (19)

موضوع مواد مخدر سال‌هاست که در کشور ما به مهمترین آسیب اجتماعی تبدیل شده است . با توجه به تمام تلاش‌ها و هزینه‌هایی که برای برخورد با این مسئله صورت گرفته است اما هر روز شاهد ابعاد جدیدی از آن در سطح جامعه و زندگی خصوصی افراد هستیم. موقعیت جغرافیایی ایران و همسایگی با کشورهایی همچون افغانستان و پاکستان به عنوان بزرگترین منطقه کشت  و تولید مواد مخدر، ایران را به یکی از مسیرهای مهم ترانزیت مواد در جهان  و منطقه تبدیل کرده است. 
از سویی ارائه آمارهای متناقض در مورد اعتیاد در کشور همواره به عنوان مشکلی اساسی مطرح بوده و موازی‌کاری سازمانی، تعدد مراکز آماری, به روز نبودن آمارهای در دسترس و عدم هماهنگی دستگاهی میان نهادهای متولی از جمله موانعی است که تحلیل وضع موجود و آینده‌پژوهی در حوزه کنترل مواد را در کشور با مشکل جدی روبرو کرده است.  در این میان اعتیاد کودکان و نوجوانان از مهمترین موضوعاتی است که باید در روند سیاست‌ها و برنامه‌ها بدان توجه ویژه شود.

آنچه در ذهن ما از زندگی یک کودک وجود دارد، زندگی شاد و گذراندن در عالم کودکی است، در واقع این همان تصویر غالبی است که در فیلم‌ها و تلوزیون نمایش داده می‌شود. اما در واقع تعداد زیادی از کودکان در پشت زندگی کودکانه‌شان با انواع مشکلات روبرو هستند که یکی از پیچیده‌ترین آنها اعتیاد کودکان است. هنگامی که کودکی با مشکل اساسی اعتیاد والدینش مواجه می‌شود، سرتاسر زندگی او تحت تاثیر قرار می‌گیرد. اعداد مربوط به تعداد کودکان تحت تاثیر اعتیاد حیرت‌انگیز است؛ بر اساس آمار منتشر شده از هر ۵ کودک آمریکایی ۱ نفر در خانه‌ای با والدین معتاد زندگی می‌کند. در این شرایط کودکان با دیدن، شنیدن، خواندن و تحلیل عمکرد والدین خود آموزش و رشد می‌یایند.
از سوی دیگر، کودکان رفتار اطرافیان خود را تقلید می‌کنند، آنها بسیار کنجکاو هستند و به خوبی مشاهده می‌کنند، هر چند شاید در سنی باشند که نتوانند صحبت کنند اما وقتی به سن حرف زدن می‌رسند، می‌توانند احساسات خود را به زبان بیاورند. تصور اغلب والدین از سکوت کودکان این است که آنها از اتفاقاتی که می‌افتد بی‌خبرند، زیرا ساکت هستند و حرفی نمی‌زنند در حالی که آنها درک عمیق‌تری از آنچه می‌توانند بیان کنند، دارند. صرف اینکه کودکی ساکت است به این معنا نیست که او فهم و شناختی از مسائل ندارد. وقتی کودکی به دلیل آشفتگی یا اعتیاد والدینش در منزل دچار استرس می‌شود، این امر می‌تواند بر رشد مغزی او تاثیر گذارد و باعث آسیب دائمی شود.
اخیراً مطالعه تحقیقاتی دانشگاه هاروارد مشخص کرده که کودکانی که والدین معتاد دارند، سه برابر بیشتر در معرض آزار جسمی، جنسی و عاطفی و چهار برابر بیشتر از همسالان خود مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند. چرا که اولویت والدین معتاد، تأمین مواد مصرفی است و برآورده کردن نیازهای اساسی فرزندان برای آنان چندان محلی از اعراب ندارد. کودکانی که زیر سایه اعتیاد والدین خود رشد می‌کنند عمدتاً دچار تأخیر در عملکرد رشد روانی و جسمی می‌شوند و این امر نشان می‌دهد کودکان معتاد، قربانی شرایط خانوادگی و سپس محیطی خود هستند. یک مطالعه نشان می‌دهد ۲۳ درصد از کودکانی که مادرانشان از اعتیاد رنج می‌برند، در طول دو سال اول زندگی خود خدمات بهداشتی معمول را دریافت نمی‌کنند و گرایش این کودکان به اعتیاد به طرز چشمگیری بالاتر از کودکانی است که شرایط عادی دارند. زیرا این کودکان در محیطی سرشار از استرس، آشفتگی، بحث و دعوا، مشکلات مالی، احساسات متغییر و محبت ناکافی زندگی می‌کنند که والدین آنها ناتوان از ارائه راهنمایی، دلسوزی، محبت و عشق  مورد نیاز برای رشد کودک خود هستند. در نتیجه ممکن است آنها برای ایجاد دوستی و جبران کمبودهای زندگی خود روابط عمیقی با دوستان خارج از خانواده خود برقرار کنند.
در چنین شرایطی از آنجاکه کودکان مذکور مهارت‌های موثر در زندگی مانند تاب‌آوری، حل مسئله و نه گفتن را فرا نگرفته‌اند، ممکن است رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد، بزهکاری و غیره از خود بروز داده و در واقع چنین رفتاری را واکنشی نسبت به سبک از زندگی خود بدانند.
برای نمونه می‌توان به افغانستان اشاره کرد. این کشور در عین حال که ۹۰ درصد تریاک و هروئین دنیا را تولید می‌کند، نرخ بالاترین میزان کودکان معتاد را نیز به خود اختصاص داده است؛ در برآوردی اعلام شده حدود ۳۰۰۰ کودک معتاد در افغانستان وجود دارد که تنها ۱ درصد آنها از امکانات درمانی برای ترک برخوردار هستند. علت اصلی اعتیاد کودکان در افغانستان فقر و ناآگاهی است و البته این علت در کشورهای دیگر نیز موضوعیت دارد. بسیاری از خانواده‌ها آگاهی چندانی از تاثیرات مخرب مواد مخدر بر فرزندان خود ندارند. 
اکثر کودکان در افغانستان در نتیجه تنفس مواد مخدر که والدینشان مصرف می‌کنند و برخی دیگر نیز با ترکیب شدن مواد در شیر توسط والدین به صورت عمدی معتاد می‌شوند. در واقع در افغانستان مواد مخدر به راحتی در دسترس است و از آن به عنوان دارویی خواب‌آور برای کودکان نیز استفاده می‌شود، چرا که اغلب مادران به دلیل فقر خانواده خود مجبورند بر روی مزارع برداشت خشخاش یا بافت فرش کار کنند و برای آرام کردن فرزندان خود از مواد مخدر استفاده می‌کنند.
در ایران نمی‌توان به آمار دقیقی در مورد اعتیاد کودکان رسید، اما روندهای موجود نشان می‌دهد، اعتیاد کودکان در کشور به دلیل مشکلات اقتصادی، زندگی نابسامان، نبود اعتماد به نفس، معاشرت با دوستان ناباب و از همه مهمتر والدین معتاد در سال‌های آینده به موضوعی جدی تبدیل شود. در واقع اصلی‌ترین عامل اعتیاد کودکان در ایران، اعتیاد یکی از والدین یا هر دو آنها است و این امر به ویژه در مناطق حاشیه‌ای و فقیر کلان‌شهرها، جایی که کودکان مجبور به کارهای سیاه و کار اجباری می‌شوند بسیار بیشتر دیده می‌شود.
اما بخش مهم دیگر در حوزه اعتیاد کودکان، تولد کودکان معتادی است که از والدینی معتاد به دنیا آمده‌اند. دلیل اصلی این امر را می‌توان افزایش نرخ شیوع اعتیاد در زنان عنوان کرد که در سال‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، بر اساس آمارها حدود ۱۰ درصد جمعیت معتادان کشور را زنان تشکیل می‌دهد که برخی از آنها مورد آزارهای جنسی شدید قرار می‌گیرند و یا حتی برای تامین مواد مصرفی خود مباردت به تن‌فروشی می‌کنند. 
پیامد این وضعیت، تولد کودکان معتادی است که رشد ذهنی و جسمی آنها به شدت تحت تاثیر مواد قرار گرفته  و حتی شماری از این کودکان با قیمت‌هایی بسیار پایین به فروش می‌رسند. اگر این کودکان خوش‌شانس باشند توسط خانواده‌ای که امکان بچه‌دار شدن ندارند، خریداری شوند و اگر بدشانس باشند که اغلب اینطور است به باندهای مختلف قاچاق، تکدی‌گری و .. فروخته می‌شوند.
درمان اعتیاد کودکان بسیار متفاوت از دیگر گروه‌ها است، چرا که اساساً کودکان یا معتاد به دنیا می‌آیند یا تحت تاثیر خانواده و جامعه اطراف خود معتاد می‌شوند. اعتیاد میان کودکان سلامت روانی و شناختی و آینده آنها را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این میان به نظر می‌رسد بهترین الگوی درمانی برای کودکان معتاد، خانواده درمانی است، چرا که اغلب کودکان معتاد دارای والدینی معتاد نیز هستند؛ در این شرایط باید روند درمان از خانواده و توسط خانواده با انجام مشاوره‌های روانپزشکی و روان‌شناسی برای هدایت آنها  و آگاه‌سازی در مورد خطرات ابعاد متفاوت این بحران شروع شود و درمان اعتیاد کودک و والدین به طور همزمان انجام شود. برای این منظور نیاز است تا مراکز درمانی ویژه‌ای مختص کودکان ایجاد و والدین آنها هم نیز در این پروسه مشارکت فعال داشته باشند.

چاپ این مطلب

Photo سو‌ء مصرف روانگردان های جدید
ارسال کننده: منصور براتی - 2020/11/01، 09:20 AM - انجمن: سوء مصرف - پاسخ (9)

مقابله با تولید و توزیع مواد مخدر هر روز ابعاد جدیدتری به خود می­گیرد؛ بخشی از این مقابله مربوط به قوانین و مقرارتی است که در محدود مرزها ملی و حتی فراتر از آن در کنوانسیون­های بین­المللی به تصویب می­رسد تا بر اساس آن ضوابط مقابله با تولید و توزیع مخدرها صورت گیرد و کنترلی بر این بازار عرضه و تقاضا اعمال شود. اما تولید کنندگان مخدرها نیز دست از کار نمی­کشند و به طرق مختلف این قوانین را دور می­زند. مخدرهای «روان­گردان جدید[1]» بخشی از آخرین اقدامات قانون­‌شکنانه محسوب می­شوند.

جسیکا نیسون[2]در گزارش پژوهشی که در سال 2019 با عنوان «الگوی کلان سیاستگذاری مقابله با مواد روانگردان در اتحادیه اروپا: پرونده پرتغال، هلند، جمهوری چک، لهستان، انگلیس و سوئد» منتشر کرد «ان­پی­اس» ها (NPS) را اینگونه تعریف کرد: « NPSاز مجموعه متنوعی از مواد تشکیل شده­اند که به­طور معمول در کنوانسیون­های 1961 و 1971 از آنها به عنوان داروهای مخدری کنترل شده در مورد مواد روانگردان تعریف ارائه نشده­ است» و به تبع آن به دلیل نبود تعریفی قانونی از این دست روان­گردان­ها، قانون­گذار و نهادهای مقابله کننده توان مقابله قانونی و کنترل تولید و توزیع این دست روان­گردان­ها را ندارند. شاید به همین دلیل است که در دنیای تولید کنندگان و توزیع کنندگان، این نوع روان­گردان­ها با نام «اوج قانونی[3]» شناخته می­شوند. نامی که فروشندگان مواد مخدر و روانگردان جدید (ان­پی­اس ها) به این مواد لقب داده­اند.
گزارش نیسون (2019) در ادامه علت تولید و انتشار این مواد را دور زدن ممنوعیت­های قانونی عنوان می­کند و بیان می­دارد که «کنترل تولید و توزیع این نوع از روان­گردان­ها به سبب سرعت تغییر چهره ترکیبات این روان گردان­ها با چالش­های زیادی روبرو می­شود و این چالش­ها سبب شده­اند تا اطلاع­رسانی مناسب در خصوص خطرات ناشی از مصرف آنها نیز به موقع صورت نگیرد.»
فارغ از تعاریف قانونی از مخدرهای روان­گردان جدید، همواره کارشناسان در خصوص این نوع روان­گردان­ها بیان می­دارند که این مواد از دسته کانابینوئیدهای صنعتی هستند که البته با آن­که از نظر ساختار ترکیبی شبیه ماری جوانا می­باشند، اما مانند ماری جوانا، گرس و حشیش کاشتنی نیست، بلکه موادی هستند که در آزمایشگاه به­دست می­آیند و به مراتب اثرات توهم‌زایی و تخریبی خیلی خیلی بیشتری دارند. اما این تنها بخشی از ماجرای «ان­پی­اس» ها است، زیرا تنوع روزافزون روان­گردان­های جدید سبب شده تا اثرات تخریبی، دسته­بندی­های متداخل و... پیش روی کارشناسان، سیاست­گذاران و پزشکان قرار گیرد. افزایش تنوع در روان­گردان­ها جدید همچنین با افزایش میزان مرگ و میر ناشی از مصرف آن همراه است.
جان مارتین و همکاران [4]در سال 2019 به موضوع مرگ و میر ناشی از سوءمصرف روان­گردان­های جدید و افزایش تنوع روان­گردان­های جدید در انگلستان، ولز، ایرلند جنوبی و اسکاتلند پرداختند. بر اساس نمودار زیر مرگ و میر ناشی از سوءمصرف روان­گردان­های جدید از 9 نفر در سال 2007 به 713 نفر در سال 2018 افزایش یافته است.  البته که در نگاهی کلان می­توان روان­گردان­های جدید را بسته به اثرات تخریبی آنها دسته­‌بندی نمود. آنگونه که در جدول زیر به چهار دسته تفکیک می­‌شوند. 


به دلیل تغییر چهره ترکیبات روان­گردان­های جدید، همواره این دسته­بندی­ها در حال به­روزرسانی هستند. آنچنان که در پژوهشی در سال 2019 که با عنوان «استفاده از مواد روانگردان جدید (NPS) در جوانان و نقش آنها در مراقبت از سلامت روان: یک بررسی منظم[6]» انجام شده است، بیان می­شود که طی یک دهه گذشته(2009 تا 2019)، تعداد فزاینده­ای از NPS شناسایی شده­اند که می­توان آنها را در سه دسته «کانابینوئیدهای مصنوعی»، «محرک­های سیستم عصبی مرکزی» (به عنوان مثال کاتینون­ها) و «فنیل­آمین­ها» شناسایی کرد. البته که در مجموع می­توان بیان داشت که دسته­بندی روان­گردان­های جدید متأثر از دسته­بندی کلان مخدرها بوده و به گونه‌­ای در سایه همان دسته‌­بندی گام بر می­دارد.
البته که شباهت صرفا در دسته‌­بندی روان­گردان­های جدید و مخدرهای خلاصه نمی­شود. مسیر توزیع یا دسترسی به روان­گردان­های جدید نیز تا حد زیادی الگوبرداری از مواد مخدر می­باشد. آنچنان که در پژوهشی که در سال 2019 با عنوان «چگونه کاربران نمونه از شش کشور اروپایی مواد جدید روانگردان را تهیه می­کنند؟[7]» موضوع بررسی مسیرهای تهیه روان­گردان­های جدید مورد توجه قرار گرفته و بیان می­شود که سه مسیر «حاشیه اجتماعی کلان­شهرها»، «معتادان خیابانی و زندگی شبانه» و «اعضای انجمن­های آنلاین» از پرمراجعه­ترین مسیرها توزیع و تهیه روان­گردان­های جدید محسوب می­‌شوند. البته این گزارش در ادامه می­افزاید که وضعیت عرضه روان­گردان­های جدید به طور قابل توجهی بین کشورها متفاوت، تفاوت دارد؛ اما می­توان گفت که «حلقه دوستان» شایع­ترین منبع خرید روان­گردان­های جدید است و پس از آن «فروشگاه‌­های دنیای مجازی» در رتبه دوم قرار دارد که در بین کشورهای مختلف مشترک می­باشد.
با آنکه اشتراکات فراوانی در مسیرهای توزیع و دسترسی به روان­گردان­‌های جدید در جهان مشاهده می­‌شود، اما به دلیل تنوع روزافزون رون­گردان‌­های جدید اثرات تخریبی و شیوه مرگ بر اثر سوءمصرف این روان­گردان‌­ها متنوع است. گزارش‌­های پژوهشی منتشر شده در سال‌­های 2018 تا 2020 نشان‌­دهنده آن است که جوانانی که معمولا سن پایین‌تری نسبت به دیگر مصرف‌­کنندگان مواد مخدر دارند و به دلیل مشکل مصرف گل یا حشیش به سمت مصرف و یا تجربه روان­گردن‌­های جدید می­‌روند جامعه هدف روان­گردان­های جدید را تشکیل می‌­دهند؛ در حالی که این دسته از مواد اثرات تخریبی و توهم‌زایی را ایجاد می‌کنند که به مراتب مخرب‌تر و ناراحت کننده‌تر از عوارضی است که در دیگر گروه­های مخدری قبلی شناخته شده است. کارشناسان بیان می‌­کنند که به صورت طبیعی پدیده‌ای به نام «هرس­ شدن سیناپسی در مغز» وجود دارد؛ یعنی با رشد و تکامل مغز، سیناپس‌هایی که از آنها استفاده می‌کنیم باقی می‌مانند و آنهایی که به کار نمی‌گیریم هرس می‌شوند. اگر این هرس خیلی شدید اتفاق افتد، باعث بروز اختلالاتی مانند جنون می‌شود. همه کانابینوئیدها (هم جدید و هم قدیمی) باعث تشدید هرس سیناپسی و اختلال در مهاجرت نورون‌ها می‌شود و روان­گردان­های جدید به این هرس شدن سرعت می­‌بخشند.
لذا از سال 2013 بود که به طور رسمی «دفتر مقابله با مواد و جرایم سازمان‌یافته ملل متحد[8]» در خصوص مواد مخدر رون­گردان­ جدید سلسله هشدارهایی را در گزارش­های سالانه خود منتشر کرد و به این واسطه بود که گزارش­های پژوهشی حول این موضوع انجام و منتشر شد. البته که مسئله اصلی تمام این هشدارها به این موضوع ختم می­شود که به دلیل تنوع روان­گردان­های جدید، پتانسیل اجماع بر سر قوانین محدود کننده آنها به سختی قابل دست یافتن است.
در پژوهشی که در سال 2019 / 2020 تحت عنوان «چگونه مرگ و میر به پزشکان و سیاست گذاران کمک می­کند تا خطرات ناشی از مواد روانگردان جدید را درک کنند[9]» به این نکته اشاره می­شود که عوارض جانبی متنوع ناشی از سوءمصرف این روان­گردان­ها سبب سردرگمی سیاست­گذاران و پزشکان در مسیر مقابله با اثرات تخریبی این روان­گردان­ها شده و تنها از مسیر پژوهش بر روی نرخ مرگ و میر ناشی از مصرف این نوع روان­گردان­ها می­توان به راه­کارهای مقابله­ای دست یافت. نتایج این پژوهش بیان می­دارد که تفاوت­هایی که در میزان مرگ و میر در اثر سوءمصرف مواد روان­گردان جدید در کشورهای مختلف در اروپا مشاهده شده است مانع اتفاق نظر و تنظیم قوانین برای مقابله با روان­گردان­های جدید می­باشد.
اتحادیه اروپا در برنامه اقدام خود برای مقابله با گسترش تهیه و توزیع روان­گردان­های جدید اقدامات زیر را انجام داد؛
ü    از سال 2009 تا 2012، اولویت درمان مبتنی بر شواهد در مورد روان­گردان­های جدید
ü    2013 اقدام­های چندملیتی و منطقه­ای را در دستور کار قرار گرفت
ü    2016 معرفی و تصویب قانون جدید «مبارزه با روان­گردان­های جدید»
ü    2017 قانون مبارزه با مواد روان­گردان­های جدید بازبینی و نواقص برطرف شد
ü    2018 تدابیری آموزشی برای کاهش در دسترس بودن روان­گردان­های جدید اندیشه شد
ü    2020 توافق بر روی یک متدولوژی شناسایی روان­گردان­های جدید در قانون مبارزه با روان­گردان­های جدید
مارتین و همکارانش[10]در بررسی­های سال 2020 خود که در برخی از کشورهای اروپایی انجام داده­اند به این نتیجه دست یافته­اند که در مسیر سیاست­گذاری­های مقابله­ای با روان­گردان­های جدید پیشنهاد می­شود که فارغ از بررسی میزان مرگ و میر ناشی از سوءمصرف این روانگردان جدید، به حالت­ها و عوارض ناشی از مصرف آنها متمرکز شویم و به این واسطه قوانین مربوطه به تنظیم نماییم.
به سبب این اقدامات بود که شعار سال 2009 مقابله با روان­گردان­های جدید «NPS شما را خواهد سوزاند. با واقعیت­ها روبرو شوید» و «از آتش خارج شوید» قرار گرفت و در ادامه شعار سال 2015 مقابله با روان­گردان­های جدید «مزه زندگی» (تحت برنامه پیشگیری جهانی از گسترش روان­گردان­های جدید) انتخاب شد و همچنین انتشار کتاب راهنمایی برای والدین با عنوان «نزدیک به یکدیگر ـ دورتر از مواد مخدر» برگزیده شد و در ادامه در ژوئیه سال 2015 با هدف هماهنگی فعالیت نهادهای عمومی و سازمان­های مردم­نهاد در جامعه مدنی پیمان اجتماعی علیه NPS امضا شد.[11]اما چالش­ها مواجهه با روان­گردان­های جدید همچنان پابرجا است. چالش­هایی می­توان از مهم­ترین آنها در اینجا نام برد.
اول؛ همچنان اطلاعات دقیق و مشخصی از اثرات تخریبی کوتاه­مدت و بلندمدت استعمال این نوع روان­گردان­ها به دست نیامده است.
دوم؛ اطلاعات به دست آمده تا به امروز به سبب تنوع سریع و مداوم این روان­گردان­های جدید همواره در معرض چالش هستند. آنچنان که «مرکز نظارت بر مواد مخدر در اتحادیه اروپا[12]» بیان می­دارد که 7 مورد روان­گردان جدید شناسایی شده در سال 2006 در سال 2014 به 101 مورد رسیده و در سیر صعودی خود در سال 2018 به 550 نوع شناخته شده[13]افزایش پیدا کرده است و این روند افزایشی همچنان در حال صعود است.
سوم؛ پایداری شیمیایی، تغییرات سوخت­وساز بدن، پتانسیل اعتیاآوری ناشناخته و... در بین سوءمصرف کنندگان روان­گردان­های جدید کمترین اشتراکات را دارد و راه مقابله و درمان اثرات تخریبی را بر آنها می­بندد.
با آن که چیزی بیش از 850 نوع مواد روان­گردان جدید یا همان «ان­پی­اس»ها تا به امروز مورد شناسایی قرار گرفته­اند اما به طور کلی ساختار ترکیبات آنها همگی چیزی شبیه به ماری­جوانا است، اما قوی­تر از آن و حتی قوی­تر از آمفتامین­ها و متامفتامین­ها عمل می­کند؛ آنچنان که گفته می­شود این مواد نه تنها با یک­بار مصرف اعتیادآوری ایجاد می­کند بلکه 20 تا 80 برابر اثرات توهم­زایی بیشتر از حشیش و ماری­جوانا را در پی دارند. این تخریب به دلیل آن رخ می­دهد که این نوع از مخدرها در نتیجه سنتزهای آزمایشگاهی به دست می­آیند و اثرات تخریبی به مراتب غیرقابل جبرانی را به همراه خود می­آورند.


[1]- New psychoactive substances (NPS)
[2]- Jessica Neicun (2019) Mapping novel psychoactive substances policy in the EU: The case of Portugal, the Netherlands, Czech Republic, Poland, the United Kingdom and Sweden. In www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC6594604
[3]- legal highs  یا نئشگی قانونی و یا سرخوشی قانونی.
[4]John Martin, Corkery  Fabrizio Schifano,  Giovanni Martinotti  (2020) How deaths can help clinicians and policymakers understand the risks of novel psychoactive substances. The British Pharmacological Society. Volume86, Issue3. March 2020. Pages 482-498
[5]- drugwise.co.uk
[6]- Laura Orsolini (2019) the use of new psychoactive substances (NPS) in young people and their role in mental health care: a systematic review. Expert Review of Neurotherapeutics Volume 19, 2019 - Issue 12
[7]- Bernd Werse (2019) how Users in a Sample from Six European Countries Procure New Psychoactive Substances (NPS) International Journal of Mental Health and Addiction volume 17, pages1237–1251
[8]- UNODC
[9]John Martin, Corkery  Fabrizio Schifano,  Giovanni Martinotti  (2020) How deaths can help clinicians and policymakers understand the risks of novel psychoactive substances. The British Pharmacological Society. Volume86, Issue3. March 2020. Pages 482-498
[10]- John Martin, Corkery  Fabrizio Schifano,  Giovanni Martinotti  (2020) How deaths can help clinicians and policymakers understand the risks of novel psychoactive substances. The British Pharmacological Society. Volume86, Issue3. March 2020. Pages 482-498
[11]- Jessica Neicun (2019) Mapping novel psychoactive substances policy in the EU: The case of Portugal, the Netherlands, Czech Republic, Poland, the United Kingdom and Sweden. In www.doi.org/10.1371/journal.pone.0218011 June 26, 2019 or www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC6594604/
[12]- EMCDDA
[13]- این اعداد صرفا آن دسته از روان­گردان­های شناخته شده را شامل می­شود و به طور قطع تعداد آنها در بازار بیشتر است.



فایل‌(های) پیوست شده بندانگشتی (ها)
       
چاپ این مطلب