مذاکرات طالبان و آمریکا: صلح یا مسلخ دموکراسی؟
در هفتههای اخیر روند مذاکرات ایالات متحده آمریکا با طالبان به نقطه عطف رسیده است. «زلمای خلیلزاد»، نماینده آمریکا در امور افغانستان هفته گذشته از توافق اولیه بر سر چهار محور «تضمینهای ضدتروریستی»، «خروج نیروهای خارجی»، «گفتوگوهای بینالافغانی» و «آتشبس کامل» خبر داد.
اگرچه در طول ۸ دور مذاکره با طالبان، آمریکا بارها تأکید کرده دولت افغانستان را در جریان روند مذاکرات قرار میدهد ولی بسیاری از ناظران معتقدند بخش اعظم انگیزه دولت آمریکا برای صلح را محدودیتها و منافع کابینه ترامپ، به ویژه خستگی از جنگ ۱۸ ساله و نیز نزدیک شدن به موعد انتخابات ۲۰۲۰ تشکیل میدهد.[۱]
طالبان با «دستنشانده» خواندن حکومت افغانستان از مذاکره با کابل خودداری میکند و اعلام کرده خواستار مذاکره با واشنگتن است، بدین ترتیب در سال ۲۰۱۸ کابینه ترامپ نهایتاً مذاکرات مستقیم با طالبان را آغاز کرد.[۲] اگرچه نمایندگان آمریکا بارها اعلام کردند که دولت افغانستان را از روند مذاکرات مطلع میسازند، اما برخی تحلیلگران بران هستند که انگیزه آمریکا برای مذاکره مستقیم با طالبان محدودیتها و منافع ملی خود این کشور است نه افغانستان. «مایک پومپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا نیز اخیراً در یک نشست خبری اعلام کرده که ترامپ دستور کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان پیش از برگزاری انتخابات ۲۰۲۰ را صادر کرده است.[۳]
آمریکا در سال ۲۰۰۱ با انگیزه برچیدن حکومت طالبان و بازگرداندن دموکراسی به افغانستان لشکر کشید. «جورج دابلیو بوش»، رئیس جمهور وقت آمریکا در پی حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از آغاز یک «جنگ صلیبی» خبر داد و مدتی بعد هم لشکرکشی به افغانستان آغاز شد.[۴] درگیریهای نظامی در روز ۷ اکتبر آغاز شد و آمریکاییها همراه با ائتلاف شمالی نهایتاً چهاردهم نوامبر ۲۰۰۱، کابل را بدون مقاومت از سیطره طالبان خارج کردند.[۵] عملیات نظامی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا با سرعت بالایی به پیروزی نهایی در جنگ نایل شد، اما این پایان ماجرا نبود و مبارزه با تروریسم و گسترش دموکراسی که هدف اصلی مداخله آمریکاییها بود هیچگاه به نتیجه نهایی نرسید.
غربیها در آغاز از برنامههایی جاهطلبانه در زمینههای مختلف از جمله دولتسازی، دموکراتیک سازی، حقوق مدنی و شهروندی (بهویژه حقوق زنان)، توسعه اقتصاد قانونی، حاکمیت قانون، قوه قضاییه مستقل و کارآمد و نیز تربیت نیروهای نظامی و امنیتی برای حفظ امنیت در این کشور رونمایی کردند. اما برخلاف پیروزیهای برقآسای نظامی، پیشرفت در این مسیر آهنگ کندی داشت و با چالشهای بزرگی روبهرو بود.
در تکوین نظام سیاسی جدید اگرچه سعی شد از قوانین و مضامین مترقیانهای استفاده شود و حقوق شهروندی و دموکراتیک مردم افغانستان در این قوانین منعکس شود، اما نهاد ضمانت اجرای قوانین به شدت دچار ضعف بود و نظام سیاسی جدید را به شدت دچار ضعفهای امنیتی، قانونی، فساد و در نتیجه ناکارآمدی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گسترده ساخت.
به طوری که پس از یکی دو سال روند نسبتاً مثبت افغانستان بار دیگر در میان ۱۰ دولت شکننده اول جهان قرار گرفت و از سال ۲۰۰۷ به بعد هیچگاه نتوانست از این وضعیت خارج شود.[۶] از منظر کیفیت دموکراسی نیز از منظر شاخص دوسالانه دموکراسی، پس از سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸، هیچگاه افغانستان نتوانسته از ۱۰ امتیاز حتی به ۳ امتیاز دست یابد.[۷]
همچنین طالبان نیز پس از دیگر بار از سال ۲۰۰۴ به عرصه رقابت برسر قدرت بازگشت و رفته رفته بر بخشهایی از افغانستان مسلط شد. در واقع پس از چند سال معلوم شد آمریکا تنها یک نبرد مقطعی را برده و پیروز نهایی ساحت نظامی هم نیست. چندین سال کشمکش و درگیریهای مقطعی میان آمریکا و طالبان هیچگاه به نتیجهای قطعی برای تحقق صلح منجر نشد و دموکراسی نیمبند به وجود آمده هیچگاه روی صلح، ثبات و امنیت را به خود ندید. با تغییر نسبی توازن قوا اوایل سال ۲۰۱۹، ۵۹ منطقه از ۴۰۷ منطقه کشور (۱۴٫۵ % مناطق) تحت کنترل طالبان قرار گرفت و همچنین ۱۱۸ منطقه دیگر نیز میان کابل و شورشیها مورد مناقشه قرار دارد (۲۹٫۲ درصد مناطق). ۲۲۹ منطقه نیز همچنان تحت کنترل حکومت مرکزی است (۵۶ درصد). بنابراین نمیتوان پیروزی آمریکا در افغانستان را یک پیروزی شکستآمیز خواند.[۸]
جالبتر آنکه در میان محورهای اصلی مذاکرات طالبان و واشنگتن اشارهای به کشت خشخاش و تولید مواد مخدر نشده است. این امر در حالیست که امروزه افغانستان تولید کننده ۹۰ درصد تریاک و ۸۰ درصد هروئین جهان به حساب میآید.
اشلی جکسون در مقالهای با عنوان «صلحی برای افغانستان در کار نیست» در مجله فارین پالسی مینویسد: «همزمان با بینظمی سیاسی در کابل، مذاکرات برای پایان دادن به جنگ افغانستان در هفته جاری نیز در قطر ادامه یافت و به نظر میرسد واقعیت میدانی فعلی عبارت است از: تحکیم قدرت طالبان.»[۹] او همچنین تأکید میکند هرچه جنگ بیشتر ادامه پیدا کند توازن قدرت بیش از پیش به نفع طالبان برهم خواهد خورد.
از سوی دیگر اقدام دولت ترامپ برای مذاکره مستقیم با طالبان نیز نشان از آن دارد که وی برای بستن پروندههای سیاسی راکد نظیر افغانستان، ایران و کره شمالی تا پیش از انتخابات ۲۰۲۰ عجله دارد. در واقع پذیرش مذاکره با طالبان بدون حضور دولت افغانستان تا حدی نیز وزن سیاسی کابل (به عنوان یک نظام سیاسی ساخته و پرداخته آمریکا) زیر سوال برد.
بدین ترتیب شراکت مستقیم آمریکا در مذاکرات بدون نقش آفرینی کابل فی نفسه یک شکست مفتضحانه برای این کشور است. زیرا واشنگتن در سالهای نخست حمله به افغانستان تصمیم به محو کردن طالبان از صفحه روزگار داشت و مذاکره با یک نهاد تروریستی را رد کرده بود. نیازی به گفتن ندارد که اگر نظام ساخته آمریکاییها پس از سقوط طالبان از کارآمدی و قدرت لازم برخوردار بود، به طور قطع مذاکرات اولاً با ابتکار کابل آغاز میشد و ثانیاً نقاط عزیمتی را مد نظر قرار میداد که مورد نیاز کابل است. یکی از نتایج مذاکرات طالبان و آمریکا قرار است آغاز شدن مذاکرات بینالافغانی باشد که هیچ تضمینی ندارد به نتیجه برسد. بنابراین آمریکا دموکراسی در افغانستان را بیدفاع رها کرده و در مقابل طالبان تعهد داده که با دولت مرکزی افغانستان مذاکره کند نه یک نتیجه محسوس و مشخص مثل رفتار قانونی و نیز پذیرفتن قواعد بازی.
پینوشتها
منبع: Afghan Pulse
[۱] . https://www.cfr.org/in-brief/can-us-taliban-peace-talks-end-war-afghanistan
[۲] . https://www.npr.org/2019/08/19/752312949/u-s-and-the-taliban-may-be-near-a-deal-what-does-that-mean-for-afghanistan?t=1566297260456
[۳] . https://www.rferl.org/a/pompeo-says-trump-wants-to-reduce-foreign-forces-in-afghanistan-by-november-2020/30082047.htm
[۴] . https://www.csmonitor.com/2001/0919/p12s2-woeu.html
[۵] . https://www.theguardian.com/world/2001/nov/13/afghanistan.terrorism18
[۶] . http://worldpopulationreview.com/countries/fragile-states-index/
[۷] . https://www.eiu.com/topic/democracy-index
[۸] . https://www.sigar.mil/interactive-reports/divided-responsibility/index.html
[۹] . https://foreignpolicy.com/2019/07/04/afghanistan-taliban-peace-talks-2
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.