ناامنی و کشت خشخاش در افغانستان
این موضوع که افغانستان، به لحاظ اقتصادی و سطح کیفی زیستن یکی از فقیرترین کشورهای جهان است بدیهی مینماید، اما مسئله کلیدی این است که آیا فقر مهمترین عامل رانشی در سیر صعودی کشت و تولید تریاک بهعنوان یک صنعت نامشروع در این کشور است یا خیر. بهنظر میرسد پدیده کشت و تولید بیرویه تریاک در این کشورچندبعدی و پیچیده است. عواملی نظیر فقر، ناامنی، عدم حضور موثر حاکمیت در سطوح مختلف، چندپارگی و چنددستگی قومیتی و عدم یکپارچگی اجتماعی از جمله این عوامل هستند. از سوی دیگر ارزیابی فقر بهعنوان یکی از علل برجسته در افزایش میزان تمایل و گرایش کشاورزان به کشت غیرقانونی بسیار سخت مینماید. بر اساس پیمایش وضعیت زندگی افغانستان ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ که توسط سازمان آمار این کشور در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است، وضعیت سطح رفاه جمعیت کشور افغانستان بهویژه در دو سال اخیر به شدت رو به وخامت گذاشته است. میزان جمعیت زیر خط فقر از ۳۴ درصد در سال ۲۰۰۷-۲۰۰۸ به ۵۵ درصد در سال ۲۰۱۶-۲۰۱۷ رسیده است. افزایش نرخ فقر در سراسر کشور، چه در نواحی شهری و چه در نواحی روستایی مشاهده شده است.
بر اساس گزارشهای پیمایش تریاک افغانستان در دو سال گذشته ، همچنان مناطق جنوبی افغانستان بالاترین سطح زیر کشت و تولید (۶۹ درصد) را بهخود اختصاص داده اند. استان هلمند در صدر تولیدکنندههای تریاک قرار دارد و پس از آن قندهار و ارزگان در رتبههای بعدی قرار دارند[۱]. پس از منطقه جنوب، در منطقه غربی افغانستان با ۱۲ درصد بیشترین کشت خشخاش رخ میدهد. با در نظر گرفتن شاخصهای ثروت، از جمله تجمیع و تخمین داراییها اینگونه برداشت میشود که در استانهای جنوبی به ویژه استان هلمند، نهتنها به نسبت میانگین ثروت در نقاط دیگر افغانستان شاهد فقر بیشتری نیستیم، که این استان به لحاظ شاخص داراییهای خانگی (وسیله نقلیه، تراکتور، کامیون، موتور سیکلت و…) وضعیت به مراتب بهتری به نسبت دیگر استانهای کشور افغانستان دارد.[۲] البته این وضعیت شاید به دلیل این واقعیت باشد که تریاک ارزشی معادل محصول نقدی دارد، و پر واضح است که معیشت مردم این منطقه به نوعی وضعیت بهتری داشته باشد. از این روی، با بهرهگیری از روشهای کمی محض شاید نتوان به ارتباط مستقیم فقر و سطوح و میزان کشت خشخاش پی برد. بنابراین بهنظر میرسد عوامل دیگری نیز به عنوان پیشران در رونق کشت خشخاش دخیل هستند.
بر اساس گزارش پیمایش تریاک افغانستان: چالشهایی برای توسعه پایدار، صلح و امنیت (۲۰۱۷)، یازده درصد از کشاورزان برای نخستین بار در سال ۲۰۰۷ مبادرت به کشت خشخاش در این کشور کردند. بیشترین میزان تازهواردان به این فعالیت در مناطق شمالی این کشور رخ داده است که به نوعی حکایت از فعال شدن محور شمالی قاچاق مواد از مبدأ افغانستان دارد. شاید بهطور قطعی نتوان شواهدی مبنی بر ارتباط مستقیم فقر با گرایش به کشت خشخاش ارائه داد، اما میتوان اثبات کرد میان کشت خشخاش با فرصتهای محدود توسعه ارتباط برقرار است؛ به بیان دیگر کشت خشخاش در نواحی با فرصتهای اندک و محدود توسعه محتملتر بوده است.
به نظر میرسد حداقل در مناطق جنوبی مورد بحث، به ویژه در استان هلمند، عامل اصلی کشت بیرویه، پدیدهای به نام شورش باشد. تصادفی نیست که استان هلمند، مرکز شورش در افغانستان است. در هلمند بهطور ویژه که در سال ۲۰۱۷ شاهد افزایش ۷۹ درصدی سطح زیر کشت خشخاش بوده است، دولت کنترل بالغ بر ۲۶ درصد (۱۷ روستا از ۲۲ مورد) از روستاهای نمونه پیمایش تریاک افغانستان (۲۰۱۷) را از دست داد. گویی یک رابطه عمیق و بدیهی میان نبود کنترل دولتی و ناامنی از یک سو و کشت خشخاش از سوی دیگر وجود دارد. در مقایسه با روستاهای دارای کشت خشخاش با روستاهای عاری از کشت خشخاش، سهم روستاهایی که از کنترل دولت خارج هستند بسیار بیشتر است. بنابر گزارش پیمایش تریاک افغانستان ۵۴ درصد از کدخدایان و رؤسای روستاهای دارای کشت خشخاش اعلام کردند روستاهایشان در تسلط و کنترل گروههای غیردولتی و یا شورشی بوده است، در حالی که در روستاهای عاری از کشت خشخاش، این سهم تنها ۲۳ درصد بوده است. بر اساس مصاحبههایی که در این پیمایش صورت پذیرفته است، دولت در میان سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷، کنترل اندکی بیش از ۵ درصد از روستاها را از دست داده است، حال آن که، در همین دوره تنها کنترل کمتر از یک درصد از روستاها را بدست آورده است. در بیشتر از دو سوم (۶۸ درصد) روستاهایی که دولت کنترلش را در آنها از دست داده، تریاک کشت و تولید می شود.[۳] بنابراین رابطه تنگاتنگی میان ناامنی و نبود و یا ضعف کنترل دولتی و وقوع کشت خشخاش برقرار است. هرچند استثنائاتی نیز در میان است. به عنوان نمونه، منطقه مرکزی، مساحتی بسیاری خارج از کنترل دولت است حال آنکه دارای وضعیت عاری از کشت است؛ در حالی که در شمال شرقی این کشور، و استان بدخشان که تحت کنترل دولت است، مقدار قابل توجهی از تریاک کشت و تولید میشود. این موضوع بر پیچیدگی شاخصها و عوامل درگیر در کشت خشخاش میافزاید.
در مجموع میتوان گفت، کشت خشخاش تریاک رابطه بسیار نزدیکی با حاکمیت ضعیف، نبود امنیت، نبود خدمات و زیرساختهای رفاهی اساسی در جامعه دارد. افزون بر آن، عوامل اقتصادی اجتماعی، به عنوان نمونه، فرصتهای شغلی بسیار اندک، نبود نظام آموزشی باکیفیت، و دسترسی محدود به بازار و خدمات مالی و وابستگی شدید کشاورزان به کشت خشخاش به لحاظ معیشتی در میزان کشت و تولید تریاک سهیم هستند. وضعیت امنیت در کشور افغانستان به واسطه تنازع میان دولت و نیروهای ضددولتی همچنان بسیار متزلزل است. وضعیت ناپایدار کنونی، امرار معاش و معیشت پایدار را از مسیرهای قانونی بسیار دشوار ساخته است و آسیبپذیری جمعیت افغانستان را در برابر تکانههای اقتصادی و زیست محیطی بسیار تشدید کرده است. از سوی دیگر، تمایل جامعه بینالملل برای مشارکت مالی در امور افغانستان از آغاز بازگشت نیروهای امنیتی بینالملل از افغانستان در سال ۲۰۱۲ به شدت کاستهشده است.. کاهش سرمایهگذاریهای بین المللی، که منجر به کاهش فرصتهای شغلی و تقاضای کاری در بخش غیرکشاورزی شده است، جمعیت روستایی را در وضعیتی وخیم با فرصتهای شغلی به مراتب کمتر برای تأمین پایدار معیشت قرار داده و در نتیجه این جمعیت بیش از پیش به کشت غیرقانونی خشخاش سوق داده شده است.
پینوشتها
[۱] (UNODC/MCN, 2018: 6)
[۲] NRVA (2007). The National Risk and Vulnerability Assessment 200.Afghanistan: Ministry of Rural Rehabilitation and Development.
[۳] UNODC/ MCN (2017). Afghanistan Opium Survey 2018 Challenges to sustainable development, peace and security. UNODC Research. P. 8
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع و لینک «کادراس» بلامانع است.