رویکرد عصب شناختی نسبت به اعتیاد
مشکلات بیشماری در مورد مدل بیماری مغزی وجود دارد. در ظاهر این مدل به ما این را القا می کند که مغز مهمترین سطح و مفیدترین سطح تحلیل فهم و درمان اعتیاد است. گاهی حتی مدل بیماری مغزی بهسادگی معادل قرارگرفتن اعتیاد با یک بیماری نورولوژیکی شده است.[۱] چنین عصب محوری دارای پیامدهای بالینی وکلینیکی است و یکی از آنها بیاهمیت کردن دلایل اجتماعی و روانشناسی است که زمینه های مصرف مواد را معمولاً فراهم می کند.
بهبود پروژهای است برای قلب و ذهن. نه فرد و نه ذهن خودگردان او عامل بهبودی است. بهطور خاص، الکلی های گمنام شاید نهادی باشد که بیش از سایرین مسئول ترویج عمومی کردن ایده «اعتیاد یک بیماری است» است و و از این ترم به عنوان استعارهای برای از دست دادن کنترل بهره می برد. این نهاد در دهه ۱۹۳۰ در کاربرد واژه «بیمار» بسیار حساس بود چرا که آنها فکر می کردند این مفهوم اهمیت مهم رشد فردی و ایجاد صداقت و فروتنی برای رسیدن به ترک اعتیاد را نادیده می گیرد.[۲]
روایت بیماری مغزی زبان نادرستی را برای توصیف چنین شرایطی همانند شیزوفرنی یا اسکلروز چندگانه یا دیگر مشکلات عصبی مغزی انتخاب کرده است، که نه بیمار در بوجود آوردن آن نقشی داشته و نه با میل بیمار رو به بهبودی میگذارد. این باعث شکل گرفتن امید واهی است که شرایط اعتیاد کاملاً قابل تغییر به یک معالجه پزشکی (بسیار شبیه آنتی بیوتیک). درنهایت اینکه، خواهیم دید این مدل نقش بسیار گسترده عاملیت فرد در شروع سیکل مصرف و لغزش مصرف را نادیده می گیرد و کنار می گذارد.
معتادانی که قصد ترک اعتیاد دارند در اغلب مواد نیازمند مراوده با افراد جدید غیر مصرف کننده و هوشیار هستند شرایط جدیدی که بهسلامت مسیر کار تا خانه را بروند و گذرشان به موادفروشی نیافتد یا پول تو جیبی خود را به دست همسران شان بسپارند تا از سر مواد در نیاورد. معلمی که سعی می کرد کوکائین را ترک کند تصمیم گرفت در کلاس درس ازبدست گرفتن گچ سفید تخته که او را به یاد پودر سفید کوکائین می انداخت اجتناب کند، و بهجای تخته گچی از وایت برد استفاده می کرد. یک کارشناس بانک که مصرف کننده تزریقی معجون سپیدبال (ترکیب هروئین و کوکائین) تصمیم به پوشیدن پیراهن آستین بلند گرفت تا رد تزریق ها را بپوشاند. سیگاری ها هم برای ترک اعتیاد خود معمولا نشانه های مختلفی را یا از بین می برند یا عادات گذشته را ترک می کنند مثلا اینکه از تشستن های طولانی پشت میزناهارخوری اجتناب می کنند، همه فندک ها را از داخل خانه یا اتوموبیل خود بردارند و کارهای مشابه می کنند.
«توماس شلینگ»، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۵، نام این اقدامات تنظیم کننده هدفدار را نوعی «خودباوری» می گذارد.[۳] یکی از بزرگترین اسطورههای خودباوری اودیسه است. برای نشنیدن صدای پری های دریایی که صدای اغوابرانگیزشان ملوانان را به مرگ می کشاند او به سربازان خود آموزش داد تا با خود را به لنگر کشتی بچسبانند.[۴] یکی از شاعران رمانتیک انگلیسی به نام ساموئل تیلور کلریج که در عین حال مصرف کننده تریاک نیز بود، نیز گفته می شد با بهخدمت گرفتن فردی که مانع از رفتن او به داروخانه بشود، سعی می کرده است رفتار خود را کنترل کند و تریاک نخرد.[۵] امروز افراد می توانند از خدمات مراکزی برای کمک به آنها در ترک اعتیاد بهره ببرند. این مراکز می توانند خدمات مراقبتی از آنها را فراهم کنند، از آنها آزمایش ادرار بگیرند، یا مجموعه ای از شواهد را برای شرکت در جلسه معتادان گمنام جمع آوری کنند، یا به آنها در رفتن به جلسات درمانی یاری برسانند و گزارش وضعیت ماهانهای را برای شان فراهم کنند(این می تواند اخبار خوب یا بد باشد) یا می تواند این گزارش ها را به والدین، همسر یا رئیس شان ارائه دهند.[۶]
بعضی از معتادان خودشان دست به طراحی تنظیم مکانیسم های بازدارندگی خودشان میزنند. گروه دیگر نیاز به درمانگر دارند : کسانی که به آنها بیاموزد خودشان را بشناسند و سرنخ های پیش بینی کننده را که می تواند موجب برانگیختگی میل دوباره مصرف مواد در آنها بشود، شناسایی کنند. فراتر از سه گانه کلاسیک مردم، مکان و چیزها آنها در می یابند که شرایط درونی آنها مثل استرس، حال ناخوش یا خستگی می تواند به مصرف و برانگیختگی مصرف دامن بزند.[۷]
در جریان بهبودی مدیریت مسائلی که برانگیزاننده ولع مصرف هستند، بسیار مهم است، اما همیشه کافی نیست. یکی دیگر از مسائلی که در برانگیختن معتادان به مصرف مواد یا الکل مهم است،این است که مصرف مواد خود هدف مهمی را دنبال می کند. بطور مثال، کارولین کنپ در کتاب خود به نام «خاطرات نوشیدن»؛ داستان عشقی توضیح می دهد که او چگونه نزدیک به دو دهه از زنگی خود را به عنوان یکی الکلی گذرانده است: معمولاً الکل می نوشیم تا ترس هایمان را فروبنشانیم یا اضطرابمان، تردیدها یا خاطرات آزار دهنده و خودخواهیهایمان را از بین ببریم.[۸] کنپ اصرار به نوشیدن را معادل و هم پای نیاز به نوشیدن توصیف نمیکند. او نمی گوید که معتاد به الکل توسط میلی عجیب دستکاری می شود بلکه توضیح می دهد که امری عجیبی در درون فرد می پیچد و او را به مصرف ترغیب می کند. برای توصیف این وضعیت در مورد کنپ باید گفت که این بطور خاص تاثیر نوشیدن های مداوم در مغز اوست که تهدید واقعی برای سلامت او را محو می کند: کنپ دچار عذاب استفاده از الکل است و درعین حال «خود» هوشیاری دارد.
نمایشنامه نویس جری ستال نویسنده «نیمه شب همیشگی»، به نوعی فراموشی شگفت انگیز آرام بخش دست یافته است. اما زمانی که مواد را ترک کرد، نقطه ضعف هایش همانند زخم به جا مانده از جراحی تازه سر برآورد. خودش در تحلیل زندگی اش می نویسد: «هر چیز خوب بدی مرا به دهه ها قبل برمیگرداند که درگیر سوزن و سرنگ بودم یا سالهای قبل از اینکه هر چیزی را از کوکائین گرفته تا رمیلار[۹] یا حشیش یا ال اس دی تا متامفتامین مایع تزریق می کردم، زندگی ام مابین این واقعیت فراموش شده تا زنده و آگاه شدن گذشت.[۱۰] وضعیت های منفی که ما معمولا به آنها ارجاع می کنیم، معمولا مشکلاتی که ما در مورد استرس، خلق بد یا اصطراب داریم را بطور خاص پنهان می کند. مطمئنا استفاده مجدد از الکل یا کوکائین، می تواند اختلالات افسرگی یا اضطراب ما را در دراز مدت تشدید کند[۱۱] اما در کوتاه مدت، مصرف کننده همیشه احساس آرامش و تسکین می کند. با توجه به مشکل «کاهش ارزش سریع»[۱۲] از اختلالات تکانشی، در میان معتادان، عجیب نیست که مصرف کنندگان با خودشان به قیمت خود آینده روبرو میشوند.
پینوشتها
[۱] . American Society of Addiction Medicine. Public Policy Statement: Definition of Addiction (2011). Available from: http://www.asam.org/advocacy/find-a-policy-statement/view-policy-statement/public-policy-statements/2011/12/15/the-definition-of-addiction
[۲] . Kurtz E. Alcoholics Anonymous and the Disease Concept of Addiction (2000). Available from: http://ebookbrowse.com/ernie-kurtz-aa-the-disease-concept-of-alcoholism-pdf-d168865618
[۳] . Schelling TC. The intimate contest for self-command. Publ Interest (1980) 60:94–۱۱۸٫
[۴] . Fagles R. trans. The Odyssey of Homer. New York: Penguin Books (1997). p. 272–۳٫
[۵] . Clark D. Historical Perspectives: Opium, Morphine, and Heroine, Wired into Recovery (2003). Available at: http://wiredintorecovery.org/articles/entry/8932/historical-perspectives-opium-morphine-and-heroin/
[۶] . Southwest Associates. How Interventions Work (0000). Available from: http://www.southworthassociates.net/interventions/how-interventions-work
[۷] . Khantzian EJ, Albanese MJ. Understanding Addiction as Self Medication:Finding Hope Behind the Pain. Lanham, MD: Rowman and Littlefield (2008).
[۸] . Knapp C. Drinking: A Love Story. Dial Press (1997). 267 p.
[۹] .Romilar
[۱۰] . Stahl J. Permanent Midnight. Los Angeles: Process (2005).
[۱۱] . Lingford-Hughes A, Potokar J, Nutt D. Treating anxiety complicated by substance misuse. Adv Psychiatr Treat (2002) 8:107–۱۶٫ doi:10.1192/apt.8.2.107
[۱۲].Steep discounting