همبودی میان اختلال سوء مصرف مواد و بیماری های جسمی
معمولاً افراد مبتلا به اختلالات سوء مصرف مواد، از بیماری های جسمی مزمن مانند، درد مزمن، سرطان و بیماری قلبی نیز رنج میبرند. مصرف از مواد مختلف از جمله الکل، هروئین، محرک های تجویزی، مت آمفتامین و کوکائین با افزایش خطر بیماری های قلبی عروقی و قلبی مرتبط است. درد مزمن مشکلی فیزیکی است که رابطه پیچیده ای با اختلالات مصرف مواد، به ویژه سوء مصرف مواد افیونی و اعتیاد دارد. تخمین زده می شود که 10 درصد از بیماران مبتلا به درد مزمن از مواد افیونی تجویزی سوء مصرف دارند. تصور بر این است که درد مزمن و پریشانی عاطفی مرتبط با آن باعث استرس می شوند و مدارهای پاداش مغزی را مختل می کنند و خطر ابتلا به اختلال مصرف مواد افیونی را افزایش می دهد. سوء مصرف مواد افیونی و اعتیاد مشکلات جدی بهداشت عمومی است که تنها در سال 2016 منجر به مرگ بیش از 42000 نفر شده است. میزان بالای سوء مصرف مواد افیونی در میان بیماران مبتلا به درد مزمن، نیاز به غربالگری و آموزش دقیق قبل از درمان و همچنین نظارت مداوم برای ایمنی و اثربخشی در هنگام مصرف از داروهای مخدر برای درمان درد را برجسته می کند.
یکی از بزرگترین محرکهای بیماریهای همراه سلامت جسمانی، کشیدن سیگار است. این بیماری با بسیاری از شرایط بهداشتی مهم مرتبط است و همچنان عامل اصلی قابل پیشگیری بیماری و مرگ زودرس در ایالات متحده است. برای مثال، اکثریت سرطان ریه و تقریباً یک سوم مرگ و میرهای ناشی از سرطان به سیگار مربوط می شود. اثبات شده کشیدن سیگار خطر ابتلا به دیابت، سرطان کولورکتال، سرطان کبد، پیامدهای نامطلوب سلامتی در بیماران سرطانی ، سل ، آرتریت روماتوئید، التهاب و اختلال در عملکرد ایمنی را افزایش می دهد. مصرف دخانیات همچنین یکی از بیماری های مهم در میان افراد مبتلا به سایر اختلالات مصرف مواد مخدر است و به مشکلات سلامت جسمانی آنها کمک می کند. تخمین زده می شود 77 تا 93 درصد از افرادی که تحت درمان اختلالات مصرف مواد هستند، تنباکو مصرف می کنند.
علاوه بر اثرات مستقیم، اختلالات مصرف مواد می تواند تأثیر منفی غیر مستقیم بر مدیریت وضعیت جسمی افراد داشته باشد. به عنوان مثال، افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد کمتر به برنامه های درمانی خود پایبند هستند یا به طور منظم دارو مصرف می کنند که همین امر روند بیماری آنها را بدتر می کند. علاوه بر این، مصرف مواد می تواند اثربخشی داروها را بر روی بدن افراد کاهش دهد.
استفاده از مواد همچنین خطر انتقال بیماری های عفونی از جمله HIV و ویروس هپاتیت C (HCV) را افزایش می دهد. این افزایش خطر مربوط به مصرف مواد مخدر تزریقی و افزایش رفتارهای جنسی پرخطر مرتبط با مصرف مواد است. از آنجایی که اچ آی وی، مصرف مواد مخدر و اعتیاد به طور جدایی ناپذیری مرتبط با هم هستند، توجه به استراتژی اجرای آزمایش HIV در مراکز درمانی که همزمان مشکل اعتیاد و بیماری های جسمی و روانی افراد مراجعه کننده را درمان می کند می تواند به کاهش انتقال ایدز کمک کند.
مطالعات نشان میدهد که درمانهای رفتاری مانند درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی نه تنها مصرف مواد مخدر را کاهش میدهد، بلکه به کنترل بیماری های جسمی و روانی و در مواردی درمان آنها نیز کمک می کند.همچنین، دارو درمانی اعتیاد نیز خطر ابتلا به HIV را کاهش می دهد. نتایج تلفیقی از مطالعات متعدد نشان میدهد که درمان با متادون یا بوپرنورفین برای اختلال مصرف مواد افیونی با کاهش 54 درصدی خطر ابتلا به HIV در میان افرادی که مواد تزریقی میکنند، مرتبط است. افراد آلوده به اچ آی وی که مواد مخدر تزریقی مصرف می کنند، زمانی که تحت درمان با متادون قرار می گیرند، احتمال بیشتری دارد که درمان های چند وجهی را شروع کنند و حتی فرایند درمان در آنها نیز متفاوت و امید بخش خواهد بود. از آنجایی که افرادی که مواد تزریقی می کنند نیز شیوع نسبتاً بالایی از بیماری های روانی دارند، تحقیقات نشان می دهد که اعتیاد، مراقبت های روانپزشکی و اچ آی وی کاملاً یکپارچه ممکن است احتمال تبعیت از درمان های چند وجهی را افزایش داده و نتایج سلامتی را بهبود بخشد.
اگرچه شواهد نشان می دهد که نیاز به درمان جامع و یکپارچه برای پیگیری بیماری های جسمی همراه با اختلال سوء مصرف مواد همواره وجود دارد اما تحقیقات نشان می دهد که تنها حدود 18 درصد از برنامه های درمانی ملی و 9 درصد از برنامه های سازمان های درمانی حوزه سلامت جسم و روان، ظرفیت ارائه خدمات به بیماران مبتلا به بیماری های دوگانه را دارند. ارائه چنین درمانی به چند دلیل می تواند مشکل ساز باشد.
در ایالات متحده، اغلب این نوع درمان از سیستم مراقبت های بهداشتی عمومی حذف می شود. پزشکان مراقبت های اولیه اغلب در خط مقدم درمان اختلالات روانی همراه با اعتیاد هستند تا اختلالات جسمی.و علاوه بر این سیستم درمانی تخصصی سلامت روان معمولاً فقط به بیماریهای روانی شدید رسیدگی میکند، در حالی که درمان دارویی معمولاً توسط یک سیستم درمانی جداگانه باید ارائه شود. به طور معمول، هیچ یک از این سیستم ها دارای تخصص کافی برای رسیدگی به طیف کامل مشکلات ارائه شده توسط بیماران با تشخیص دوگانه نیستند.
بسیاری از افرادی که از درمان بهره مند می شوند تحت پیگرد سیستم عدالت کیفری هستند. تخمین زده می شود که حدود 45 درصد از افراد در زندان ها و زندان های ایالتی و محلی دارای یک مشکل سلامت روان و سلامت جسم به همراه مصرف مواد یا اعتیاد هستند. با این حال، خدمات درمانی کافی برای اختلالات مصرف مواد مخدر و سایر بیماری های روانی و جسمی اغلب در این در دسترس نیست. درمان اختلالات همراه می تواند نه تنها بیماری های جسمی و روانی فرد دارای اختلال سوء مصرف را مدیریت کند، بلکه پیامدهای اجتماعی منفی را با کاهش بازگشت به رفتار مجرمانه و حبس مجدد کاهش می دهد.
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.