مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری/ایمیل:
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 296
» آخرین عضو: aaianshulzeo1516
» موضوعات انجمن: 71
» ارسال‌های انجمن: 1,216

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 5 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 5 مهمان

آخرین موضوع‌ها
اعتیاد و کرونا ویروس
انجمن: کاهش آسیب و درمان اعتیاد
آخرین ارسال توسط: Robertdup
2024/04/06، 07:58 PM
» پاسخ: 10
» بازدید: 11,881
پیشگیری از اعتیاد در ایرا...
انجمن: پیشگیری از اعتیاد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:06 AM
» پاسخ: 13
» بازدید: 4,951
طالبان و مواد مخدر
انجمن: جرایم سازمان یافته و تروریسم مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:05 AM
» پاسخ: 19
» بازدید: 7,810
نقش ایران در مبارزه با تر...
انجمن: مبارزه با مواد مخدر
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:03 AM
» پاسخ: 20
» بازدید: 3,079
مواد مخدر و هلال طلایی
انجمن: کشت ، تولید و ترانزیت مواد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:02 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 2,303
سیاست پیشگیری اثربخش و شو...
انجمن: پیشگیری از اعتیاد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 09:01 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 3,559
بحران امنیتی در افغانستان...
انجمن: کشت ، تولید و ترانزیت مواد
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:59 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 1,926
بازگشت طالبان و سیاست مخد...
انجمن: سیاست مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:58 AM
» پاسخ: 18
» بازدید: 2,372
بحران اوپیوئید در جهان
انجمن: پیشگیری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:56 AM
» پاسخ: 13
» بازدید: 1,983
استراتژی مبارزه با مواد د...
انجمن: سیاست مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
2024/04/01، 08:55 AM
» پاسخ: 14
» بازدید: 2,143

 
  بحران امنیتی در افغانستان و مواد مخدر
ارسال کننده: منصور براتی - 2022/04/18، 06:53 AM - انجمن: کشت ، تولید و ترانزیت مواد - پاسخ (14)

با اوج گیری بحران اخیر در افغانستان و تسلط مجدد نیروهای طالبان بر این کشور، صرف نظر اینکه آیا سلطه طالبان بر افغانستان تحکیم خواهد شد یا خیر و هم‌چنین گذشته از اینکه در صورت پایدار ماندن حاکمیت طالبان، این گروه در زمینه سیاست مخدری چه انتخابی خواهد داشت، نفس ایجاد ناامنی در کشور همسایه بر وضعیت مخدری منطقه و نیز امنیت انسانی جمهوری اسلامی ایران تأثیر بسزایی خواهد داشت. بنابراین انتظار می‌رود، در کنار بررسی دقیق تحولات سیاسی، امنیتی، نظامی و اجتماعی این کشور، وضعیت مخدری افغانستان نیز از نزدیک زیر نظر کارشناسان و سیاست‌گذاران قرار گیرد.

پیش از اینکه وضعیت جدید این کشور را از نظر بگذرانیم، لازم است، نگاهی به وضعیت مخدری افغانستان تا پیش از تسلط طالبان بیندازیم. در سال ۲۰۲۰ با شیوع جهانی کرونا، بسیاری از دولت‌ها در سطح جهان به اعمال سیاست‌های منع آمد و شد و بستن مرزها روآوردند. در نتیجه اعمال همین سیاست‌ها توسط دولت وقت افغانستان، امکان تحرک کارگران فصلی که از ولایات مختلف این کشور راهی مراکز اصلی کشت خشخاش به ویژه در جنوب افغانستان می‌شدند و یا از پاکستان برای کار به این مناطق می‌آمدند تقریباً از میان رفت. بسیاری از مراکز تحقیقاتی جهان انتظار داشتند، در نتیجه فقدان نیروی کار کافی و نیز سیاست بستن مرزها، زنجیره تولید و ترانزیت مواد مخدر از افغانستان (که تأمین کننده ۹۰ درصد تریاک، هروئین و مورفین جهان به حساب می آید) دچار اختلال شود و میزان تریاک تولید شده در این کشور برای دومین سال مداوم کاهش یابد. اما برخلاف انتظارات میزان تولید تریاک در افغانستان رکوردهای جدیدی ثبت کرد که مدتی بعد مشخص شد، ناشی از روی آوردن خانواده‌های صاحب مزارع به استفاده از نیروی کار بومی و به خصوص فرزندان خود در این رابطه بوده است.
از سوی دیگر گفتنی است برخلاف تصویری که برخی رسانه‌ها از این کشور به نمایش گذاشته اند، که گویای تکمیل تسلط طالبان بر سراسر افغانستان است، به نظر می‌رسد، این گروه هنوز بر سراسر افغانستان مسلط نشده و برخی مناطق مرکزی و شرقی این کشور درگیری میان نیروهای طالب و دسته‌های مختلف مخالف آنان از ارتش افغانستان گرفته تا برخی نیروهای مقاومت مردمی، هنوز ادامه دارد. همچنین با شکل‌گیری هسته مقاومت مردمی در ولایت پنجشیر با محوریت «احمد مسعود»، فرزند احمد شاه مسعود و «امرالله صالح»، معاون رئیس جمهور فراری، امیدهای جدیدی برای آزادی افغانستان شکل گرفته است. با شکل گیری این هسته مقاومت در ولایت پنجشیر، پیشروی های گروه های مخالف طالبان در ولایت بغلان در همسایگی پنجشیر آغاز شده و تا کنون ۵ ولسوالی اندرآب، بنو، ده صلاح، بهسود و خنجان از تسلط طالبان خارج شده تا امیدواری‌ها نسبت به مقاومت پنجشیر افزایش یابد.
در چنین شرایطی به نظر می‌رسد درگیری‌ها میان طالبان و مخالفان آن ادامه خواهد یافت و احتمالاً در کوتاه مدت شاهد شکل گیری حکومتی یکدست در این کشور نباشیم. در نتیجه عدم وجود حکومت مرکزی در این کشور و فقدان امنیت، احتمالاً شاهد افزایش سطح زیر کشت خشخاش در کوتاه مدت، افزایش خواهد یافت و کشت خشخاش به آسان ترین وسیله امرار معاش کشاورزان مبدل خواهد شد. این امر باعث خواهد شد، زنجیره عرضه مواد مخدر و مسیر بالکان (که از ایران هم می‌گذرد) فعال تر از قبل خواهد شد. در صورتی که نیروهای مقاومت مردمی، موفقیت‌های بیشتری به دست بیاورند و بتوانند مناطق بیشتری را آزاد کنند، این سناریو در بلند مدت نیز ادامه خواهد یافت.
اما در صورت شکست قطعی مقاومت یا محدود شدن آنها به چند ولایت و تثبیت حاکمیت طالبان، «سیاست مخدری» افغانستان توسط این گروه تعیین خواهد شد. با توجه به اظهارات اخیر «سهیل شاهین»، سخنگوی طالبان درباره جلوگیری از کشت خشخاش و تولید تریاک در افغانستان دیگر بار باید کارشناسان و سیاست‌گذاران نسبت به این رویداد نیز حساس باشند، زیرا در صورتی که طالبان بتواند تأثیر محسوسی بر کشت خشخاش و تولید تریاک در افغانستان بگذارد و آن را محدود سازد، با افزایش لجام گسیخته قیمت این ماده در کشورهای مختلف از جمله ایران روبه رو خواهیم بود.
با توجه به اینکه در ایران ۵۰ درصد مصرف کنندگان مواد مخدر سنتی و تریاک مصرف می کنند، در صورت گرانی این ماده ممکن است امنیت انسانی در کشورمان به شدت تحت الشعاع قرار گیرد و مصرف کنندگان تریاک به مواد مخدر صنعتی و دارای ناخالصی بیشتر روی بیاورند، از این رو هرگونه تحولی در افغانستان را باید به دیده تردید و با جدیت زیاد دنبال کنیم.

چاپ این مطلب

  جنگ با مواد
ارسال کننده: منصور براتی - 2022/03/07، 06:48 AM - انجمن: سیاست مخدری - پاسخ (7)

«جنگ با مواد مخدر» و یا «تحمل صفر در قبال مواد» را نخستین بار دولتمردان آمریکایی به عنوان یک سیاست نظام‌مند برای مقابله با مواد مخدر اعلام کردند. جنگ با مواد که به روشنی مبتنی بر رهیافت «کاهش عرضه» است، منجر به تصویب قوانینی سخت‌گیرانه در قبال مرتکبین به جرایم مخدری شده و با وجود برخوردهای شدید و افزایش قابل توجه شمار زندانیان این جرایم در آمریکا، نتوانسته این آسیب اجتماعی را در حد و حدودی قابل توجه کاهش دهد. البته تأکید مطلق بر رهیافت‌های رقیب نیز باعث قبح‌زدایی از مصرف مواد شده و نمی‌تواند بحران موجود را به سوی نقطه‌ای قابل قبول سوق دهد، در ادامه به فرازها و فرودهای سیاست جنگ با مواد در ایالات متحده می‌پردازیم و می‌کوشیم تأثیرات هریک از سیاست‌ورزی‌ها را به گونه‌ای برجسته سازیم که درس‌های آن برای کشورمان ملموس و قابل رهگیری شود.

مصرف بسیاری از مواد غیر قانونی، از جمله ماری‌جوانا، تریاک، کوکائین و نیز روان‌گردان‌ها صدها سال است که به دلایل پزشکی و معنوی میان ملت‌های مختلف جهان رواج دارد. یک سوال مهم در این رابطه عبارت است از اینکه چرا برخی از این مواد قانونی به حساب می‌آیند و برخی دیگر غیرقانونی هستند؟ به نظر می‌رسد چنانچه کشور آمریکا مبنای ما باشد پاسخ این سوال را نباید در تحلیل‌های علمی درباره میزان خطر این مواد که در افرادی جست‌وجو کرد که در این زمینه‌ها فعالیت می‌کنند.
نخستین قوانین ضد تریاک در دوره مدرن را چینی‌ها در قبال مهاجران خود وضع کردند که این امر به دهه ۱۸۷۰ باز می‌گردد. نخستین قوانین ضد کوکائین نیز در اوایل دهه ۱۹۰۰ مردان سیاهپوست را در شرق استثنا می‌کند. همچنین نخستین قوانین ضد ماری‌جوانا در غرب میانه در دهه‌های ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰ خطاب به مهاجران مکزیکی و آمریکایی‌های دارای اصالت مکزیکی وضع شده بود. امروزه نیز در قبال جماعت‌های لاتین و سیاه‌پوست قوانین تبعیض آلودی در حوزه مواد مخدر و مجازات‌های آن وجود دارد.
 
دوره نیکسون و شکاف نسلی
در دهه ۱۹۶۰ مصرف مواد میان جوانان آمریکایی به نماد سرکشیِ جوانی، خیزش اجتماعی و ناراضایتی سیاسی مبدل شده بوده، در نتیجه دولت آمریکا پژوهشی را برای ارزیابی سطح ایمنی و کارآمدی پزشکی آنان در پیش گرفت. در سال ۱۹۷۱ نیکسون اعلام کرد می‌خواهد دولت آمریکا را به «جنگ با مواد» بفرستد. او سطح و میزان آژانس‌های فدرال کنترل مواد را شدیداً افزایش داد و به این نیروها اجازه داد تا اقداماتی از جمله «مجازات اجباری» و «ورود بدون اطلاع قبلی» را در برنامه‌های خود انجام دهند.
«جان ارلیچمن»، دستیار ارشد وقت نیکسون بعدها در این خصوص گفت: «اگر می‌خواهید بدانید که واقعاً چه حقیقتی پشت این سیاست نهفته است باید به این توجه کنید که دو گروه اصلی مخالفان کمپین انتخاباتی نیکسون در سال ۱۹۶۸ و سپس کاخ سفیدِ دوره نیکسون به حساب می‌آمدند: جناح چپ ضد جنگ و سیاه‌پوستان. ما نمی‌توانستیم ضد جنگ بودن و سیاه‌پوست بودن را ممنوع کنیم، اما با منتسب کردن مصرف ماری‌جوانا به هیپی‌ها و هروئین به سیاه‌پوستان و اعلام جرم گسترده علیه آن‌ها توانستیم درون این جماعت‌ها اختلال‌هایی ایجاد کنیم. رهبران آن‌ها را دستگیر کردیم، خانه‌هایشان را مورد حمله قرار دادیم، نشست‌هایشان را برهم زدیم و هر شب از آن‌ها در برنامه‌های خبری دیوهای چندسری ساختیم. اگر سوال کنید که ما می‌دانستیم دروغ می‌گوییم؟ پاسخ روشن است بله می‌دانستیم.» نیکسون موقتاً ماری‌جوانا را «اولویت اول» مبارزه عنوان کرد که البته سپس توسط کمیسیونی که «ریموند شافر»، فرماندار جمهوری‌خواه پنسیلوانیا مورد بازنگری قرار گرفت.
در سال ۱۹۷۲ کمیسیون مذکور با قاطعیت جرم‌زدایی از مالکیت و حتی توزیع ماری‌جوانا برای مصارف شخصی را توصیه کرد. نیکسون گزارش این کارگروه را نادیده گرفت و توصیه‌های آن را رد کرد. با این حال در بین سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷، ۱۱ ایالت آمریکا اقدام به جرم‌زدایی از مالکیت ماری‌جوانا کردند. در ژانویه ۱۹۷۷ جیمی کارتر که یکی از شعارهایش جرم‌زدایی از ماری‌جوانا بود، سوگند ریاست جمهوری خورد. در اکتبر همان سال کمیته قضایی سنا مالکیت تا یک اونس ماری‌جوانا برای مصارف شخصی را جرم‌زدایی کرد.
به این ترتیب می‌بینیم که تنها در طول چند سال تفریط اولیه به افراط ثانوی منجر شد. پس از مدتی پیش‌نویس‌هایی که برای جرم‌زدایی از مصرف ماری‌جوانا آماده شده بود، به خاطر بروز نگرانی‌ شدید میان والدین رفته رفته از دستور خارج شد. نهایتاً موضوع ماری‌جوانا که در دهه ۱۹۷۰ به سوی جرم‌زدایی رفته بود سپس در چنبره یک عقب‌گرد فرهنگی گسترده‌تر گرفتار شد.
 
هیستری مواد و افزایش چند برابری بازداشت‌‎ها
با ریاست جمهوری «رونالد ریگان» دوره طولانی جدیدی در آمریکا آغاز شد و شمار بازداشت‌های مرتبط با جرایم مخدری چند برابر شد. ریگان بیش از نیکسون به سیاست جنگ با مواد معتقد بود. در حالی که شمار افراد زندانی به خاطر جرایم مخدری غیر خشونت آمیز از ۵۰ هزار تن در سال ۱۹۸۰ به بیش از ۴۰۰ هزار تن در سال ۱۹۹۷ رسید.
در طول دهه ۱۹۸۰ به دلیل تصاویری که رسانه‌ها از افراد معتاد به گونه‌ای کوکائین که «کراک» بلافاصله پس از به قدرت رسیدن ریگان، همسر او یک کمپین ضد مواد را با حمایت سنگین رسانه‌ای راه انداخت و شعار «فقط بگویید نه» برای آن سکه زد.
این روند نهایتاً منجر به اصلاح سیاست «تحمل صفر در قبال مواد» در سال‌های میانی دهه ۱۹۸۰ شد. «داریل گیتس»، رئیس پلیس لس آنجلس که معتقد بود «باید افرادی که به صورت مداوم مواد مصرف می‌کنند را گرفت و به آن‌ها گلوگه شلیک کرد» اقدام به راه‌اندازی برنامه آموزشی DARE کند. اگرچه شبهاتی درباره تأثیرگذاری این برنامه وجود دارد، اما به سرعت در سراسر ایالات متحده گسترش یافت. سیاست‌های خشن‌تر مقابله با مواد همچنین مانع گسترش برنامه‌های دسترسی رایگان به سرنگ و نیز دیگر سیاست‌های کاهش آسیب شد که برای کاهش شیوع سریع HIV/AIDS تدوین شده بودند.
در اواخر دهه ۱۹۸۰ هستیری سیاسی درباره مواد مخدر به تصویب یک رشته مجازات‌های بسیار شدید در کنگره و سپاس پارلمان‌های ایالتی انجامید که نهایتاً باعث چند برابر شدن جمعیت زندانی کشور شد. در سال ۱۹۸۵ از هر ۶ آمریکایی دست‌کم ۲ تن در نظرسنجی‌ها اعلام می‌کردند که سوء مصرف مواد «معضل اول ملی» آمریکاست. این رقم در سال‌های بعد بیشتر نیز شد و تا جایی که در سپتامبر ۱۹۸۹ به ۶۴ درصد کل جمعیت بالغ شد. اما با گذشت کمتر از یک سال به دلیل تغییر اولویت‌های رسانه‌ها، این رقم به زیر ۱۰ درصد سقوط کرد! با این حال مجازات‌های شدیدی که در دوره شدت عمل تصویب شده بود، به جای خود باقی ماند و شمار زندانیان را روز به روز بیشتر و بیشتر کرد.
اگرچه بیل کلینتون در جریان کمپین انتخاباتی خود در سال ۱۹۹۲ اعلام کرده که از درمان به‌جای حبث طرفداری می‌کند، اما چند ماه پس از ورود به وی به کاخ سفید او به سیاست اخلاف جمهوری‌خواهش، یعنی جنگ با مواد بازگردد. مشهور است که او توصیه کمیسیون مجازات مبنی بر اصلاح تناقض میان مجازات‌های مطروحه در قبال کراک و پودر کوکائین را رد کرده است.
پس از دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ که جنگ با مواد سیاست غالب دولت آمریکا بود، جنبش دیگری برای اصلاح سیاست مخدری یانکی‌ها شکل گرفت. در سال ۱۹۸۷ آرنولد ترباچ و کوین زیسه اقدام به تأسیس بنیاد سیاست مخدری کرده و این تشکیلات را «اپوزیسیون وفادار ولی مخالف جنگ با مواد» خواندند. در این دوره دیگر حتی محافظه‌کاران برجسته‌ای همچون ویلیام بوکلی و میلتون فریدمن نیز از پایان دادن به ممنوعیت مواد حمایت می‌کردند.
 
هزاره جدید: تحول پاندولی سیاست مخدری آمریکا
وقتی جورج بوش به قدرت رسید رفته رفته سیاست جنگ با مواد در حال خارج شدن از دور بود، اما هزینه‌هایی که صرف آن می‌شد هنوز بسیار بالا بود. جان والترز، مدیر دفتر ملی کنترل مواد مخدر با مشیی محتاطانه‌تر اقدام به راه‌اندازی یک کمپین نظارت بر دانش‌آموزان کرد. با این حال مصرف مواد غیرقانونی همچنان ادامه داشت و مرگ‌های ناشی از بیش‌مصرفی در حال رشد بود.
سال‌های حکومت بوشِ پسر شاهد میلیتاریزه شدن قوانین مقابله با مواد بود. در پایان ریاست بوش پسر بر دولت آمریکا هر ساله دسته‌کم ۴۰ هزار حمله توسط نیروهای سوات (نیروهای شبه‌نظامی سلاح‌ها و تاکتیک‌های ویژه) گزارش شد.
در سال‌های پس از شروع هزاره سوم میلادی افکار عمومی رفته رفته به اصلاح معقول سیاست مخدری آمریکا گرایش پیدا کرد و با آهنگ مشابهی رویکردهای سلامت محور و غیر جرم‌انگارانه در فضای جامعه طنین افکند. باراک اوباما نیز علی‌رغم حمایت از چند مورد اصلاح موفقیت آمیز – از جمله کاهش تناقض مجازات کراک و پودر، پایان دادن به ممنوعیت صرف بودجه‌های فدرال برای برنامه سرنگ رایگان و نیز ختم مداخله فدرال در زمینه قوانین درمانی ایالتی مرتبط با مصرف ماری‌جوانا – اقدامی در جهت انتقال اکثریت بودجه‌های سیاست مخدری به حوزه سلامت نکرد.
اما دولت کنونی آمریکا دیگر بار تهدیداتی مبنی بر بازگشت به جنگ با مواد همچون سال‌های دهه ۱۹۸۰ را مطرح کرده و ترامپ درصدد ساختن دیواری است که مرزهای آمریکا را از مواد حفظ کند. انتظار می‌رود در سال‌های آتی دولت ترامپ درگیری‌ها میان طرفداران آزادسازی و جرم‌انگاری مواد بیش از پیش عرصه عمومی آمریکا را به خود مشغول کند.

چاپ این مطلب

  بازگشت طالبان و سیاست مخدری افغانستان
ارسال کننده: منصور براتی - 2022/01/03، 06:40 AM - انجمن: سیاست مخدری - پاسخ (18)

[img=0x0]file:///C:/Users/106~1.CUD/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image002.jpg[/img]
 

یافته های اصلی
در پی تسلط مجدد طالبان بر افغانستان، سوالات متعددی در حوزه‌های مختلف برای سیاست‌گذاران و نیز افکار عمومی در ایران به وجود آمده است؛ از یکسو سوالاتی در حوزه مسائل امنیتی به ویژه در مناطق مرزی برانگیخته شده که بسیار جدی است. نکته دیگر این است که در صورت تثبیت حکومت طالبان در این کشور برای بلند مدت، آیا وضعیت امنیتی تغییر خواهد کرد یا خیر؟ سوال مهم دیگر در حوزه مواد مخدر است، با توجه به سابقه طالبان در زمینه مواد مخدر و نیز مواضع اعلامی سران این گروه در ماه‌های اخیر، چه تأثیر روی بازار مواد مخدر در ایران خواهد گذاشت؟ گفتنی است این موضوع ممکن است «سلامت فیزیکی» و «امنیت انسانی» را نیز در ایران تحت تأثیر قرار گیرد.
·       با توجه به اینکه حکومت طالبان بر افغانستان هنوز تثبیت نشده و از سوی دیگر هنوز قوانین موضوعه در افغانستان تغییر چندانی نکرده است، عمده تحولات به وجود آمده در اوضاع امنیتی و نیز حوزه مواد مخدر عجالتاً «روانی» است و برای مشخص شدن تأثیرات دراز مدت باید بیشتر صبر کنیم.
 
·       اگر فرایند تسلط طالبان و تثبیت حاکمیت این گروه بر افغانستان طولانی شود و در مناطق مختلف این کشور همچون پنجشیر، گروه‌هایی برای مقاومت شکل بگیرد و حکومت طالبان را به چالش بکشد و طالبان نتواند امنیت را به طور کامل برقرار نماید، احتمالاً هم سطح زیر کشت و نیز میزان تولید مواد مخدر افزایش خواهد یافت.
 
·       اگر طالبان بتواند بر سراسر افغانستان تسلط نسبی پیدا کند و همه مدعیان از میدان به در روند، ارده و «سیاست مخدری» این گروه تعیین کننده وضعیت آتی مواد مخدر در افغانستان و به طبع آن کشورهایی که در ادامه مسیر بالکان قرار دارند، خواهد بود.
 
·       در صورت موفقیت طالبان در تسلط کامل بر افغانستان با دو سناریوی کلی روبه رو خواهیم بود؛ در صورتی که طالبان در گفته‌های خود مبنی بر ممنوعیت کشت خشخاش و تولید مواد صادق باشد و همین سیاست را به اجرا درآورد از یکسو شاهد کاهش شدید مواد مخدر در بازارهای کشورهای مختلف از جمله ایران خواهیم بود و از سوی دیگر این رویداد در بلند مدت سلسله پیامدهای مهمی خواهد داشت:
 
1-   افزایش نسبی قیمت موادی همچون تریاک، هروئین و مورفین.
2-   کاهش محسوس میزان خلوص مواد مخدر در بازار مصرف.
3-   روی آوردن برخی از مصرف کنندگان ایرانی تریاک و مشتقات آن به مواد جایگزین.
4-   روی آوردن  برخی از مصرف کنندگان ایرانی تریاک و مشتقات آن به مصرف همزمان چند ماده.
5-   افزایش یافتن کشت انواع مواد و همچنین شکل گیری لابراتوارهای تولید مواد در برخی مناطق ایران.
6-   گرانی مواد مخدر به طور عمومی می‌تواند باعث داغ تر شدن بازار سیاه آن شده و درنتیجه جذابیت فعالیت‌های قاچاق را چند برابر بیشتر کند.
7-   گرانی مواد مخدر به طور خاص ممکن است در منجر به افزایش فعالیت های قاچاق در مرزهای شرقی ایران و نیز مناطق داخلی کشور شود.
8-   با کاهش یافتن احتمالی تریاک و مشتقات آن، ممکن است در بلند مدت تولید و مصرف دو ماده محرک مت‌آمفتامین و مشتقات ماری جوانا در کشور افزایش محسوسی پیدا کند.
 
·       سناریوی دوم وضعیتی است که در آن طالبان به مواضع اعلامی خود پایبند نماند و بخواهد به تجارت مواد مخدر ادامه دهد و یا حتی به دلیل تداوم جنگ داخلی نتواند سیاست مخدری مورد نظر خود را به مرحله اجرا بگذارد. در این صورت سلسله پیامدهای زیر احتمالاً در کوتاه مدت و میان مدت به وجود خواهد آمد:
1-   کشت خشخاش و تولید مواد مخدر سنتی (تریاک و مشتقات آن) در این کشور ادامه خواهد یافت.
2-   سطح زیر کشت در افغانستان (به ویژه ولایت‌هایی که از تسلط حکومت مرکزی به دور بمانند) افزایش خواهد یافت.
3-   احتمال شکل‌گیری کانون‌های جدید تولید مواد مخدر در افغانستان به وجود می آید.
4-   در نتیجه افزایش تولید مواد، احتمال افزایش قاچاق به مرزهای کشور و کاهش قیمت تمام شده مواد مخدر منجر شود.
 
 
 
مقدمه
افغانستان و به دست گرفتن قدرت توسط طالبان در این کشور می‌تواند در منطقه و کشور‌های هم‌مرز این کشور از جمله ایران تاثیرگذار باشد. یکی از این موارد به مساله کشت و تجارت مواد مخدر باز می‌گردد. افغانستان مهم‌ترین تولید کننده خشخاش در جهان به عنوان مبدا تجارت تریاک و مشتقات آن در جهان بوده و حالا قدرت‌گیری این گروه در افغانستان و نحوه برخورد آن با کشت مواد مخدر در این کشور می‌تواند روی تجارت جهانی مواد مخدر تاثیرگذار باشد.
به هر حال ایران نیز به عنوان همسایه نزدیک افغانستان از تاثیرات سیاست‌های طالبان در حوزه مواد مخدر در امان نبوده و قطعا از آنچه در حوزه مواد مخدر در افغانستان می‌گذرد تاثیر می‌گیرد. درحال حاضر طالبان مدعی مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر هستند و روز دوشنبه ۲۲ شهریور نیز خبرگزاری افغانستانی جمهور در خبری از هرات نوشته که مسئولان محلی هرات می‌گویند تمامی معتادان به مواد مخدر از سطح شهر جمع‌آوری و به کمپ‌های ترک اعتیاد منتقل می‌شوند. به هر حال سیاست این گروه حاکم بر افغانستان هر چه باشد شاهد تاثیر بلند مدت آن بر معضل اعتیاد در کشور خواهیم بود.
 
 
کرونا و مواد مخدر در افغانستان
از اواخر سال ۲۰۲۰ که ویروس کرونا در جهان شایع شد شاهد آن بودیم که کشور‌ها مرز‌های خود را بسته و سیاست‌های مختلفی را برای منع آمد و شد به کشورهایشان در نظر گرفتند. در این شرایط زنجیره عرضه کالا‌های مجاز هم در جهان دچار اختلال شد تا به دنبال آن زنجیره عرضه کالا‌های قاچاق اعم از مواد مخدر و سایر اجناس قاچاق تا حدودی مختل شود.
بخشی از کارگرانی که در افغانستان روی مزارع خشخاش کار می‌کنند کارگران غیربومی هستند، در بخش‌هایی از افغانستان این مزارع بیشتر هستند مانند استان هلمند که به دلیل نبود کارگر بومی کافی در این منطقه از کارگران فصلی برای کار روی مزارع استفاده می‌شود. این کارگران از سایر استان‌های افغانستان یا پاکستان به این مناطق آمده و روی زمین‌های خشخاش کار می‌کردند. با اعمال مقررات منع آمد و شد و ترس مردم این کشور از ابتلا به کرونا در سال ۲۰۲۰ تعداد کارگران فصلی کاهش یافت. در این شرایط مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل یا دفتر مبارزه با جرم و مواد سازمان ملل متحد انتظار داشتند که در این سال میزان تولید مواد مخدر در افغانستان کاهش یابد، اما برخلاف این انتظار کرونا نتوانست روی تولید تریاک و مشتقات آن در افغانستان تاثیر بگذارد.
این موضوع مورد بررسی قرار گرفت که چرا در سال ۲۰۲۰ سطح زیرکشت در افغانستان و طی روندی افزایشی به عدد ۲۲۴ هزار هکتار رسیده و از سوی دیگر ۶ هزار و ۳۰۰ تن تریاک هم در این سال در افغانستان تولید شد که این مقدار نسبت به سال ۲۰۱۹، ۳۷ درصد افزایش داشت. درحقیقت شاهد رشد کشت خشخاش و تولید تریاک در این کشور تا پیش از تحولات اخیر و بازگشت طالبان به قدرت هستیم. علت این رشد آن است که صاحبان مزارع در نبود کارگران فصلی از نیروی کار بومی و به خصوص کودکانشان برای تولید تریاک و کشت خشخاش استفاده کرده‌اند. با خروج ناگهانی و غیرمسئولانه ایالات متحده آمریکا از افغانستان در ماه‌های گذشته، ممکن است تولید مواد مخدر پس از سه موج افزایشی در سال‌های 2007، 2012 و 2017 برای چهارمین بار نیز در افغانستان جهش کند.
 
طالبان و مواد مخدر
پیش از اینکه وضعیت جدید این کشور را از نظر بگذرانیم، لازم است، نگاهی به وضعیت مخدری افغانستان تا پیش از تسلط طالبان بیندازیم. در سال ۲۰۲۰ با شیوع جهانی کرونا، بسیاری از دولت‌ها در سطح جهان به اعمال سیاست‌های منع آمد و شد و بستن مرزها روآوردند. در نتیجه اعمال همین سیاست‌ها توسط دولت وقت افغانستان، امکان تحرک کارگران فصلی که از ولایات مختلف این کشور راهی مراکز اصلی کشت خشخاش به ویژه در جنوب افغانستان می‌شدند و یا از پاکستان برای کار به این مناطق می‌آمدند تقریباً از میان رفت. بسیاری از مراکز تحقیقاتی جهان انتظار داشتند، در نتیجه فقدان نیروی کار کافی و نیز سیاست بستن مرزها، زنجیره تولید و ترانزیت مواد مخدر از افغانستان (که تأمین کننده ۹۰ درصد تریاک، هروئین و مورفین جهان به حساب می آید) دچار اختلال شود و میزان تریاک تولید شده در این کشور برای دومین سال مداوم کاهش یابد. اما برخلاف انتظارات میزان تولید تریاک در افغانستان رکوردهای جدیدی ثبت کرد که مدتی بعد مشخص شد، ناشی از روی آوردن خانواده‌های صاحب مزارع به استفاده از نیروی کار بومی و به خصوص فرزندان خود در این رابطه بوده است.
از سوی دیگر گفتنی است برخلاف تصویری که برخی رسانه‌ها از این کشور به نمایش گذاشته اند، که گویای تکمیل تسلط طالبان بر سراسر افغانستان است، به نظر می‌رسد، این گروه هنوز بر سراسر افغانستان مسلط نشده و برخی مناطق مرکزی و شرقی این کشور درگیری میان نیروهای طالب و دسته‌های مختلف مخالف آنان از ارتش افغانستان گرفته تا برخی نیروهای مقاومت مردمی، هنوز ادامه دارد. همچنین با شکل‌گیری هسته مقاومت مردمی در ولایت پنجشیر با محوریت «احمد مسعود»، فرزند احمد شاه مسعود و «امرالله صالح»، معاون رئیس جمهور فراری، امیدهای جدیدی برای آزادی افغانستان شکل گرفته است. با شکل گیری این هسته مقاومت در ولایت پنجشیر، پیشروی های گروه های مخالف طالبان در ولایت بغلان در همسایگی پنجشیر آغاز شده و تا کنون ۵ ولسوالی اندرآب، بنو، ده صلاح، بهسود و خنجان از تسلط طالبان خارج شده تا امیدواری‌ها نسبت به مقاومت پنجشیر افزایش یابد.
در چنین شرایطی به نظر می‌رسد درگیری‌ها میان طالبان و مخالفان آن ادامه خواهد یافت و احتمالاً در کوتاه مدت شاهد شکل گیری حکومتی یکدست در این کشور نباشیم. در نتیجه عدم وجود حکومت مرکزی در این کشور و فقدان امنیت، احتمالاً شاهد افزایش سطح زیر کشت خشخاش در کوتاه مدت، افزایش خواهد یافت و کشت خشخاش به آسان ترین وسیله امرار معاش کشاورزان مبدل خواهد شد. این امر باعث خواهد شد، زنجیره عرضه مواد مخدر و مسیر بالکان (که از ایران هم می‌گذرد) فعال تر از قبل خواهد شد. در صورتی که نیروهای مقاومت مردمی، موفقیت‌های بیشتری به دست بیاورند و بتوانند مناطق بیشتری را آزاد کنند، این سناریو در بلند مدت نیز ادامه خواهد یافت.
اما در صورت شکست قطعی مقاومت یا محدود شدن آنها به چند ولایت و تثبیت حاکمیت طالبان، «سیاست مخدری» افغانستان توسط این گروه تعیین خواهد شد. با توجه به اظهارات اخیر «سهیل شاهین»، سخنگوی طالبان درباره جلوگیری از کشت خشخاش و تولید تریاک در افغانستان دیگر بار باید کارشناسان و سیاست‌گذاران نسبت به این رویداد نیز حساس باشند، زیرا در صورتی که طالبان بتواند تأثیر محسوسی بر کشت خشخاش و تولید تریاک در افغانستان بگذارد و آن را محدود سازد، با افزایش لجام گسیخته قیمت این ماده در کشورهای مختلف از جمله ایران روبه رو خواهیم بود.
این تاثیر روانی تحمیل شده به بازار است، انبارها و دپوها همچنان محصول برداشت‌های قدیمی و امسال را دارند، از آخرین برداشتها بیش از سه تا چهار ماه نگذشته است.
سطح زیر کشت امسال حدود ۳۱۰ هزار هکتار برآورد شده بود که بطور متوسط برداشت از سطح هکتار ۲۸ تا ۳۲ کیلو و متوسط ۳۰ کیلو پیش بینی شده بود، بنابر این رقمی حدود ۹۳۰۰ تن تریاک برداشت این فصل بوده و از اواخر بهمن تا ۱۵ اسفند هم سطح زیر کشت سال آتی مشخص می شود. نکته مهم این است که سیاست مخدری طالبان هرچه که باشد (چه ممنوع سازی انجام شود و چه نشود) تأثیرات آن از اوایل سال آینده شمسی خود را نشان خواهد داد. همچنین گفتنی است که در حال حاضر طالبان که از قبل با کشاورزان خشخاش کار دارای قرارداد کاری است، ناچار از متعهد ماندن به توافق خود تا پایان زمان قرارداد است.  در نتیجه سیاست‌گذاران ایرانی باید برای سال 1401 برای برنامه ریزی ویژه ای داشته باشد.
 
 
مواد مخدر و ایران
۴۰ درصد از مواد مخدری که از سمت شرق وارد کشور ما می‌شود از مبدا کشور افغانستان و ۶۰ درصد مابقی اگرچه تولید افغانستان است، اما از طریق مرز‌های پاکستان وارد کشور می‌شود. این مساله نشان می‌دهد که ما نباید صرفا به مرز‌های مشترکمان با افغانستان بسنده کنیم چرا که برخی از قاچاقچیان برای دور زدن مراقبت‌های مرزی در آن مناطق، از طریق مرز پاکستان مواد مخدر را وارد می‌کنند؛ در واقع یک قاچاق سازمان‌یافته‌ای در این زمینه در جریان است.
از زمانی‌ که روند بازگشت قدرت به طالبان شروع شد و این گروه شروع به تسخیر مناطق مختلف افغانستان کرد، نگرانی برای کشور‌های مختلف از جمله ایران ایجاد شد مبنی بر اینکه با تسلط طالبان چه سیاستی را در حوزه مواد مخدر دنبال خواهد کرد چرا که این موضوع به صورت غیرمستقیم بر مساله امنیت ملی و امنیت انسانی کشور تاثیرگذار است. طالبان در دوره‌های مختلف سیاست خود را در حوزه مواد مخدر تغییر داده است.
سیر تطور نگاه طالبان به مواد مخدر نشان می‌دهد که پیش از به قدرت رسیدن این گروه یعنی تا قبل از ۱۹۹۶ به موضوع کشت مواد مخدر توجهی ندارند، اما وقتی در این سال به قدرت می‌رسند به عنوان مسئولان وقت این کشور به موضوع مواد مخدر توجه کردند و به تدریج این موضوع را به عنوان یک تجارت و کشت آزاد در نظر گرفتند. یعنی همانطور که یک کشاورز گندم می‌کارد، کشاورز دیگر ممکن است خشخاش بکارد و مالیات شرعی آن را که عشر می‌گویند از این گروه هم دریافت می‌کنند. این سیاست ادامه یافت تا اواخر سال ۲۰۰۱.
از اواخر سال ۲۰۰۱ که همزمان با افول طالبان در این کشور بود این گروه دیدگاه خود را تغییر داده و شروع به همکاری با نهاد‌های بین‌المللی کرد تا انگیزه حمله کشور‌های غربی را کاهش داده و بتواند به حکومت خود ادامه دهد. در این شرایط ملاعمر فرمانی مهم صادر کرد که بر مبنای آن کشت خشخاش و تولید تریاک عملی ضد اسلامی است و مواد مخدر را تحریم کردند، در نتیجه این فرمان ۹۰ درصد تولید تریاک در افغانستان در ماه‌های آخر حکومت طالبان کاهش یافت. این بزرگ‌ترین پاکسازی است که یک کشور در طول تاریخ و در جهان توانسته در حوزه مواد مخدر انجام دهد.
وقتی همکاری با مجامع بین‌المللی نتوانست به آن‌ها کمک کند و از سال ۲۰۰۱ مجبور شدند از قدرت خارج شوند بازهم دیدگاه خود را تغییر دادند و این بار در شرایطی که قدرت را هم در دست نداشتند بار دیگر مساله مواد مخدر را به عنوان تجارتی مشروع به شرط پرداخت مالیات در نظر گرفتند. گفته می‌شود از سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ طالبان توانست وارد تجارت مواد مخدر شود و از آن زمان فعالیت در این حوزه را هم انجام می‌دهد. حتی مخالفان این گروه در افغانستان می‌گویند این طالبان است که کشت خشخاش در کشور را به دست داشته و مدیریت می‌کند، پژوهشگران مختلف هم تایید کرده‌اند که بخشی از عواید طالبان از محل فروش مواد مخدر تامین می‌شود، هرچند که طالبان این موضوع را انکار می‌کند.
طالبان فعلا اعلام کرده که قصد دارد جلوی کشت خشخاش را گرفته و سیاستی مانند سیاست اتخاذی در ماه‌های آخر قدرتشان در سال ۲۰۰۱ را در پیش بگیرند، قطعا زمان مشخص می‌کند که آیا روی قول خود می‌مانند یا نه. اما سیاست طالبان در هر صورت بر شرایط کشور ما تاثیرگذار است. فرض کنیم که طالبان واقعا تولید تریاک و مشتقات آن را مهار کرده و سیاست پاکسازی که قبلا اجرا کرده بودند را در پیش بگیرند و به دنبال آن تولید این مواد در افغانستان به صورت چشمگیری کاهش یابد، در این صورت اولا با توجه به کاهش تریاک و مشتقات آن در بازار مصرف، بازار سیاه این مواد جذاب‌تر شده و قیمت تریاک و مشتقات آن افزایش می‌یابد. در این شرایط ممکن است گروه‌های جدید و بیشتری به صرافت ورود به عرصه قاچاق مواد مخدر بیفتند به این دلیل که در شرایط کمیاب شدن این مواد سودآوری آن افزایش می‌یابد؛ بنابراین باید مرز‌ها دقیق‌تر از هر زمان دیگری کنترل شوند.
تاثیر دوم که بسیار مهم‌تر هم هست آن است که ۵۰ درصد از جامعه مصرف‌کنندگان این مواد در کشور ما تریاک مصرف می‌کنند که این موضوع در کشور ما مایه خوشحالی بوده است چرا که مواد خطرناک‌تر مانند شیشه و هروئین توسط این ۵۰ درصد مصرف نمی‌شود. اما وقتی این ماده گران شود اولا در بازار کمیاب می‌شود دوم آنکه تولیدکنندگان خالی که مواد خام را وارد کشور کرده و مواد مخدر تولید می‌کردند مجبور می‌شوند میزان ناخالص مواد تولیدی خود را بیشتر کنند. افزایش ناخالص، سلامتی مصرف‌کنندگان را با بحران مواجه می‌کند و ممکن است ناگهان با بحران سلامت در قشری از جامعه که مصرف کننده هستند مواجه شویم. ممکن است برخی دیگر مواد دیگری را به عنوان جایگزین تریاک انتخاب کنند که این اتفاق بسیار منفی بوده و ضروری است از همین امروز درخصوص آن فکر و برنامه‌ریزی شود.
در حال حاضر شیشه خطرناک‌ترین ماده مخدر در جهان است. از سوی دیگر روند مصرف مخدر شیشه در کشور ما نیز روندی صعودی است و این ماده از کاندیدا‌هایی است که مصرف‌کنندگان تریاک و مشتقات آن به دلیل عدم دسترسی به این مواد به مصرف شیشه روی می‌آورند. برخی نیز ممکن است به مصرف چند ماده یا چند مصرفی روی بیاورند، که این مساله هم تبعات منفی بر حوزه سلامت مصرف‌کنندگان خواهد داشت.
طالبان هنوز در سراسر افغانستان حاکم نشده و هنوز درگیری در این کشور ادامه دارد و در مناطق تحت حاکمیت این گروه نیز همچنان درگیری ادامه دارد. در واقع هنوز حکومت یکدستی که بتواند امنیت را به صورت کامل در این کشور تامین کند ایجاد نشده است؛ لذا با توجه به اینکه همین امنیت از سر زورگویی نیز هنوز بر این کشور حاکم نشده است به احتمال زیاد شاهد آن خواهیم بود که در مناطقی که مرکز کشت خشخاش هستند مانند ولایت هلمند کشت را بیشتر کنند به این دلیل که نظارتی وجود نداشته و حکومت مرکزی در حال درگیری با سایر مناطق است. در چنین شرایطی حکومت مرکزی نمی‌تواند به مساله مواد مخدر توجه زیادی داشته باشد و متمرکز بر برقراری سلطه خود در کل کشور است.
این شرایط باعث می‌شود برخلاف قول طالبان، کشت مواد مخدر نه تنها کاهش نیابد که روندی افزایشی داشته باشد که مقدار بیشتر آن وارد مرز‌های ما می‌شود. این موضوع می‌تواند بر سرنوشت کشور ما تاثیرگذار باشد. نکته آنکه براساس آمار‌های سال ۲۰۲۰ از جمعیت ۳۸ میلیون نفری مردم افغانستان در سطح جهان، ۲.۵ میلیون نفر مصرف‌کننده تریاک هستند که علت آن نیز دسترسی آسان به این ماده مخدر در افغانستان است؛ بنابراین باید نسبت به شرایط سیاسی افغانستان و تاثیر آن بر حوزه مواد مخدر دقت کافی داشته باشیم.
با توجه به اینکه در ایران ۵۰ درصد مصرف کنندگان مواد مخدر سنتی و تریاک مصرف می کنند، در صورت گرانی این ماده ممکن است امنیت انسانی در کشورمان به شدت تحت الشعاع قرار گیرد و مصرف کنندگان تریاک به مواد مخدر صنعتی و دارای ناخالصی بیشتر روی بیاورند، از این رو هرگونه تحولی در افغانستان را باید به دیده تردید و با جدیت زیاد دنبال کنیم.
همانطور که بر همگان روشن است، مرزهای کشورمان در امتداد مسیر مخدری بالکان قرار گرفته و از سوی دیگر به دلیل همسایگی با افغانستان به شدت تحت تأثیر «وضعیت مخدری» و «سیاست مخدری» این کشور قرار می‌گیرد. در این میان باید دقت کرد که طولانی شدن بحران و عدم شکل گیری ثبات نسبی در این کشور پس از تسلط طالبان احتمالاً باعث خواهد شد که هر دولتی در این کشور (یا دست کم در بیشتر قلمرو این کشور) تشکیل شود، امکان اینکه به یک سیاست مخدری منسجم (چه مبارزه شدید با کشت خشخاش و تولید و فروش مواد باشد و چه حتی در فکر قانونی سازی مصرف مواد باشد) فکر کند را از دست می‌دهد و تا مدت‌ها اولویت اصلی اش، تکمیل سلطه بر دیگر مناطق این کشور خواهد بود. در چنین شرایطی احتمالاً با افزایش شدید کشت خشخاش خاص در ولایت‌های جنوبی افغانستان روبه‌رو خواهیم بود (به ویژه هلمند). در نتیجه به نظر می‌رسد در کنار نگرانی‌های امنیتی ناشی از احتمال بروز ناامنی در مرزها، سیاست‌گذاران ایرانی باید به احتمال افزایش صادرات مواد مخدر نیز فکر کنند و خود را برای این امر آماده کنند.
از سوی دیگر اما اگر طالبان بتواند بر سراسر این کشور مسلط شود و بخواهد آنچه سخنگوی‌هایش درباره مبارزه با مواد مخدر اعلام کرده اند را طابق و نعل به نعل اجرا کنند و اصطلاحاً به سوی ریشه‌کنی مواد در افغانستان حرکت کنند، هم در ایران و هم در جهان سیاست‌گذاران باید خود را برای شکل گیری موج جدیدی از گرانی تریاک و مشتقات آن در نتیجه کمبود باشند. این وضعیت می تواند در ایران که نیمی از مصرف کنندگانش، تریاک مصرف می کنند، به یک بحران سلامت منجر شود و اقشاری از این مصرف کنندگان را به سوی مواد پرخطرتر نظیر شیشه سوق دهد. از سوی دیگر گرانی شدید تریاک و مشتقات آن باعث افزایش سودآوری قاچاق این دسته مواد می‌شود در نتیجه افراد بیشتری را رهسپار ورود به حوزه سوادگری مرگ خواهد کرد.
 

چاپ این مطلب

  تحولات سیاست مخدری در آمریکا
ارسال کننده: منصور براتی - 2021/12/27، 04:56 AM - انجمن: سیاست مخدری - پاسخ (7)

 امروزه مشخص شده غلبه چهار دهه استراتژی جنگ با مواد در آمریکا نه تنها تاثیری نداشته بلکه باعث افزایش قاچاق مواد و آمار اعتیاد شده است. امری که موجب شد تا در سال ۲۰۱۰ استراتژی کنترل مواد به گونه‌ای در دستور قرار گیرد تا در کنار مقابله با عرضه مواد، حوزه کاهش تقاضا و پیشگیری در جمعیت رو به رشد افراد معتاد مورد توجه قرار گیرد.

از استراتژی مبارزه با مواد تا کنترل مواد
هزینه‌های بسیار بالا و شکست جنگ با مواد در آمریکا، سیاستمداران را بر آن داشت تا با تغییر رویکرد خود با یک برنامه دانش محور و بر اساس مشارکت اجتماعی به کاهش مصرف مواد برسند. از این رو استراتژی مبارزه با مواد آمریکا در آغاز قرن بیست و یکم با این رویکرد که فرد معتاد یک بیمار است، کمی از رویکرد سخت‌گریانه و سزادهنده خود در مقابله با مواد کنار نشست. در واقع محور اصلی استراتژی نوین آمریکا در مبارزه با مواد شکستن زنجیره سوء مصرف مواد – جرم – حبس- بازداشت مجدد و تمرکز بر پیشگیری و درمان معتادان است. استراتژی نوین ایالات متحده آمریکا نه جنگ با مواد بلکه کنترل مواد است و برای رسیدن به این هدف علاوه بر مقابله با عرضه مواد، باید به برنامه‌های کاهش تقاضا نیز به صورت متعادل و موازی توجه شود[۱]. در این استراتژی بر موضوع پیشگیری از اعتیاد بسیار تاکید شده ، به گونه‌ای که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، به جای استفاده گسترده از مجازات حبس، به ترویج برنامه‌های اجتماع‌محور مانند برنامه حمایتی جوامع عاری از مواد مخدر با تاکید بر جوانان در محیط‌های مدرسه، دانشگاه و محیط کار پرداخته شد[۲].
در استراتژی نوین آمریکا علاوه بر تاکید بر مقابله، پیشگیری و درمان به منظور کاهش آسیب و بازگشت مجدد معتادان به جامعه، تعدیل و تغییر برخی از قوانین نیز در دستور کار قرار گرفت. بر اساس این استراتژی قوانینی مانند مجازات منصفانه تصویب شد؛ در این قانون مجازات‌های برخی از جرایم مواد مخدر به ویژه حمل آن پس از ۴۰ سال با کاهش روبرو شد. همچنین در سندهای جداگانه‌ای در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ با تاکید بر پیشگیری به عنوان کم‌هزینه‌ترین و موثرترین راهبرد کنترل مواد، مشارکت تمامی بخش‌های جامعه برای پیشبرد این استراتژی امری ضروری اعلام شد.
در واقع اصلی‌ترین تفاوت استراتژی کنترل مواد با استراتژی مبارزه با مواد در آمریکا، جایگزینی یک رویکرد علمی مبتنی بر شواهد و مدارک موجود درباره وضعیت اعتیاد در کشور برخلاف رویکرد جنگ با مواد که بیشتر یک سوگیری سیاسی در مبارزه با جرم و مجازات‌های مرتبط با مواد بوده است. استراتژی نوین ایالات متحده آمریکا با محوریت کنترل مواد مخدر مبتنی بر اصول زیر است:

  • پیشگیری از مصرف مواد به عنوان رکن اساسی کنترل مواد در کشور؛ بر اساس شواهد موجود این استراتژی توانست در کاهش مصرف مواد به ویژه مخدر در میان گروه‌های سنی نوجوان و جوانان باعث کاهش مصرف مواد شود. گرچه سوء مصرف مواد میان گروه‌های سنی مختلف همچنان یک نگرانی عمده محسوب می‌شود.

  • افزایش دسترسی به درمان و حمایت از افراد معتاد در جهت بازتوانبخشی؛ در حالی که در استراتژی جنگ با مواد معتادان به مواد به عنوان کسانی معرفی می‌شدند که سزاوار سرزنش و کیفر هستند، در استراتژی کنترل مواد، اعتیاد به عنوان یک بیماری معرفی شد که تمامی برنامه‌ها و تلاش‌ها باید معطوف به درمان باشد. بر اساس استراتژی کنترل مواد، تلاش شد تا دسترسی به خدمات درمانی در سراسر آمریکا فراهم شود تا افراد بیشتری تحت پوشش درمان قرار گیرند. در این زمینه یکی از برنامه‌های در دستور کار، استفاده از مواد جایگزین است که سعی شد تا به منظور بهبود افراد معتاد از مواد از داروهای جایگرین استفاده شود. همچنین در این استراتژی توجه به این موضوع که به تنهایی درمان افراد معتاد برای بازگشت به جامعه کافی نیست، برنامه‌هایی برای بازتوان‌سازی افراد مانند ایجاد فرصت‌های شغلی و مسکن مناسب نیز در نظر گرفته شد.

  • تبدیل نظام عدالت سزادهنده به نظام عدالت منصفانه؛ بر اساس استراتژی کنترل مواد در آمریکا، جهت درمان و بازتوانبخشی، باید نظام عدالت دارای کارکرد مطلوب و منصفانه باشد. برای این منظور توجه به قضازدایی سوء مصرف کنندگان مواد و درمان آنها، ارائه خدمات درمانی برای بزهکاران، استفاده از حبس‌های جایگزین، فراهم سازی فرصت شغلی و تامین مسکن برای افراد دارای سابقه کیفری، کاهش میزان مجازات و در عوض اعمال مجازات‌های شدید برای قاچاقچیان از جمله برنامه‌های ناظر به تحول نظام عدالت کیفری در دستور کار قرار گرفت[۳].

  • از جنگ تا کنترل مواد: شکست استراتژی جنگ با مواد نشان داد، نه تنها آثار مثبتی از آن حاصل نشد بلکه آمار زندانیان به شدت بالا رفت؛ به عبارتی استراتژی تک ستون جنگ با مواد باعث افزایش آمار اعتیاد و حتی قاچاق مواد شد. از این رو استراتژی کنترل مواد با هدف تحول در تدابیر و سیاست‌های اتخاذی در حوزه مواد، مجازات و کیفر سخت مانند اعدام را در استراتژی جنگ با مواد به حاشیه راند و ابزارهایی مانند پیشگیری و درمان را به عنوان محورهای اصلی استراتژی کنترل مواد معرفی کرد.

  • مقابله با قاچاق و تولید مواد؛ حتی در استراتژی کنترل مواد بر اهمیت کاهش عرضه نیز تاکید شده است. این رو تمام توان دولت مرکزی و ایالت‌ها باید در کنار توجه به برنامه‎های کاهش تقاضا معطوف به مقابله با تولید، کشت و قاچاق مواد نیز شود. بنابراین تولید و کشت مواد مخدر در مرز جنوبی ایالات متحده آمریکا یعنی مکزیک به منظور مقابله با تولید و توزیع  نیازمند همکاری بین‌المللی قلمداد شد؛ در واقع در استراتژی کنترل مواد همکاری‌های بین‌المللی جهت کنترل مواد در مرکز توجه قرار گرفت.
با توجه به اینکه سیاست جنگ با مواد حدود چهار دهه در دستور کار سیاستمداران آمریکایی قرار داشت، به راحتی می‌توان درباره دلایل شکست آن سخن گفت، اما درباره نتایج سیاست کنترل مواد نمی‌توان به راحتی نظر داد. در واقع محور اصلی استراتژی جنگ با مواد مقابله عرضه بود؛ یعنی تمام تلاش‌ها معطوف به مقابله با قاچاقچیان و مجازات آنها بود و اساساً توجهی به کاهش تقاضا نمی‌شد، در حالی که یکی از رهنمودهای بین‌المللی استراتژی کنترل مواد تلاش برای کاهش تقاضا بوده است که مشخص شدن نتایج آن به زمان بیشتری نیاز دارد. علاوه بر اینکه با روی کار آمدن ترامپ  و بازگشت او به استراتژی جنگ با مواد نمی‌توان چندان امیدوار به کاهش اعتیاد  و ظهور نتایج مثبت استراتژی کنترل مواد در آمریکا بود.
 
 

چاپ این مطلب

  بحران اوپیوئید در جهان
ارسال کننده: منصور براتی - 2021/08/23، 10:38 AM - انجمن: پیشگیری - پاسخ (13)

مصرف غیر پزشکی اوپیوئیدها در میان مصرف‌کنندگان مواد مخدر، همیشه با منفی‌ترین پیامدهای سلامتی منسوب به هر نوع ماده مخدری همراه بوده است. سوابق موجود در سطح جهانی، نشان می‌دهد که مصرف اوپیوئیدها، مسئول اکثر مرگ‌ومیرهای مرتبط با مواد مخدر بوده است. هرچند، در چند سال اخیر، تهدیدهای جدیدی در رابطه با مواد مخدر پدید آمده است؛ که باعث افزایش موارد اوردوز مواد مخدر در برخی مناطق، و افزایش سرعت تعداد افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد مخدر در برخی دیگر از مناطق شده است. این بحران اوپیوئید نوین، مربوط به مصرف غیر پزشکی اوپیوئیدهای دارویی است. با این وجود که هروئین همچنان عمده‌ترین نگرانی برای اکثر کشورها و جمعیت مصرف کننده اوپیوئیدها است، در برخی کشورها و مناطق، مصرف غیر پزشکی اوپیوئیدهای دارویی، تهدیدهای جدیدی برای سلامتی ایجاد کرده است.

مصرف غیر پزشکی اوپیوئیدهای دارویی پدیده جدیدی نیست. این مسئله طی دهه‌های اخیر به عنوان بخشی از الگوی مصرف چند ماده، در بین مصرف‌کنندگان پرخطر یا دائمی اوپیوئیدها، مورد مشاهده قرار گرفته است. ویژگی اصلی بحران اوپیوئید اخیر، ظهور مصرف غیر پزشکی اوپیوئیدهای دارویی به عنوان پدیده اصلی است؛ که منجر به بروز آمار نگران‌کننده‌ای در زمینة وابستگی به مواد و مرگ‌ومیر ناشی از اوردوز در سطح ملی شده است. مناطقی که تحت بیشترین تأثیر ناشی از این بحران قرار گرفته‌اند، آمریکای شمالی و غربی، مرکزی و آفریقای شمالی هستند؛ که مواد مخدر و دینامیک‌های مختلفی، تهدید موجود در این مناطق را گسترش می‌دهند. در آمریکای شمالی، معرفی فنتانیل و آنالوگ‌های آن (فنتانیل‌ها) در بازار مواد مخدر، منجر به ایجاد سندم مصرف اوپیوئیدها شده است؛ که ویژگی اصلی آن افزایش بی‌سابقه در مرگ‌ومیر ناشی از اوردوز اوپیوئیدها است. در آفریقای غربی، مرکزی و شمالی، و خاورمیانه، ترامادول (یک اوپیوئید دارویی که تحت نظارت بین‌المللی قرار ندارد) به عنوان یکی از عمده‌ترین اوپیوئیدهای نگران‌کننده ظاهر شده است. این ماده مخدر، علاوه بر اینکه از بازار قانونی منحرف می‌شود، عمدتاً در مقادیر بالاتر از آنچه برای مدیریت درد تجویز می‌شود، به این مناطق قاچاق می‌شود؛ که منجر به افزایش آغاز به درمان تعداد افراد مبتلا به اختلال مصرف ترامادول در این مناطق شده است.
دینامیک و پیامدهای ثبت شده ترامادول در آفریقا و فنتانیل ها در آمریکای شمالی متفاوت است. در رابطه با بازار ترامادول و پیامدهای بهداشتی آن در آفریقا، خلأ اطلاعاتی جدی وجود دارد. گسترش سریع مصرف غیر پزشکی ترامادول در آفریقا مشهود است؛ اما هیچ‌گونه اطلاعات قابل اندازه‌گیری در مورد تأثیر آن بر سلامتی (یا مرگ‌ومیرهای ناشی از مصرف مواد و اوردوز) وجود ندارد. از سوی دیگر، در آمریکای شمالی، پیامدهای مرگبار فنتانیل ها به‌خوبی ثبت و اندازه‌گیری شده است. علاوه بر این، برخلاف ترامادول، که اغلب به عنوان ترکیب اصلی
بر اساس اطلاعات موجود، شناسایی تهدیدات رایج و دینامیک‌های مختلف دخیل در دو مورد بحران مواد افیونی مورد اشاره در آفریقا و آمریکای شمالی، امکان‌پذیر است:
- سهولت تولید، دسترسی آسان، و تولید کم‌هزینه، باعث می‌شود بازارهای غیرقانونی ترامادول و فنتانیل، نسبت به سایر اوپیوئیدها، مانند هروئین، سود بیشتری برای قاچاقچیان داشته باشد.
- تولید ترامادول و فنتانیل در مقیاس گسترده به‌منظور عرضه در بازار غیرقانونی، در شرایطی آغاز شد که مقرراتی بین‌المللی در مورد ترامادول و بسیاری از آنالوگ‌های فنتانیل یا پیش سازهای آن‌ها وجود نداشت.
- قابلیت معاوضه‌پذیری (یا جایگزین کردن) فنتانیل و ترامادول در بازارهای دارویی و بازارهای غیرقانونی مواد مخدر، رسیدگی به سوء مصرف آن‌ها را دشوارتر می‌کند. مصرف غیرپزشکی این مواد، همچنین در چارچوب خوددرمانی نیز دیده می‌شود؛ که موجب همراه داشتن انگ اجتماعی یا مجازات قانونی کمتری نسبت به سایر داروهای تحت نظارت می‌شود.
یک تفاوت اساسی در گسترش این دو ماده مخدر این است که استفاده از فنتانیل عمدتاً عرضه‌محور است. مسئله محوریت گسترش در مورد ترامادول کمتر مشخص است. بازار مصرف غیر پزشکی ترامادول در برخی مناطق ممکن است در نتیجه دسترسی آسان به بازارهای دارویی غیرمجاز آغاز شده باشد.  ترجیح مواد بیش از علاقه شخصی به ماده مورد مصرف یا سوء مصرف، تا حد زیادی به میزان دسترسی به مواد بستگی دارد؛ که نشان‌دهندة این نکته است که ممکن است بحران ترامادول عمدتاً تقاضامحور باشد.78 همچنین به نظر می‌رسد تأثیرات گسترش این دو بازار بر روی سلامتی نیز متفاوت باشد: ظهور فنتانیل تعداد مصرف‌کنندگان اوپیوئیدها را افزایش نداده است، اما باعث افزایش موارد اوردوز در میان مصرف‌کنندگان فعلی شده است. از طرف دیگر، به نظر می‌رسد ترامادول، بیش از افزایش مرگ‌ومیر، باعث مصرف در بین عموم جمعیت و تعداد فزاینده‌ای از افراد در حال معالجه شده است؛ هرچند، اطلاعات موثقی در مورد میزان اوردوز در آفریقا در دسترس نیست.

چاپ این مطلب

  استراتژی مبارزه با مواد در انگلستان
ارسال کننده: سهرابی - 2021/08/08، 08:05 AM - انجمن: سیاست مخدری - پاسخ (14)

استراتژی ده‌ساله مبارزه با اعتیاد با نام به‌سوی بریتانیای بهتر[1]، در چهار زمینه جوانان، جامعه، درمان و در دسترس بودن مواد، توسط وزارت کشور بریتانیا در سال 1971 تدوین شد. این استراتژی تأکید دارد که برنامه‌ریزان دولت درزمینه اعتیاد باید به فعالیت‌های حوزه درمان اهمیت بسیار بیشتری قائل شده و سرمایه‌گذاری بیشتری نیز انجام شود. این استراتژی درواقع قانون اصلی کنترل مواد مخدر در انگلستان به‌حساب می‌آید که در آن مواد را به سه دسته A,B,C تقسیم‌بندی می‌کند تا پایه مجازات کیفری آن نیز مشخص شود.

در استراتژی ده‌ساله انگلستان به بخش درمان توجه ویژه‌ای شده است و بر استفاده همه گروه‌های اجتماعی از خدمات بهداشتی تأکید شده است. در برنامه‌های درمانی بر استفادۀ جوانان در معرض خطر از برنامه‌های درمانی تأکید شده است. به‌علاوه، این برنامه‌ها توسعۀ درمان مؤثر و درازمدت همۀ مجرمان مواد مخدر ازجمله کمک به طرح آزمایش و درمان اعتیاد را در دستور کار خود قرار داده‌اند. افزایش سواد و بهبود اشتغال معتادان سابق از طریق افزایش امور رفاهی و دیگر ابزار موجود و هم‌چنین افزایش مشارکت مصرف‌کنندگان مواد مخدر، ازجمله زندانیان، در برنامه‌های درمان مواد مخدر که تأثیری مثبت در بهداشت و ارتکاب جرائم دارند، محور سوم این سیاست‌گذاری تحت عنوان «درمان» است.
برنامه‌های اجرایی درمان در چارچوب استراتژی ده‌سالۀ تنظیم‌شده و عبارتند از: ارائۀ مشاوره و کمک عملی برای پیشگیری از مصرف و بیماری‌های مرتبط با سوءمصرف، کمک به حل مسائل سوءمصرف مواد مخدر از طریق ارزیابی و تغییر رفتارهای آن‌ها به سمت شیوه‌های مثبت زندگی است که ارتباط تنگاتنگی با امکانات رفاهی، آموزش و اشتغال افراد دارد. هم‌چنین پاسخی یکپارچه، مؤثر و کارآمد به افرادی که از مشکلات مواد مخدر و مسائل روحی و روانی رنج می‌برند، ارائه می‌شود. این امر نیز تضمین‌شده که داروهای جایگزین (همچون متادون) به‌طور خاص و ارائۀ خدمات پزشکی (همانند داروهای مخدر قانونی و تجویزشده) به‌طور عام، در راستای راه‌کارهای وزارت بهداشت، در اختیار نیازمندان قرار گیرد. طبق استراتژی درمانی انگلستان خدمات درمانی باید، به‌ویژه برای افراد زیر 25 سال، گسترش یابد. ادارۀ ملی درمان انگلستان در آوریل 2001 راه‌اندازی شد. این اداره به روند تثبیت و انتشارات استانداردهای ملی برای راه‌اندازی و ارائۀ خدمات درمانی، نظارت و رسیدگی می‌کند. یکی از شیوه‌های درمانی، درمان «عاری از مواد» در سطح ملی است.
شبکۀ موجود خدمات از ترکیب مداخلات اولیه، توصیه و مشاوره و خدمات سرپایی تشکیل‌شده است که مراجعان آنان بر اساس ارزیابی میزان وابستگی به یکی از این شیوه‌های درمانی، ارجاع می‌شوند. وزارت بهداشت، وابستگی به مواد را «به‌عنوان مشکل مزمن و عودکننده» پذیرفته است که رفع آن نیازمند اقدامات متعددی است. برنامه‌های بازتوانی اقامتی، شامل مراجعانی می‌شود که نخست از مواد، عاری شده باشند، یا سم‌زدایی انجام داده باشند. پذیرش داوطلبانه است یا خودِ فرد رجوع می‌کند، یا درمانگر او را به مرکز ارجاع می‌دهد، یا سیستم قضایی او را به مرکزی می‌فرستد؛ گروه و طبقۀ خاصی در اولویت نیست و ممکن است کمک‌هزینه درمان از طریق برخی ادارات پرداخت شود.
هزینۀ درمان مواد در سطح محلی با پول دولت مرکزی تأمین می‌شود و برای توسعۀ درمان از سازمان‌های دولتی و غیردولتی استفاده می‌شود. مسئول خدمات درمان در مناطق، هم‌آهنگ‌کننده‌های محلی تیم‌های عملیاتی هستند که بودجۀ درمان را در دست دارند. ادارۀ ملی درمان، بر این بودجه نظارت دارد و اعتبارش را از وزارت بهداشت (شامل خدمات اجتماعی) و وزارت کشور می‌گیرد. معمولاً برنامه‌ها بلافاصله بعد از تکمیل سم‌زدایی 3 تا 12 ماه طول می‌کشد.
برنامه‌های جایگزین و نگه‌دارنده نیز طراحی‌شده است؛ برای مثال، درمان‌های بستری برای افرادی است که به اختلالات سوءمصرف مواد دچارند و به درمان طبی علائم محرومیت می‌پردازند. اهداف کلی برنامه‌های درمان جایگزین عبارتند از:
حمایت مناسب از خدمت گیرندگان تا بتوانند به زندگی عاری از مواد دست یابند؛
ثبات بخشیدن به وضعیت جسمی ـ روانی خدمت گیرندگان در درمان برای رفع علائم محرومیت؛
کاهش مصرف مواد غیرقانونی؛
آشنایی و حل مشکلات مرتبط با مواد؛
کاهش زیان‌های سوءمصرف، به‌خصوص ابتلا به ایدز، هپاتیت B و C و دیگر عفونت‌های منتقل‌شده از راه خون؛
کاهش زمان دوره‌های مصرف مواد؛
کاهش نیاز به فعالیت‌های مجرمانه برای تأمین مواد؛
کاهش خطر نشت داروهای تجویز‌شده به بازار غیرقانونی مواد؛
بهبود عملکرد فردی، اجتماعی و خانوادگی.
درمان جایگزین، در مورد افرادی نتایج مثبت داشته که داوطلبانه برای درمان مراجعه کرده باشند. در برنامه‌های کاهش زیان، مبتلایان به ایدز با علائم مشهود، بیماران جسمی و روانی شدید و زنان باردار در اولویت قرار دارند. ادارۀ ملی خدمات سلامت، هزینۀ ارائۀ درمان جایگزین را به «واحدهای درمان وابستگی به مواد»، تیم‌های درمان اجتماع‌محور و پزشکان عمومی اختصاص می‌دهند. پذیرش از سوی مراجع، با ارزیابی کلی و ارزیابی میزان وابستگی به مواد انجام می‌گیرد و طرح درمانی و هم آهنگ کنندۀ درمان مشخص می‌شود؛ سپس حمایت‌های درمانی، اجتماعی و مشاوره ارائه می‌شود و برنامۀ درمان و مراقبت به اجرا در می‌آید. مراجعان در درمان‌های نگه‌دارندۀ متادون، هر سه ماه یک‌بار بازبینی می‌شوند. آزمایش ایدز و هپاتیت و واکسیناسیون هپاتیت B انجام می‌شود. پیش‌گیری از عود نیز، قسمتی از همۀ برنامه‌های درمان است. مراجعانی که سم‌زدایی موفق داشته‌اند، به سمت مراقبت‌های بعدی می‌روند.
برنامه‌های بستری در واحدهای روان‌پزشکی بیمارستان عمومی یا خود بیمارستان عمومی یا واحدهای اختصاصی بستری اجرا می‌شود. از میان داروهای جایگزین در انگلستان، بیش‌تر متادون خوراکی تجویز می‌شود (10 درصد تزریقی). برای کسانی که با متادون تثبیت‌شده‌اند، مورفین به‌ندرت تجویز می‌شود. جایگزین‌هایی با پایۀ کدئین، به‌خصوص دی‌هیدروکدئین، در بعضی درمانگاه‌ها استفاده می‌شود. بوپرنورفین به‌تازگی برای درمان جایگزین تأییدشده است و اونکسدین در برنامه‌های اجتماع‌محور برای سم‌زدایی تجویز می‌شود. بعد از سم‌زدایی، نالترکسون (آنتاگونسیت اوپیوئیدی) به‌عنوان درمان نگه‌دارنده تجویز می‌شود. تجویز تیرودیازپین‌ها، تنها برای رفع علائم محرومیت تجویز می‌شود. در انگلستان و ولز برای درمان اولیه، آمفتامین تجویز می‌شود. مشاوره نیز به‌عنوان عامل مراقبت برای همۀ مراجعان انجام می‌شود. رویکردهای مختلف مشاوره شامل مصاحبۀ انگیزشی، روش‌های شناختی ـ رفتاری، مشاورۀ دوازده‌قدمی و خانواده‌درمانی است.
درمجموع ارزیابی نتایج، آمارها، تحقیقات و آموزش نشان می‌دهد که پیشرفت‌های مهمی در خدمات تخصصی درمانی ایجادشده است. کاهش مسمومیت‌های ناشی از مصرف بیش‌ازحد مواد، در درمان‌های اجتماع‌محور و اقامتی دیده‌شده و رفتارهای پرخطر نظیر تزریق و تزریق مشترک و رفتار جنسی محافظت نشده، در مراجعین درمان نگه‌دارندۀ متادون کاهش‌یافته است. در بررسی بالینی در منطقه‌ای از اسکاتلند (اسکوئرز، 2002) گزارش شد که مصرف تحت نظارت، عامل مؤثر در کاهش مرگ‌های ناشی از متادون است. توصیه‌های برآمده از پیمایش عبارت بودند از: برگزاری جلسات آموزشی برای بیمارانی که می‌خواهند متادون را شروع کنند، اجرای برنامه‌های آموزشی و روزآمد برای پزشکان عمومی، گسترش مصرف تحت نظارت، دسترسی به خدمات تخصصی اعتیاد و آگاهی از حدود درمان و مسمومیت با متادون یا نالوکسان.
مراقبت‌های بعدی و بازپروری در انگلستان، جزء اساسی درمان محسوب می‌شود. حمایت‌های مالی، ارتقای سیاست بازار فعال کار به‌منظور افزایش فرصت‌های برابر و حمایت از بیماران در به دست آوردن اعتماد‌به‌نفس، تجربه و مهارت‌هایی که قابلیت اشتغال را افزایش می‌دهند، جزء سیاست‌های بازپروری در این کشور است. در سال 2001، بودجه برای تمرکز برنامه‌های درمانی بر محروم‌ترین مناطق شامل محله‌هایی با میزان اشتغال پایین و بالاترین میزان شیوع اعتیاد اختصاص یافت. نخست‌وزیر برای 000/30 مدعی بی‌کاری گفت: «40 میلیون پوند بودجۀ اعتباری در عرض سه سال به معنای آن است که آن‌ها تحت آموزش و حمایت موردنیاز قرار خواهند گرفت، به‌شرط آن‌که پاک باشند
نکته بسیار مهم این است که در نظام درمان انگلستان به‌ویژه برای معتادان خیابانی مراقبت‌های بعد از درمان جزء اساسی درمان محسوب می‌شود. حمایت‌های مالی، ارتقای سیاست بازار فعال کار به‌منظور افزایش فرصت‌ها برابر و حمایت از بیماران در به دست آوردن اعتمادبه‌نفس، تجربه و مهارت‌هایی که قابلیت اشتغال را افزایش می‌دهند جزء سیاست‌های بازپروری در این کشور است. همچنین سیاست‌های بازپروری برای معتادان داوطلبانه و اختیاری است و برنامه‌ها بیشتر در بخش خصوصی و نهادهای مردم‌نهاد اجرا می‌شود.
 
 


[1]The Government's Ten-Year Strategy for Tackling Drugs to Build a Better Britain.

چاپ این مطلب

  کرونا و بازار جهانی مواد در سال 2020
ارسال کننده: سهرابی - 2021/07/18، 09:08 AM - انجمن: پاندمی کرونا ویروس - پاسخ (14)

طی شیوع بیماری کرونا در بیشتر کشورها شاهد افزایش مصرف کانابیس و مصرف غیرپزشکی داروهایی مانند بنزودیازپین‌ها بوده‌ایم. در نظرسنجی انجام شده طی همین دوره از متخصصان نظام بهداشت ۷۷ کشور، افزایش استفاده غیرپزشکی از داروهای آرامبخش با ۶۴ درصد و مصرف کانابیس با ۴۲ درصد افزایش روبرو بوده است. هر چند تغییر در الگوی مصرف سایر مواد چندان روشن نیست، اما مصرف موادی مانند «اکستازی» و «کوکائین» که معمولاً در محیط‌های اجتماعی مصرف می‌شده کمتر شده است.

محصولات فرآوری شده از کانابیس تقریباً در ایالات متحده آمریکا چهار برابر شده و در دو دهه گذشته نیز در اروپا به دو برابر رسیده است. درصد THC، اصلی‌ترین عامل روان‌گردان موجود در کانابیس، از حدود ۴ درصد به ۱۶ درصد از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۹ در ایالات متحده آمریکا و در اروپا از حدود ۶ درصد تا ۱۱ درصد در فاصله سال‌های ۲۲۰۲ تا ۲۰۱۹ رسیده است.
THC موجود در کانابیس مسئول ایجاد اختلالات مربوط به بهداشت روانی در مصرف کنندگان طولانی مدت این ماده است؛ با این حال درصد نوجوانانی که مصرف این ماده را برای سلامتی مضر می‌دانند در همین بازه زمانی ۴۰ درصد کاهش داشته است. این اطلاعات حاصل نتایج نظرسنجی‌هایی است که از دانش‌آموزان و جوانان در ایالات متحده آمریکا و اروپا به دست آمده است؛ همچنین شواهد محدود از دیگر مناطق جهان نیز نشان دهنده همین الگوی مشابه مصرف است.
این عدم تناسب میان برداشت موجود از کانابیس‌های قدرتمندتر و مخاطرات واقعی آنها، می تواند به تأثیرات منفی مواد میان نسل های جوان‌تر بیافزاید. شواهد علمی نشان دهنده آسیب بالای مصرف دائمی کانابیس بر سلامت جسمی و روانی به ویژه میان جوانان است. شواهد حاصل از نظرسنجی‌ها حاکی از از وجود ارتباط میان آگاهی پایین از خطر مصرف کانابیس و میزان بالاتر مصرف آن است. این امر نه تنها در اروپا و ایالات متحده آمریکا بلکه در سایر نقاط جهان نیز وجود دارد.
بازاریابی تهاجمی مشتقات ناشی از کانابیس با مقدار THC بالا توسط شرکت های خصوصی  و تبلیغ از طریق شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند این مشکل را بدتر کند. محصولاتی که اکنون فروش بالایی دارند عبارت از گل کانابیس، سیگاری‌های آماده، ویپ ها، کنسانتره ها و کانابیس های خوراکی. قدرت این محصولات متفاوت است و می‌تواند غیرقابل پیش‌بینی باشد و ممکن است  نگرانی عمده‌ای در حوزه بهداشت عمومی باشد( به ویژه در برخی از نهادهای قضایی که مصرف کانابیس قانونی شده و محدودیتی در مورد مقدار THC موجود در آن وجود ندارد.)
 مبارزه با اطلاعات نادرست در مورد تاثیر مصرف مشتقات کانابیس با ایجاد توانایی در افراد به ویژه میان جوانان در گرفتن تصمیماتی بر اساس برداشت دقیق از این خطرات بسیار مهم است. تلاش در جهت افزایش آگاهی  و ارتباطاتی که باعث انتشار اطلاعات علمی واقعی می‌شود بدون انگ زدن به افراد مصرف کننده مواد یا افراد دارای اختلالات مصرف مواد می‌تواند به جلوگیری از سوء برداشت‌ها در این حوزه کمک کند.
ممنوعیت گسترده تبلیغات و ترویج کانابیس، تضمین‌کننده غلبه منافع بهداشت عمومی بر منافع تجاری است. این اقدامات می‌تواند به روشی مشابه مفاد کنوانسیون سازمان بهداشت جهانی در زمینه کنترل دخانیات انجام شود. سرمایه‌گذاری بیشتر برای تحقیق در مورد آسیب‌هایی که استفاده غیرپزشکی از کانابیس بر سلامتی وارد می‌کند و تعیین دقیق‌تر شروط بهداشتی بر روی محصولات تولیدی از کانابیس می‌تواند راه علاجی موثر باشد.
نظارت جهانی بر تاثیر قوانینی که اجازه مصرف پزشکی و غیرپزشکی از کانابیس را می‌دهد، کلیدی است. برای این امر نیاز است تا روندهای مصرف کانابیس فراتر از یک کشور و همچنین الگوهای مصرف، پیامدهای بهداشتی و اقتصادی و تحولات بازار در بخش‌های قانونی و غیر قانونی مورد سنجش قرار گیرد؛ به ویژه میان جوانان و حتی فراتر از کشورهایی که قانونی شدن مصرف کانابیس در آنها در حال انجام است.
از ابتدای شیوع همه‌گیری، آمریکای شمالی شاهد افزایش مرگ‌های ناشی از بیش مصرفی مواد افیونی بوده است. به عنوان مثال، میزان مرگ و میر ناشی از بیش مصرفی مواد افیونی در کانادا در ماه‌های آوریل تا ژوئن ۲۰۲۰ نسبت به مدت مشابه سال۲۰۱۹،  ۵۸ درصد بیشتر شده است. تخمین زده می‌شود اقدامات مربوط به کنترل کووید ۱۹ باعث افزایش محرومیت اقتصادی و احساس انزوای اجتماعی شده و این امر می‌تواند به افزایش مصرف مواد مخدر کمک کند.
به منظور پیشگیری از مصرف مواد و درمان آن نیاز است تا بودجه کافی پس از پایان همه‌گیری کووید ۱۹ در نظر گرفته شود تا جلوی از افزیش مصرف داروهای خاص شیوع یافته در این دوران گرفته شود. در نتیجه این امکان فراهم خواهد شد تا پوشش خدمات گسترش  و کیفیت نیز بهبود یابد و اطمینان حاصل از کاهش مصرف مواد اعتیادآور میان افراد دارای اختلالات مصرف مواد می‌تواند میزان مرگ و میرهای ناشی از مواد مخدر را کاهش دهد.
پیشگیری اقدامی مقرون به صرفه در جهت جلوگیری از افزایش تعداد مصرف کنندگان کانابیس و آسیب‌های ناشی از مصرف غیرپزشکی آن به شمار می‌رود. پس از پایان همه‌گیری کووید ۱۹ نیاز است تا با اولویت‌بندی علمی، سرمایه‌گذاری‌هایی در حوزه پیشگیری از مصرف مواد مخدر و سایر رفتارهای مخاطره‌آمیر انجام شود، تمرکز این سرمایه‌گذاری ها باید بر رشد مهارت‌های زندگی میان نوجوانان و جوانان، مهارت‌های والدین و خانواده و خدمات بهداشت روانی باشد.
پیامدهای شیوع کووید ۱۹ به احتمال زیاد تا سال‌ها در بازارهای مواد مخدر  احساس می‌شود. همه‌گیری، مشکلات اقتصادی فزاینده‌ای را همراه با تغییرات بنیادی در فناوری و عادات اجتماعی مردم جهان به ارمغان آورده است که احتمالاً در طولانی مدت بر الگوهای مصرف و قاچاق مواد تاثیر می‌گذارد.
در جوامع شکننده و به ویژه در مناطق کشت خشخاش و بوته کوکا به دلیل ابتلاء به کرونا، معاش مردم به طور فزاینده‌ای آسیب دیده است. به عنوان مثال،  وقوع خشکسالی در سال ۲۰۱۸ در افغانستان و سیل سال ۲۰۱۹ موجب شد تا بسیاری از کشاورزان خود را برای مقابله با اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی آماده کنند. بحران اقتصادی ناشی از همه‌گیری نه تنها جذابیت کشت غیرقانونی خشخاش را افزایش داده، بلکه با افزایش بیکاری افراد بیشتری تمایل دارند تا به عنوان کارگر روز مزد در مزارع کشت کار کنند.
در همین حال، نابرابری، فقر و شرایط بد بهداشت روانی در سراسر جهان در حال افزایش است و همه این عوامل افراد را به سمت مصرف مواد مخدر سوق می‌دهند و پیامدهای منفی بر حوزه سلامت و افزایش اختلالات مصرف مواد برای جامعه به همراه دارد. تغییرات به وجود آمده در بازارهای مواد مانند افزایش مصرف کانابیس و مصرف غیرپزشکی داروهای آرامبخش به احتمال زیاد باعث افزایش سرعت بازار مصرف این مواد خواهد شد. سرعت بازارهای مواد به احتمال زیاد با نوآوری‌های به وجود آمده در توزیع خرده فروشی همراه با رواج معاملات خیابانی، خرید آنلاین و تحویل از طریق پست و حتی هواپیماهای بدون سرنشین گسترش خواهد یافت.

چاپ این مطلب

  جایگاه خانواده در پیشگیری از اعتیاد
ارسال کننده: سهرابی - 2021/07/04، 08:54 AM - انجمن: پیشگیری از اعتیاد - پاسخ (7)

طی سال‌های اخیر پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در زمینه پیشگیری از اعتیاد مبتنی بر یافته‌های علمی به دست آمده و مدل‌های جدیدی نیز مطرح شده است که از جمله آنها می‌توان به مدل‌های مبتنی بر عوامل خطر و حفاظت کننده اشاره کرد. مهمترین جنبه مثبت این مدل‌ها در ارزش پیش‌بینی آنها است. به این معنا که کودکان و نوجوانانی که در معرض عوامل خطرساز بیشتری مانند، مشکلات مربوط به خانواده، نگرش‌ها و رفتارهای والدین به مواد و اختلافات خانوادگی قرار دارند، احتمال تجربه مصرف مواد و سایر مشکلات مرتبط در آنها افزایش پیدا می‌کند. همچنین تقویت عوامل محافظتی مانند تقویت مهارت‌های زندگی مانند مهارت تاب‌آوری، دلبستگی و پیوند عاطفی قوی با والدین، ارتباط قوی بین والدین و فرزندان و غیره نیز می‌تواند نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به اعتیاد داشته باشد.

یکی از مهم‌‌ترین سوالات در حوزه اعتیاد این است که «خانواده چه نقشی در گرایش فرد به سوی اعتیاد دارد؟»؛ شواهد نشان می دهد خانواده می‌تواند نقش  مهمی در شکل‌گیری الگوهای ذهنی که منجر به رفتار و تفکر اعتیادآور می‌شود،داشته باشد. چرا که این  الگوها در ذهن فرد بر اساس تجارب گذشته شکل گرفته و حاوی  پیام‌هایی از والدین، خواهر، برادر، همسر یا حتی دوستان است. برخی از این الگوها به عنوان افکار و الگوهای تحریف شده ذهنی هستند که می‌توان به آن تفکر اعتیادآور گفت، در واقع با ابتلاء فرد به سوء مصرف مواد یا وابستگی به هر رفتار اعتیادآوری مانند، پرخوری، اینترنت، بازی های رایانه ای، قمار و نوعی از سبک خاص تفکر در او درونی می‌شود که می توان از زمان کودکی  و نحوه ارتباط فرد با خانواده آن را دنبال کرد.
اخیراً نتیجه تحقیقات نشان داده، مشکلات بیولوژیکی والدین و اعتیاد والدین، به خصوص والدین مصرف کننده الکل، نقش مهمی در شکل گیری مشکلات کودکان و وابستگی آنها به الکل دارد. موضوع قابل توجه وجود والدین معتاد یا والدینی که مستعد اعتیاد هستند. اگر فرد در خانواده‌ای رشد یابد که یکی از والدین او معتاد باشد احتمال اینکه او به اعتیاد روی آورد نسبت به دیگران افزایش می‌یابد. والدین درگیر با اعتیاد اغلب فرزندانی را بزرگ می‌کنند که شاخص‌های تفکر اعتیادآور در آنها دیده می شود. برخی معتقدند، اعتیاد، طرز تفکر مختص به آن را دارد و شکل گیری شخصیت اعتیادآور از والدین به فرزندان منتقل می شود. به گونه ای که منطق  و تفکر اعتیادآور از کودکی در این خانواده‌ها آموزش داده می‌شود و فرد در دوران مهم زندگی خود یعنی کودکی ثانویه و نوجوانی مستعد ارتباط با افراد معتاد می شود.
بر این اساس، اهداف اصلی برنامه‌های پیشگیری از اعتیاد معمولا به دو موضوع مهم مربوط می‌شود: اول تاخیر در شروع مصرف مواد؛ دوم، کاهش دفعات و میزان مصرف مواد میان کسانی که شروع به مصرف کرده‌اند. مصرف زود هنگام انواع مواد، شانس گرایش فرد به اعتیاد را افزایش می‌دهد. چرا که مصرف مواد عملکرد مغز را تغییر می‌دهد و همین امر شکل‌گیری تفکر اعتیادآور را در فرد تقویت می‌کند. بنابراین، پیشگیری از مصرف زود هنگام انواع مواد و نوشیدنی‌های الکلی ممکن است در کاهش خطرات ناشی از مصرف انواع مواد بسیار موثر باشد. در نوجوانان طلاق و جدایی والدین و مشکلات اقتصادی خطر مصرف مواد را افزایش می‌دهد و مهمترین عوامل خطری که می‌تواند موجبات گرایشات آنها به مصرف مواد را فراهم کند، عبارتند از: طلاق والدین و جابجایی و تغییر مدرسه.
همچنین، تغییر مقطع آموزشی موقعیت‌های اجتماعی، خانوادگی و آموزشی جدیدی روبروی نوجوان می‌گشاید که نقطه شروع آن می‌تواند ورود به مقطع راهنمایی باشد، چرا که اغلب در این دوره فرد در معرض موادی مانند سیگار و الکل قرار می‌گیرد. هنگامی که نوجوان وارد دبیرستان می‌شود، ممکن است با همسالانی آشنا شود که او را در معرض مستقیم مصرف مواد مخدر قرار دهند. وقتی افراد به پایان دوره دبیرستان می‌رسند، مستقل‌تر زندگی می‌کنند با ورود آنها به دانشگاه، به طور کامل از ساختار محافظتی خانواده و حتی مدرسه جدا و وارد دنیای جدیدی می‌شوند که تنها ایستارها و مهارت‌های آموزش دیده در آنها می‌تواند راهگشا باشد.
باید گفت، میزان مشخصی از ریسک‌پذیری امری طبیعی در پروسه رشد به سوی بزرگسالی است. میل به تجربه چیزهای جدید  و حرکت به سوی مستقل شدن امری سالم و پذیرفته شده است، اما همین امر هم می‌تواند فرد را به سوی مصرف مواد کشانده و برای او جذابیت ایجاد کند. بر اساس مطالعات، قسمت‌هایی از مغز انسان که قسمت قضاوت و تصمیم‌گیری را کنترل می‌کنند، تا زمانی که افراد در اوایل و حتی اواسط دهه ۲۰ زندگی خود نباشند به طور کامل توسعه و تکامل نمی‌یابند و همین امر توانایی یک نوجوان را در ارزیابی دقیق خطرات مصرف مواد را محدود خواهد کرد و باعث می‌شود فرد در برابر فشار همسالان مصرف کننده مواد آسیب‌پذیرتر باشد. در نتیجه گرایش به اعتیاد در این مقطع از آنجا که هنوز قسمت‌هایی از مغز در حال توسعه و تکامل است، توانایی بیشتری برای اختلال و حتی تخریب عملکرد مغزی به ویژه در مناطقی که وظیفه ایجاد انگیزه، حافظه، یادگیری و قضاوت دارد را ایجاد می‌کند.
افسردگی، عدم موفقیت در مدرسه، بیکاری، روابط ناخوشایند با همسالان و اعضای خانواده و اعتما به نفس پایین در دوره بلوغ و حتی بزرگسالی به ویژه در گروه‌های پرخطر مانند مهاجران، افراد بی خانمان و نوجوانان تحت درمان دارویی و یا مبتلا به اختلالات روانی از عوامل مهمی است که آنها را به سوی مصرف مواد  و الکل سوق می‌دهد.
بر این اساس، خانواده به عنوان نهادی که زمینه و بستر آموزش  و رشد روانی و اجتماعی فرزندان را فراهم می‌سازد نقش مهمی در وضعیت روانی فرزندان دارد و از اعضایی تشکیل شده که به یکدیگر وابسته‌اند و رفتارشان به صورت کاملاً مجزا از کل سیستم خانواده قابل بررسی نیست. همچنین والدین به عنوان قوی‌ترین عوامل موثر بر الگوهای تعاملی خانواده به شمار می‌آیند. آنها با ایجاد روابط عاطفی سالم و سازنده، ابراز محبت و پذیرش تعاملات صحیح و شیوه‌های برخورد مناسب می‌توانند بهترین و موثرترین شیوه اجتماعی شدن و مبنای یک تربیت صحیح را فراهم آورند. از طرفی، ریشه بسیاری از نابهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتامعی را می‌توان در روابط اعضای خانواده و روش‌های تربیتی والدین جستجو کرد. اکثر مشکلات رفتاری فرزندان در خانواده منعکس‌کننده شرایط پیچیده بین فردی اعضای خانواده به ویژه والدین است. به عبارتی، وجود مشکلات رفتاری فرزندان به منزله روابط معیوب اعضای خانواده با یکدیگر است و به روش‌های تربیتی نادرست والدین و تعاملات معیوب آنان با فرزندان ارتباط دارد.آمارها نشان از آن دارد که بخش مهمی از افرادی که گرایشات مصرف مواد و رفتارهای پرخطر در آنها بیشتر است از ناکارآمدی خانواده و روابط خانوادگی رنج می‌برند. بررسی دلایل شروع مصرف مواد و همچنین الگوهای درمانی موجود حکایت از نقش بالای خانواده  و ارتباط والدین در فرزندان دارد. تا جایی که امروزه تحت از خانواده درمانی در درمان بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد استفاده می‌شود.
امروزه مدل خانواده درمانی در افراد مبتلاء به اعتیاد کمک می‌کند تا چرخه اعتیاد به ویژه در افرادی که با یک خانواده معتاد روبرو هستند، به نوعی قابل درمان باشد. چرا که بر اساس تحقیقات، چرخه نسبی اعتیاد از والدین به فرزندان و سپس از فرزندان به دوستان و اطرافیان، همان جامعه نزدیک فرد، شکل می گیرد. در این چرخه اعضای خانواده «زبان اعتیاد» را یاد گرفته و هنگامی که آنها روابط خود را به خارج از خانواده گسترش می دهند، با افرادی که با زبان آنها آشنا هستند و به گونه ای آنها را درک می‌کنند، ارتباط برقرار می‌کند. نکته مهم در این است که جستجوی افرادی که دارای این زبان مشترک هستند انتخابی آگاهانه نیست، بلکه یک رابطه عمیق عاطفی است. به عنوان مثال وقتی از شخص پرسیده می شود، چرا با فرد معتاد ارتباط برقرار می کنی؟ پاسخ این است: او با همان زبان من صحبت می کند. زبان او، همان جهان ذهنی فرد است که تفکر اعتیادآور از دوران کودکی به واسطه والدین در او شکل گرفته است.
خانواده درمانی موثر می‌تواند به عنوان یک رویکرد انگیزشی در درمان افراد وابسته با مواد به کار رود، به گونه‌ای که باعث ایجاد انگیزه و آمادگی لازم برای تغییر در رفتار فرد مصرف‌کننده مواد شود. در سه دهه گذشته مداخلات مبتنی بر خانواده در درمان سوء مصرف مواد گسترش چشمگیری داشته است. هدف اصلی خانواده درمانی این است که حل مشکلات موجود را تسهیل نموده و رشد سالم خانواده را با تمرکز بر ارتباط بین فردی و اعضای مهم خانواده و شبکه اجتماعی بهبود بخشد.
با توجه به اینکه جوانان در این دوره از زندگی علاقه زیادی به تجربه‌ی هیجانات جدید و احتمالاً خطرناک دارند؛ این احتمال وجود داردکه زندگی آنها تحت تاثیر عوامل آسیب‌زای اجتماهی و محیطی قرار گیرد. از این رو آموزش مهارت‌های زندگی شامل، مهارت‌های مدیریت خود و مهارت‌های اجتماعی می‌تواند بسیار موثر باشد. مهارت‌های خود مدیریت انفرادی شامل، قدرت تصمیم‌گیری و حل مسئله، آگاهی از تاثیرهای اجتماعی و مقاومت در برابر آنها، مقابله با اضطراب، افسردگی، خشم و ناکامی، مشخص نمودن هدف، خود رهبری و تقویت خویشتن می‌باشد. 

چاپ این مطلب

  متغییرهای تاثیرگذار در فرایند اعتیاد
ارسال کننده: سهرابی - 2021/06/20، 08:50 AM - انجمن: سوء مصرف - پاسخ (19)

افراد مختلف با هر اعتقاد و پیشینه ای ممکن است اعتیاد را تجربه کنند. فهم این نکته که چرا برخی افراد بیش از دیگران مستعد ابتلا به اعتیاد هستند، دشوار است. صرف نظر از نقش تربیت و ویژگی های اخلاقی هر فرد، عوامل دیگری نیز میزان ریسک اعتیاد افراد به الکل یا سایر مواد مخدر را افزایش می دهند. ژنتیک، محیط، تشخیص دوگانه، نخستین تجربه مصرف مواد مخدر، نوع مواد مصرفی و سن از جمله عواملی هستند؛ که نقش مهمی در روی آوردن افراد به اعتیاد دارند. همچنین گونه های خاصی از مواد و روش های استفاده از آن ها در مقایسه با دیگر مواد اعتیاد آورتر هستند.
 تمایل افراد به اعتیاد، لزوما نشانه ضعف اراده یا فقدان صفات اخلاقی نیست.‌ واکنش های شیمیایی که در مغز فرد هنگام مصرف مواد رخ می دهد با واکنش های شیمیایی در مغز فرد دیگر کاملاً متفاوت است. این مسئله به ما نشان می دهد که چرا یک نفر ممکن است، هر چند وقت یکبار برای کسب لذت سیگار بکشد، در حالی که شخص دیگر نیاز به مصرف روزانه سیگار داشته باشد. عامل وراثت یکی از متغییر های مهم در ایجاد تمایل در افراد برای مصرف مواد مخدر است. به گزارش موسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر، عامل وراثت نقش جدی در گرایش افراد به سمت مصرف الکل، نیکوتین یا سایر مواد مخدر دارد. اگر در میان اعضا خانواده شما افرادی هستند که سابقه اعتیاد به یکی از مواد مخدر را دارند، شانس معتاد شدن شما افزایش خواهد یافت.

در سوی دیگر عوامل محیطی نیز می توانند احتمال گرایش افراد به سمت اعتیاد را افزایش دهند. عدم توجه به کودکان و نوجوانان توسط والدین می تواند منجر به افزایش ریسک مصرف الکل و سایر مخدر ها در این گروه سنی شود. جوانانی که با بی توجهی والدین روبه رو می شوند، ممکن است برای کنار آمدن با احساسات منفی خود به سمت مصرف الکل و انواع مواد مخدر بروند.فشار گروه همسالان یکی از متغییر های محرک افراد به سمت اعتیاد، بویژه در میان جوانان است. در مواردی نیز که در ظاهر فشار از سوی گروه همسالان وجود ندارد، وجود دوستان معتاد می تواند سبب ایجاد انگیزه در فرد برای تجربه مواد شود. وجود مواد مخدر جمع های دوستانه نیز می تواند روند گرایش فرد به سمت اعتیاد را تسریع کند. به عنوان مثال وجود مقداری زیادی از الکل در بسیاری از محیط های اجتماعی که دانشجویان در آن ها حضور دارند، بسیار رایج و محبوب است. اگر شخصی به دنبال ترک اعتیاد است، یکی از شروط لازم آن دوری و پرهیز از برخی فعالیت ها، افراد و است. به عنوان مثال لازم است تا شخص از افرادی که پیش از این با آن ها تجربه مصرف مواد داشته است، دوری کند. همچنین ممکن است فرد در برخی محافل و موقعیت های اجتماعی اشتیاق به مصرف مواد داشته باشد، که باید از آن محیط ها نیز دوری کند.
در علم پزشکی اگر شخصی به شکل هم زمان دچار اختلال اعتیاد و هم دچار بیماری روانی مانند افسردگی باشد، اصطلاحاً وی دچار بیماری «تشخیص دوگانه» می شود‌. وجود زمینه های بیماری روانی در فرد می تواند، ریسک اعتیاد را در وی افزایش دهد. اعتیاد نیز به نوبه خود می تواند، سبب تشدید مشکلات روانی شود. این مسئله سبب ایجاد یک چرخه معیوب می شود، که در طی آن سرعت عوارض و بیماری در فرد افزایش می یابد. افراد مبتلا به بیماری افسردگی ممکن است تصور کنند، که مصرف مواد می تواند علائم افسردگی در ایشان را کاهش دهد؛ اما واقعیت آن است که مصرف این مواد در طولانی مدت می تواند سبب تشدید علائم این بیماری در فرد شود.
دیگر مسائل مربوط به حوزه پزشکی نیز می تواند خطر ابتلاء افراد به اعتیاد را افزایش دهد. به عنوان مثال، اگر فرد قرص مسکن نسخه ای مصرف می کند، ممکن است بیش از دیگران در معرض اعتیاد باشد. یک اختلال یا بیماری نیز می تواند شیوه زندگی شخص را تغییر داده و به سمت اعتیاد هدایت کند.
همچنین، نخستین تجربه مصرف مواد، دیگر متغییر تاثیر گذار در فرآیند اعتیاد افراد است. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که جوانان بالغ در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال که اقدام به مصرف الکل یا سایر مواد مخدر می کنند، احتمال معتاد شدن آن ها افزایش می یابد. روی آوردن به اعتیاد در دوران جوانی می تواند به روی رشد ذهنی شخص تاثیر گذاشته و با افزایش سن و تشدید اعتیاد، فرد را مستعد ابتلا به اختلالات روانی کند.
در واقع، رشد غیرهمسان جمعیت، مصرف موازی چند ماده مخدر، شیوع مصرف مواد میان جوانان و نوجوانان و عدم دسترسی همگان به درمان از جمله عوامل موثر در افزایش تقاضای مصرف مواد در جهان بر اساس گزارش ۲۰۲ دفتر مقابله با جرم و مواد سازمان ملل می‌باشد.
در این گزارش سال 2020 دفتر مقابله با جرم و مواد سازمان ملل آمده است، رشد غیر همسان جمعیت در سراسر جهان منجر به افزایش تقاضای مواد مخدر شده است. بیشترین رشد در کشورهای در حال توسعه رخ داده است: بین سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۸، جمعیت در کشورهای پیشرفته ۷ درصد و در کشورهای در حال توسعه ۲۸ درصد رشد داشته است. فقدان گسترده داده‌های قابل اعتماد در مورد مصرف مواد مخدر در کشورهای در حال توسعه (به ویژه در آفریقا) سنجش روند مصرف مواد مخدر در کشورهای در حال توسعه و تعیین این مسئله که این روندها به چه میزان منعکس‌کننده رشد جمعیت هستند را دشوار می‌کند. با این حال، اطلاعات کیفی گزارش شده توسط کارشناسان ملی در مورد روندهای ادراک شده، پیشنهاد می‌کند که مصرف مواد مخدر در طی دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸ در گروه ترکیبی کشورهای در حال توسعه و کشورهای دارای اقتصاد در حال گذار، بسیار بیشتر از کشورهای پیشرفته بوده است؛ که در میان موارد دیگر، تفاوت در رشد جمعیت بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته را منعکس می‌کند.
رشد جمعیت در مناطق مختلف کشورها ناهمسان بوده است؛ و در مناطق شهری بسیار سریعتر از مناطق روستایی رشد کرده است. طی دوره ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۰، جمعیت ساکن مناطق شهری در سطح جهانی ۴۰ درصد رشد کرده است؛ که بسیار بیشتر از رشد جمعیت در مناطق روستایی با نرخ ۷.۵ درصدی است. در طول دهه‌های اخیر، نسبت افرادی که در سراسر جهان در مناطق شهری زندگی می‌کنند به تدریج رشد کرده است، و از ۳۴ درصد در سال ۱۹۶۰، به ۴۵ درصد در سال ۱۹۹۵، و در سال ۲۰۲۰ به ۵۶ درصد رسیده است؛ سریع‌ترین رشد نیز در کشورهای در حال توسعه رخ داده است.
عامل دیگری که می‌توان مورد اشاره قرار داد این است که در اغلب کشورها بیشترین شیوع مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان و جوانان، به ویژه در سنین ۱۸ تا ۲۵ سال دیده می‌شود. طی دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸، جمعیت گروه سنی ۱۸ تا ۲۵ سال در کشورهای در حال توسعه به میزان قابل توجهی رشد کرده است (۱۸ درصد)؛ در نتیجه، آسیب‌پذیری کلی مصرف مواد مخدر در این کشورها افزایش یافته است. در مقابل، در کشورهای توسعه یافته، جمعیت گروه سنی مذکور، نسبت به مدت مشابه ۱۰ درصد کاهش یافته است.
همچنین، مصرف موازی چند ماده مخدر روندی نیست که اخیراً مشاهده شده باشد. از آنجا که مصرف چند ماده مخدر به طور بالقوه خطرات را افزایش می‌دهد و وابستگی را تشدید می‌کند، این مسئله همواره یک نگرانی جدی در زمینه بهداشت عمومی محسوب می‌شود. مدیریت مصرف چند ماده مخدر، همواره کاری پیچیده و چالش‌برانگیز است؛ زیرا فرآیند درمان افرادی که چندین ماده مصرف می‌کنند، اغلب موفقیت کمتری در پی دارد. علاوه بر این، یافتن شواهدی در جهت پرداختن به این سؤال که آیا پیچیدگی بازارهای مواد مخدر از نظر تعداد مواد و ترکیبات دخیل در مصرف هم‌زمان چند ماده مخدر، طی دو دهه اخیر افزایش یافته یا خیر، کاری دشوار است.
شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد تعداد مصرف‌کنندگان هم‌زمان چند ماده مخدر در ایالات متحده ۳۴ و انگلستان افزایش یافته است؛ زیرا در هر دو کشور نسبت مجموع مصرف‌کنندگان مواد مخدر منفرد، در مقایسه با کل مصرف‌کنندگان مواد مخدر روندی صعودی را دنبال کرده است. با این حال، ارزیابی تأثیر واقعی این روند از نظر پیامدهای آن بر روی سلامتی، همچنان کاری دشوار است.
دسترس‌پذیری و دسترسی به خدمات درمانی برای افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد مخدر همچنان در سطح جهانی محدود است، زیرا سالانه فقط یک نفر از هر هشت فرد مبتلا به این اختلالات درمان دارویی دریافت می‌کند. علاوه بر این، در حالی که یک سوم مصرف‌کنندگان مواد مخدر زنان هستند همچنان تنها یک پنجم یا کمتر از افراد تحت درمان را تشکیل می‌دهند. اطلاعات مربوط به افرادی که برای مصرف مواد مخدر تحت درمان قرار دارند بینشی مفید نسبت به روندها و تغییرات جغرافیایی در رابطه با اختلالات مصرف این مواد فراهم کند. با این حال این اطلاعات نه تنها سطح تقاضای این درمان را نشان می‌دهد (تعداد افرادی که درخواست کمک می‌کنند یا مثلاً توسط سیستم عدالت قضایی یا خانواده‌های‌شان به مراکز درمانی ارجاع می‌شوند) بلکه میزان دسترس‌پذیری و دسترسی به خدمات درمان مواد مخدر را نیز نمایش می‌دهد.

چاپ این مطلب

  بحران جهانی اوپیوئیدها
ارسال کننده: منصور براتی - 2021/06/13، 09:03 AM - انجمن: بین الملل - پاسخ (9)

اوپیوئیدها که شامل اوپی‌یت‌ها (هروئین و تریاک) و اوپیوئیدهای دارویی و سایر اوپیوئیدهای مصنوعی هستند، به دلیل پیامدهای شدید مصرف‌شان برای سلامت افراد در بسیاری از کشورها یک نگرانی عمده به حساب می‌آیند. مثلاً در سال ۲۰۱۷ مصرف اوپیوئیدها تقریباً عامل ۸۰ درصد از ۴۲ میلیون سال زندگی «سالم» از دست رفته در نتیجه ناتوانی و مرگ زودرس (سال‌های از دست رفته زندگی با ناتوانی) بود و ۶۶ درصد از حدود ۱۶۷۰۰۰ مرگ نسبت داده شده به اختلالات مصرف مواد مخدر را به خود اختصاص می‌داد.
بر اساس ارقام سال ۲۰۱۸، ۵۷.۸ میلیون نفر در سراسر جهان در سال پیش از آن اوپیوئید مصرف کرده‌ بودند؛ این رقم شامل مصرف‌کنندگان اوپی‌یت‌ها (۳۰.۴ میلیون نفر) و نیز کسانی بود که اوپیوئیدهای دارویی را به صورت نادرست مصرف کرده بودند. این عدد معادل شیوع ۲/۱ درصدی مصرف سال گذشته اوپیوئیدها در میان جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله جهان است. مصرف اوپیوئیدها در آمریکای شمالی (۳.۶ درصد)، استرالیا و نیوزیلند (۳.۳ درصد)، خاور نزدیک، خاورمیانه و آسیای جنوب غربی (۲.۶ درصد) و جنوب آسیا (۲.۰ درصد) و بالاتر از میانگین جهانی است. جمعیت جنوب آسیا تقریباً ۲۰ درصد از جمعیت جهانی افراد ۱۵ ۶۴ ساله را تشکیل می‌دهد و بیش از یک سوم تعداد برآورد شده مصرف‌کنندگان مواد مخدر سراسر جهان در این ناحیه زندگی می‌کنند.
شیوع مصرف سال گذشته اوپیوئیدها در خاور نزدیک، خاورمیانه و آسیای جنوب غربی ۰.۶ درصد و در جنوب آسیا ۱.۱ درصد و بالاتر از میانگین جهانی است؛ این دو ناحیه در مجموع تقریباً ۶۰ درصد از تعداد برآورده شده مصرف‌کنندگان اوپیوئیدها در سراسر جهان را تشکیل می‌دهند.
اگرچه برآوردهای جهانی در این زمینه در دسترس نیست ولی مصرف غیر پزشکی اوپیوئیدهای دارویی در بسیاری از کشورها به ویژه در کشورهای غرب و شمال آفریقا و خاور نزدیک و خاورمیانه (ترامادول) و آمریکای شمالی (هیدروکدون، اکسی کدون، کدئین، ترامادول و فنتانیل) گزارش شده است.
به استثنای نیجریه که بر اساس برآوردها در سال ۲۰۱۷ ۴.۶ میلیون نفر در آن اوپیوئید (عمدتاً ترامادول) مصرف کرده‌اند، برآوردهای شیوع مصرف اوپیوئیدها در سطح جمعیت برای کشورهای غرب، مرکز و شمال آفریقا در دسترس نیست. با این حال بسیاری از کشورهای واقع در این ناحیه‌ها مقادیر بالایی از مصرف غیر پزشکی ترامادول را گزارش می‌دهند. مثلاً در مصر، ۲.۵ درصد دانش‌آموزان پسر و ۱.۴ درصد دانش‌آموزان دختر ۱۵ تا ۱۷ ساله تجربه مصرف نادرست ترامادول را در سال پیش از پیمایش داشتند. دانش‌آموزان این کشور همچنین مصرف هروئین یا تریاک / مرفین در سال ۲۰۱۶ را البته به میزانی کمتر گزارش کردند. علاوه بر این، داده‌های مربوط به ارائه درمان نشان می‌دهد که شیوع مصرف غیر پزشکی اوپیوئیدها در مصر بسیار بالا است. بر اساس گزارش‌ها مقصد قرص ترامادول موجود در برخی بخش‌های آفریقا بازار غیرقانونی است و ممکن است دوز مصرفی آن بالاتر از مقداری باشد که معمولاً برای اهداف پزشکی تجویز می‌شود»
بحران اوپیوئیدها در آمریکای شمالی همچنان ادامه دارد، و تعداد مرگ و میر ناشی از بیش‌‌مصرفی این مواد که به مصرف فنتانیل و آنالوگ‌های آن نسبت داده می‌شود رکورد جدیدی ثبت کرده است. این مواد به عنوان ترکیبات تقلبی به هروئین و سایر مواد مخدر اضافه می‌شوند و همچنین به عنوان اوپیوئیدهای تجویزی تقلبی مانند اکسی کدون یا هیدروکدون و حتی به عنوان بنزودیازپین‌های تقلبی به تعداد زیادی از مصرف‌کنندگان ناآگاه اوپیوئیدها و سایر مواد مخدر فروخته می‌شوند. در سال ۲۰۱۸ نشان داده شد که ۱۰.۳ میلیون نفر یا ۳.۷ درصد از جمعیت ۱۲ ساله و بالاتر در ایالات متحده تجربه مصرف نادرست اوپیوئیدها را در سال پیش داشته‌اند. از میان این افراد، ۹.۹ میلیون نفر (۳.۶ درصد از جمعیت) مصرف غیر پزشکی اوپیوئیدهای تجویز شده را گزارش کردند در حالی که نزدیک به ۸۰۰۰۰۰ نفر از مصرف هروئین در سال پیش خبر دادند.
تعداد مرگ و میر ناشی از بیش‌مصرفی در ایالات متحده در سال ۲۰۱۷ با ۷۰۲۳۷ مورد مرگ به اوج خود رسید (۲۱.۷ مورد مرگ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر جمعیت)، که از این تعداد ۴۷۶۰۰ مورد (۶۸ درصد: ۱۴.۹ مرگ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر جمعیت) به اوپیوئیدها نسبت داده شده است. در سال ۲۰۱۸، برای اولین بار پس از سال ۱۹۹۹، تعداد مرگ‌های ناشی از بیش‌مصرفی سال گذشته با ۴ درصد کاهش به ۶۷ هزار و ۳۶۷ مرگ رسید (۲۰.۷ مرگ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر جمعیت). اوپیوئیدها مسئول بیشترین تعداد این مرگ‌ها بودند و در کل ۴۶۸۰۲ مورد را در سال ۲۰۱۸ به خود اختصاص می‌دادند (۱۴.۶ مرگ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر جمعیت) که ۶۷ درصد آنها به فنتانیل نسبت داده شده است.
به همین ترتیب، مرگ‌های ناشی از بیش‌مصرفی اوپیوئیدها در کانادا طی دو سال ۵۰ درصد افزایش یافت و از ۳.۰۲۳ مرگ در سال ۲۰۱۶ (۸.۴ مرگ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر جمعیت) به ۴۳۹۸ مرگ در سال ۲۰۱۸ (۱۱.۹ مرگ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر جمعیت) رسید که فنتانیل‌ها در بیشتر آنها (۸۰ درصد) دخیل بودند.
همچنین نشانه‌هایی از افزایش مصرف غیر پزشکی اوپیوئیدهای دارویی در غرب و مرکز اروپا وجود دارد که در افزایش نسبت پذیرش و بستری به منظور درمان مصرف این مواد در سال‌های اخیر منعکس شده است. در سال ۲۰۱۷ مصرف‌کنندگان اوپیوئیدهای دارویی از جمله متادون، بوپرنوروفین، فنتانیل، کدئین، مرفین، ترامادول و اکسی کدون ۲۲ درصد از کل مراجعانی را تشکیل می‌دادند که در این ناحیه به برنامه درمان اختلالات مصرف اوپیوئیدها (به عنوان ماده مخدر اصلی خود) وارد شده بودند.

چاپ این مطلب