راههای غلبه بر شخصیت اعتیادآور
همواره گفته میشود یکی از راههای شکلگیری و نهادینه شدن ویژگیهای شخصیتی افراد، به مدل تفکر آنها برمیگردد. در واقع تجربه ثابت کرده که طرز فکر افراد در بلند مدت بر شخصیت فرد اثر میگذارند و باعث شکلگیری عادتها یا رفتارهایی نسبتاً ثابت در فرد میشوند. بنابراین ایجاد تغییرات پایدار در نوع رفتار و گفتار فرد، مستلزم تغییر دیدگاهها و تفکرات اوست. اساساً یکی از دلایل شکلگیری اندیشههای سمی، بدون پایه و اساس، غیر منطقی و غیرعلمی در ذهن افراد، عدم برخورداری از هنر شفاف اندیشیدن است. فقدان این توانایی میتواند حتی افراد را به سوی شکلگیری شخصیتهای مخرب همچون شخصیت اعتیادآور سوق دهد. در این راستا میکوشیم راهکارهایی برای غلبه بر شخصیت و تفکر اعتیادآور ارائه کنیم که برای همه اعضای جامعه قابل فهم و استفاده باشد.
- پرهیز از مطلق گرایی
یکی از ویژگیهای فکری که در بیشتر افراد مصرف کننده مواد مخدر دیده میشود «مطلقگرایی» است. معتادان معمولاً همه پدیدهها را یکدست میبینند، یا سیاهِ سیاه و یا سفیدِ سفید. در واقع کمتر معتادی را میتوان یافت که تفکر یکدستساز و مطلقگرا نداشته باشد. این مطلقگرایی در حوزههای مختلف و با مصادیق زیادی معنا پیدا میکند و معمولاً باعث میشود که در طول زمان رفتار و افکار فرد بدتر و خطرناکتر شود. مثلاً اگر چنین افرادی در گذشته با یکی از اعضای خانواده خود دچار اختلافی شده باشند یا مثلاً به دلیل اعتیاد وی روابط میان او و اعضای خانواده دچار مشکل شده باشد، به این اختلاف به صورت مطلق و مسئله ای غیر قابل حل و فصل شدن نگاه میکنند. همچنین روی دیگر این سکه را میتوان در اعتماد حداکثری به برخی از دوستان این افراد دید. آنهم دوستانی که احتمالاً در گرفتار شدن فرد در بند اعتیاد نقش داشتهاند. در این زمینه باید به افراد آموزش داد که مسائل را «صفر و صدی» نبینند و پدیدههای مختلف را به صورت کامل و دقیق مورد بررسی قرار دهند. برای مثال تقریباً در بیشتر مواردی که میان افراد مختلف اختلافی به وجود آمده هر دو طرف مسئول بخشی از تقصیرات هستند و کمتر پیش میآید که یکی از دو طرف کاملاً مبرا از تقصیر باشد.
- عقلانی سازی اعتقادات
در بسیاری از موارد به دلیل عدم آشنایی افراد متوسط جامعه با هنر شفاف اندیشیدن، بدون توجه به منبع یک گزاره و نیز راستیآزمایی آن، آن را میپذیرند و حتی ممکن است خود با تعریف کردن آن برای دیگران در ترویج این دست مطالب و شایعات موثر واقع شوند. برای نمونه این برداشت که «خودم همهچیز را میدانم» یا «خودم توانایی تشخیص مطالب درست را از مطالب نادرست دارم». یا به طور مستقیمتر در حوزه اعتیاد این برداشت که «گل (ماری جوانا) اعتیادآور نیست» یا این گزاره قدیمیتر که «مصرف تریاک دردها را تسکین میدهد». از جمله موارد دیگری میتوان به «تأثیر منفی مصرف نیکوتین بر وزن» اشاره کرد.
برای به دام نیوفتادن در این خصوص لازم است با هر گزارهای که روبرو میشویم (چه در زمینه اعتیاد و چه در سایر زمینهها)، حتماً به این موضوع فکر کنیم که آیا این جمله منطقی و عقلانی است یا خیر؟ راه اینکه بفهمیم یک گزاره تا چه اندازه درست و دقیق است، تحقیق کردن درباره منبع آن و ادله احتمالی پشتوانه آن است. اگر محرز شود که یک دیدگاه بدون پشتوانه است، نه تنها نباید نسبت به آن اصرار به خرج دهیم بلکه باید جلوی ترویج شدن آن را نیز بگیریم.
- درک جایگاه خود در نظام هستی
هر فرد به عنوان یک انسان، ذاتاً دارای ارزش است. انسانها در نظام هستی به مناسبت جایگاه علمی، اخلاقی، اقتصادی و … از یکدیگر متفاوت هستند. در بیشتر مکاتب فکری اراده انسانها در طول اراده خداوند دانسته میشود. بدین معنا که انسان بر سرنوشت خود حاکم است و خود تصمیم میگیرد زندگی خود را صرف چه اموری سازد. معمولاً هیچکس نمیتواند ادعا کند که هیچ تاثیری بر سرنوشت خود ندارد. در بسیاری از افرادی که بعدها به مصرف مواد رویآورده اند این تصور باطل که هیچ تأثیری بر سرنوشت خود ندارند دیده میشود. بنابراین شناخت نظام هستی و جایگاه خود در این نظام نخستین گام در داشتن تفکر عقلانی خواهد بود.