نوسان‌سازی در قیمت مواد مخدر و سود گزاف کارتل‌ها در افغانستان

بازار به‌عنوان نهادی که مبادله کالا و خدمات در آن صورت می‌گیرد و تعیین‌ قیمت در آن توسط نیروهای عرضه، تقاضا و یا دولت تعیین می‌شود، به سیستمی برای تخصیص منابع نیازمند است، به‌‌نحوی‌‌که کارآیی نیز داشته باشد؛ به کارآیی سیتماتیک تخصیص منابع برای تعیین قیمت، اصطلاحا تنظیم بازار گفته می‌شود.

 

تنظیم بازار مجموعه‌‌ای از مقررات، سیاست‌‌‌‌ها، برنامه‌ها و اقداماتی است که به‌‌منظور ایجاد همگرایی زنجیره ارزش کالاها و خدمات در بازار و حمایت از تمامی عاملان آن اتخاذ و در راستای کاهش نوسانات غیرمنطقی قیمت و مقدار با استفاده از ابزارهای سیاستی مناسب در حوزه تامین و مصرف اعمال می‌‌شود.

 

تنظیم بازار در بازارهای رسمی و غیررسمی متفاوت است، در بازارهای رسمی دولت‌ها می‌توانند در زنجیره تامین و توزیع کالاها به صورت مستقیم از طریق تسهیل وارادات یا صادرات، تعرفه‌های گمرکی، اعمال سیاست‌های پولی و …..  به منظور حفظ ثبات قیمت‌ها مداخله کند؛ اما در بازارهای غیررسمی که در آن هیچ گونه قوانین و مقرراتی برای تنظیم بازار وجود ندارد، تمایل به کسب سودهای گزاف با استفاده از هر روش غیراخلاقی و غیرانسانی از طریق ایجاد نوسان‌های قیمت در بازار افزایش می‌یابد؛ اینکه چرا باید چنین تمایلی وجود داشته باشد باید به مفهوم «رقابت» و «انحصار» توجه کنیم.

 

همانگونه که پیداست رقابت تلاشی است برای ایجاد توانایی‌هایی در تولید و عرضه، که یک بنگاه را در مقایسه با سایر بنگاه‌های دیگر در فراهم نمودن محصولات و خدمات کاراتر و موثرتر کند و آن بنگاه را به مزیت و برتری برساند. اینکه چه تعداد از بنگاه‌های اقتصادی (عرضه کنندگان) در یک بازار به این توانایی‌ها دسترسی داشته باشند، بازار را در یکی از چهار وضعیت رو به رو قرار می‌دهد: رقابت کامل، رقابت انحصاری، انحصار چندجانبه یا کارتل و انحصار کامل.

 

آنگونه که از مشاهدات میدانی پیداست، در بازار مواد مخدر رقابت به شکل انحصار چند جانبه یا کارتل انجام می‌شود و برای حفظ انحصار در این بازار باید بالاترین سود ممکن با استفاده از هر روش ممکنی از بازار بدست آید تا زمینه سلطه از طریق اعمال قدرت مالی در یک رقابت ناسالم فرآهم آید.

 

از آنجا که رقابت میان کارتل‌ها در یک بازار غیررسمی آن هم به صورت غیررسمی انجام می‌شود، باید قوانین این رقابت را به صورت داخلی و بر اساس عرف خودشان تعیین کنند که در این صورت کارتل‌های مواد مخدر دارای «قواعد بازی» منحصر به بازار خودشان می‌باشند، در غیر اینصورت کارتل‌ها با یکدگیر «تبانی» کرده و سعی می‌کنند بازار را میان خودشان تقسیم نموده و از تعرض به سهم بازارهای یکدیگر خودداری کنند.

 

خشونت و جنگ طالبان در بیست سال گذشته افغانستان به عنوان اصلی‌ترین مزرعه کشت مواد مخدر را نیز می‌توان پیروی از یک قاعده‌ی بازی کارتل‌ها تفسیر کرد: جنگ برای ایجاد نوسان قیمت و سود بیشتر؛ زیرا از آمار و ارقام مربوط به قیمت مواد مخدر و وضعیت جنگ میان جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان چنین بر می‌آید که شدت جنگ و قیمت مواد مخدر به خصوص تریاک و هرویین با یکدیگر رابطه مستقیم داشتند، به بیان دقیق‌تر با کاهش قیمت مواد مخدر ماشین جنگی طالبان قوی‌تر و اراضی تحت تسلطش بیشتر و با افزایش قیمت مواد مخدر این ماشین جنگی ضعیفتر و تلفات نیروهای طالبان بیشتر و نواحی عملیاتی آن‌ها به مناطق دورافتاده‌تر محدود می‌شد.

 

استدلال علمی درباره‌ی فرضیۀ «طالبان به مثابۀ نوسان‌دهنده‌ی غیررسمی بازار مواد مخدر» و  تفسیر رفتار این گروه ذیل «قواعد بازی نانوشته میان کارتل‌های فعال مواد مخدر در افغانستان» نیازمند نگاهی اجمالی به داده‌ها و آمارهایی است که دفتر مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل ارائه می‌دهد:

 

طالبان به رهبری ملا عمر پس از مدتی از حملات نیروهای خارجی در سال 2003 دوباره سازماندهی شدند و جنگ چریکی را علیه دولت مرکزی افغانستان و نیروهای پشتیبانی امنیت بین المللی (آیساف)، که متشکل از ایالات متحده آمریکا و اکثریت کشورهای ناتو بود، آغاز کردند. این گروه با بمب گذاری‌ها در جاده‌ها، کمین و حملات چریکی در مناطق روستایی و همچنین انفجارهای انتحاری در شهرها از سال 2006 کنترل مناطق مختلف افغانستان را مجددا تصرف کردند، درست در زمانی که قیمت مواد مخدر دچار کاهش چشمگیری شده بود.  پس از آن نیروهای ائتلاف بین المللی مجبور شدند تعداد نیروهای خود را در برابر طالبان افزایش دهند. در سال‌های 2009 تا 2011 میلادی 140 هزار سرباز تحت فرماندهی آیساف حضور داشتند که 100 هزار نفر آن‌ها سربازان آمریکایی بودند؛ درست در همین بازه زمانی که طالبان به حملاتش علیه دولت مرکزی و نیروهای بین‌المللی شدت می‌بخشد، قیمت مواد مخدر نیز از نزدیک 100 دلار برای هر کیلوگرم به قیمت 400 دلار برای هر کیلوگرم می‌رسد، یعنی افزایش حدودا چهاربرابری در سه سال.

 

پس از این دوره افزایشی قیمت مواد مخدر، ایالات متحده آمریکا در سال 2012 اعلام کرد که در دسامبر 2014 به عملیات خود در افغانستان پایان داده و نیروهای خود را خارج می‌کند. از سوی دیگر برخی منابع نزدیک به طالبان از درگذشت ملا عمر رهبر طالبان در 23 آوریل 2013 بر اثر بیماری سل در بیمارستانی در کراچی پاکستان خبر دادند. در این بازه زمانی کشت مواد مخدر به طو میانگین تا سالی 4000 تن انجام می‌شد که رشد چشمگیری به حساب می‌آید، اما این رشد با کاهش شدید قیمت روبرو می‌شود تا این که دولت باراک اوباما در 28 دسامبر 2014 بطور رسمی به ماموریت جنگی نظامیان آمریکایی در افغانستان موسوم به«آزادی پایدار» پایان داد و با خروج بیشتر نظامیان آمریکایی، ماموریت «حمایت قاطع» با هدف آموزش، مشاوره و کمک به نیروهای امنیتی افغان آغاز شد در حالیکه طالبان بر شدت عملیات‌هایش افزود و مناطق بیشتری را در شمال درگیر جنگ کرد که نتیجه آن افزایش دوباره قمیت مواد مخدر تا نزدیک 350 دلار بود.

 

  این رابطه معکوس میان قیمت مواد مخدر و شدت جنگ در جنوب و شمال افغانستان در دو بازه زمانی به وضوح کامل می‌رسد:  سال ۲۰۱۵ سقوط مرکز ولایت کندز همزمان شده بود با سقوط قیمت مواد مخدر از بالای ۴۰۰  دلار به زیر ۵۰ دلار و در سال ۲۰۱۸، سقوط مرکز ولایت غزنی همزمان شدن بود با سقوط ارزش مواد مخدر از ۳۸۰ دلار به زیر ۱۰۰ دلار.

 

این روند جنگ افروزی و قیمت مواد مخدر در سال 2019 سرنوشت مذاکرات دوحه را تا حد زیادی تعیین کرد، زیرا قیمت مواد مخدر در این سال به پایین‌ترین حد تاریخی آن یعنی زیر 50 دلار رسیده بود و برای ایجاد نوسان در این بازار و افزایش یکباره آن تا بالای 400 دلار به حاکمیت مطلق طالبان بر افغانستان و ممنوعیت موقت کشت آن نیاز بود.

 

از آنچه گفته شد، می‌توان به این نتیجه رسید که جنگ‌افروزی طالبان به نام جهاد، همانند یک قاعده بازی میان کارتل‌های بازار مواد مخدر در جهان عمل کرده بدین نحو که همواره با تسلط طالبان بر مسیرهای ترانزیتی مواد مخدر و کشتزارهای آن در افغانستان به قیمت تنزل یافته آن شوک وارد شده و آن را به سمت بالا جهش داده است و این نوسان قیمتی سود گزافی را به حساب انبارداران و بنکداران اصلی مواد مخدر در سراسر جهان واریز کرده است.

جعفر سلطانی، پژوهشگر اقتصاد سیاسی