گزارش نشست «جایگاه نبرد ایران و اسرائیل در جنگ‌های نوین»

با تشدید تنش میان رژیم صهیونیستی و محور مقاومت، دایره نبرد میان این دو بلوک قدرت از جنگ نیمه سخت به تدریج به سمت جنگ تمام عیار پیش می‌رود. در وضعیت «نه جنگ نه صلح»، هر دو طرف تلاش می‌کنند بدون ورود به جنگ گسترده، به اهداف خود به صورت حداکثری دست یابند. این تقابل را می‌توان در حوزه جنگ‌های ترکیبی و نامنظم بررسی کرد که ترکیبی از جنگ سیاسی، کلاسیک، نامنظم، مجازی، دیپلماسی و حتی سوءاستفاده از جرایم سازمان‌یافته برای تضعیف دشمن است. جرایم سازمان‌یافته به دلیل ویژگی‌هایی مانند پنهان‌کاری، شبکه‌ای بودن، سودمحوری، و پایین‌تر بودن از آستانه تهدید استراتژیک، فرصت‌های بی‌نظیری را برای هر دو طرف فراهم می‌کند.

در همین راستا، موسسه هم‌اندیشی جهانی راه برتر (کادراس) با همکاری خانه اندیشه ورزان، سلسله نشست‌های «تقابل ایران و اسرائیل؛ ابعاد پیدا و پنهان» را برگزار کرد. جلسه دوم این نشست با عنوان «جایگاه نبرد ایران -اسرائیل در جنگ‌های نوین» با حضور کورش علیانی (پژوهشگر مسائل اسرائیل)، سید جعفر رضوی (کارشناس مسائل اسرائیل) و محمد بیات (پژوهشگر ارشد موسسه کادراس) برگزار شد.

کورش علیانی، فعال حوزه فلسطین، با بیان اینکه جنگ‌های امروزی ماهیت پیچیده‌ای دارند، به تشریح ابعاد جنگ ترکیبی، هیبریدی و نامنظم پرداخت. وی افزود: «دشمن در این نوع جنگ‌ها، با دور زدن درگیری‌های سنتی و ایجاد محیطی پیچیده و مبهم، برتری خود را حفظ می‌کند. جنگ ترکیبی، حضوری ناملموس دارد و تشخیص متن و هماهنگی با نیروهای نظامی متعارف را دشوار می‌سازد.»

علیانی با اشاره به مفهوم «منطقه خاکستری» در جنگ‌های نوین، ادامه داد: «تلاش می‌شود حیطه جنگ به این منطقه خاکستری، جایی که مرز بین جنگ و صلح مشخص نیست، کشیده شود. این امر، تعیین محدوده دقیق جنگ را دشوار می‌کند.»

نویسنده کتاب «متاستاز اسرائیل»در خصوص جنگ نامنظم گفت: «این نوع جنگ با هدف تضعیف قدرت دشمن بدون درگیری مستقیم نظامی انجام می‌شود و شامل شکل‌های مختلفی مانند شورش، عملیات روانی و جنگ اطلاعاتی است.»

وی به مفهوم «جنگ نامحدود» نیز اشاره کرد و افزود: «در این نوع جنگ، هیچ محدودیتی برای استفاده از ابزارهای نظامی و غیرنظامی، خشونت‌آمیز و غیرخشونت‌آمیز، وجود ندارد. این جنگ، یک جنگ وجودی است و در آن محدودیت زمانی نیز بی‌معنی است.»

 

علیانی تعریف دانشگاهی جنگ نامحدود را اینگونه بیان کرد: «شکلی از درگیری که در آن بازیگران از همه ابزارهای موجود برای دستیابی به اهداف استراتژیک استفاده می‌کنند و اغلب قوانین سنتی درگیری‌های مسلحانه و هنجارهای اخلاقی را دور می‌زنند. این رویکرد، عدم تقارن، غیرقابل‌پیش‌بینی بودن و آمیختگی جنگ و صلح را برجسته می‌کند.»

 

وی با تأکید بر اینکه جهان امروز درگیر این نوع جنگ است، ادامه داد: «بازیگران عقلانی و محاسبه‌گر هستند و از هر ابزار کارآمدی استفاده می‌کنند.»

 

این پژوهشگر در پاسخ به این سوال که آیا روند تقابل ایران و اسرائیل را می‌توان با مفاهیم جنگ ترکیبی و نامنظم تحلیل کرد، گفت: «بدون در نظر گرفتن این مفاهیم، تحلیل این تقابل امکان‌پذیر نیست. این تقابل، ابعاد مختلفی دارد و با رویارویی کلاسیک قابل تحلیل نیست.»

علیانی در پایان خاطرنشان کرد: «هر تلاشی که منجر به تغییر شود، در این جنگ تأثیرگذار است. تقابل ایران و اسرائیل، یک مطالعه موردی برای تحلیل مفاهیم جنگ مدرن، ترکیبی و نامنظم است.»

 

 

سید جعفر رضوی، کارشناس مسائل اسرائیل، با بیان اینکه رژیم صهیونیستی از ابتدای انقلاب، درگیر جنگ ترکیبی و نامنظم با ایران بوده است، گفت: «جنگ ترکیبی، ترکیبی از جنگ سخت، نرم، سایبری، اطلاعاتی، روانی و شناختی است و هر ابزاری که بتوان علیه دشمن به کار گرفت، در این نوع جنگ استفاده می‌شود.»

سید جعفر رضوی در ادامه افزود: «اسرائیل از همان ابتدا با ما وارد جنگ ترکیبی شده است، هرچند ما شاید درک نکرده باشیم. نمونه بارز آن، قضیه ایران-کنترا است که اسرائیل طوری طراحی کرد که جهان عرب فکر کند ما با آن‌ها همکاری نظامی داریم. تشکیل ارتش آزاد ایران توسط برخی از معارضین در ترکیه پس از انقلاب اسلامی، آموزش مجاهدین خلق و دیگر گروه‌ها، و کمک به عراق در جنگ، از دیگر مصادیق این نوع جنگ هستند.»

 

وی ادامه داد: «متاسفانه در این نوع جنگ، ما همواره منفعل بوده‌ایم. نمونه‌هایی از اقدامات اسرائیل، پیام‌های نتانیاهو به مردم ایران، حملات سایبری به زیرساخت‌ها، و ترور شهید صیاد خدایی است. پاسخ‌های ما شامل حملات سایبری متقابل، افشای اطلاعات جاسوسی اسرائیل، و حمایت از عملیات انصارالله علیه تأسیسات آرامکو بوده است. نقش اسرائیل در اعتراضات داخلی ایران، به‌ویژه در سال ۹۸ از طریق اپلیکیشن‌هایی مانند ویز، نیز قابل توجه است.»

 

سید جعفر رضوی با تاکید بر اهمیت جرایم سازمان‌یافته در این مناقشه، تصریح کرد: «نباید باندهای جرایم سازمان‌یافته را جدا از نظام سلطه و اسرائیل بدانیم. این باندها ابزاری در دست نظام سلطه برای اعمال قدرت علیه ایران هستند و در روایت‌سازی رسانه‌ای، صرفا به عنوان گروه‌های خلافکار معرفی می‌شوند. این باندها، عمدتاً توسط اعراب در سرزمین‌های اشغالی اداره می‌شوند و در قاچاق انسان و فروش سلاح به فلسطینی‌ها فعالیت دارند. دستگاه امنیتی و موساد، متولی این باندها هستند و فرماندهان آن‌ها، افراد نفوذی در دستگاه‌های امنیتی و نظامی می‌باشند. »

 

وی در پایان خاطرنشان کرد: «استفاده از این باندها، یکی از ابزارهای جنگ ترکیبی اسرائیل علیه ماست. این باندها به دلیل نفوذ بالا، عملکرد مخفیانه، و تجربه زیاد، بهترین محمل برای اجرای این نوع عملیات هستند. ما باید به این تهدید توجه ویژه داشته باشیم و از این ناحیه غفلت نکنیم، چرا که شناخت ابزارهای دشمن، در جنگ وجودی کنونی، امری حیاتی است.»

 

محمد بیات در این نشست با بیان اینکه جنگ ترکیبی، به خصوص پس از الحاق کریمه به روسیه، به شدت مورد توجه قرار گرفته است، توضیح داد که غرب با الهام از این رویداد، سعی در به‌کارگیری تکنیک‌های مشابه در اوکراین دارد. وی افزود: جنگ ترکیبی، جنگی زیر آستانه و در فضای مابین جنگ و صلح است که در آن، مرزها، زمان، ابزارها و اهداف مبهم هستند. هدف غرب، دستیابی به اهداف خود بدون متحمل شدن هزینه‌های یک جنگ تمام‌عیار است.

محمد بیات در ادامه به دو مقوله کلیدی در جنگ ترکیبی اشاره کرد: تضعیف ابزارها و اراده‌ها و همچنین تضعیف مشروعیت رقیب از جمله اهداف این جنگ است. او توضیح داد که دشمن با استفاده از تمام ابزارهای ممکن، سعی در تضعیف و استهلاک طرف مقابل دارد و استراتژی «هزار ضربه» نفتالی بنت، نخست‌وزیر سابق اسرائیل، نمونه‌ای از این رویکرد است که شامل عملیات‌های اطلاعاتی نقطه‌ای در ایران با هدف براندازی یا تغییر رفتار نظام است.

 

بیات همچنین به نقش رسانه‌ها و اندیشکده‌ها در جنگ ترکیبی اشاره کرد و گفت: دشمن با تمرکز بر ادراک‌سازی از طریق رسانه‌ها و اندیشکده‌ها، سعی در تضعیف ما دارد. به عنوان مثال، تبلیغ تضعیف حزب‌الله، سقوط سوریه و تضعیف یمن، از جمله این اقدامات است. همچنین، دشمن با ارائه تحلیل‌ها و سناریوهای مختلف، بر فرایند تصمیم‌سازی در ایران تأثیر می‌گذارد و اقداماتی مانند فشار حداکثری و حمله نظامی را توجیه می‌کند.

 

وی در ادامه به اهداف اصلی دشمن در جنگ ترکیبی اشاره کرد و گفت: هدف اصلی دشمن، تضعیف ابزارها و اراده ما و ایجاد احساس شکست در ما و تضعیف مشروعیت نظام است. با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی و احتمال احیای فشار حداکثری، باید برای مقابله با آسیب‌های احتمالی به مشروعیت نظام آماده باشیم. ترورها، خرابکاری‌ها و آشوب‌های اجتماعی، نشان‌دهنده اهمیت این موضوع هستند.

 

محمد بیات با اشاره به استفاده مکرر از جنگ رسانه‌ای علیه ایران در ۱۵ سال اخیر، گفت: حذف رهبران مقاومت مانند شهید سلیمانی، باعث تغییرات قابل توجهی در میدان شده و ساختار مقاومت را تضعیف کرده است. اسرائیل با اقداماتی مانند سرقت اسناد هسته‌ای و ترور شهید فخری‌زاده، موانعی در مسیر مذاکرات هسته‌ای ایجاد کرد.

 

بیات در پایان  به اقدامات متقابل ایران اشاره کرد و گفت: ما نیز از ابزارهای مشابه استفاده کرده‌ایم، از جمله همکاری با گروه‌ها در شاخ آفریقا و منطقه تنف، و حملات سایبری علیه اسرائیل. نقش جرایم سازمان‌یافته در این منازعه نیز قابل توجه است. این گروه‌ها به دلیل ماهیت غیرقانونی و شبکه‌سازی گسترده، ابزار مناسبی برای طرف مقابل هستند. در ترور شهید فخری‌زاده و حملات تروریستی شاهچراغ، از شبکه‌های قاچاق استفاده شد. این شبکه‌ها امکان دور زدن دستگاه‌های امنیتی و ضربه زدن به امنیت ملی را فراهم می‌کنند.