افغانستان و زنان درهم شکسته از مواد

مسئله اعتیاد زنان امروزه به عنوان فرایندی متفاوت از اعتیاد مردان معرفی می شود وجنسیت زدایی از این حوزه یکی از دغدغه های اصلی در کنترل اعتیاد روز افزون زنان است. با توجه به نقش زنان در زنجیره تولید، توزیع و قاچاق مواد مخدر و عدم توجه به تفاوت های جنسیتی در سیاستگذاری ها و برنامه ها، اعتیاد زنان در مناطق ویژهای مانند محور هلال طلایی[۱](ایران، پاکستان و افغانستان) که به شدت تحت تاثیر کشت و قاچاق مواد مخدر از یک سو، و محدودیت های فرهنگی، اجتماعی از سوی دیگر قرار دارد، بحران های جدی برای خانواده و جامعه رقم زده است. از این رو، نوشتار پیشِرو با عنوان «ارزیابی تطبیقی اعتیاد زنان در هلال طلایی» با نگاهی متفاوت و استفاده از آمار و اطلاعات موردی و تخمینی وضعیت اعتیاد زنان را در سه کشور پاکستان، افغانستان و ایران، در سه نوشتار مجزا و بر اساس متغییرهای «الگوی مصرف مواد»، «آمار تعداد مصرفکنندگان»،«گروه های سنی»، «میانگین سنی»، «سطح تحصیلات» و «شرایط اجتماعی بروز اعتیاد زنان» مورد بررسی قرار می دهد. در پایان نیز تلاش خواهیم کرد یک جمعبندی منقح و شفاف از اشتراکات و تفاوتهای محیطی و ساختاری که به افزایش اعتیاد زنان در این سه کشور انجامیده ارائه کرده و از این رهگذر به مدلی برای هماندیشی و افزایش ارتباطات سه کشور در چارچوب اتحادیه های منطقه ای جهت حل و کنترل بحران اعتیاد زنان دستیابیم.
نوشتار دوم: افغانستان
گزراش سال ۲۰۱۸ دفتر مقابله با جرم و مواد مخدر سازمان ملل متحد اعلام می کند که تولید تریاک طی سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷، تنها ۶۵ درصد افزایش داشته است. افزایش تولید بوته خشخاش و افزایش تدریجی مساحت زمین های زیرکشت در افغانستان، تولید تریاک را در سرتاسر این کشور به رقم ۹۰۰۰ تن در سال ۲۰۱۷ رساند که نسبت به سال گذشته آن ۸۷ درصد رشد دارد. در سال ۲۰۱۸ سطح زیر کشت با سیر نزولی روبهرو بود و با کاهش ۲۰ درصدی به مرز ۲۶۳ هزار هکتار رسید[۲].
با نگاهی اجمالی به مطالعات و سنجشهای نظاممند صورتگرفته پیرامون میزان کشت و تولید مواد در افغانستان از آغاز (۱۹۹۴) تا کنون، درمییابیم طی دو سال پیاپی گذشته، نهتنها اقدامات و برنامههای بینالمللی در راستای کاهش کشت و تولید مواد در افغانستان با موفقیت همراه نبوده، بلکه تا حد قابل توجهی با شکست مواجه شده است. اما اینکه چه عواملی دست به دست هم داده که کشت خشخاش چنین رشد بیسابقهای را تجربه کرده است، بی شک نمیتوان تنها از یک علت خاص نام برد. این عوامل ماهیتی پیچیده و متنوع دارند. عوامل جغرافیایی، چالشهای مرتبط با حاکمیت قانون از جمله بیثباتی سیاسی، فقدان و ضعف کنترل دولتی، عوامل اجتماعی اقتصادی از جمله کمبود فرصتهای شغلی و کاریابی، مشکلات معیشتی، عدم نظام آموزش و پرورش با کیفیت و دسترسی به بازار و خدمات مالی از جمله عواملی هستند که دست به دست همداده میزان آسیبپذیری کشاورزان افغانستانی را در برابر کشت خشخاش افزایش دادهاند[۳]. از دیگر عواملی که منجر به تشدید وضعیت موجود در افغانستان شده است، تغییر راهبرد دولت افغانستان در معطوفسازی تلاشها در مقابله با عناصر ضددولت[۴] (AGE) در نواحی پرجمعیت است. این دگردیسی راهبردی جمعیت روستایی را در برابر نفوذ عناصرضد دولت آسیبپذیرتر کرده است[۵]. از دلایل دیگر که منجر به افزایش میزان کشت و تولید تریاک در مناطق شمالی افغانستان در چند سال اخیر شدهاست، بیثباتی سیاسی و ناامنی روبه فزونی بودهاست. فقر و آسیبپذیری در برابر رخدادهای شوکآور بیرونی نیز بهنظر میرسد بسیاری از کشاورزان را به کشت غیرقانونی خشخاش برای تأمین معیشت خود سوق داده است.
وضعیت کشت و دسترسی آسان به مواد مخدر در افغانستان، موجب شده تا بسیاری از صاحبنظران، افغانستان را علاوه بر بزرگترین تولیدکننده تریاک دنیا، در آینده ای نزدیک به عنوان اولین کشور مصرف کننده عمده مواد مخدر د دنیا نیز معرفی کنند. نکته مهم در تولید و مصرف مواد مخدر در افغانستان به ویژه در زنان، شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه است؛ زنان و دختران در این کشور با وجود کمک های زیاد جامعه جهانی، گسترش برنامه های توسعه و پیشرفت اقتصادی، آموزشی، اجتماعی و سیاسی و وجود نهادهای مدافع حقوق بشر، جامعه مدنی و زن، با محدودیت ها و خشونت های ساختاری گوناگونی روبرو هستند. جامعه سنتی افغانستان بر اساس سیستم طایفه ای و روستایی، حاکم بودن فرهنگ مردسالاری گسترده، شناسایی زن به عنوان جنس دوم، سطح پایین سواد، فقر و عدم آگاهی زنان از حقوق و وظایف خود، عدم تساوی حقوقی در حق تحصیل، حق انتخاب همسر،حق کار و حق زندگی آزاد آنها را در جایگاه پایین تری نسبت به مردان قرار داده و همین امر سبب شده تا امروز زنان و دختران افغانی در زندگی اجتماعی و خانوادگی خود با انواع خشونت ها روبرو باشند. نارسایی قانونی در اعمال حقوق زنان پیامدهای شدید اجتماعی را به وجود آورده و هر چقدر جامعه زنان افغانی تحصیل کرده و از حقوق خود بیشتر به آگاهی رسیدند، توانسته اند تا حدودی اذهان عمومی را از ساختار سنتی زن ستیز جامعه آگاه کنند.
از این رو زنان افغانستان دارای شرایط خاص و ویژه ای هستند: اول اینکه، زنان سهم کوچکی از جامعه مدنی و نقش کم رنگی در سیاستگذاری ها و تدوین قواعد حقوقی دارند و همین امر باعث شده تا نتوانند جایگاه واقعی خود را داشته باشند. دوم، ریشه اکثر مشکلات زنان در ساختار محافظه کارانه و مردانه ی خانواده های افغان است، به این معنا که در اکثر خانواده های افغانی، مردان نقش رهبر و رییس، و زنان نقش رعیت فرمانبردار را دارند، مردان به عنوان یک بزرگتر، یک پدرسالار نمادی از منبع قدرت در تمامی حوزه ها از جمله تصمیم گیری برای تمام اعضای خانواده می باشند. سوم، براساس سنت، میان مردان افغانستان صحبت صادقانه در مورد زنان در بیرون از محیط خانواده شرم و ننگ پنداشته میشود، معیار قضاوت در مورد زنان بیشتر مبتنی بر نحوهی پوشش لباس، شکل ظاهر و روشهای تعامل میباشد تا ارایه مثالهای عینی در مورد تخطی از هنجارهای اجتماعی و اخلاقی. این ترس متداوم از قضاوت منفی مردم و همسایهها مانع بزرگ فرهنگی فراروی تقویت و توانمندی زنان میباشد. چهارم، زنان افغانی بیشتر وقت خود را در خانه و درخدمت شوهر و فرزندان خود سپری می کنند و عموماً فعالیت آنها به خانه محدود می شود. بر اساس آمارها تقریبا نیمی از زنان افغانستان بی کار هستند و آنهایی که کاری انجام می دهند، مشاغلی بر عهده دارند که از یک طرف، کاری طولانی و ملال آور همراه با دشواری های جسمی و روحی سختی برای آنها است واز سوی دیگر، زنان را کمتر درگیر اجتماع می کند و در چارچوب رهبری مردانه تعریف می کند و گروهی از زنان را پوشش می دهد که یا بی سواد و یا نیازمند مهارت سنتی می باشد. مانند، قالین بافی، زراعت و کار در مزرعه های کاشت کوکنار، خدمت کاری، آرایشگری و تجارت مواد مخدر.
با وجود شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی جامعه افغانستان و تولید بی سابقه تریاک، به نظر می رسد اعتیاد زنان در این کشور به سطح هشدار رسیده است. بر اساس اعلام وزارت صحت افغانستان، به طور کلی بیش از سه میلیون معتاد در افغانستان که حدود ۱۱ درصد جمعیت را تشکیل می دهد، وجود دارد. بیشترین مواد مصرفی در بین زنان، تریاک با حدود ۸۳ درصد، هروئین با حدود ۸ درصد، چاراس حدود ۷ درصد است. اکثر زنان معتاد بین ۲۶ تا ۶۰ سال سن و بیشرین فراوانی سن مصرف مواد بین ۲۶ تا ۴۰ سال است. حدود ۶۰ درصد زنان مصرف کننده مواد متاهل،۱۰ درصد مجرد،۲۳ درصد بیوه،۱/۳ درصد مطلقه هستند. بر اساس آمارها، بیشتر زنان معتاد در افغانستان متاهل در سنین خیلی پایین ازدواج کرده و دارای ۱ الی ۹ فرزند هستند. این امر نشان می دهد که بیشتر زنان مصرف کننده مواد، دارای خانواده اما عموماً بی سواد و بی کار هستند و بیشتر وقت خود را در محیط خانه و تحت رهبری همسر خود می گذرانند. بیش از ۹۰ درصد زنان مصرف کننده مواد در افغانستان، مصرف را در محیط خانه و خانواده و در ارتباط با یک مرد با هر نوع نسبتی تجربه کرده اند[۶].
شواهد نشان می دهد بوته ی تریاک در مناطقی از افغانستان کشت می شود که فرهنگ بسیار مستحکمی از نابرابری جنسیتی حاکم است، بوته ی خشخاش بیشتر در مناطق روستایی کشت می شود که دختران حق رفتن به مدرسه ندارند، زنانی که در این مناظق زندگی می کنند معمولاً از پیامدهای ناشی از فقر گسترده رنج می برند یا درآمدی نداشته یا درآمد بسیار ناچیزی دارند و فرصت های اقتصادی دیگری برای آنها وجود ندارد. بنابراین با معمول شدن فعالیت کاشت و تولید تریاک در مزرعه های افغانستان و کار در مزارع کوکنار توسط زنان به همراه خانواده خود، عامل مهمی در مصرف مواد مخدر به حساب می آید. پدیده تولید تریاک از آنجا که فعالیت اقتصادی معمولی در پذیرش اجتماعی است، باعث شده بسیاری از زنان که در این مزارع به همراه خانواده خود کار می کنند از روی کنجکاوی و رفع خستگی معتاد شوند[۷].
ادامه بیش از چهار دهه جنگ در افغانستان از اصلی ترین عوامل شیوع اعتیاد در زنان افغانی محسوب می شود. جنگ، پیامدهای منفی تاثیرگذاری در زندگی، کار و حضور زنان در جامعه داشته و با فوت بسیاری از مردان در جنگ، زنان مجبور به مدیریت خانواده و تحمل فشارهای اقتصادی فزاینده شده اند. در بسیاری از این فشارها و ناتوانی زنان در تحمل آنها بدون آن که خود خواسته باشند جهت رهایی از فشار درد و سختی و تحمل از دست دادن غم عزیزانشان به مصرف مواد مخدر روی آورده اند، همین امر تاثیر مستقیمی بر وضعیت تربیت فرزندان آنها داشته است. به گونه ای که حدود ۱۰ درصد کودکان افغانی بر اساس اعلام وزارت صحت افغانستان معتاد هستند. در بسیاری از مواقع این کودکان یا تحت دود تریاک معتاد شده اند یا مادرانشان جهت رسیدگی به کارهای سخت و ملال آورد خود، برای آرام ماندن کودکان به آنها تریاک می دهند.
به طور کلی استفاده از مواد مخدر در افغانستان به خصوص مصرف تریاک به عنوان یک دارو رواج گسترده دارد. عدم دسترسی کافی به خدمات درمانی موجب شده تا زنان به سمت خود درمانی با تریاک که بر اساس باورهای محلی برای بسیاری از بیماری ها مفید است، سوق داده شوند و همین امر مسئله اعتیاد زنان را در مورد شیوع مصرف و درمان آن با مشکل جدی مواجه کند.
حوزه درمان اعتیاد در زنان افغانی به دلیل قبح اجتماعی که معتاد بودن یک زن به وجود می آورد با چالش های فراوانی روبروست. بسیاری از زنان در محیط خانوادگی خود و به واسطه همسرانشان معتاد می شوند، بنابراین تا زمانی که همسران آنها اقدام به ترک مواد نکنند، زنان هم به دلیل وابستگی عاطفی، مالی و بر اساس عرف و سنت های جامعه افغانستان در مسیر بهبودی به سختی قرار می گیرند، حتی در صورت اقدام به ترک کمبود مراکز توانبخشی و بهبودی ویژه زنان مانع جدی محسوب می شود.
پینوشتها
[۱] یکی از مناطق تولیدکننده اصلی تریاک در آسیا و جهان که مناطق کوهستانی سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان را دربر می گیرد.
[۲] UNODC/ MCN (2018). Afghanistan Opium Survey 2018 Cultivation and Production. UNODC Research
[۳] UNODC/ MCN (2017). Afghanistan Opium Survey 2018 Challenges to sustainable development, peace and security. UNODC Research
[۴] Anti-government element
[۵] ibid: 4
[۶]https://www.aihrc.org.af/media/files/Research%20Reports/Dari/Afghan_women_Drug_Abuse.pdf.page,5-17.
[۷] https://www.unodc.org/wdr2018/prelaunch/WDR18_Booklet_5_WOMEN.pdf
برای مطالعه نخستین مطلب این مجموعه با عنوان «پاکستان و تابوی زنانه اعتیاد» کلیک کنید
برای مطالعه سومین مطلب این مجموعه با عنوان «ایران و زنان فراموش شده» کلیک کنید بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است