اعتیاد؛ بیماری مغزی یا جسمی؟
اعتیاد به مواد دارای ویژگی های شناختی، رفتاری و فیزیولوژیکی کاملاً شناخته شده ای است که علیرغم پیامدهای زیانبار آن فرد را مجبور به ادامه مصرف می کند. دانشمندان دریافتهاند که سوء مصرف مزمن مواد، آناتومی مغز را تغییر میدهد و این تغییرات میتواند حتی ماهها یا سالها پس از اینکه فرد مصرف مواد را متوقف کرده و ادامه داشته باشد. این دگرگونی ممکن است به توضیح اینکه چرا افراد معتاد حتی پس از دورههای طولانی پرهیز از مواد در معرض خطر بالای بازگشت به سوء مصرف مواد هستند و اینکه چرا علیرغم عواقب آن به جستجوی مواد ادامه میدهند، کمک کند. در واقع اعتیاد به مواد مخدر یک بیماری پیچیده است و مشخصه آن میل شدید و گاهی غیرقابل کنترل به مواد همراه با جستجو و مصرف اجباری مواد مخدر است که حتی در مواجهه با پیامدهای ویرانگر ادامه می یابد. اعتیاد بر مدارهای متعدد مغز، از جمله مدارهایی که در پاداش و انگیزه، یادگیری و حافظه و کنترل بازدارنده بر رفتار نقش دارند، تأثیر می گذارد. برخی از افراد بسته به تأثیر متقابل بین ساختار ژنتیکی، سن قرار گرفتن در معرض مواد مخدر و سایر تأثیرات محیطی، نسبت به دیگران در برابر مصرف مواد آسیب پذیرتر هستند. هنگامی که یک فرد در ابتدا شروع به مصرف می کند با اثرات طولانی مدت مصرف مواد بر عملکرد مغز خود آشنایی چندانی ندارد، با گذشت زمان و پس از چند سال مصرف، توانایی انتخاب فرد ضعیف و جستجو و مصرف مواد به اجبار تبدیل می شود، که اغلب از کنترل خود یا قدرت اراده فرد خارج است.
سابقه مصرف مواد مخدر یا الکل ممکن است نیاز به انجام یک ارزیابی جامع را برای تعیین ماهیت و میزان مشکلات سوء مصرف یک فرد، تعیین وجود مشکلات در سایر زمینههایی که ممکن است بر بهبودی تأثیر بگذارد و ایجاد یک برنامه درمانی مناسب را نشان دهد. اختلالات شخصیت و سایر مشکلات سلامت روان میان افراد مبتلاء به اعتیاد امری شایع است؛ از این رو، ارزیابی های جامع باید شامل ارزیابی سلامت روان همراه با برنامه ریزی درمانی باشد.
تحقیقات نشان داده است که دوره های خطر کلیدی در گرایش به سمت مصرف مواد عمدتاً در دوره های گذر یا انتقال زندگی افراد رخ داده است. اولین دوره بزرگ انتقال برای کودکان زمانی است که از محیط امن خانواده جدا و وارد مدرسه می شوند؛ سپس، وقتی از دوره دبستان به راهنمایی میرسند، اغلب موقعیتهای تحصیلی و اجتماعی جدیدی را تجربه میکنند، مانند یادگیری ارتباط با گروه وسیعتری از همسالان. در این مرحله که اوایل نوجوانی است احتمالاً کودکان برای اولین بار با مواد مخدر آشنا می شوند.
وقتی نوجوانان وارد دبیرستان می شوند با چالش های اجتماعی، عاطفی و آموزشی بیشتری مواجه می شوند. در عین حال، آنها ممکن است در معرض دسترسی بیشتر به مواد مخدر، مصرف کنندگان مواد مخدر و فعالیت های اجتماعی مرتبط با مواد مخدر قرار گیرند. این چالش ها می تواند خطر سوء مصرف الکل، تنباکو و سایر مواد را در آنها افزایش دهد. همچنین، یکی از بزرگترین محرکهای بیماریهای همراه سلامت جسمانی، کشیدن سیگار است. این بیماری با بسیاری از شرایط بهداشتی مهم مرتبط است و همچنان عامل اصلی قابل پیشگیری بیماری و مرگ زودرس در ایالات متحده است. برای مثال، اکثریت سرطان ریه و تقریباً یک سوم مرگ و میرهای ناشی از سرطان به سیگار مربوط می شود. اثبات شده کشیدن سیگار خطر ابتلا به دیابت، سرطان کولورکتال، سرطان کبد، پیامدهای نامطلوب سلامتی در بیماران سرطانی ، سل ، آرتریت روماتوئید، التهاب و اختلال در عملکرد ایمنی را افزایش می دهد. مصرف دخانیات همچنین یکی از بیماری های مهم در میان افراد مبتلا به سایر اختلالات مصرف مواد مخدر است و به مشکلات سلامت جسمانی آنها کمک می کند. تخمین زده می شود 77 تا 93 درصد از افرادی که تحت درمان اختلالات مصرف مواد هستند، از تنباکو استفاده می کنند.
افرادی که در تلاش برای بهبودی از اعتیاد به مواد مخدر هستند ممکن است عود یا بازگشت به مصرف مواد مخدر را تجربه کنند. محرک های عود اعتیاد متفاوت است و موارد رایج آن عبارتند از: استرس روانی، ارتباط با همسالان و دوستان مصرف کننده مواد و ورود به موقعیت های اجتماعی مرتبط با مصرف مواد. بر اساس تجربه می توان خطر عود اعتیاد می تواند به سوء مصرف جدی مواد مخدر منجر شود. نظارت بر مصرف مواد مخدر از طریق آزمایش ادرار یا سایر روش های عینی، به عنوان بخشی از نظارت بر درمان مبنایی برای ارزیابی و ارائه بازخورد در مورد پیشرفت درمان شرکت کننده فراهم می کند. همچنین فرصتهایی برای مداخله برای تغییر رفتار غیرسازنده – تعیین پاداشها و تحریمها برای تسهیل تغییر، و اصلاح برنامههای درمانی با توجه به پیشرفت، فراهم میکند.
هر کسی ممکن است در اثر مصرف مواد مخدر دچار مشکلات متعددی شود اما باید دانست آسیب پذیری در برابر اعتیاد به مواد از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در حالی که ژن ها، سلامت روان، خانواده و محیط اجتماعی نقش مهمی در گرایش به مصرف مواد دارند اما عوامل خطری وجو دارند که که آسیب پذیری فرد را برابر سوء مصرف مواد افزایش می دهند که عبارتند از: سابقه خانوادگی اعتیاد، غفلت و تجربیات آسیب زا، اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب، استفاده زودهنگام مصرف برخی مواد اعتیاد آور مانند سیگار و الکل.
مطالعات نشان میدهد که درمانهای رفتاری مانند درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی نه تنها مصرف مواد مخدر را کاهش میدهد، بلکه به کنترل بیماری های جسمی و روانی و در مواردی درمان آنها نیز کمک می کند. همچنین، دارو درمانی اعتیاد نیز خطر ابتلا به ایدز را کاهش می دهد. نتایج تلفیقی از مطالعات متعدد نشان میدهد که درمان با متادون یا بوپرنورفین برای اختلال مصرف مواد افیونی با کاهش 54 درصدی خطر ابتلا به ایدز میان افرادی که مواد تزریقی میکنند، مرتبط است. افراد آلوده به اچ آی وی که مواد مخدر تزریقی مصرف می کنند، زمانی که تحت درمان با متادون قرار می گیرند، احتمال بیشتری دارد که درمان های چند وجهی را شروع کنند و حتی فرایند درمان در آنها نیز متفاوت و امید بخش خواهد بود. از آنجایی که افرادی که مواد تزریقی می کنند نیز شیوع نسبتاً بالایی از بیماری های روانی دارند، تحقیقات نشان می دهد که اعتیاد، مراقبت های روانپزشکی و اچ آی وی کاملاً یکپارچه ممکن است احتمال تبعیت از درمان های چند وجهی را افزایش داده و نتایج سلامتی را بهبود ببخشد.