استراتژی دولت کانادا در قبال معتادان خیابانی

مشکلات مربوط به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی مانند عوامل فردی البته در تمایز با عوامل محیطی, اجتماعی و ساختاری, معمولاً با بیخانمانی در ارتباط است. در بسیاری از موارد این مشکلات نیروی محرک قوی برای بیخانمانی به حساب میآید. در واقع مصرف مواد و پیامدهای متعاقب آن باعث افزایش آسیبپذیری فرد در برابر بیخانمانی میشود. تخمین زده میشود مصرف مواد بیش از یک پنجم جمعیت کانادا را تحت تاثیر قرار داده و در بین افراد بیخانمان شایعتر است. از این رو در سال 2019 «استراتژی بیخانمانان کانادا»[1] با هدف پیشگیری و کاهش بیخانمانی در سراسر کانادا در دستور کار قرار گرفت.
گفتنی است استراتژی بیخانمانان کانادا از ابتکاراتی مانند شمارش هماهنگ ملی حمایت میکند؛ در این روش که یکی از بهترین روشهای تعیین پیشرفت در شناسایی افراد بیخانمان به شمار میرود, به عنوان مثال در یک روز خاص تعداد خیابان, تعداد بیخانمانها و ارزیابی نیازهای خیابانی, تعداد افراد بیخانمان را در یک روز خاص مشخص میکند که با گرفتن تصویر لحظهای از وضعیت موجود اطلاعات جامعی به دست میآید. اطلاعات به دست آمده از نتیجه انجام این طرح در سراسر کانادا نشان میدهد سوء مصرف مواد مخدر مهمترین دلیل بیخانمانی است.
تقریباً نیمی از کسانی که بیخانمانی را در شمارش هماهنگ ملی استراتژی کانادا گزارش دادهاند, جوانی را شروع بیخانمانی خود عنوان کردهاند. به عنون مثال در تورنتو شیوع مصرف مواد مخدر در بین افراد بیخانمان بسیار زیاد است. به ویژه مصرف کوکائین بسیار شایع است و مصرف دائمی ماریجوانا بعد از قانونی سازی تقریباً سه برابر بیشتر شده است.
میزان بالای مصرف مواد میان افراد بیخانمان در کانادا ناشی از چندین فرایند است که دو نتیجه مهم را رقم زده است؛ اول اینکه, مصرف مواد مخدر عاملی مهم در بیخانمانی افراد ست و دوم, مصرف مواد یک عامل خطر برای طولانی مدت شدن بیخانمانی به شمار میرود. بنابراین مصرف مواد مخدر بیخانمانی را در ایالت تورنتو کانادا افزایش داده است.
در کانادا مصرف انواع مواد در چارچوب سیاستها و راهبردهای ویژهای قابل تعریف است, به این معنی که مصرف برخی از مواد مانند سیگار, برخی داروهای تجویزی و کانابیس قانونی هستند, در حالی که برخی دیگر غیرقانونیاند. در نتیجه انجام برنامههای کاهش آسیب را در این کشور با مشکل ویژهای روبرو کرده است. افرادی که در خیابان زندگی و معتاد نیز هستند, با مخاطرات زیادی روبرو هستند که یکی از آنها اشتغال و مسکن است. فراوانی چنین مشکلاتی در این کشور نشان دهنده قابلیت اجرای برنامههای کاهش آسیب برای افرادی که تمایل به درمان اعتیاد خود ندارند میباشد, مشکلی که امروزه بسیاری از معتادان بیخانمان کانادایی با آن روبرو هستند عدم اجرای دقیق برنامههای کاهش آسیب و و مسکن حمایتی باثبات است, امری که به ویژه از سال 2019 در چارچوب استراتژی بیخانمانان کانادا بسیار بدان توجه شده است.
در چارچوب این استراتژی ایجاد مسکن موقت به عنوان روشی موثر برای حل مشکلات معتادان خیابانی شناخته میشود که ارائه این خدمات اغلب از طریق سرپناههای اضطراری و امکانات بازیابی حمایتی ارائه میشود. اما نکته مهم این است که این خدمات به معتادانی که در روند درمان و بهبودی قرار گیرند ارائه میشود و تاکنون نتیجه این طرح نشان از شکست آن دارد, چرا که بسیاری از معتادان تمایل به درمان ندارند. حتی دیده شده افرادی هم که اعتیاد خود را ترک کردهاند پس از بهبودی از بیمارستان با مراکز درمانی, همچنان جایی برای زندگی ندارند, وضعیتی که بهبودی آنها را با چالش مهمی روبرو کرده است.
تا سال 1908 مصرف انواع مواد, دخانیات و مشروبات الکلی غیرقانونی در کانادا بود. از دهه 1850 به بعد مهاجران چینی دسته به دسته به بریتیش کلمبیا ( غربیترین استان کانادا) آمدند و به صورت گسترده در اطراف جوامع زندگی خود انبارهای تریاک ایجاد کردند. کارفرمایان کانادایی مهاجران چینی را منبع ارزان نیروی کار میدانستند و نیز مصرف تریاک یکی دیگر از راههای کسب درآمد مالیاتی بود که دولت از سال 1871 مالیات بر کارخانههای تولید تریاک وضع کرده بود. با این حال از سال 1880 که کاناداییها توانایی مبارزه با نیروی کار ارزان چینی را نداشتند, دست به شکایت و نارضایتی زدند و با مهاجرت کارگران ژاپنی و ضع بدتر شد و موجی از تظاهراتها بر علیه کارگران آسیایی به راه افتاد. با گسترش دامنههای تظاهرات به ویژه در ونکور در سال 1907 مکنزی کینگ[2] معاون وزیر کار وقت کانادا به بریتیش کلمبیا سفر کرد و با دو تاجر تریاک صحبت هایی داشت. کینگ که نگران افزایش تعداد مصرف کنندگان تریاک در سال 1908 دولت قانون تریاک را تصویب کرد, به این معنا که واردات, تولید, نگهداری و فروش تریاک را جرم تلقی کرد, در همان سال نیز استفاده از کوکائین در داروها ممنوع شد و شرکتهای دارویی ملزم شدند تا در صورت وجود هروئین, مورفین و یا تریاک در داروهای خود, محتویات آن را به صورت یک برچسب بر روی داروی خود لیست کنند.
بنابراین جرمانگاری استفاده از مواد مخدر در کانادا هر چند موضوعی متاخر است, اما بنیادهای فکری و اجتماعی این موضوع بر اساس قضاوتهای اخلاقی و عقاید نژادپرستانه در مورد گروههای خاصی از مردم مانند مهاجران آسیایی بوده است نه بر اساس ارزیابیهای علمی آسیبشناسانه.
تحولات قوانین مخدری کانادا:
1911: بازبینی قانون تریاک و اعمال مجازاتهای سختتر برای مصرفکنندگان که مجازات حبس از آن دسته است؛
1961: تشدید جرمانگارانه بودن مصرف مواد و توجه جدی به ارتباط بین مصرف مواد و تاثیر آن بر سلامت عمومی؛
1996: تصویب قانون کنترل مواد و مصرف آن و رد درخواست کارشناسان مبنی بر حذف مجازاتهای شدید برای نگهداری مواد مخدر و قانونی بود مصرف شخصی کانابیس؛
2017: تصویب قانون مصرف برخی از مواد مانند کانابیس؛
2018: اصلاح قانون جزا در مورد مصرف غیر دارویی کانابیس.
تاریخچه استراتژیهای مخدری کانادا:
1987: انتشار استراتژی مخدری دولت فدرال یا همان رویکرد چار ستونی (شامل پیشگیری, کاهش آسیب, درمان و اجرا) و صرف بودجه مخدری فدرال در راه اجرای این استراتژی؛
2007: انتشار استراتژی ملی مبارزه با مواد مخدر که باعث اجرای سیاستهای کاهش آسیب و افزایش تمرکز برای اجرای دقیق قانون شد. حداقل مجازات اجباری برای جرایم جزئی مواد مخدر و ایجاد کمپین آموزش عمومی ویژه پیشگیری از مصرف میان جوانان بخشی از استراتژی جدید بود؛
2016: به روزرسانی استراتژی چهار ستونه مبارزه با مواد مخدر.
همچنین در نظام کیفری کانادا, دادگاههای درمان محور مواد مخدر به صورت رسمی فعالیت میکنند که در آن قضات, وکلا و مشاوران با یکدیگر همکاری میکنند تا مبتلایان به اختلالات مصرف مواد را به مشارکت با سیستم عدالت کیفری ترغیب و آنها را به سمت درمان و سایر حمایتهای اجتماعی سوق میدهند. اهداف اصلی این دادگاهها عبارتند از: کاهش مصرف مواد؛ کاهش هزینههای سیستمی مجازات و تعقیب معتادان و پیشگیری از تکرار جرم است. این دادگاهها معمولاً به مجرمان معتادی که مرتکب جرایم غیر خشونتآمیز شدهاند, خدمات ارائه میدهند. مصرف کنندگان مواد برای دریافت این خدمات باید در برنامه درمان اعتیاد شرکت کرده, تحت آزمایش تصادفی مصرف مواد قرار گیرند و به طور منظم جهت پیشرفت وضعیت درمان فرد توسط قاضی در دادگاه حضور یابند.
بررسی دادگاههای درمان محور در کانادا و ایالات متحده نشان از موفقیت آنها در کاهش میزان تکرار جرم در مقایسه با مجازاتها و رفتارهای سنتی سیستم عدالت کیفری داشته است. یک بررسی نشان میدهد, افرادی که به طور فعال در برنامههای این دادگاهها شرکت کردهاند و حتی تا حدودی مصرف مواد را ادامه دادهاند, میزان تکرار جرم در آنها کاهش داشته است. اما یکی از نگرانیهای عمده دادگاههای درمان محور مخ9دری در کانادا, مشکل تامین بودجه است. بین سالهای 2006 تا 2014 هیچگونه افزایش بودجهای برای این دادگاهها اعمال نشده و این منجر به کاهش تعداد متخصصان و پشتیبانان تمام وقت اعتیاد برای ارائه خدمات درمانی به میزان 35 درصد شده است. همچنین میزان معتادان حاضر یافته در این دادگاهها کاهشی 20 درصدی داشته است.
پینوشتها
[1] Canada’s Homelessness Strategy
[2] Mackenzie King
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.