قاچاق طلای خونین؛ موتور بازتولید خشونت در سودان

قاچاق طلا در سودان و بازتولید خشونت

درگیری‌های طولانی‌مدت در سودان، طیفی از سازوکارهای پیچیده «اقتصاد جنگ» را پدید آورده است که در آن طلا، به مثابه خون در رگ‌های منازعه جریان دارد. از زمان فروپاشی درآمدهای نفتی پس از جدایی سودان جنوبی، فلز زرد جایگزین اصلی منابع دولتی شده است و به محور رقابت نظامی بین ارتش و نیروهای پشتیبانی‌سریع بدل گشته است. اکنون کنترل میادین اصلی طلا در دارفور و کوردوفان جنوبی نه‌تنها ابزاری برای تأمین مالی جنگ، بلکه شیوه‌ای برای حفظ اقتدار سیاسی به حساب می‌آید. استخراج دستی که سهم عمده تولید را دارد، به بستر قاچاق، اخاذی و مالیات‌گیری غیررسمی تبدیل شده و چرخه‌ای خود‌تقویت‌کننده از خشونت اقتصادی را ساخته است. در این چرخه، منافع زودبازده و شبکه‌های فرامرزی قاچاق طلا، بازیگران محلی را در مدار منافع جهانی قرار داده‌ است و ساختار دولت را به‌سوی فروپاشی نهادی سوق می‌دهد؛ وضعیتی که تورم افسارگسیخته، حذف امنیت غذایی و مهاجرت میلیون‌ها نفر را به دنبال داشته است. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد به ابعاد تاثیرگذاری طلا بر محورهای مختلف منازعات و سیاست خارجی سودان بپردازیم.

نقش منابع طلا در استمرار درگیری‌ها

در سودان، طلا نه صرفاً منبع درآمد، که موتور استمرار جنگ است. رقابت ارتش و نیروهای حمیدتی بر سر معادن کلیدی، موجب پیدایش مدل تازه‌ای از تأمین مالی مسلحانه شده است؛ مدلی که در آن طلا با سلاح، سوخت و نفوذ سیاسی مبادله می‌شود. نیروهای پشتیبانی‌سریع از طریق شرکت‌هایی چون «الجنید» و شبکه‌های قاچاق به چاد، لیبی و امارات، میلیاردها دلار طلا را به خارج منتقل می‌کنند، در حالی که ارتش سودان کانال‌هایی به مصر گشوده است تا وابستگی به خلیج فارس را کاهش دهد. این ساختار اقتصادی، جنگ را از منازعه‌ای سیاسی به نظامی‌گری اقتصادی بدل کرده است؛ به گونه‌ای که بقا و رشد بازیگران نه در گرو پایان دادن به آن بلکه در تداوم خشونت بوده است.

افزون بر تأمین مالی داخلی، طلا در جذب مداخله قدرت‌های خارجی نیز نقش استراتژیک دارد؛ از واگنر روسیه که سلاح را در برابر طلا مبادله می‌کند تا شرکت‌های چینی که در استخراج کروم و اورانیوم سرمایه‌گذاری دارند. وابستگی اقتصاد جنگ سودان به این شبکه‌ها، منافع جهانی را با رقابت محلی پیوند زده است و صلح را به امری غیرسودآور تبدیل کرده است.

تحریم‌ها و پیامدهای ژئوپلیتیکی

تحریم‌های بین‌المللی با وجود هدف‌گذاری برای مهار خشونت، عملا نتوانسته‌اند چرخه اقتصاد طلا را متوقف کنند. رژیم تحریمی شورای امنیت (قطعنامه ۱۵۹۱ و تمدید آن تا ۲۰۲۶) جریان رسمی اسلحه را محدود کرده است، اما قاچاق سلاح و مزدور از مسیرهای غیر‌قانونی همچنان ادامه دارد. آمریکا نیز با فرمان‌های اجرایی ۱۴۰۹۸ و ۱۳۴۰۰ شبکه‌های مالی نیروهای متخاصم را هدف گرفته است، اما حضور فعال امارات و روسیه در تجارت طلا، اثربخشی این محدودیت‌ها را تضعیف کرده است.

از منظر ژئوپلیتیک، سودان به گره‌ای حیاتی در رقابت قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی بدل شده است؛ جایی که طلا، تعادل قوا در دریای سرخ و ساحل آفریقا را تغییر می‌دهد. افزایش تولید رسمی طلا به بیش از ۶۰ تن در سال ۲۰۲۴ و رشد قاچاق نشان‌دهنده تداوم نظامی‌سازی اقتصاد است. تمرکز ۹۰ درصد صادرات رسمی به یک مقصد مشخص، وابستگی خطرناک دولت را بازتاب می‌دهد و موجب شکل‌گیری یک «نظام طلامحور» در سیاست خارجی سودان شده است. در این ساختار، فلز زرد نه فقط ثروت ملی، بلکه اهرمی برای نفوذ و مداخله خارجی است.

پیوند اقتصاد غیرقانونی و فعالیت‌های تروریستی

اگر تحولات جاری در بحران داخلی سودان به‌مانند شبکه‌ای در هم تنیده و پویا مطالعه شود، پیوند متقابل تروریسم و جرایم سازمان‌یافته نمایان می‌شود. امارات با حمایت از نیروهای پشتیبانی‌سریع و تسلیح آنها قصد دارد زمینه تسلط بر میادین طلا را فراهم آورَد و آ‌ن‌ها را با کمک شبکه‌های قاچاق محلی تا امارت نشین‌های دبی و ابوظبی انتقال دهد. همراهی گروه‌های غیر رسمی مانند «واگنر» نیز در ابتدای درگیری میان حمیدتی و البرهان در همین روندشناسی قابل فهم است.  برهمین اساس، لازم است کارشناسان مسائل منطقه «منا» علاوه بر مطالعه روندهای میدانی و تماس‌های دیپلماتیک، نگاه ویژه‌ای به فعالیت‌های قانونی گروه‌های تبهکار در منطقه شاخ آفریقا، به‌ویژه سودان داشته باشد.

نتیجه‌گیری

پایداری اقتصاد جنگ در سودان بیانگر انحلال مرز میان منافع نظامی و اقتصادی است. برای شکستن این چرخه باید رویکرد نظارتی منطقه‌ای با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین و همکاری اطلاعاتی شکل گیرد. تهران می‌تواند در قالب کارگروه‌های مشترک با مصر و اتیوپی، مسیرهای قاچاق طلا را ردیابی کند و پروتکل‌های شفاف‌سازی صادرات را پیشنهاد دهد. افزون بر آن، سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزیِ مکانیزه شمال سودان راهی برای کاهش وابستگی به طلا و تقویت امنیت غذایی است. تخصیص بخشی از منابع اقتصادی ایران به طرح‌های آبیاری هوشمند و انرژی خورشیدی سودان، هم‌زمان بازگشت ثبات اقتصادی و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی ایران در دریای سرخ را رقم خواهد زد. این راهبرد، ضمن کاهش قدرت مالی گروه‌های مسلح، سودان را از اقتصاد جنگی به مسیر بازسازی پایدار هدایت می‌کند؛ جایی که طلا می‌تواند به جای ابزار جنگ به محرک رشد و همکاری منطقه‌ای بدل شود.

نیلوفر صالحی، کارشناس روابط بین‌الملل