ارتباط میان دخانیات و سوء مصرف مواد چیست؟
بر اساس تجزیه و تحلیل داده های نظرسنجی مرکز ملی مبارزه با سوء مصرف مواد ایالات متحده آمریکا، کاهش قابل توجهی در مصرف سیگار بین بزرگسالان آمریکایی مبتلا به افسردگی شدید، اختلال مصرف مواد یا هر دو از سال 2006 تا 2019 مشاهده شده است .این مطالعه توسط محققان مؤسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر (NIDA)، بخشی از مؤسسه ملی بهداشت، و اداره خدمات بهداشت روانی و سوء مصرف مواد (SAMHSA) انجام شد و یافته های کلیدی آن نشان می دهد، میتوان با پیشبرد برنامه های حوزه پیشگیری و ترک سیگار میان گروه های در معرض خطر مصرف سیگار به کاهش قابل توجه مصرف دخانیات در جمعیت عمومی کمک کرد و کل جمعیت از نتایج آن بهره مند شوند. در عین حال، یافتهها نابرابریهای موجود در متن جامعه آمریکا را برجسته میکد و میزان مصرف سیگار در افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی را در مقایسه با افراد سالم را نشان میدهند.
این مطالعه به ما نشان میدهد که در سطح جمعیت، کاهش مصرف دخانیات برای افراد مبتلا به شرایط روانپزشکی قابل دستیابی است و ترک سیگار باید همراه با درمانهای مصرف مواد، افسردگی و سایر اختلالات سلامت روان برای افرادی که آنها را تجربه میکنند در اولویت قرار گیرد. نورا ولکو، MD، مدیر NIDA و یکی از نویسندگان این مطالعه گفت: درمانهایی که به افراد کمک میکند سیگار را ترک کنند، مؤثر هستند و حتی ممکن است موفقیت طولانی مدت درمانهای همزمان در افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی را با کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و با بهبود خلق و خو و کیفیت کلی زندگی افزایش دهند.
مصرف سیگار در ایالات متحده آمریکا در حالی کاهش یافته که عامل انتقال بسیاری از بیماری های قلبی، ریوی و سرطان ها است. کارشناسان این امر را تا حدی به افزایش درمانهای موجود، پوشش بیمهای این درمانها، قیمت سیگار، سیاستهای ممنوعه مصرف سیگار و دخانیات، رسانههای جمعی و کمپینهای آموزشی و سایر استراتژیهای مبتنی بر شواهد برای کمک به مردم به منظور پیشگیری یا ترک مصرف سیگار که در دهه های اخیر اجرا شده، نسبت میدهند. ترک سیگار و مصرف تنباکو خطر ابتلا به سرطان، بیماری های قلبی، سکته مغزی و بیماری های ریوی را کاهش می دهد. مطالعات همچنین نشان داده اند که ترک سیگار در افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی می تواند به کاهش اضطراب، افسردگی و استرس کمک کند و احتمال گرایش به مصرف مواد را کمتر و کیفیت زندگی فرد را ارتقاء می دهد.
مطالعات گذشته نشان داده است که میزان مصرف سیگار در افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد، افسردگی شدید یا سایر اختلالات روانپزشکی اساساً بدون تغییر باقی مانده است. کنون، تجزیه و تحلیل دادههای بیش از 558000 فرد 18 ساله و بالاتر که در بررسیهای ملی مصرف مواد مخدر و سلامت (NSDUH) از سال 2006 تا 2019 شرکت کردهاند. محققان دریافتند که در حالی که افراد مبتلا به افسردگی شدید، اختلال مصرف مواد یا هر دو بیشتر از افراد دیگر سیگار می کشند، اما در عین حال بهبودی در ترک سیگار در میان افراد مبتلا به این اختلالات روانپزشکی در طول دوره 14 ساله مشاهده شده است. این مطالعه به صورت سالانه صورت گرفته و در مورد سیگار کشیدن، مصرف دخانیات، دوره افسردگی اساسی و اختلالات مصرف مواد (الکل یا مواد مخدر) در میان جمعیت غیرنظامی ایالات متحده و بزرگسالان غیرسازمانی مطالعات دقیقی صورت گرفته است.گفتنی است میان جمعیت مورد مطالعه تقریباً 53 درصد زن، 41 درصد جمعیت بین گروه سنی 18 تا 25 سال و 62 درصد سفید پوست غیر اسپانیایی بوده اند.
پس از کنترل عواملی مانند سن، جنس، نژاد/قومیت، تحصیلات و درآمد خانواده، محققان دریافتند که میزان سیگار کشیدن از سال 2006 تا 2019 در میان بزرگسالانی که یک دوره افسردگی اساسی را در یک سال گذشته داشته اند 13.1 درصد و 8.2 درصد کاهش یافته است. از 2006 تا 2019 در میان بزرگسالان بدون لحاظ فاکتور جنسیت مصرف سیگار میان افرادی که دوره افسردگی اساسی را تجربه نکرده اند به طور قابل توجهی از 11.5 درصد در سال 2006 به 6.6 درصد در سال 2019 کاهش یافت.
مصرف تنباکو، الکل و مواد مخدر اغلب با مشکلات حوزه سلامت روان همراه است. این موارد ممکن است بر مشارکت فرد در مدرسه تاثیر گذارد و بنابراین مصرف مواد با پیامدهای آموزشی در سطح جهان مانند عملکرد ضعیف آموزشی، ترک تحصیل، نا تمام ماندن دوره متوسطه و تحصیلات تکمیلی در طیف متنوعی از مناطق توسعه یافته و در حال توسعه در ارتباط است. شروع زودتر مصرف مواد ، احتمال بروز پیامدهای منفی بیشتر و طولانی مدت را افزایش خواهد داد. برای مثال: مصرف زود هنگام تنباکو توسط نوجوانان ارتباط نزدیکی با کاهش عملکرد تحصیلی به ویژه در مدارس دارد. الگوی نوشیدن مداوم الکل و مستی به ویژه از سنین پایین مضر است و احتمال تاثیرات منفی زودهنگام بر مغز، مشکلات اجتماعی، فرار از مدرسه و ترک تحصیل را افزایش می دهد. همچنین مشخص شده است که مصرف مداوم کانابیس در اوایل نوجوانی با عملکرد ضعیف فرد در مدرسه و ترک زود هنگام تحصیل مرتبط است، در واقع هر چه دوز مصرفی بیشتر و سنگین تر باشد، موفقیت تحصیلی کمتر خواهد شد.
طیفی از عوامل می توانند جوانان را به سوی مصرف مواد هدایت یا پیشگیری کنند. فرد، خانواده، مدرسه، جامعه، رسانه ها، کلوپ های جوانان، گروه های مذهبی، محل های کار، موسسات تفریحی و غیره، لازم است ارتقای سلامت و پیشگیری از مصرف مواد را در سیاست ها و اقدامات خود به کار گیرند تا عوامل محافطتی و خطر را در حوزه های مختلف معرفی کنند. در سطح ملی، مشارکت بخش آموزش در چارچوب سیستم یا استراتژی یکپارچه پیشگیری و کنترل مصرف مواد با هدف طیف کاملی از تمامی بخش ها که سنین و سطوح مختلف آسیب پذیری را پوشش دهد، موثرتر است. در بخش آموزش، تنوعی از بازیگران و سیستم ها وجود دارد که با تشکیل یک اکو سیستم پاسخ بخش آموزش غنی را پوشش می دهد. عواملی که یک جوان را در معرض خطر قرار می دهد، یا از سوی دیگر از او در برابر مصرف مواد محافظت می کند، تا حد زیادی مشابه سایر رفتارهای مشکل ساز ( مانند خشونت، فعالیت مجرمانه، رفتار جنسی پرخطر و عملکرد ضعیف در مدرسه) است. این امر مستلزم یک رویکرد هماهنگ، جامع و حفظ حقوق اولیه است که کودکان و نوجوانان را برای تقویت عوامل محافظتی و شناخت عوامل خطر توانمند سازد.