دومین جنگ تریاک
در قسمت نخست به زمینههای درگرفتن جنگ اول تریاک پرداختیم در این نوشتار برآن هستیم تا روایتی از پیامدهای سیاسی و اجتماعی این جنگ و نیز دومین جنگ تریاک خواهیم پرداخت. با وجود پیروزی بریتانیا در جنگ نخست، اما این پایان ماجرا نبود. عصر تمایلات امپریالیستی قدرتهای اروپایی در سالهای میانه قرن نوزدهم رو به فزونی نهاده بود. ابتدا فرانسه در سال ۱۸۴۳ خود را با زور وارد توافق بندری کرد. سپس انگلیسیها خواستار امتیازات بیشتری از چینیها شدند که از جمله آنها میتوان به تجارت نامحدود در همه بندرها، تأسیس سفارتخانههای جدید در پکن و پایان دادن به محدودیت فروش تریاک به سرزمین اصلی چین، اشاره کرد.
یکی از تاکتیکهایی که بریتانیا برای اخذ امتیازات بیشتر از چین به کار گرفت عبارت بود از ثبت نام آن دسته از کشتیهای بازرگانان چینی که به تجارت با کشتیهای بریتانیایی میپرداختند.
اما زمینه شعلهور شدن جنگ دوم تریاک تا حدی کمیک و طنزآلود بود. در اکتبر ۱۸۵۶ مقامات چینی یک کشتی سابقاً دزد دریایی با نام «پیکان» با خدمه چینی را بازداشت کرد که نام آن توسط بریتانیاییها ثبت شده بود ولی زمان مجوز آن منقضی شده بود. ناخدای آن به مقامات بریتانیا خبر داد که نیروهای چینی اقدام به پایین آوردن پرچم یک کشتی بریتانیایی کردهاند.
در نتیجه انگلیسیها از فرماندار منطقه خواستار آزادی خدمه کشتی شدند، وقتی تنها ۹ نفر از ۱۴ نفر خدمه آزاد شدند، بریتانیاییها بمباران قعلههای چین در اطراف کانتون را آغاز کردند و در نهایتاً دیوارهای شهر را نابود ساختند.
گروهی از لیبرالهای بریتانیایی اما به رهبری «ویلیام گلدستون» که از تشدید سریع بحران ناراضی بودند در پارلمان بریتانیا به توسل به جنگ به خاطر تجارت تریاک اعتراض کردند و درصدد خلع نخست وزیر همحزبی خود، «لرد پالمرستون» شدند، اما گلدستون چالش رهبری حزب لیبرال را به پالمرستون باخت و نتوانست، سد راه او شود. در ادامه نیز پالمرستون با همکاری حزب محافظهکار حمایت کافی برای تداوم جنگ به دست آورد.
از سوی دیگر چین نیز در وضعیتی نبود که بتواند مقابله به مثل کند، زیرا شورش تایپینگها[۱] اما از حکومت چین بریده بود. شورشیان تقریباً پکن را تسخیر کردند و بیشتر مناطق کشور را تحت تسلط خود گرفته بودند. در نتیجه جنگ ناوگان جنگی بریتانیا در بدو امر ۲۳ کشتی بادبانی چینیها را در نزدیکی هنگ کنگ غرق کرد و گوانژو را به تصرف خود در آورد. در طول سه سال آینده در طول رودخانه پیشروی کرده و چندین قلعه چینی را با توسل به بمباران دریایی و حملات خاکی آبی به تسخیر خود درآوردند.
پس از چندی فرانسه نیز به بهانه اعدام یک میسیونر فرانسوی از سوی چینیها به جرم نقض ممنوعیتهای قانونی فعالیت خارجیان در استان گوانگشی وارد جنگ شد. حتی ایالات متحده نیز مدت کوتاهی با چین وارد جنگ شد، زیرا یکی از قلعههای چینی اقدام به شلیک چند گلوله هوایی به سوی یک کشتی آمریکایی کرده بود.
در نبرد قلعههای رودخانه مروارید، یک ناوگان جنگی آمریکایی متشکل از سه کشتی، ۲۸۷ ملوان و تفنگدار دریایی، موفق به تسخیر ۴ قلعه شدند، ۱۷۶ توپ را از چینیها غنیمت گرفتند و حتی ضد حمله یک پیادهنظام ۳ هزار نفری آنها را پسراندند. با این وجود دولت ایالات متحده در جنگ تریاک رسماً بیطرف باقی ماند.
روسیه نیز اگرچه وارد این جنگ نشد، اما از فشار آن برای وادار کردن چین به ضرفنظر از سرزمینهای وسیع شمال شرقیاش[۲] از جمله شهر امروزی ولادیوستوک سوء استفاده کرد.
وقتی نمایندگان خارجی جلسات مذاکره برای توافق بعدی را آغاز کردند، اقتدار خاندان چینگ بیش از پیش تاب برداشت. ۱۰ شهر دیگر نیز به بنادر مورد توافق اضافه شدند، خارجیها به رودخانه یانگتسه و نیز سرزمین اصلی چین دسترسی نامحدود یافتند و دروازههای پکن به روی سفارتخانههای انگلیس، روسیه و فرانسه گشوده شد.
امپراتور شیانفنگ ابتدا با توافق موافقت کرد، اما پس از مدتی در این امر تردید کرده و «سنگن رینچن»، ژنرال مغول را برای مقاوت در قلعههای تاکو واقع در آبراهه منتهی به پکن گسیل داشت. در ژوئن ۱۸۵۹ چینیها موفق شدند تلاش بریتانیا برای تسخیر این قلعهها از راه دریا ناکام سازند. اما یک سال بعد حمله زمینی ۱۱ هزار انگلیسی و ۶ هزار و ۷۰۰ فرانسوی با موفقیت همراه شد.
انگلیسیها سپس مأموریت دیپلماتیک خود را آغاز کرده و نمایندههای خود را برای مذاکره اعزام کردند، اصرار نمایندگان بریتانیا بر توافق باعث شد، چینیها آنها را گروگان گرفته و برخی از اعضای هیئت نمایندگی را زیر شکنجه گرفتند. برخی از مذاکرهکنندگان زیر شکنجه جان باختند. «لرد الگار»، کمیساریای عالی بریتانیا در امور چین، تصمیم گرفت به قوای قهریه متوسل شود و لذا ارتش خود را به سوی پکن روانه ساخت.
قوای متحد انگلیس و فرانسه در جریان نبرد پل ۶ مایلی ۱۰ هزار سوار مدافع مغول را پا درآوردند و بدین ترتیب پکن بیدفاع باقی ماند. امپراتوری شیانفنگ از مهلکه گریخت. اما لرد الگار برای خدشهدار کردن حیثیت او قوای متفق اقدام به غارت و تخریب قصر تاریخی تابستانی امپراتوری کردند.
در توافق مورد بازنگری شده حکومت چین ناگزیر شد هم مسیحیت را به رسمیت بشناسد و هم تریاک را. همچنین تیانجین – شهر بزرگی در نزدیکی پکن – نیز به فهرست بنادر اضافه شد. همچنین انگلیسیها اجازه نقل و انتقال کارگران چینی در استخدام خود به آمریکا را نیز به دست آوردند و نهایتاً حکومت چین به پرداخت غرامتی براب ۸ میلیون دلار نقره جریمه شد.
بدین ترتیب حضور غربیها در چین بسیار فراگیر شد و نفرت چینیها را برانگیخت، تا جایی که به یک شورش مردمی ضد غربی، موسوم به قیام باکسرها را در سال ۱۸۹۹ بهراه انداخت. خاندان چینگ بیچاره به رهبری ملکه تزی شی نیز ابتدا کوشید از میزان خشونتها بکاهد، اما سپس از آن حمایت کرد، همزمان یک نیروی نظامی چند ملیتی متشکل از آمریکاییها، روسها، آلمانیها، اتریشیها، ایتالیاییها، فرانسویها، ژاپنیها و بریتانیاییها از راه رسید و مقابله با شورش را آغاز کرد.
نیروهای بیگانه پس از سرکوب باکسرها به عنوان تلافی یکسال به غارت پکن، تانجین و روستاهای اطراف آن پرداختند.
قرن تحقیر
جنگهای تریاک تأثیر شگرفی بر چین مدرن گذاشتند. از نطر داخلی این جنگها به فروپاشی نهایی حکومت چند صد ساله خاندان چینگ و به سلطه حدود دو هزار سال دودمان بزرگتر آنها انجامید. این جنگها همچنین چین را متقاعد کرد که نیازمن مدرنسازی و صنعتیسازی خود است.
امروزه در مدارس چین از جنگ اول تریاک به عنوان نقطه آغاز «قرن تحقیر» یاد میشود – که پایان آن در سال ۱۹۴۹ و در پی اتحاد مجدد چین تحت رهبری مائو روی داده است. در حالیکه سیاستمداران آمریکایی مدام تأکید میکنند که آمریکا بزرگترین کشور جهان و یک استثنا به حساب میآید، مدارس چین به دانشآموزان میآموزند که که کشورشان توسط امپریالیستهای غربی که تنها آزمندی و تکنولوژی بهتری داشتند تحقیر شد.
جنگهای تریاک به وضوح نشان داد که چین از غرب شدیداً عقب مانده است، نه تنها از منظر نظامی، بلکه از لحاظ اقتصادی و سیاسی. همه حکومتهایی که پس از آغاز «جنبش خودتقویتی» در چین و متعاقب جنگ دوم تریاک به قدرت رسیدهاند – حتی خود خاندان چینگِ بدفرجام – با اشاره به لزوم رویارویی با غرب مدرنسازی را یکی از یکی از اهداف اصلی خود اعلام کردهاند.
ژاپنیها نیز با درس گرفتن از وقایع چین، گفتمان مشابهی را تدوین و نهادینه سازی کردند و با سرعتی بیشتر از چین اقدام به مدرن ساختن کشور خود در جریان «اصلاحات میجی» کردند.
شهروندان سرزمین اصلی چین همچنان خود را با کشورهای غربی مقایسه میکنند. اقتصاد و کیفیت زندگی با اختلاف فاحشی نسبت دیگر مسائل دغدغه آنها را تشکیل میدهد. اما رسانههای حکومتی برابر نظامی را نیز یک هدف اصلی میداند.
تاریخچه تریاک در چین باعث شد، حکومت این کشور یک سیاست ضد مواد مخدر خشونت آمیز را به اجرا گذاشته و حتی برای قاچاقچیان متوسط نیز مبادرت به صدور احکام اعدام کند. باوجود این سختگیریها قاچاق مواد و جرایم سازمانیافته همچنان یکی از مسائل اصلی کشور است. با گسترش فرهنگ سلبریتی در این کشور، حکومت چین به تنبیه افراد مشهوری که به ترویج «سبک زندگیهای انحطاط آور» از طریق کمپینهای شرمندهسازی در میان عموم مرد اقدام میکند.
برای نمونه در سال ۲۰۱۴ پلیس چین «جِیکی چان» فرزند «جکی چان» را به جرم حمل ۱۰۰ گرم ماریجوانا بازداشت کرد. جکی چان اما اعلام کرد از دولت نمیخواهد که پسرش را به خاطر شهرت او ببخشد و به زندان نیندازد.
گذشته همیشه تعیین کننده افعال و اقدامات آینده نیست. امروز چینیها باوجود خاطرات تلخ جنگهای تریاک احساسات نسبتاً مثبتی درباره بریتانیاییها دارند.

واردات تریاک به چین۱۶۵۰ – ۱۸۸۰
پینوشتها
[۱] – شورش دهقانان چینی به رهبری یک شرکتکنندگان در آزمون خدمات دولتی به نام هونگ شئوچیان بود که دوباره در این آزمون رد شده بود و این وضع را ناشی از بیعدالتی نسبت به مردم عادی میدانست. هونگ شئوچیان خود را برادر مسیح معرفی میکرد.
[۲] – به ویژه در منچوری
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است. برای مطالعه بخش اول این مقاله کیک کنید...