چرخه شرورانه اعتیاد
خانوادههایی که عضو معتاد دارند، با ترس به عزیز خود مینگرند که اقدام به مصرف مواد یا نوشیدن مشروب میکند. آسیب ناشی از این مصرف برای اعضای خانواده فرد معتاد کاملاً مشخص است. اوضاع سلامتی او رو به تنزل است. اصول اخلاقی درونی و بیرونی او در معرض نابودی قرار گرفته و بسیاری از اوقات کار فرد معتاد به افعال مجرمانه نظیر فروش مواد، دزدی، حمله به دیگران و حتی اقداماتی بدتر از اینها نیز میکشد. حتی ممکن است خانواده خود را نیز از دست داده باشد و یا در آستانه از دست دادن آنها باشد. افراد معتاد همه چیزهای ارزشمند خود را رفته رفته از دست میدهند. اما سوال مهمی که عمدتاً درباره این افراد پرسیده میشود آن است که «چطور ممکن است شخصی چنین بلاهایی را سر خودش بیاورد؟» زندگی معتادان به مواد و یا مشروب آکنده از اوردوزها و فراموشیهایی است که عمدتاً نادیده گرفته میشوند. این روند بسیار دردناک است، زیرا همواره احتمال بروز اتفاقی خطرناکتر نیز وجود دارد. فرد معتاد رفته رفته در چرخه ای شرورانه قرار میگیرد که مراحل آن منجر به تکرار بینهایت این چرخه میشود. در نوشتار حاضر این چرخه را از نظر خواهیم گذراند.
کاهش سطح هشیاری
مصرف مواد سطح هشیاری را تنزل میدهد. این امر شامل همه انواع مواد از جمله آنهایی که خواص دارویی و درمانی دارند نیز میشود. الکل، مسکنها، ماریجوانا، داروهای ضد اضطراب مانند والیوم، زاناکس، اسپایس و متآمفتامین، اکستازی و … هر یک سطح هشیاری را به طریقی کاهش میدهد.
ممکن است این کاهش هشیاری، احساس درد فیزیکی را کمتر کند. اما در عین حال ممکن است احساس فرد درباره مسائل زندگیاش را نیز دستخوش تغییر سازد. یا همچنین احساسات فرد درباره مسائل ممنوعه را به طرزی مصنوعی دگرگون کرده و وی را به سوی گرفتن تصمیمات تکانشی و خطرناک سوق دهد.
احساس گناه
فردی که پیرامون مصرف مواد میچرخد، گاهی نسبت به رفتار خود دچار احساس گناه میشود. او به خودش آسیب میرساند و ممکن است فرزندان و شریک زندگی خود را نادیده بگیرد و آیا آنها را مورد آزار و اذیت قرار دهد. برخی افراد معتاد به سرقت از خانه خود، فامیل و دوستانش رو میآورد. حتی ممکن است رفتار بدتری نیز از این افراد سر بزند. احساس گناه او نهایتاً به حدی دردناک میرسد اما با مصرف مجدد مواد و کاهش سطح هشیاری این احساس گناه نیز از ذهن او رخت بر میبندد.
کمبودهای غذایی
همچنین بدن فرد معتاد از ذخایر غذایی عادی خالی میشود. کمبود ویتامین بی و مواد معدنی میشود که این امر هم از سبک زندگی نامناسب و هم از اثرات سوء و سمی مواد سرچشمه میگیرد. همزمان با ناکارآمدتر شدن بدن، دردها و ضعفهای زیادی نیز به آن حمله میآورند. این ضعفها همچنین ذهن فرد را نیز تحت تأثیر قرار میدهند و حال وی را خراب میکنند.
عوارض جانبی
عوارض جانبی مواد نیز باید به آنچه گفته شد اضافه شود. مسکنها عوارضی همچون خستگی، ضعف، تنگی نفس، افسردگی و شکم درد را در پی دارند و محرک ها نیز سر درد، ضعف، اضطراب و پارانویا را به همراه دارند. اما مادهای که فرد برای مصرف انتخاب میکند یا هر ماده دیگری که در نبود ماده مرجح جایگزین میکند ممکن است دردها و احساس گناه را از بین ببرد. در چنین شرایطی تأثیر ذهنی آن ممکن است همچنان ادامه یابد ولی تا وقتی اثر مواد باقی باشد، فرد ممکن است به انها توجه نکند یا آنها را عادی قلمداد کند. بدین ترتیب چرخه شرورانه اعتیاد ادامه مییابد. در واقع بدین ترتیب است که فرد خود را در فرایند نابود کردن آنچه دوست دارد در ازای مصرف مواد یا نوشیدن ماعتشروب قرار میدهد.
البته استثنائاتی نیز دیده شده که در آن فرد معتاد متوجه آسیب شدیدی میشود که با مصرف مواد یا نوشیدن مشروب به خود میزند. فرد در این وضعیت به شدت میترسد و عاجزانه از اعضای خانواده خود کمک میخواهد، اما وقتی آثار ترک در بدن او هویدا شد و هوس مصرف دوباره برگشت، به جای کمک خواستن دوباره رو به مصرف میآورد. این وضعیت در واقع گویای علت این است که وقتی خانوادهها برای نجات عزیزشان وی را به مراکز بازپروری میفرستند، این فرد پس از چندی ناپدید شده و برای چند هفته یا حتی چند ماه باز نمی گردد.
از سوی دیگر همین امر به خوبی نشان میدهد که چرا ترک کردن مواد بسیار دشوار است. همزمان با قطع شدن اثر مواد، همه موارد پیش گفته، از جمله دردها و احساس گناه با شدت هر چه تمام تر باز میگردد. هوس شدید مصرف نیز معمولاً در این مواقع فرد را به طوری احاطه میکند که مقاومت در برابر آن از توانش خارج است.
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.