تجربه متفاوت اعتیاد زنان

زنان مصرف کننده مواد با مشکلات متعدد و ویژه‌ای فراتر از آنچه مردان مصرف کننده مواد تجربه کرده‌اند، روبرو هستند. برای برخی از زنان این مشکلات می‌تواند تبدیل به مانعی در برابر جستجو، شروع کردن و همچنین ماندن در روند درمان اعتیاد باشد. همچنین احتمال اینکه به زنان مصرف کننده مواد برچسب‌های ننگ اجتماعی به دلیل برعهده داشتن نقش‌های منسوب مانند مادری زده شود، بسیار بیشتر از مردان است. همچنین در موارد بسیاری دیده شده به زنان مصرف کننده مواد که نیاز به خدمات بهداشتی و روانی دارند، پاسخ‌های تبعیض‌آمیز، تحقیرآمیز و بدون پشتیبانی داده می‌شود، امری که همواره برای زنان مصرف کننده مواد اتفاق می‌افتد و آنها تجریه حمایت اجتماعی پایین‌تری را نسبت به مردان دارند. نکته بسیار مهم این است، زنانی که بیشتر در خانواده‌هایشان با مشکلات مصرف مواد رشد کرده‌اند، سوء مصرف مواد در آنها بیشتر و در واقع شروع مصرف آنها با یک شریک در زندگی همراه بوده و این شریک می‌تواند پدر، برادر  و یا همسر او بوده باشد.

در مقابل تجربه ثابت کرده است، مردان مصرف کننده مواد، نسبت به درمان همسرانشان مقاومت بیشتر و حمایت کمتری نشان دهند و در مواردی زنان به دلیل ترس از دست دادن زندگی و ارتباط با همسر خود ممکن است به مصرف خود ادامه داده و اقدامی برای ترک و درمان نکنند.

زنان در همه جای دنیا سطح اشتغال و درآمد پایین‌تری نسبت به مردان دارند و بنابراین بار اقتصادی درمان اعتیاد برای آنها نیز سنگین‌تر خواهد بود. همین موضوع می‌تواند مانعی برای دسترسی به خدمات درمانی باشد، خدماتی که بخش مهمی از آنها توسط دولت تامین نمی‌شود و کمبود پوشش بیمه‌ای وجود دارد و در واقع زنان برای دسترسی به درمان به حمایت مالی نیز نیاز دارند. به طور کلی مداخلات اثربخش در حوزه درمان اعتیاد زنان باید با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی آنها انجام شود؛ مداخلاتی که شامل آموزش و پرورش، تقویت مهارت‌های زندگی، اشتغال و مسکن باشد می‌تواند اثر طولانی و ارزشمندی داشته باشد. باید در نظر داشت برای حل مشکلات زنان در حوزه اعتیاد نیاز به مداخلاتی جامع است که طیف وسیعی از خدمات بهداشتی و اجتماعی را پوشش دهد و البته ضروری است تا این خدمات با نیازهای آنها نیز مطابقت داشته باشند.

برخی از زنانی که مصرف کننده مواد پرخطر هستند با آسیب و خشونت بیشتری روبرو هستند، این گروه شامل زنان باردار، اقلیت های قومی، زنان درگیر در تجارت جنسی، زنان زندانی و زنان درگیر در قاچاق مواد مخدر هستند. ویژگی مشترک این زنان در تجربه خشونت و آسیب متعاقب آن و به طور ویژه تجربه خشونت خانگی خلاصه می‌شود. تجربه نشان داده است زنانی که مواد مصرف می‌کنند بیشتر از مردان دچار اتفاقات آسیب‌زا مانند تجاوز جسمی و جنسی و آزار در کودکی بوده‌اند و ممکن است حتی در معرض خشونت شریک زندگی خود قرار داشته باشند. این گروه از زنان نیاز به مداخلات جسمی و روحی و مداخلات چندبخشی در جهت ارائه خدمات بهداشتی و روانی دارند. بر اساس مطالعات، تقریباً نیمی از مصرف کنندگان مواد چند ماده مصرفی را تجربه کرده‌اند و همین موضوع اختلالات بهداشت روان آنها مانند اضطراب، افسردگی، روان‌پریشی و غیره را پیچیده‌تر کرده است. برای کمک به بهبودی این دسته از زنان معتاد نیاز است تا همزمان با استفاده از یک رویکرد چند رشته‌ای و با همکاری متخصصان از درمان دارویی و مشاوره‌های مربوط به حوزه بهداشت روان استفاده شود.

در مجموع زنانی که مواد مخدر مصرف می‌کنند در مقایسه با همتایان مرد خود از نظر میزان و ماهیت، تجربه متفاوتی را از سر گذرانده‌اند. این دسته از زنان تجارب بیشتری از انگ و برچسب اجتماعی و واکنش‌های تبعیض‌آمیز دارند و از حمایت اجتماعی کمتری نیز برخوردارند. همچنین آنها در مورد شروع مصرف، درمان و عود اعتیاد به شدت وابسته به شریک زندگی خود هستند و همین امر موضوع اعتیاد زنان را چالشی کرده است. به طور کلی برنامه‌ها و سیاست‌های مربوط به اعتیاد زنان باید با در نظر گرفتن جنسیت  و نیازهای متنوع زنان طراحی و اجرا شود؛ این برنامه‌ها باید در محیط‌هایی پذیرا، به دور از قضاوت و حمایت جسمی و عاطفی ارائه شود. در حوزه مصرف مواد مخدر میان زنان، نیاز به مطالعات شیوع‌شناسی بیشتر و دقیق‌تر، تحقیقات زیست پزشکی خاص جنسیت، مطالعات در مورد شکاف‌های درمانی، ارزیابی نیازها و برنامه‌ها  و مطالعات اثربخش مورد نیاز است.