خانواده، اقشار آسیب‌پذیر و اعتیاد (یکشنبه ۱ تیر)

یکی از مهم‌‌ترین سوالات در حوزه اعتیاد این است که «خانواده چه نقشی در گرایش فرد به سوی اعتیاد دارد؟» در این زمینه پژوهش های زیادی انجام شده و شواهد حاکی از آن است که خانواده می تواند نقش مهمی در شکل گیری الگوهای ذهنی که منجر به رفتار و تفکر اعتیادآور در فرد می‌شود، داشته باشد. اما نکته مهمی که باید بدان تاکید کرد نقش و جایگاه خانواده در راهبردهای کنترل اعتیاد در کشورها است. بر اساس تحقیقات خانواده می‌تواند به عنوان اولین و مهمترین رکن تربیتی و پرورشی افراد از رویکردهای مقابله با عرضه تا کاهش تقاضا و پیشگیری و درمان اعتیاد نقش کلیدی داشته باشد؛ از این رو ضروری است تا متولیان امر ضمن اولویت گفتمان اجتماعی شدن مبارزه با اعتیاد در کشور هم در سیاستگذاری ها و هم در اجرای آنها از نقش مهم خانواده‌ها استفاده کنند. در کنار نقش مهم خانواده‌ها، امروزه بر اساس تحقیقات جهانی کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان به عنوان اقشاری آسیب‌پذیر که بیش از دیگران در معرض آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد قرار دارند، ضرورت توجه به آنها و برنامه‌ریزی به ویژه در حوزه پیشگیری از اعتیاد بسیار بیش از گذشته احساس می‌شود. آمارها نشان می‌دهند، اعتیاد در کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان روز به روز در حال گسترش است و علاوه بر دلایل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که برای آنها وجود دارد، مشکلات حوزه سلامت روح و روان بسیار مورد توجه قرار گرفته و باز هم در یک سر این موضوع نقش مهم خانواده ها پررنگ می‌شود.

مطلب روز (یکشنبه ۱ تیر) :
مقدمه

از دل مطالب پر تکرار حوزه مواد مخدر و اعتیاد سوالی کلیشه ای وجود دارد و آن این است که « آیا خانواده در گرایش فرد به اعتیاد نقش دارد؟» به دنبال پاسخ به این سوال با طیف وسیعی از پژوهش ها روبرو خواهیم شد اما هنوز هم نمی توان به طور قاطع  و محکم شکل خانواده را به عنوان اصلی ترین دلیل گرایش افراد به اعتیاد عنوان کرد. اما نکته بسیار مهم شکل گیری افکار و باورهایی است که منتج به تفکر و  رفتار اعتیادآور می شود. در واقع الگوهای ذهنی که افکار و باورهای یک فرد را می سازد، حاصل پیام هایی است که از والدین، خواهر، برادر و اطرافیان فرد در سال های اولیه زندگی اش شکل گرفته است؛ در این میان حتی نوع افکار و الگوهای ذهنی افراد نیز سازنده شیوه زندگی آنها در آینده خواهد بود. به عنوان مثال شکل الگوهای ذهنی یک فرد ممکن است منطقی یا تحریف شده باشد؛ افکار منطقی و واقع گرایانه بر منطق و حقایق عقلی استوار است، در حالی که افکار منحرف، منطق و شواهد عقلی را تا حدودی نادیده می گیرد. به عبارتی افکار پراکنده و منحرف ممکن است ناشی از تصورات غلطی باشد که از آموزش ناقص، ارتباط شکننده با والدین و خانواده، عدم جامعه‌پذیری و … حاصل شده است. از این رو افراد مبتلاء به رفتارهای اعتیادی مانند اعتیاد به مصرف انواع مواد از نوعی سبک تفکر به نام تفکر اعتیادآور[۱] می‌گویند؛ امروزه توجه ویژه ای به پیشگیری از گسترش تفکر و رفتار اعتیادآور در فرد به ویژه از سنین پایین یعنی میان کودکان، نوجوانان و جوانان و زنان به عنوان اقشار آسیب‌پذیر می شود تا از گرایش آنها به مصرف مواد پیشگیری شود.

سبک فرزندپروری  و تاثیر آن بر اعتیاد اقشار آسیب‌پذیر

خانواده به عنوان خاستگاه اول تربیت و پرورش افراد نقش مهمی در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی اعضای خود دارد. در عین حال برخی از اقشار مانند نوجوانان، جوانان و زنان در جامعه هستند که به دلیل شرایط خاص در برخورد با آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد باید آنها را در دسته اقشار آسیب‌پذیر قرار داد.

در واقع، نوجوانی مرحله‌ای از زندگی افراد که با تغییرات جسمی، روانی و اجتماعی زیادی به دلیل رشد سریع جسمی و روانی همراه است و این دوره می‌تواند نقش مهمی در گرایش یا عدم گرایش فرد به اعتیاد داشته باشد. نیاز به استقلال فردی مقاوم‌ترین خواسته هر نوجوان برای استقلال و ورود به جامعه است و گاهی منجر به مقاومت در مقابل والدینش نیز می‌شود. بر اساس نتایج مطالعات، فقدان نزدیکی عاطفی و عدم مشارکت والدین در فعالیت‌های فرزندان با آغاز مصرف مواد در نوجوانان مرتبط است به گونه ای که پیوند عاطفی خانواده می‌تواند مانع درگیر شدن نوجوان با مواد شود. در واقع دلبستگی عاطفی به خانواده می‌تواند به درونی‌سازی هنجارها و رفتارهای سنتی توسط کودک کمک کرده و باعث شود نوجوان کمتر با همسالان مصرف کننده مواد معاشرت کنند.

روش‌هــای فرزندپــروری نیــز در ابتــلاء افراد بــه اعتیــاد نقــش دارنــد. در خانواده‌هایــی کــه روش فرزنــد پــروری آنهــا آســان‌گیری اســت و فرزنــد در ایــن خانواده‌هــا حکومــت می‌کنـد، خطـر ابتـلاء بـه اعتیـاد بیشـتر اسـت، زیـرا کنترل خانواده بـر فرزنـد خـود کم است. همچنیــن در خانواده‌هایــی کــه بســیار ســخت‌گیری می‌کننــد و شــرایط ســختی را بــرای فرزنــدان بــه وجــود می‌آورنــد، خطــر ابتــلاء فرزنــد بــه ســوءمصرف مــواد بیشــتر اســت. پـس محیـط خانـواده بـا توجـه بـه شـرایط فعلـی زندگـی اجتماعـی بایـد از تعــادل برخــوردار باشــد نــه مســتبد باشــد و نــه آســان‌گیر. همچنین والدین باید مهارت‌های زندگی اجتماعی را مانند آموزش «نه گفتن»، اعتماد به نفس، سازگاری محیطی، انتخاب دوستان و… را آموزش و گسترش این امر نقش مهمی در ایجاد و محافظت از خطر ابتلاء به اعتیاد بر عهده دارد.

در مقابل، وجود پیوند عاطفی قوی بین فرزندان و والدین به ویژه مادر باعث رشد شخصیتی مناسب و سازش‌یافته در نوجوان می‌شود و می‌تواند به عنوان نیرویی قوی از نوجوان در برابر مصرف مواد محافظت کند. والدینی که ارزش‌های مشخصی ندارند و مهربانی و عطوفت کمتری دارند یا مادرانی که آرامش روانی کافی ندارند و کنترل کمی بر کودکانشان دارند، فرزندانی تربیت می‌کنند که ممکن است در دوره نوجوانی در معرض مشکلات متفاوتی قرار گیرند. بنابراین فقدان حمایت والدین و نظارت آنها منجر به پیوند خانوادگی ضعیف، مشکلات شخصیتی، ارتباط با همسالان مصرف کننده مواد و سوء مصرف مواد می‌شود.

بنابراین، فرزندان به شدت به نظارت والدین وابسته‌اند؛ تحقیقات نشان داده است نظارت ضعیف والدین، ساعت‌های طولانی تنها در خانه ماندن به شدت با مصرف مواد در ارتباط است. اما نظارت زمانی می‌تواند موثر باشد که زمینه ارتباطی مناسب والدین با فرزندان فراهم شده باشد. زمانی نظارت می‌تواند مفید باشد که روابط گرم و صمیمانه‌ای بین والدین و فرزندان وجود داشته باشد؛ اعمال نظارت در غیر این شرایط نتیجه مناسبی نخواهد داد و منجر به عکس‌العمل‌های شدیدی در نوجوان می‌َشود. نظارت بر رفتار فرزندان، یکی از مهارت‌های ارتباطی است که والدین متناسب با رشد فرزندان به کار می‌برند تا با آنها در مورد نگرانی‌های خود از بعضی رفتارها صحبت و از رفتار و فعالیت‌های فرزندشان آگاه باشند. اما نظارت به مفهوم مراقبت از فرزندان است، مراقبت از اینکه فرزندشان با چه کسی در ارتباط است و در طی روز چه کارهایی انجام می‌دهد، در این معنا نظارت مهارتی است که دربردارنده‌ی ارتباطات و نظم خانوادگی صحیح است. این کار شامل تبادل اطلاعات، شفاف سازی انتظارات از فرزندان، تعیین حد و حدود در مواقع لازم و انتخاب شیوه‌ی صحیح برای نگه داشتن آن حد و حدود می‌ باشد.

خانواده، زنان و اعتیاد

اعتیاد زنان امروزه به عنوان گروهی که بسیار حساس و آسیب‌پذیر است ابعاد متفاوتی را دربرگرفته است. به طور کلی اعتیاد زنان در مقایسه با مردان به دلیل اختلافات جنسیتی و اجتماعی، متفاوت و دارای اثرات شدیدتری بر فرد و جامعه است. بر اساس مطالعات انجام شده مردان بیشتر از زنان گرایش به مصرف مواد دارند؛ مطالعات نشان داده اند که در مقایسه با مردان ، زنان بیشتر تحت تأثیر عواقب سوء مصرف مواد قرار می گیرند. زنان با سرعت بیشتری در نتیجه افزایش استرس و اضطراب پس از سوانح و رویدادهای سخت به احتمال زیاد وابسته به انواع مواد می‌شوند. از این رو زنانی که دچار سوء مصرف مواد می شوند مشکلات روحی و جسمی شدیدتری را تجربه و نسبت به مردان با عواقب منفی بیشتری در حوزه سلامت فردی و اجتماعی مواجه می‌شوند. همچنین، زنان اغلب در قطع مصرف مواد اعتیاد آور با مشکلات بیشتری روبرو و مستعد عود مجدد هستند.[۲]

در ایران نیز در دو دهه گذشته شاهد تغییر ناگهانی در تعداد زنان معتاد هستیم ، به گونه ای که  در سال ۱۳۸۰ ، حدود سی و پنج هزار زن معتاد وجود داشت که متاسفانه در سال ۱۳۸۵ این رقم دو برابر شد.  در سال ۱۳۹۲ و پس از بررسی های کارشناسی تعداد معتادان زن نسبت به سال ۱۳۸۰ چهار برابر و نسبت به سال ۱۳۸۵  دو برابر شده است. این روند افزایش دو برابری به هر پنج سال ختم نشد و در آماری نگران کننده که در سال ۱۳۹۳ اعلام شد، تعداد معتادان زن در جامعه به صدو سی و هشت هزار نفر رسید که این خود می تواند زنگ خطر جدی باشد.

با تاکید بر تفاوت‌های جنسیتی میان زنان و مردان باید گفت وضعیت زنان در بحث گرایش به انواع مواد و حتی پروسه ترک آن به مراتب دشوارتر و خطرناک‌تر نسبت به مردان است. سازگاری بیشتر برخی مواد با هورمون‌های زنانه احتمال افزایش اعتیاد در شرایط یکسان برای زنان را تا ۱۹ برابر بیشتر از مردان کرده است. علاوه بر این تحقیقات نشان می‌دهد، زنانی که مواد محرک استفاده می‌کنند، خیلی زود مهارت‌ها و کارایی‌شان را از دست می‌دهند؛ چرا که اگر مصرف مواد سنتی ۸ تا ۱۰ سال زمان می‌برد تا فرد معتاد به آخر خط برسد، در مورد مواد محرک و روان‌گردان این زمان به ۲ تا ۴ سال کاهش یافته است. از طرفی ناهنجاری‌های مصرف مواد در زنان مانند تغییر زودهنگام چهره، از دست دادن شغل و موقعیت اجتماعی و خانوادگی، طرد شدگی، روسپیگری و غیره از موانع پیش روی این گروه است[۳].

نتیجه گیری

روند مصرف انواع مواد از مصرف تفننی تا رسیدن به اختلال سوء مصرف معمولاً تحت تاثیر عواملی است که عموماً از حیطه کنترل افراد خارج است. از علل شخصیتی (مانند، سلامت رفتاری و روحی، رشد عصبی و تفاوت‌های ژنتیکی که از تاثیرات اجتماعی حاصل می‌شود) تا عوامل میانی ( مانند، شرایط خانوادگی، مدرسه و تاثیر گروه‌های همسالان) و عوامل گسترده‌تر (مانند شرایط اقتصادی و اجتماعی و محیط فیزیکی اطراف) را می‌توان برای ارزیابی آسیب پذیری در برابر مصرف مواد برشمرد. مجموع این عوامل از فردی به فرد دیگر تفاوت دارد و نمی‌توان تصور کرد همه افراد در گروه سنی به ویژه جوان به یکسان در برابر مصرف مواد آسیب‌پذیر هستند. به طور کلی ترکیب عوامل آسیب پذیر و پرخطر ، فقدان عوامل محیطی و حفاظتی، عوامل خانوادگی و روش های فرزندپروری از جمله عواملی هستند که حساسیت‌های متفاوتی در برابر مصرف مواد مخدر در افراد ایجاد می کند.

اینکه جوانان به یک میزان در برابر مصرف مواد آسیب‌پذیرند، تصوری غلط است. چرا که حساسیت افراد به‌ویژه در آغاز مصرف مواد متفاوت است. در حالی که عوامل اثرگذار در افراد مختلف، متفاوت است و هیچ عاملی به تنهایی سبب مصرف مواد مخدر نمی‌َشود؛ وجود مجموع عوامل تحریک کننده در مصرف مواد و فقدان عوامل پیشگیرانه موثر، سبب بروز تفاوت در میزان تحریک ذهن جوانانی می‌َشود که برخی از آنان روی به مصرف مواد آورده و برخی دیگر تمایلی به مصرف نداشته باشند. در نتیجه، از منظر رویکرد پیشگیری مهم است که درک درستی از بافت و زمینه‌های مصرف مخدرها و نیز عوامل تاثیرگذار شخصی، اجتماعی و محیطی داشته تا بتوان اختلالاتی که منجر به آغاز مصرف مواد در میان جوانان می‌شَوند را شناسایی کرد.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] Addictive Thinking

[۲] Amaro, H., Blake, S. M., Schwartz, P. M., Flinchbaugh, L. J., Developing theory-based substance abuse prevention programs for young adolescent girls, Journal of Early Adolescence, 2001, 21(3), 256-293

[۳] National Institute on Drug Abuse (NIDA) (2015). National Institutes of Health; U.S. Department of Health and Human Services. Substance Use in Women

مقالات مرتبط :

بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع و لینک «کادراس» بلامانع است.