گزارش نشست دوم «واکاوی اقتصاد سیاسی افغانستان و تغییرات مخدری در دوران طالبان»

در سالهای اخیر افغانستان به عنوان یکی از کشورهای کمتر توسعهیافته با چالشهای اقتصادی متعددی روبرو بوده است. این کشور ۴۱ میلیون نفری با تولید ناخالص داخلی ۱۴.۵۸ میلیارد دلاری (تا قبل از اوت ۲۰۲۱)، در رتبه ۱۲۴ جهان قرار دارد. نرخ بیکاری ۲۳ درصدی و وجود ۱۸ میلیون نفر که با فقر و کمبود غذا مواجه هستند، نشاندهنده وضعیت نامطلوب اقتصادی این کشور است.

پیش از روی کار آمدن طالبان، حدود ۸۰ درصد بودجه جاری دولت افغانستان از سوی آمریکا و کشورهای غربی تأمین میشد. در دوران اشغال (۲۰۰۱-۲۰۲۱)، این کشور رشد اقتصادی قابل توجهی را تجربه کرد، اما با سقوط کابل و خروج نیروهای غربی، رشد اقتصادی به صفر رسید و خدمات عمومی در وضعیت تعلیق قرار گرفت.
در اقتصاد آسیبپذیر افغانستان، اقتصاد غیرقانونی بهویژه کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر سهم ۱۲ تا ۱۹ درصدی دارد. در سالهای نخست حکومت طالبان، کشت تریاک با ۳۲ درصد افزایش به ۲۳۳۰۰۰ هکتار رسید و درآمد کشاورزان از ۴۲۵ میلیون دلار در سال ۲۰۲۱ به ۱.۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ افزایش یافت. اگرچه مقامات طالبان در سالهای ۲۰۲۳-۲۰۲۴ مدعی حذف کامل کشت خشخاش شدهاند، اما این ادعا در شرایطی مطرح میشود که هنوز کشت جایگزین مناسبی در نظر گرفته نشده است.
بر این اساس در دومین نشست از «سلسله نشستهای بررسی تحولات بازار مخدری در افغانستان» که به همت موسسه هماندیشی جهانی راه برتر (کادراس) در محل پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه برگزار شد، دکتر سید عسکر موسوی استاد مهمان دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر امین پرتو پژوهشگر مهمان پژوهشکده مطالعات خاورمیانه، دکتر ویدا یاقوتی دبیر گروه مطالعات افپاک پژوهشکده خاورمیانه و سعادت شریفیپور کارشناس مسائل شبهقاره به بیان دیدگاه های خود در این زمینه پرداختند.
دکتر سید عسکر موسوی در تحلیل وضعیت اقتصادی افغانستان معتقد است که در نیم قرن اخیر این کشور دارای سه نوع اقتصاد کلان، میانه و غیررسمی بوده است. این استاد دانشگاه تأکید میکند که با روی کار آمدن حزب دموکراتیک خلق در سال ۱۹۷۸ و تغییر نظام سیاسی، ساختار اقتصادی کشور دچار دگرگونی اساسی شد؛ به طوری که اقتصاد کلان از بین رفت، اقتصاد میانه به اقتصاد دلالی و مافیایی تبدیل شد و تنها اقتصاد خرد غیررسمی باقی ماند.
این استاد مهمان دانشگاه علامه طباطبایی بیان میدارد که از دوران داوودخان، افغانستان وارد فاز «جنگهای نیابتی» شد که تأثیر عمیقی بر ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور گذاشت. به باور وی، در این دوران مسئولیتهای اقتصادی دولت به دست موسسات و انجمنهای خارجی افتاد که این وضعیت برای به وجودآورندگان جنگهای نیابتی بسیار سودآور بوده است.

این چهره علمی-فرهنگی افغانستان تصریح میکند که اقتصاد مخدری در افغانستان ارتباط مستقیمی با طالبان ندارد و این میراثی میباشدکه از آمریکاییها به جا مانده است. وی با اشاره به تجربه «مثلث طلایی» در کشورهای آسیای جنوب شرقی در دهههای ۱۹۵۰-۱۹۶۰، خاطرنشان میسازد که در دوره جمهوریت، هفت کارتل بزرگ مواد مخدر در افغانستان فعال بودند که امروزه به شکل متمرکز درآمده است. موسوی همچنین نسبت به صحت آمارهای ارائه شده توسط منابع خارجی درباره افغانستان ابراز تردید میکند.
دکتر ویدا یاقوتی معتقد است که باید میان شرایط قبل و بعد از قدرتگیری مجدد طالبان در افغانستان تمایز قائل شد. این پژوهشگر تأکید میکند که از فردای سقوط کابل، افغانستان با بحرانهای متعددی مواجه شده است، از جمله انسداد حدود ۹.۵ میلیارد دلار از داراییهای این کشور، از دست رفتن مشاغل و افزایش مهاجرتهای غیرقانونی.
دبیر گروه افپاک مرکز مطالعات خاورمیانه بیان میدارد که نمیتوان تمام مشکلات افغانستان را به حضور طالبان نسبت داد. به باور وی دهههای متمادی جنگ و بیثباتی در این کشور به نوعی به یک «شغل» تبدیل شده است و همین امر باعث شده که متقاعد کردن ذینفعان برای خاتمه دادن به این وضعیت بسیار دشوار باشد. او تخمین میزند که در حال حاضر حدود ۸۰ درصد اقتصاد افغانستان غیررسمی است.
این پژوهشگر ارشد موسسه مطالعات خاورمیانه تصریح میکند که چشمانداز اقتصادی افغانستان تحت حکومت طالبان بسیار مبهم است. او با اشاره به کوچک شدن ۲۶ درصدی اقتصاد افغانستان از ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ و افت ۲۰ درصدی تولید ناخالص داخلی، پیشبینی میکند که تا یک دهه آینده تغییر چشمگیری در وضعیت اقتصادی این کشور رخ نخواهد داد. یاقوتی همچنین به چالشهای جدی مانند اقتصاد مخدری که ۴۵ درصد منابع درآمد دولت را تشکیل میدهد و مهاجرت گسترده نیروهای متخصص اشاره میکند که مانع پیشرفت اقتصادی تحت حاکمیت طالبان شده است.
دکتر امین پرتو، پژوهشگر مهمان پژوهشکده مطالعات خاورمیانه نیز معتقد است که افغانستان علیرغم تبلیغات گسترده درباره منابع طبیعی این کشور، جذابیت چندانی برای فعالیتهای اقتصادی ندارد. این پژوهشگر با اشاره به تولید محدود نفت افغانستان (تنها ۸ هزار بشکه در روز) و کیفیت پایین گاز این کشور، تأکید میکند که این کشور حتی در زمینه کانیهای فلزی نیز در میان بیست کشور برتر دنیا جایگاهی ندارد.
این پژوهشگر موسسه مطالعات خاورمیانه بیان میدارد که بخش کشاورزی و دامپروری افغانستان نیز با چالشهای جدی روبروست. به گفته وی علیرغم برنامههای جاهطلبانه طالبان برای مهار آبهای مرزی، تغییرات اقلیمی، کاهش بارندگیها، افت سطح آبهای زیرزمینی و تخریب مراتع و جنگلها، همراه با رشد شدید جمعیت، چشمانداز این بخش را تیره کرده است.
دکتر پرتو در خصوص اقتصاد مواد مخدر افغانستان تصریح میکند که طالبان در دوره جدید رویکرد سختگیرانهتری نسبت به گذشته اتخاذ کردهاند. او با اشاره به فرمان ممنوعیت کشت خشخاش، این اقدام را عاملی در افزایش قیمت مواد مخدر و تغییر جهت تولید به سمت مت آمفتامین میداند. این پژوهشگر تأکید میکند که در شرایط فعلی، اولویت اصلی طالبان نه اقتصاد، بلکه حفظ امنیت و بقاست و عقلانیت اقتصادی آنها نسبت به دوره اول حکومتشان تغییر کرده است.
سعادت شریفی پور پژوهشگر مسائل شبه قاره معتقد است که بخش عمده تولیدات افغانستان در حوزه کشاورزی متمرکز اما این بخش به دلیل روشهای سنتی در باغداری و کشت زمینی، فاقد بهرهوری اقتصادی مناسب است. به گفته وی عدم فرآوری مناسب محصولات کشاورزی و ضعف در ایجاد ارزش افزوده باعث شده درآمد قابل توجهی از این بخش حاصل نشود.
این پژوهشگر مسائل شبه قاره بیان میدارد که تجارت در افغانستان نیز وضعیت مطلوبی ندارد، زیرا عمدتاً بر پایه صادرات مواد خام و اولیه استوار است و نه بر مبنای تولید و ارزش افزوده. او تأکید میکند که بخش صنعت در این کشور بسیار ابتدایی و ضعیف است، که این امر چالشهای جدی برای توسعه اقتصادی ایجاد کرده است.
شریفی پور با استناد به آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران تصریح میکند که در سه سال اخیر، تولید مواد مخدر صنعتی مانند شیشه در افغانستان افزایش یافته است. وی با اشاره به اینکه مواد اولیه این محصولات از خارج وارد افغانستان میشود، معتقد است که با توجه به قدرت بلامنازع طالبان در این دوره، این گروه تنها بازیگری است که میتواند در واردات و هماهنگی تولید این مواد نقش داشته باشد.