ناکارآمدی جنگ با مواد در آمریکا

ایالات متحده آمریکا یکی از کشورهای درگیر با مصرف مواد در جهان شناخته میشود؛ اعتیاد میلیونها نفر در این کشور به مصرف انواع مواد سالیانه حدود نیم تریلیون دلار هزینه برای این کشور به همراه داشته است. بر اساس آمارها تعداد کسانی که از اعتیاد رنج میبرند به مراتب بیشتر از مبتلایان به بیماری سرطان است و از هر ۱۰ فرد معتاد تنها یک نفر تحت درمان قرار میگیرد. به نظر میرسد شیوع روز افزون مصرف انواع مواد به نوعی بحران بزرگ اخلاقی تبدیل شده، موضوعی که سیاستمداران آمریکایی چارهای جز مبارزه با آن نیافتهاند. بررسی راهبردهای ملی ایالات متحده آمریکا در مبارزه با مواد نشان میدهد، از دهه هفتاد میلادی که آمریکا با افزایش مبتلایان مصرف مواد روبرو شد، لزوم تغییر روشهای مبارزه با مواد مورد توجه قرار گرفت. آنچه از استراتژیهای آمریکا همواره در خصوص بحران اعتیاد و قاچاق آن در ذهن متبادر میشود، عبارت آشنای «جنگ با مواد[۱]» است. اما سوال مهم و اساسی این است که آیا استراتژی جنگ با مواد در کاهش اعتیاد در آمریکا موثر بوده است؟
استراتژی جنگ علیه مواد در آمریکا باری اولین بار توسط نیکسون رئیس جمهور وقت در سال ۱۹۷۱ مطرح شد؛ نیکسون معتقد بود سوء مصرف مواد دشمن شماره یک آمریکا است و بنابراین، جنگ علیه مواد باید بر هر دو مسئله تقاضا و عرضه متمرکز شود. یعنی علاوه بر ممنوعیت و ریشهکنی مواد باید برنامههای وسیع درمانی نیز اجرا شود؛ اما در عمل بیشتر تلاشها معطوف به مقابله با عرضه بود تا کاهش تقاضا. اعلان جنگ علیه مواد در این دوره در عمل منجر به نتایج نامطلوبی بهویژه افزایش چشمگیر شمار زندانیان از ۵۰۰۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۸۰ به بیش از ۴۰۰۰۰۰ در سال ۱۹۹۷ شد[۲]. نتایج این استراتژی نشان داد نه تنها ریشهکن سازی مواد محقق نشد بلکه با افزایش چشمگیر مصرف مواد و مشروبات الکلی تغییر در این استراتژی نیز احساس شد.
همچنین، سیاست کارتر در بین سالهای ۱۹۷۷-۱۹۸۱ نیز بر ممنوعیت و ریشهکن سازی استوار بود. در این دوره نیز با افزایش مصرف کوکائین از ۲۵ تن به ۱۳۷ تن و به دلیل ارتباط آن با ماریجوانا، برنامه قانونمندسازی ماریجوانا از دور خارج شد. بعد از کارتر، ریگان رییس جمهور وقت آمریکا سیاست ریشهکنی را مانند قبل ادامه داد، در واقع اگر در دوره نیکسون به سیاست کاهش تقاضا اشاره شده بود، سیاست ریگان در جنگ با مواد تنها به حوزه مقابله با عرضه محدود شده بود؛ به گونهای که هزینه این اقدامات از ۴۳۷ میلیون دلار دوره کارتر به ۱٫۴ میلیارد دلار در دوره اول ریگان رسید، این امر در حالی بود که هزینه مربوط به آموزش، پیشگیری و درمان و توانبخشی با کاهش مواجه شده بود. در دوره کلینتون نیز همان سیاست جنگ علیه مواد ادامه داشت، اما در این دوره برنامههای پیشگیری، درمان و توانبخشی نیز مورد توجه قرار گرفت[۳].
با گذشت بیش از چهل سال جنگ علیه مواد در آمریکا، نه تنها تغییرات اساسی در کاهش تعداد معتادان رخ نداد، بلکه با افزایش چشمگیر مصرف انواع مواد به ویژه مصرف کنندگان مواد محرک و روانگردان، رویکرهایی همچون قانونمندسازی و آزادسازی مصرف برخی از مواد نیز مطرح شد. به طور کلی میتوان برآیند چندین دهه جنگ علیه مواد در آمریکا را با سه رویکرد کلی مورد توجه قرار داد.
رویکرد اول: عامل اصلی شیوع اعتیاد در ناتوانی فرد مصرف کننده است و با اتخاذ رویکری کیفری و سزادهنده باید افراد معتاد مورد پیگرد قانونی قرار گیرند و مجازات شوند.
رویکرد دوم: با اعتیاد آور بودن انواع مواد، نمیتوان به تنهایی فرد را مقصر دانست، بلکه باید تدابیری اتخاذ شود تا از ورود انواع مواد به کشور جلوگیری شود. تمرکز اصلی این رویکرد مقابله با عرضه مواد و سیاست مبارزه با قاچاقچیان است.
رویکرد سوم: این رویکرد با بیماری انگاری اعتیاد نه مصرف کننده مواد و نه فراهم کننده مواد را مسئول گسترش اعتیاد نمیداند؛ بلکه اتخاذ سیاستی که مبتنی بر درمان و توانبخشی معتادان باشد را بهترین گزینه کنترل مواد در آمریکا میداند. در واقع این رویکرد منتقد جدی جنگ با مواد است و عامل اصلی افزایش اعتیاد در آمریکا را توجه تنها به استراتژی جنگ با مواد و مغفول از استراتژیهای حوزه کاهش تقاضا و پیشگیری میداند.
بنابراین، تجربه شکست استراتژی جنگ با مواد در ایالات متحده آمریکا نیاز به تغییر اساسی در رویکردهای این کشور در امر کنترل مصرف مواد را ضروری کرده است. به گونهای که در دهه اخیر آموزش، پیشگیری، درمان و حتی قانونمندسازی مصرف برخی از مواد به عنوان سیاستی مهم در کنار مقابله با عرضه مورد توجه قرار گرفته است. البته همچنان قاچاق و خرید و فروش مواد جرم و مجازات سنگینی دارد و تنها مقررات مربوط به مصرف کنندگان مواد قدری تعدیل شده است. برخورد کیفری و حبسهای طولانی مدت نه تنها آمار شیوع اعتیاد در این کشور را کاهش نداده بلکه با ظهور مواد صنعتی و تنوع بالای آن جنگ با مواد را با چالش جدی روبرو کرده است. از سوی دیگر حوزه درمان و توانبخشی افراد معتاد در آمریکا نیز با مشکلات بسیار زیادی روبرو است؛ بر اساس آمارها در آمریکا تنها حدود ۵۰ درصد افرادی که میتوانستند تحت درمان قرار بگیرند، درمان شدهاند و این بدین معناست که مابقی آنها نادیده گرفته شدهاند[۴].
همچنین، هزینههای بسیار بالای جنگ با مواد در آمریکا نشان از شکسkh;hت این استراتژی دارد. مقایسه بودجههای در نظر گرفته شده در جنگ با مواد در طول چهل سال گذشته نشان میدهد، نخستین بودجه مبارزه با مواد ۱۰۰ میلیون دلار بوده و پس از چهل سال به ۱۵۶ میلیارد دلار رسیده، این امر نشان از چند نکته مهم دارد؛ اول اینکه، مقابله با عرضه به تنهایی در کنترل مواد در آمریکا کافی نبوده ، بلکه باید برنامههای کاهش تقاضا مانند پیشگیری، درمان و توانبخشی نیز پی گرفته شود. در واقع مبارزه و کنترل مواد با یک استراتژی تک ستونه امکانپذیر نیست، بلکه بخش مهمی از جامعه در معرض اعتیاد و معتادان نیاز به برنامههای درمانی و حمایتی دارند که باید برای آنها نیز برنامههایی متناسب طراحی و اجرا شود؛ موضوعی که ایالات متحده آمریکا در تمام این سالها به حاشیه رانده و تنها در دوره اوباما سیاست سختگیرانه جنگ علیه مواد ناکارآمد اعلام شد و برنامههایی در حوزه کاهش تقاضا و پیشگیری تدوین شد، هرچند با روی کار آمدن ترامپ مجدداً سیاست جنگ با مواد در اولویت قرار گرفت. امروزه بر اساس آمارها بخش مهمی از جمعیت آمریکا درگیر اعتیاد به انواع مواد و الکل هستند، در حالی که ترامپ همچنان سیاست مقابله با عرضه را کارساز میداند؛ نمونه واقعی این سیاست ایجاد دیوار در مرز آمریکا با مکزیک جهت جلوگیری از قاچاق مواد است.
دوم اینکه، آمریکا از جمله کشورهایی است که تجارت انواع مواد، حجم مالی بسیار بالایی دارد، در واقع جذابیت اقتصادی بالای قاچاق مواد در این کشور موجب شکلگیری گروههای سازمانیافته بینالمللی قاچاق مواد شده که نشان میدهد رویکرد جنگ با مواد نه تنها کارساز نبوده، بلکه قاچاقچیان با شناسایی مسیرهای جدید ترانزیت مواد به آمریکا و حتی بازارهای جهانی، جنگ با مواد را در این کشور با چالش جدی روبرو شده است.
[۱] War on Drugs
[۲] The United States ,War on Drugs, Danieal Welsley, Accessed 7,26,2016. https://www.creditloan.com/media/ve-ریdrug-wars-final.jpg
[۳] http://www.drugpolicy.org/issues/brief-history-drug-war
[۴] نگاه کنید به: رحمدل، منصور (۱۳۸۳) حقوق کیفری مواد مخدر، تهران میثاق عدالت
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.