گزارش نشست «چیستی، قلمرو و مفهوم اراذل و اوباش»

پدیده «اراذل و اوباش» بهعنوان یکی از معضلات اجتماعی در جوامع مختلف، از جمله ایران از منظر جامعهشناسی، جرمشناسی و مطالعات فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است. این گروهها با رفتارهای خشونتآمیز، قانونگریز و خارج از چارچوبهای هنجاری نظم عمومی را مختل کرده و امنیت و آسایش جامعه را به مخاطره میاندازند. «اراذل و اوباش» نهتنها به دلیل اقدامات تخریبگرایانه و ضداجتماعی خود بلکه به دلیل تأثیرات عمیقشان بر اعتماد اجتماعی، ارزشهای اخلاقی و ساختارهای حقوقی، به یکی از چالشهای پیچیده در مدیریت اجتماعی تبدیل شدهاند. این پدیده که ریشه در عوامل متعدد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد، نیازمند بررسی دقیق و چندجانبه است تا بتوان راهکارهایی مؤثر برای پیشگیری و کنترل آن ارائه داد.
از منظر مفهومی «اراذل و اوباش» به افرادی اطلاق میشود که به دلیل عدم پایبندی به هنجارهای اجتماعی، اخلاقی و قانونی رفتارهایی نظیر خشونت، اخاذی، ارعاب و تخریب را در پیش میگیرند. این گروهها ممکن است بهصورت خودجوش و بدون ساختار سازمانیافته عمل کنند یا در خدمت اهداف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی دیگران قرار گیرند. تنوع در زمینههای فعالیت این گروهها از حضور در خیابانها و ایجاد ناامنی تا مشارکت در فعالیتهای غیرقانونی سازمانیافته یا تحرکات مجازی، نشاندهنده پیچیدگی این پدیده است. عوامل شکلگیری این گروهها، از جمله فقر فرهنگی و اقتصادی، ضعف اجرای قانون، سوءاستفاده نهادهای قدرت و بیتفاوتی اجتماعی به گسترش این معضل دامن زده و آن را به موضوعی چندوجهی تبدیل کرده است.
پیامدهای حضور «اراذل و اوباش» در جامعه فراتر از اختلال در نظم عمومی است. این گروهها با تضعیف اعتماد اجتماعی، فرسایش ارزشهای اخلاقی و به چالش کشیدن اقتدار نظام حقوقی، میتوانند به بحرانهای امنیتی و سیاسی منجر شوند. در ایران مواردی مانند استفاده ابزاری از این گروهها در رویدادهای سیاسی یا بهرهگیری از آنها برای وصول مطالبات مالی غیرقانونی، نشاندهنده ابعاد گسترده این پدیده است. از اینرو بررسی دقیق ویژگیها، علل و پیامدهای این پدیده، همراه با ارائه راهکارهای جامع برای مدیریت آن، ضرورتی انکارناپذیر برای حفظ ثبات و امنیت اجتماعی به شمار می رود.
بر این اساس، مؤسسه هماندیشی جهانی راه برتر(کادراس) نشستی با عنوان «چیستی و قلمرو مفهوم اراذل و اوباش» برگزار نمود. این نشست بهصورت مجازی و در بستر اسکایروم انجام شد و میزبان میهمانان گرامی، دکتر مهدی حسینزاده فرمی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی؛ دکتر حسین نیکوفر، پژوهشگر امنیت بینالملل و مدرس دانشگاه و محمد آخوندپور امیری، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. این نشست با هدف بررسی ابعاد مختلف این پدیده و ارائه راهکارهای علمی و عملی برای مدیریت آن برگزار گردید.
اراذل و اوباش: از ابزار سیاسی تا ناهنجاری محلی
دکتر مهدی حسینزاده فرمی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، در این نشست با اشاره به اهمیت مسئلهیابی در علوم اجتماعی، به تحلیل عمیق پدیده «اراذل و اوباش» بهعنوان یک موضوع بحثبرانگیز در جامعهشناسی پرداخت. وی اظهار داشت که هر پژوهشی در این حوزه باید ابتدا به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که چرا یک موضوع خاص بهعنوان یک مسئله اجتماعی برجسته میشود. در مورد «اراذل و اوباش»، جایگاه این پدیده در مقایسه با سایر آسیبهای اجتماعی نظیر سرقت، قتل، خودکشی یا کودکآزاری نیازمند تبیین دقیق است. دکتر حسینزاده فرمی تأکید کرد که مشخص نیست آیا انتخاب این موضوع از یک ضرورت اجتماعی خاص ناشی شده یا صرفاً به دلیل جذابیت ظاهری آن در فضای رسانهای و عمومی مورد توجه قرار گرفته است. وی همچنین از منظر تاریخی به این موضوع نگریست و خاطرنشان کرد که مفهوم «اراذل و اوباش» در تاریخ ایران اغلب بهصورت گزینشی و بر اساس منافع سیاسی به کار رفته و فاقد تعریف جامعهشناختی مشخصی است. بهعنوان مثال، افرادی مانند شعبان جعفری در جریان کودتای 28 مرداد بهعنوان ابزار سیاسی معرفی شدند و با برچسب «اراذل» مورد نکوهش قرار گرفتند، در حالی که افرادی مانند طیب حاجرضایی گاه با عناوینی چون «شهید» یا «قهرمان» توصیف شدهاند.

وی در ادامه به بررسی این پدیده در دوره معاصر پرداخت و افزود که گزارشهای غیررسمی و فاقد مستندات کافی از استفاده از برخی گروهها برای کنترل یا سرکوب اعتراضات اخیر در ایران مطرح شده است. این گزارشها، هرچند بدون شواهد متقن هستند، پیچیدگیهای مفهوم «اراذل و اوباش» را در فضای سیاسی و اجتماعی کنونی نشان میدهند. دکتر حسینزاده فرمی تصریح کرد که برخلاف جرایم سازمانیافته جهانی که در کشورهای پیشرفته با ساختارهای پیچیده و گردش مالی عظیم همراه است، گروههای موسوم به «اراذل و اوباش» در ایران بیشتر ماهیتی محلی دارند و فعالیتهایی نظیر زورگیری و خفتگیری را در مقیاسی محدود انجام میدهند. وی با ذکر نمونههایی مانند هانی کرده و وحید مرادی، تأکید کرد که این افراد و گروهها تفاوت آشکاری با سازمانهای جرایم سازمانیافته بینالمللی دارند و نمیتوان آنها را در یک سطح ارزیابی کرد. این پژوهشگر همچنین به ادعاهای بدون سند درباره نقش این گروهها در سرکوب اعتراضات خیابانی اشاره کرد و خواستار تحقیقات دقیقتر برای روشن شدن ابعاد این موضوع شد.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی و فرهنگی با اشاره به ویژگیهای ظاهری و رفتاری که اغلب به اشتباه با «اراذل و اوباش» مرتبط دانسته میشوند، اظهار داشت که رفتارهایی مانند موتورسواری پرسرعت در خیابانهای تهران یا ویژگیهایی نظیر خالکوبی و بدنسازی بیشتر بخشی از فرهنگ جوانی و تمایل به جلب توجه و هیجانطلبی هستند تا نشانهای از رفتار مجرمانه سازمانیافته. وی افزود که این ویژگیها در جامعه امروزی ایران بهقدری فراگیر شدهاند که نمیتوان آنها را بهتنهایی بهعنوان معیاری برای شناسایی ناهنجاری اجتماعی در نظر گرفت. دکتر حسینزاده فرمی تأکید کرد که بسیاری از افرادی که خالکوبی دارند یا در باشگاههای بدنسازی فعالیت میکنند، از اقشار مختلف جامعه، از کارگران تا دانشگاهیان، هستند و هیچ ارتباطی با جرایم ندارند. وی همچنین به نقش ناکارآمدی اقتصادی و فقر فرهنگی در بروز ناهنجاریهایی مانند زورگیری و خفتگیری اشاره کرد و بهبود شرایط اقتصادی، ایجاد فرصتهای شغلی برای جوانان و مدیریت فرهنگی را بهعنوان راهکارهایی برای کاهش این مسائل پیشنهاد داد.
دکتر مهدی حسینزاده فرمی در پایان با اشاره به جایگاه این پدیده در مقایسه با سایر مسائل اجتماعی، خاطرنشان کرد که بر اساس پیمایشهای ملی، موضوعاتی مانند فساد مالی کلان و ناکارآمدی اقتصادی اغلب بهعنوان بحرانهای اصلی از سوی مردم مطرح میشوند و وزن پدیده «اراذل و اوباش» در مقایسه با این مسائل کمتر به نظر میرسد. با این حال، وی منکر وجود ناهنجاریهای محلی مانند زورگیری و خفتگیری که بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی دارند، نشد و ریشه این رفتارها را در شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه دانست. این پژوهشگر همچنین بر ضرورت توجه به روندهای نوظهور مانند فعالیت برخی ایرانیان در کشورهای منطقه در زمینههای غیرقانونی و تغییرات جنسیتی در این گروهها، از جمله حضور زنان در نقشهای هماهنگکننده، تأکید کرد. وی خواستار مطالعات عمیقتر در این زمینهها شد و افزود که اگرچه این ناهنجاریها هیچگاه بهطور کامل از بین نمیروند، اما با مدیریت صحیح فرهنگی و اقتصادی میتوان شدت و فراوانی آنها را کاهش داد.
تحلیل جامعهشناختی تحول در مفهوم اراذل و اوباش: نقش عوامل فرهنگی و رسانهای
دکتر حسین نیکوفر، پژوهشگر امنیت بینالملل و مدرس دانشگاه، در این نشست با اشاره به ریشههای تاریخی پدیده «اراذل و اوباش» در ایران، اظهار داشت که این مفهوم از «لوطیگری» سنتی نشأت گرفته که در گذشته با بار ارزشی مثبت همراه بود و افرادی مانند پهلوان تختی بهعنوان الگوهای اخلاقی و حلال مشکلات اجتماعی شناخته میشدند. وی تأکید کرد که عواملی مانند مهاجرتهای گسترده، ضعف مدیریت فرهنگی و کمکاری نهادهای متولی، این مفهوم را به سمت انحراف و رفتارهای نابهنجار سوق داده است. دکتر نیکوفر افزود که آنچه امروز بهعنوان «اراذل و اوباش» میشناسیم، نسخهای تحریفشده از لوطیگری سنتی است که با ارزشهای گذشته تفاوت اساسی دارد.

وی در ادامه به نقش رسانهها و فضای مجازی در شکلگیری تصویر کنونی این گروهها پرداخت و خاطرنشان کرد که فیلمهای فارسی پیش از انقلاب و سریالهای مدرن مانند «پوست شیر» و «یاغی» با ارائه تصویری تلطیفشده از این افراد، به ترویج غیرمستقیم رفتارهای نابهنجار کمک کردهاند. این پژوهشگر افزود که فضای مجازی نیز با برجستهسازی رفتارهایی مانند زورگیری و قمهکشی، افرادی مانند وحید مرادی را بهعنوان الگو برای برخی جوانان مطرح کرده است. دکتر نیکوفر همچنین تصریح کرد که ویژگیهایی مانند خالکوبی که زمانی نشانه لوطیگری بود، امروز به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل شده و نمیتوان آن را صرفاً به این گروهها نسبت داد.
این پژوهشگر امنیت بینالملل با اشاره به عوامل تداوم این پدیده، تأکید کرد که فقر فرهنگی و اقتصادی و ناکارآمدی نهادهای مسئول از دلایل اصلی گرایش به این رفتارها هستند و نبود برنامههای فرهنگی مؤثر باعث بازگشت بسیاری از افراد به فعالیتهای نابهنجار پس از آزادی میشود. وی هشدار داد که اگرچه این گروهها با جرایم سازمانیافته جهانی تفاوت دارند، اما خطر جذب جوانان به فعالیتهای بزرگتر پس از تجربه جرایم کوچک وجود دارد. دکتر نیکوفر در پایان راهکارهایی مانند تقویت بازدارندگیها، آموزش اخلاقی به نسل جوان، نظارت بیشتر بر فضای مجازی، حمایت از خانوادههای آسیبپذیر و ایجاد فضاهای مثبت برای تخلیه هیجان جوانان را برای کاهش این ناهنجاریها پیشنهاد داد.
تحلیل تاریخی و جامعهشناختی اراذل و اوباش: از راهزنان جادهای تا نقش سیاسی
محمد آخوندپور امیری، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران، در این نشست با اشاره به پیچیدگیهای مفهومی پدیده «اراذل و اوباش» در علوم اجتماعی و انسانی، اظهار داشت که این موضوع نیازمند تحلیل دقیق و مفهومشناسی عمیق است. وی توضیح داد که در تلقی عمومی، این اصطلاح اغلب به افرادی از طبقات فرودست و کمبرخوردار جامعه اطلاق میشود که تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی، به رفتارهای خشونتآمیز مانند سرقت، تعرض و ایجاد ناامنی روی میآورند؛ رفتارهایی که با هنجارهای اخلاقی، اجتماعی و قوانین حقوقی در تضاد است. این پژوهشگر افزود که از منظر تاریخی و زبانی، مفهوم «اراذل و اوباش» در طول زمان دچار تحول شده است؛ در قرن نوزدهم، این اصطلاح به راهزنان جادهای اشاره داشت که کاروانها را مورد حمله قرار میدادند، اما با افزایش شهرنشینی و مهاجرتهای گسترده از روستا به شهر در قرن بیستم، این گروهها به کلانشهرها منتقل شدند و تحت تأثیر شرایط روانی و اجتماعی زندگی شهری، ویژگیهای رفتاری متفاوتی از خود نشان دادند.

وی در ادامه به تشریح ویژگیهای این گروهها پرداخت و تأکید کرد که فردمحوری و تمرکز بر منافع شخصی، قانونگریزی و عدم پایبندی به هنجارهای حقوقی، بیهنجاری و مغایرت با ارزشهای اجتماعی، خشونتآمیز بودن اقداماتشان، برهم زدن نظم عمومی، تعلق به طبقات کمبرخوردار، عمومیت رفتارهای نابهنجار و زیست در محیطهای شهری از جمله خصوصیات بارز آنهاست. این پژوهشگر مسائل ایران با اشاره به تمایز این گروهها از گروههای شورشی و تروریستی، خاطرنشان کرد که گروههای شورشی و تروریستی دارای ساختارهای ایدئولوژیکی مشخص، اهداف سیاسی برای براندازی نظام، جمعیتهای گستردهتر و استفاده از سلاحهای سنگین هستند، در حالی که «اراذل و اوباش» عمدتاً با انگیزههای اقتصادی و شخصی عمل میکنند. وی همچنین به استفاده ابزاری از این گروهها در برخی برهههای تاریخی مانند کودتای 28 مرداد 1332 یا برخی اعتراضات خیابانی پس از انقلاب اشاره کرد و افزود که هرچند این گروهها عموماً اهداف سیاسی کلان ندارند، اما گاهی در خدمت مقاصد سیاسی قرار گرفتهاند.
این پژوهشگر مسائل ایران با اشاره به عوامل اجتماعی و روانشناختی مؤثر بر این پدیده، بیان کرد که رشد در محیطهای خانوادگی آشوبناک، تجربه بحرانهای شخصیتی در کودکی، و وضعیت آنومیک (بیهنجاری) در جامعه که ارزشهای اخلاقی، مذهبی و خانوادگی در آن کمرنگ شده، از دلایل اصلی گرایش افراد به رفتارهای مرتبط با «اراذل و اوباش» است. وی افزود که این افراد به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی نامناسب، بهراحتی میتوانند بهعنوان ابزار در خدمت گروههای جرایم سازمانیافته قرار گیرند که از پتانسیل خشونتآمیز آنها برای دستیابی به اهداف اقتصادی کلان بهره میبرند. محمد آخوندپور امیری همچنین به این نکته اشاره کرد که در ایران معاصر، برخی افراد یا گروههای صاحب سرمایه، مانند بازاریان، از این گروهها برای وصول مطالبات مالی خود بهصورت غیرقانونی استفاده میکنند؛ اقدامی که به تضعیف ساختارهای حقوقی و تحقیر نظام قضایی منجر میشود و نشاندهنده ضعف در اجرای قانون است.
وی در پایان سخنان خود با اشاره به پیامدهای اجتماعی و سیاسی این پدیده، به حادثهای که چند ماه پیش در خیابانهای منتهی به کوه دانشگاه رخ داد، پرداخت و اظهار داشت که در این واقعه، دو نفر از «اراذل و اوباش» با تهدید و ضربوشتم یک جوان، کیف و لپتاپ او را سرقت کردند که متأسفانه به مرگ وی منجر شد. این پژوهشگر تأکید کرد که این حادثه، که در محدودهای با اهمیت سیاسی و اجتماعی رخ داد، بازتاب گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی یافت و حتی در سطح بینالمللی مخابره شد، و از یک ناهنجاری اجتماعی به یک بحران امنیتی و سیاسی تبدیل گردید. محمد آخوندپور امیری هشدار داد که عدم کنترل اینگونه ناهنجاریها میتواند پیامی از ضعف حاکمیت در مدیریت نظم و امنیت به گروههای مخالف و شورشی ارسال کند و آنها را به استفاده از ظرفیتهای نظامی برای به چالش کشیدن حاکمیت ترغیب نماید، که در نهایت ممکن است به فروپاشی نظم اجتماعی منجر شود. وی در پایان تصریح کرد که مدیریت این پدیده نهتنها یک ضرورت اجتماعی، بلکه یک آزمون جدی امنیتی برای ساختارهای سیاسی و حاکمیتی به شمار میرود و نیازمند اقدامات فوری و مؤثر است.