مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری/ایمیل:
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 297
» آخرین عضو: ahaleyexaxd6246
» موضوعات انجمن: 71
» ارسال‌های انجمن: 1,302

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 12 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 1 عضو | 11 مهمان
wtfu

آخرین موضوع‌ها
چالش‌های جهانی بازارهای م...
انجمن: الگوهای مصرف مواد
آخرین ارسال توسط: wtfu
4 دقیقه‌ی پیش
» پاسخ: 18
» بازدید: 2,159
فرصت های برابر درمان اعتی...
انجمن: کاهش آسیب و درمان اعتیاد
آخرین ارسال توسط: wtfu
3 ساعت پیش
» پاسخ: 302
» بازدید: 65,612
فرصت های برابر درمان اعتی...
انجمن: پزشکی
آخرین ارسال توسط: wtfu
دیروز، 09:00 PM
» پاسخ: 20
» بازدید: 1,983
گردش مالی تجارت مواد مخدر...
انجمن: جرایم سازمان یافته و تروریسم مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
دیروز، 08:51 PM
» پاسخ: 19
» بازدید: 2,664
مواد مخدر صنعتی
انجمن: الگوهای مصرف مواد
آخرین ارسال توسط: wtfu
دیروز، 04:47 PM
» پاسخ: 26
» بازدید: 3,439
نگاهی به بازارهای جهانی م...
انجمن: الگوهای مصرف مواد
آخرین ارسال توسط: wtfu
دیروز، 12:34 PM
» پاسخ: 19
» بازدید: 2,446
اعتیاد کودکان
انجمن: اجتماعی
آخرین ارسال توسط: wtfu
دیروز، 08:29 AM
» پاسخ: 24
» بازدید: 2,675
جرایم سازمان یافته و قاچا...
انجمن: جرایم سازمان یافته و تروریسم مخدری
آخرین ارسال توسط: wtfu
دیروز، 04:21 AM
» پاسخ: 19
» بازدید: 3,793
گفتمان‌های سه‌گانه اعتیاد...
انجمن: گفتمان‌های سه‌گانه اعتیاد پژوهی
آخرین ارسال توسط: wtfu
دیروز، 12:11 AM
» پاسخ: 24
» بازدید: 7,291
پیشگیری از اعتیاد کودکان
انجمن: پیشگیری از اعتیاد
آخرین ارسال توسط: ahaleyexaxd6246
2024/05/02، 10:29 PM
» پاسخ: 8
» بازدید: 2,532

 
  طالبان و مواد مخدر
ارسال کننده: محمد زارع - 2019/09/15، 07:10 AM - انجمن: جرایم سازمان یافته و تروریسم مخدری - پاسخ (14)

باعرض سلام و احترام خدمت دوستان و اعضاء محترم گروه.
درفرصت پیش رو به موضوع «نقش طالبان در قاچاق مواد مخدر» می پردازیم.
تروریسم مواد مخدر پدیده ای نو ظهور محسوب می‌شود که در چند دهه اخیر در خدمت اهداف گروه های تروریستی قرار گرفته و ابعاد  جدیدی از تروریسم را آشکار کرده است.
تروریسم مواد مخدر Narcoterrorism  به اعمال تروریستی افراد و گروه‌هایی اطلاق می‌شود که مستقیم یا غیرمستقیم با  کشت، تولید، انتقال و توزیع مواد مخدر ارتباط دارند
ارتباط تروریسم و مواد مخدر را  نمی توان مقوله ای کوچک و  محدود  تلقی کرد، زیرا  درآمد قاچاق مواد مخدر به حدی کلان است که به یکی از منابع اصلی تامین هزینه های فعالیت گروهای تروریستی  تبدیل شده است.
اگرچه تمام گروه‌های تروریستی ، وابسته به سود حاصل از مواد مخدر نیستند، ولی برخی به شدت به آن وابسته‌اند. بگونه ای که بدون  حصول عایدات حاصل از مواد مخدر، حیات و مبارزه و جنگ برای آنها ممکن نیست.
گروه طالبان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ میلادی، در افغانستان حاکمیت داشت و قوانین سختگیرانه شریعت اسلامی را اعمال می‌کرد.این گروه از زمان رانده شدن از قدرت، جنگ طولانی مدتی را در سراسر افغانستان ادامه داد.

کارگران آماده برای خش کردن  کوکنار
گروه طالبان در سال 1994 اعلان نمودند که با کشت و قاچاق مواد مخدر مبارزه مي کند. اما آن ها به زودي اهميت اقتصادي مواد مخدر را به منظور اخذ ماليات از آن درک نمودند.
وقتي که قندهار را براي بار اول تصرف نمودند، اعلان کردند که از کشت کوکنار و توليد ترياک جلوگيري مي شود. اعلان طالبان، ديپلمات هاي آمريکايي را تشويق کرد که فوري با طالبان تماس برقرار نمايد. ولي در جريان چند ماه،طالبان دريافتند که آن ها به کشت کوکنار نیاز مبرم دارند و جلوگيري از آن ، هم به دهقانان ضرر می ساند و هم  اینکه منبع بزرگ عايداتي خودرا از دست می دهند .
طالبان در همین موازات ضمن حمایت از کشت وتولید مواد مخدر، به جمع آوري ماليات اسلامي «ذکات» از تمام معامله گران ترياک آغاز نمودند.
کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان اغلب با حمایت مستقیم و غیر مستقیم طالبان  انجام می شود که يکي از معضلات جدي براي افغانستان و کشور هاي منطقه به وجود آورده است. اين محصول پيوند مستقیم با ناامني در افغانستان و کشور هاي منطقه دارد.
در گزارش هاي سالانه دفتر جرايم و مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل و وزارت مبارزه با مواد مخدر اين نکته بار ها يادآوري شده است که کشت و قاچاق مواد مخدر در ولاياتي افزايش داشته است که گروه طالبان بر بخش هاي از آن ولايت کنترل دارند. به عبارت ديگر، ميان کشت و قاچاق مواد مخدر و حضور گروه طالبان پيوند مستقيم وجود دارد.
به عنوان مثال کشت مواد مخدر در جنوب 66 در صد گزارش شده است. در مرکز افغانستان که گروه طالبان نفوذ ندارد تنها 0/2 در صد بوده است.
محمدهاشم اورتاق، مسئول مبارزه با مواد مخدر وزارت داخله افغانستان طی مصاحبه ای اظهار داشته : طالبان از طریق کشت، فرآوری و فروش مواد مخدر هزینه‌های جنگ‌شان در افغانستان را به دست می‌آورند.
اورتاق درآمد سالانه طالبان از محل فروش مواد مخدر را حدود ۵۰۰ میلیون دلار اعلام کرد.
این اظهارات همزمان با آغاز دور تازه گفت‌وگوهای صلح میان طالبان و آمریکا بیان شده است.
تخمین زده می‌شود که درآمد سالانه این گروه از سال ۲۰۱۱ به بعد ۴۰۰ میلیون دلار آمریکایی بوده. اما باور بر این است که در سال‌های اخیر این رقم تا یک و نیم میلیارد دلار افزایش داشته است.
دولت‌های افغانستان و ایالات متحده آمریکا جهت ضربه به بنیه مالی طالبان ، بمباران  مزارع وآزمایشگاه‌هایی تولید مواد مخدر این گروه را در دستور کار خود قرار داده است.
آمریکا مدعی شده که تا ماه اوت یا آگست ۲۰۱۸، در حدود ۲۰۰ آزمایشگاه مواد مخدر را تخریب کرده؛ تخمین زده شده که ۴۰۰ تا ۵۰۰ آزمایشگاه در افغانستان وجود دارد که قریب به نیمی از آنها در ولایت جنوبی هلمند فعال‌ است.
همچنین ادعا شده که در اثر حملات هوایی، نزدیک به یک چهارم درآمدهایی که طالبان از ناحیه تجارت تریاک داشتند، نابود شده است.
اما اثرات درازمدت این حملات تا کنون روشن نیست. حتی وقتی آزمایشگاه‌ها تخریب شوند، به زودی با پول کمی قابل بازسازی‌اند.
طالبان از مزرعه داران خشخاش ، ده در صد مالیات دریافت می‌کنند.آنها از آزمایشگاه‌هایی که در آن تریاک به هیروئین تبدیل می‌شود و نیز از کسانی که مواد مخدر قاچاق می‌کنند، مالیات اخذ می نمایند.

برآورد شده که سهم سالیانه طالبان از تجارت غیرقانونی مواد مخدر، بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلیون دلار است.ارتش آمریکا می‌گوید ۶۰ درصد درآمدهای طالبان از ناحیه مواد مخدر تامین می‌شود.

چاپ این مطلب

  فضای مجازی و آموزش پیشگیرانه
ارسال کننده: توکلی - 2019/09/15، 07:03 AM - انجمن: رسانه و موادمخدر - پاسخ (7)

آسیب سایبری/ آسیب نوپدید
گسترش فناوری های نوین در عرصه ی الکترونیک و رایانه در چند دهه ی گذشته، موجب پدیدار شدن انواع و اقسام لوازم و برنامه های الکترونیکی و رایانه ای از جمله اینترنت، تلفن همراه، ماهواره و بازی های رایانه ای در جهان شده است.
پتانسیل های مثبت و کاربردهای مفیدی که جنبه های گوناگون زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و تسریع، تسهیل و خلاقیت را برایش به ارمغان می آورد، بخشی از توانایی های معجزه آسای این شبکه ی جهانی است.
گسترش اینترنت در جامعه موجب بروز فرصت هایی جهت افزایش آگاهی افراد و حتی ایجاد اشتغال برای برخی از افراد شده است، ولی تهدیداتی نیز به همراه دارد.
با وجود اینترنت، علاوه بر وجود دنیای واقعی و الگوهای ارتباط سنتی در آن، فضاهای مجازی نیز ایجاد شده اند که نحوه ی تولید، انتقال و مصرف مصرف اطلاعات دیگر به شیوه سنتی صورت نمیپذیرد. و این الگوها، کاملا دگرگون شده اند اما این شبکه ی جهانی در حال گسترش، روی دیگری نیز دارد و آن وجود خطرات بالقوه است که گاهی می تواند به خساراتی بزرگ و جبران ناپذیر منجر گردد.
 
هر کاربر فضای مجازی با توجه به اهدافش، سیاست‌های متفاوتی در برخورد با این فضا در دستور کار خود قرار می‌د‌هد.
در دسترس بودن این فناوری برای همگان، فضای مجازی را به کارزاری برای پیشبرد اهداف و سیاست‌های مختلف تبدیل کرده است که برنده اصلی این نبرد را سطح مهارت و دانش رسانه‌ای طرفین نبرد تعیین می‌کند.
برخلاف باور عمومی، فضای مجازی نه تنها باعث از بین رفتن کسب‌ وکارهای سنتی نمی‌شود بلکه با ارائه ابزارهای جدید در تبلیغات و خدمات، شکل جدیدی به آن‌ها می‌بخشد، خرید و فروش مواد مخدر و دخانیات هم از این مورد مستثنی نیستند؛ با ورود سوداگران مرگ به این فضا، مبارزه با توزیع و پیشگیری از افزایش اعتیاد به مواد افیونی نیز شکل جدیدی به خود گرفته است.
انتشار اخباری مبنی بر فروش مواد مخدر در فضای مجازی، نشان می‌دهد سوداگران مرگ در پی استفاده از ابزارهای نوین برای افزایش فروش و تسهیل در سیستم توزیع محصولات، بخشی از کانال فروش خود را به فضای مجازی منتقل کردند.
این شیادان با افزایش تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم برای انواع مواد مخدر و دخانیات در شبکه‌های اجتماعی موفق به معرفی، افزایش محبوبیت و فروش برخی از این مواد شده اند.
سوداگران مرگ با معرفی برخی مواد مخدر به عنوانی "موادی که اعتیاد ندارند" یا با پرزرق و برق نشان دادن حالات پس از مصرف این مواد در فضای مجازی، تا حد زیادی موفق به گسترش مصرف مواد مخدر در جوانان و کاهش سن اعتیاد شده اند.
علاوه بر مواد مخدر، با ارائه سرویس‌هایی مانند اجاره ساعتی قلیان و فروش دخیانیات در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های اینترنتی سعی در جذب گسترده مخاطبان جوان و ترویج فرهنگ غلط مصرف دخانیات و مواد مخدر در جامعه دارند.
برخوردهای فیزیکی و روش‌های سنتی برای پیشگیری از افزایش اعتیاد به مواد مخدر در شرایط جدید کارساز نخواهند بود و نیاز به تغییر و همگام شدن با پیشرفت فناوری دارند.
سازمان‌های مرتبط با این معضل اجتماعی می‌باید با حضور فعال و موثر در فضای مجازی و استفاده از جذابیت این فضا برای مخاطبان با مهارت و دانش رسانه‌ای بیشتر نسبت به شیادان این حوزه اقدام به تولید آموزش‌های جذاب بصری کنند تا با افزایش سطح دانش و فرهنگ جامعه، افراد به صورت خودکنترل از اعتیاد به مواد مخدر دوری کنند.
علاوه بر اقدامات سازمان‌ها، والدین با افزایش دانش رسانه‌ای، ارتقاء مهارت‌ کنترل فعالیت فرزندان در فضای مجازی و کسب اطلاعات راجب اعتیاد و راه‌های پیشگیری از آن می‌توانند از مشکلات بسیاری در زمینه اعتیاد به مواد مخدر و سایر معضلات مرتبط به فضای مجازی جلوگیری کنند.*
 
در عصر حاضر یکی از مسائل مهم و اساسی که سلامتی انسان را با خطر بسیار زیادی مواجه ساخته، اعتیاد به مواد مخدر است. پژوهشگران در پژوهشی به نقش رسانه‌های مجازی در پیشگیری از گرایش به مواد مخدر در فضای سایبر پرداخته‌اند.
از دلایل نوین و نوظهور گرایش به اعتیاد در بین اقشار جامعه می‌توان به کارکرد رسانه نوین از جمله بستر اینترنت و فضای مجازی اشاره کرد.
امروزه اطلاعات قابل دسترسی توسط افراد و گروه‌های مختلف و با اهداف و انگیزه‌های متفاوت در فضای سایبر و درباره انواع مواد تولید می‌شود. برخی از اینترنت جهت گسترش دامنه فروش مواد اعتیادآور و درگیر کردن جوانان در رفتارهای غیرقانونی، استفاده می‌کنند
با توجه به ویژگی‌های فضای مجازی و نیاز مبرم به ارائه مدلی جامع جهت پیشگیری از گرایش به مواد مخدر که از طریق کارکردهای منبعث از این فضا حاصل می‌شود، در این پژوهش تلاش شده است تا نسبت به ارائه مدل جامع پیشگیرانه از اعتیاد به مواد مخدر در فضای مجازی اقدام شود.
پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع پژوهش‌های کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان و متخصصان پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا، پلیس فتا ناجا و شاغلین سازمان‌های مرتبط با موضوع تحقیق که دارای اشراف کامل به موضوع و به تعداد ۶۵ نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۵۶ نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده به عضویت نمونه آماری انتخاب شدند.
تعداد ۴۸ نفر از پاسخ‌گویان را مردان و هشت نفر از حجم نمونه را زنان تشکیل می‌دادند. تعداد ۲۱ نفر از پاسخ‌گویان دارای تحصیلات کارشناسی، ۲۹ نفر تحصیلات کارشناسی ارشد و شش نفر تحصیلات دکتری یا دانشجویان دکتری داشتند.
در این پژوهش آمده است: «نتایج نشان داد که تمامی ابعاد مدل ارائه شده در تحقیق حاضر، می‌تواند در پیشگیری از گرایش به مواد مخدر در فضای سایبر نقش داشته باشد. هم‌چنین نتایج بیانگر نقش به سزا و مسئول‌سازی کاربران در پیشگیری از گرایش به مواد مخدر در فضای سایبر است. مسئول‌سازی می‌تواند با هدف
1-  1- ایجاد و گسترش مسئولیت در خصوص ترویج علوم پیشگیرانه از اعتیاد و تبلیغ زشتی‌های مخدر در بستر اینترنت توسط نهادها و سازمان‌ها و اقشار عادی در جامعه
2-  ۲- تولید و گسترش خودجوش پایگاه‌های فعال در زمینه پیشگیری از اعتیاد
3-  ۳- احساس مسئولیت و گزارش صفحات ترویج فساد، فیلم‌ها و عکس‌های مرتبط با مواد مخدر و اعتیاد به مبادی مربوطه و در نهایت
4-  ۴- پردازش و ورود ارگان‌ها و سازمان‌های دارای صفحات مجازی پرطرفدار به عرصه پیشگیری از اعتیاد و تولید محتوای مرتبط در صفحات نامبرده انجام‌پذیر باشد.
 
نتایج نشان داد بعد فضای مجازی و مشارکت اجتماعی می‌تواند پس از مسئول‌سازی اجتماعی، نقش به سزایی در پیشگیری از گرایش به مواد مخدر در فضای سایبر داشته باشد. در این میان می‌توان به
1-  برجسته‌سازی موضوع مواد مخدر و اعتیاد از طریق پایگاه‌های مجازی عام و خاص
2-  ۲- حساس‌سازی افکار عمومی در جهت شکل‌گیری اتفاق نظر در بین مردم به خطرات فضای مجازی،
3-  ۳- نظرخواهی از مردم در جهت مشارکت همگانی در جهت مبارزه با مواد مخدر در فضای مجازی،
4-   ۴- جلب مشارکت عمومی تاثیرگذاران در بخش مجازی در امر مبارزه با مواد مخدر اشاره کرد
 
در بخش دیگری از این مطالعه آمده است: «نتایج بیانگر نقش تولیدات خاص مجازی در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر در فضای مجازی بود. از رویکردهای این بخش می‌توان به
 ۱- طراحی بازی‌ها و سرگرمی‌های مجازی و اپلیکیشن‌های ضد اعتیاد،
۲- ارائه برنامه‌های سرگرم‌کننده توأم با برگزاری مسابقات مجازی پیشگیرانه،
۳- طراحی نرم‌افزارها و شبکه‌های اجتماعی بومی و
۴- برنامه‌ریزی برای اوقات فراغت (کتابخانه‌های مجازی، مدارس مجازی) اشاره کرد
فضای مجازی و آگاه‌سازی بعد دیگری از تحقیق حاضر بوده که برابر نتایج تحقیق، نقش متوسطی را در پیشگیری از گرایش به مواد مخدر در سایبر داشته است.
محققان می‌گویند: «اما در بحث فضای مجازی و مدیریت آن که توسط خبرگان و متخصصان به عنوان آخرین بعد مؤثر در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر در فضای مجازی انتخاب شده، می‌توان شاخص‌های
1-  ایجاد تدابیر نظارتی توسط ارگان‌ها و سازمان‌های مبارز و کنترل‌گر فضای مجازی،
2-  ۲- مدیریت در زمان و مکان استفاده از بستر اینترنت و ورود به دنیای مجازی توسط خانواده‌ها و کاربران،
3-   ۳- محدودسازی در استفاده از محتوا توسط خانواده‌ها و کاربران با به کارگیری برنامه‌ها و کاربرد رمزنگار و در نهایت ورود شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات مجازی در جهت کنترل ترافیک و عبور و مرور کاربران فضای مجازی را در نظر گرفت.
بنابر نتایج حاصله نقش و تأثیر رسانه مجازی در خصوص موضوع تحقیق مستقیم و حیاتی است و در برخی موارد غیر مستقیم و جنبی محسوب می‌شود.

چاپ این مطلب

  مروری بر روندهای چندمصرفی و سوءمصرف داروها: بررسی نتایج و یافته ها
ارسال کننده: علائی - 2019/08/28، 07:37 AM - انجمن: الگوهای مصرف مواد - پاسخ (8)

در ارائه نخست با موضوع مروری بر روندهای چند مصرفی و سوء مصرف داروها، به ارائه مبانی پدیده های از قبیل واراهگی (انحراف) داروها و مواد شیمیایی مورد استفاده در صنعت داروسازی پرداختیم. سپس موارد و مصادیق سوءمصرف و به بیان دیگر مصرف غیرپزشکی داروهای تجویزی و داروهای پیشخوانی (بدون نسخه) را تشریح کردیم. در وهله بعد به ارائه طبقه بندی از انواع داروهای تجویزی و داروهای پیشخوانی در جمهوری اسلامی ایران پرداختیم.

سپس با اشاره به یک مورد موفقیت آمیز از پیشگیری واراهگی داروها در جمهوری اسلامی ایران، راه اندازی سامانه برخط الکترونیک کنترل  واردات، صادرات، توزیع، حمل و نقل و رهگیری پیش‌سازهای شیمایی و داروها توسط سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت، از نقش کلیدی شفاف سازی از طریق سامانه های هوشمند الکترونیک سخن به میان آمد. در این فرصت بنا دارم یافته ها و نتایج حاصل از پروژه پژوهشی نظام مندی که در سال 2017 در سطح شهر تهران به عمل آوردم را ارائه نمایم.
با توجه به موضوع پژوهش و منطقه مورد مطالعه (شهرتهران) روش گردآوري داده‌ها  زمينه‌يابي (تحقيق پيمايشي) انتخاب شده‌است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی متخصصان آشنا با مسائل اعتیاد و تخصص‌های مربوطه بوده‌است. برای تعین حجم نمونه با توجه به نامشخص‌بودن جامعه آماری از روش نمونه‌گیری گلوله برفی استفاده شده‌است و نمونه تا مرحله‌ی اشباع ادمه پیدا کرده‌است، که در نهایت به حجم نمونه 300 نفر دست پیدا شد. در زمینه‌ی جمع‌آوری اطلاعات از روش‌های ترکیبی اسنادی و پیمایشی استفاده شده‌است، که برای این منظور ابتدا به جمع‌آوری اطلاعات کتابخانه‌ای و سپس میدانی در راستاي شاخص‌سازي مفروضيات تحقيق به‌كار گرفته‌شده است.
مصاحبه‌هاي به كار گرفته‌شده از لحاظ آزادي بيان سازمان‌يافته و از نظر جامعه آماري متخصصان حوزه‌ی کاهش آسیب و درمان اعتیاد شهر تهران مي‌باشند. خروجی مصاحبه‌ها منجر به طراحی پرسشنامه‌ها گردیده است. دستورالعمل تكميل پرسشنامه‌ها بر اساس اهداف و پرسش‌های پژوهش تنظيم و مقياس اندازه‌گيري نگرش‌ها طيف‌های متفاوت مي‌باشد.
از بین 300 نفر از پاسخگویان، 65 نفر (66/21 درصد) تخصص خود را داروسازی، 95 نفر (66/31 درصد) پزشک درمان اعتیاد، 50 نفر (66/16 درصد) روانپزشک، 85 نفر(34/28درصد) درمانگران حوزه‌ی اعتیاد، و 5 نفر (64/1 درصد) پاسخگو نبودند.
از میان پاسخگویان 150 نفر (50 درصد) جنسیت خود را مرد، 100 نفر (33/33 درصد) جنسیت خود را زن و 50 نفر (67/16درصد) جنسیت خود را اعلام نکرده‌اند. در زمینه‌ی سابقه فعالیت، 91 نفر از پاسخگویان (30 درصد) سابقه شغلی خود را کمتر از 5 سال، 87 نفر (29 درصد) سابقه خود را بین 5 تا 10 سال، 65 نفر (22 درصد) بین 10 تا 15 سال و 54 نفر (18 درصد) بیشتر از 15 سال اعلام کرده‌اند. در این زمینه 3 نفر (1 درصد) از افراد به گزینه وضعیت شغلی پاسخ نداده‌اند.
در مرحله بعد با بهره گیری از آزمون های آماری تحلیلی به بررسی و تحلیل داده ها پرداختیم که اهم نتایج آن در ذیل ارائه خواهد شد:
1. گرچه تعداد مردان مصرف‌کننده‌ی دارو به‌طور خودسرانه نسبت به  زنان شهر تهران بیشتر است؛ اما اختلاف میانگین مصرف نشان می‌دهد که زنان تمایل بیشتری به مصرف خودسرانه‌ی دارو نسبت به مردان دارند و این اختلاف معنی‌دار قابل تعمیم به جامعه و شهروندان شهر تهران می‌باشد.
2. بین گروه‌های سنی که اقدام به مصرف غیرپزشکی و خودسرانه‌ی دارو می‌کنند اختلاف معنادار و قابل اعتمادی وجود دارد؛ به‌طوریکه جوانان و سپس میانسالان بیشترین تمایل را به مصرف غیرپزشکی دارو دارند.
3. با توجه به اولویت‌بندی نهایی توسط 160 نفر از پاسخگویانی که معتقد بوده‌اند که مصرف به دلایل غیرپزشکی در دسته‌ی داروهای تجویزی بیشتر است نشان می‌دهد که بیشترین تقاضا در این طبقه ‌از داروها متعلق به داروهای آرامبخش[1]می‌باشد (در مجموع 40 نفر یعنی 76/30 درصد). در وهله‌ی دوم بیشترین تقاضا برای داروهای اوپیوئید و سپس  خواب‌آور‌ها[2]و در نهایت کمترین میزان تقاضا مربوط به داروهای محرک[3]می‌باشد (تنها 25 نفر از پاسخگویان یعنی 23/19 درصد).
4. . از 130 نفر (33/43 درصد) کارشناسی که پاسخگو بوده‌اند، 45 نفر از آنان (61/34 درصد) معتقد بوده‌اند که بیشترین متقاضی داروها در این دسته‌بندی مربوط به مکمل‌های رژیمی بوده‌است. پس از مکمل‌های رژیمی، اولویت‌های بعدی به ترتیب مربوط به دارو های  روان گسست (dissociative substances) با مجموع نظر 30 نفر از متخصصان (07/23 درصد) از افراد پاسخگو و محرک‌ها با نظر 20 نفر (38/15 درصد) از نظرات متخصصان همراه بوده‌است. کمترین میزان تقاضا از دیدگاه آنان نیز مربوط به داروهای خواب‌آور بوده است.
5. اما در زمینه انگیزش افراد برای سوءمصرف داروهای تجویزی و پیش‌خوانی ادامه روند پژوهش نشان‌داد که مهمترین انگیزش در مصرف غیرپزشکی داروهای تجویزی و مصرف خودسرانه‌ی داروهای پیشخوانی به دلیل  تسکین درد و آرام‌بخشی است. کمترین  انگیزش برای سوءمصرف در داورهای پیشخوانی انگیزش تقویت قوای ورزشی و در داروهای تجویزی تقویت قوای فیزیکی از منظر متخصصان حوزه‌ی درمان وابستگی به مواد و داروسازان شهر تهران بوده است.
6. مهمترین دلیل افزایش شیوع سوءمصرف داروها (تجویزی و پش‌خوانی) و چنددارو مصرفی  مورد تدقیق و بررسی قرار گرفت. نقص تدابیر نظارتی سازمان‌یافته و خلا قانونی در نظام دارویی ، مهمترین دلیل افزایش شیوع سوءمصرف دارو است. در درجه‌ی بعدی، نبود رویکرد جرم انگارانه به مصرف این داروها و عدم تلقی عمل ناهنجار اجتماعی از سوء مصرف عوامل دوم و سوم در زمینه افزایش شیوع سوء مصرف داروها تلقی می‌گردد. در این زمینه گرانی و دسترسی سخت به مواد مخدری اولیه معتادان در نگاه تخصصی کارشناسان کمترین اهمیت را دارا بوده‌است. 
نتیجه گیری
با بررسی آمار غیررسمی شیوع سوءمصرف مواد صنعتی ترکیبی به‌ویژه قرص‌های روان‌گردان جدید  در میان جوانان و جمعیت دانش‌‌آموزان و دانشجویان به‌طور عام، و همچنین داده‌های بدست‌آمده از پژوهش حاضر در رابطه با شیوع مصرف غیرپزشکی داروهای تجویزی و پیش‌خوانی به‌طور خاص، می‌توان این‌گونه استنباط کرد که گرایش به‌مصرف داروهای اوپیوئیدپایه و روان‌گردان به‌دلایل غیرپزشکی به‌ویژه در میان جوانان و زنان به‌طور نسبی شایع و رو به‌افزایش است.
بنابر دیدگاه کارشناسان و متخصصان حوزه‌ی کاهش آسیب و درمان اعتیاد، از میان داروهای تجویزی، بیشترین میزان سوء مصرف از طبقه‌ی آرام‌بخش‌های بنزودیازپینی و در وهله‌ی بعدی داروهای اوپیوئیدی نظیر ترامادول و متادون است. از طبقه‌ی داروهای تجویزی نیز خانواده‌ی مکمل‌های رژیمی و سپس داروهای ضدسرفه و آنتی‌هیستامین که خاصیت توهم‌زایی دارند بیشتر در مصارف غیرپزشکی و تفننی مورد ‌سوء‌مصرف قرارمی‌گیرند.
همچنین، تحلیل داده‌های پژوهش نشان‌می‌دهد مهمترین انگیزش سوءمصرف داروها و چنددارومصرفی، آرام‌بخشی، نشئگی و توهم‌زایی است. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که مهم‌ترین دلیل افزایش شیوع سوءمصرف داروها و چنددارو مصرفی نقص در تدابیر نظارتی و نبود یک رویکرد جرم انگارانه به سوء مصرف داروها و در وهله‌ی بعدی عدم تلقی عمل ناهنجار اجتماعی از سوء‌مصرف داروست.


[1]tranquilizer
[2]sedatives
[3]stimulant

چاپ این مطلب

  مروری بر روندهای چندمصرفی و سوءمصرف داروها
ارسال کننده: علائی - 2019/08/28، 07:35 AM - انجمن: الگوهای مصرف مواد - پاسخ (7)

با سلام و احترام به همه اعضای محترم گروه، با یکی دیگر از سلسله سخنرانی های علمی مؤسسه کادراس با عنوان «مروری بر روندهای چندمصرفی و سو مصرف داروها» در خدمت شما هستم. در مقدمه بنا دارم از پدیده ای تحت عنوان واراهگی مصرفی داروها، که عبارتست از انحراف داروها از مسیر اصلی مصرفی خود و به نوعی سوءمصرف کردن از داروهای مجاز سخن به میان آورم و سپس به تشریح پدیده سوء مصرف داروها و انواع آن خواهم پرداخت. از انجایی که ارائه حاضر ماحصل یافته های حاصل از پروژه پژوهشی نظام مندی است که در سال 2017 در سطح شهر تهران به عمل آوردم در سخنرانی برخط بعدی به ارائه یافته های آن خواهم پرداخت. 

با وجود دستاوردهای مهم پزشکی در زمینه‌ی تولید دارو، که سالانه میلیون‌ها نفر را در اقصی نقاط دنیا از خطر مرگ نجات می‌دهد، سوی تاریک این پیشرفت آن‌جا رخ می‌نماید که استفاده غیرپزشکی از همین داروهای تجویزی و OTC  به‌دلیل نظارت ناکافی و سوء مدیریت متولیان نظام بهداشت و سلامت می‌تواند زندگی بسیاری به‌ویژه جوانان را تهدید و به مخاطره بیاندازد. دلیل نامشخص و مبهم ‌بودن گستره‌ی این معضل جهانی، بخشی به نبود پایگاه داده‌های تحقیقاتی در زمینه مصرف غیرپزشکی داروها باز می‌گردد. همچنین، وجود شکاف‌های فراوان در سیستم نظارت بر مصرف قانونی دارو با اهداف پزشکی و زیر نظر متخصصان حوزه‌ی سلامت بر ابهام و پیچیدگی ابعاد این معضل افزوده‌است. بنابراین، مصرف غیرپزشکی داروها به‌عنوان مقوله‌ای که جهان مدرن با آن دست ‌به گریان است نیاز به توجه در سطوح مختلف دارد.
پیشرفت‌های اخیر در صنعت داروسازی، به تولید داروهای روان‌گردان قوی انجامیده‌است. چنان‌چه این داروها با هدف ارتقاء سلامت روانی و تحت نظارت پزشک به‌منظور درمان و تسکین دردهای شدید، صرع، وابستگی به اوپیوئیدها و استرس شدید استعمال گردند، می‌توان گفت که پیشرفت‌ها در خدمت سلامت عمومی جامعه بوده‌اند؛ امّا اگر کاربردی جز مصرف پزشکی داشته باشند، پیامدهای ناگوار و وخیمی را به‌همراه خواهند داشت که یکی از این پیامدها ممکن است وابستگی مزمن باشد. با نگاهی اجمالی به کنوانسیون‌های سه‌گانه سازمان ملل متحد مرتبط با مواد درمی‌یابیم که هدف این‌دست معاهده‌های بین‌المللی تضمین دسترسی به مواد با اهداف پزشکی و علمی و پیشگیری از ورود به کانال‌های غیرقانونی نظیر قاچاق و در نتیجه سوء مصرف می‌باشد. شیوع بالای سوء‌مصرف داروها به‌ویژه از طریق کانال‌های غیرقانونی نظیر داروخانه‌های آنلاین غیرمجاز در کنار افزایش آمار روزافزون اعتیاد به موادصنعتی حاکی از آن است که اهداف کنوانسیون‌های سه‌گانه به هیچ وجه محقق نشده‌است.
مصرف غیرپزشکی داروها در سال‌های اخیر، منجر به افزایش روند تقاضا نیز گشته است. این نبود توازن میان میزان عرضه و تقاضا، خطر افزایش تولیدات تقلبی دارویی را محتمل‌تر می‌سازد. از طرفی بسیاری از نوجوانان و جوانان به منظور رسیدن به حالت سرخوشی و همچنین کاهش استرس و حتی افسردگی، آگاهانه به مصرف داروهای سرماخوردگی و گلودرد روی می‌آورند‌. در سال‌های اخیر ، تعداد گزارش‌های مبنی بر مراجعه‌ی افراد در اثر اختلال ناشی از مصرف داروهای حاوی دکسترومتورفان (DXM) به اورژانس‌ بیمارستان‌ها کم ‌نبوده‌است. همچنین این مراجعه گاه به دلیل ترکیب داروها با یکدیگر و مصرف هم‌زمان آن‌ها که در اصطلاح چندمصرفی نامیده‌می‌شود صورت می‌گیرد. چند مصرفی متقارن داروها که اشاره دارد به بلع‌ همزمانی چندین دارو و همچنین مصرف همزمان الکل با هریک از طبقه داروهای مسکن، محرک، آرام‌بخش و خواب‌آور چه در کشورهای توسعه‌یافته و چه در کشورهای درحال توسعه بسیار شایع است. واکنش خطرناک بدن در برابر چندمصرفی ایجاد تأثیرات تشدیدکننده[1] است. در این حالت ترکیب داروها منجر به تقویت و تشدید چندین برابر اثرات آن‌ می‌شود.
واراهگی داروها
در هر نقطه‌ای از فرایند تولید تا توزیع این امکان وجود دارد که مصرف داروها با اهداف قانونی (پزشکی) به بیراهه و مصرف غیرقانونی منحرف شود. محموله‌های دارویی در چرخه‌ی تولید تا توزیع ممکن است توسط سندیکا و گروهای قاچاق دزدیده شوند، یا از انبارهای توزیع‌کنندگان کلی‌فروش و گاه با همدستی خود این افراد، و یا از داروخانه‌ها و گاه کلینیک‌ها. بعضاً این واراهگی در مقیاس خرد، و با دزدی از محفظه‌ی نگهداری داروی والدین و دوستان توسط نوجوانان و جوانان نمایان می‌گردد.
در مقیاس کلینیکی نیز، گاه پزشکان، داروسازان، دندانپزشکان، پرستاران و دامپزشکان خواه عامدانه و خواه غیرعامدانه در واراهگی داروهای کنترل‌شده نقش ایفا می‌کنند. اما واراهگی داروها در مقیاس کلان نشأت‌گرفته از عواملی است که مهمترین آن‌ها در ذیل آمده است:
•        اقدامات نظارتی ناکافی در نظام سلامت عمومی
•        فساد در بوروکراسی توزیع داروها
•        نشتی در زنجیره ی تولید دارو، در حالی که به نظر می‌رسد فرایند توزیع دارو به طور کامل تحت کنترل است 
•        اهمال و شکاف در نظام اعمال قانون به ویژه در بخش گمرک
•        سهولت در دور‌زدن قوانین مرتبط با واردات و صادرات داروهای قانونی
•        تولید انبوه محصولات داروسازی و سرریز فزونی آن به بازار سیاه فروش غیرقانونی دارو
•        عدم نظارت بر فروش آنلاین و بازار مجازی غیرقانونی داروها
سوء مصرف داروهای تجویزی و OTC
مصرف غیرپزشکی داروها عبارت‌است از استفاده از دارو (چه تجویزی و چه غیرتجویزی) به‌ شیوه‌ای جز آن‌چه توسط پزشک توصیه  و یا در دوره‌ی زمانی و به‌دلیلی جز آن‌چه تجویز شده‌است. همچنین مصرف دارو جز برای آن فردی ‌که دارو برایش تجویز شده‌است نیز سوء‌مصرف تلقی می‌گردد. به بیان روشن‌تر مصادیق مصرف نادرست و غیرقانونی داروها به شرح ذیل می‌باشد:
·       مصرف داروی دیگران
·       سرپیچی در مصرف دوز تجویز‌شده توسط پزشک
·       مصرف بیش از مقدار توصیه‌شده
·       ترکیب بیش از یک دارو
·       مصرف تفریحی داروها
داروهای تجویزی
رایج‌ترین دسته‌بندی داروهای تجویزی که در شرایط غیرپزشکی استعمال می‌شوند عبارتند از: دسته نخست: اوپیوئیدها مانند هیدروکدون (مانند ویکودین)، اوکسیکدون (مانند اوکسیکونتین)، پروپوکسیفین، هیدرومورفون، مپریدین و فنتانیل[2]؛ دسته دوم: دیگر سستی‌زاهای[3]سیستم عصبی مرکزی شامل باربیتورات[4]‌ها (همچون پنتوباربیتال سدیم) و بنزودیازپین[5]‌ها (همچون دیازپام و آلپرازولام[6])؛ و دسته‌ی سوم: محرک‌های سیستم عصبی شامل آمفتامین‌هایی همچون دکستروآمفتامین (دکسدرین)[7]و محرک‌های شبه‌آمفتامینی نظیر متیل‌فنیدات[8](ریتالین).[9]نحوه‌ی سوء‌مصرف دسته‌ی نخست داروها بلعیدن، خرد و استنشاق‌کردن (مصرف استنشاقی) و یا حرارت‌دادن و تزریق در درون رگ‌هاست. نحوه‌ی سوء‌مصرف سستی‌زاهای سیستم عصبی مرکزی که به‌طور معمول برای درمان استرس، اختلالات خواب و اختلال وحشت‌زدگی  به‌کار می‌روند به صورت بلعیدن و یا خرد کردن و سپس استنشاق‌کردن است. دسته‌ی سوم داروها اغلب برای درمان بیماری‌هایی نظیر اختلال کم‌توجهی/بیش‌فعالی (ADHD)، خواب‌تازش[10]، آسم، افسردگی و چاقی به کار می‌روند. این دست از داروها اغلب به صورت خوراکی، استنشاقی، استعمال شیاف و یا تبدیل‌‌کردن به مایع و تزریق وریدی مورد سوء مصرف واقع می‌شوند.
داروهای غیرتجویزی (پیش‌خوانی)
در دسترس بودن بدون‌واسطه و مستقیم برخی دارو‌ها علاوه بر این‌که منجر به سهولت در خرید دارو می‌شود، نقش افراد را نیز در سلامت‌ و درمان برخی بیماری‌های خود پررنگ‌تر و تأثیرگذارتر خواهد‌کرد. با وجود این‌که کمّیت داروهایی که دسترسی آزاد دارند به نسبت داروهای تجویزی محدودتر است، روندهای اخیر به‌ویژه با فعالیت‌های داروخانه‌های اینترنتی و آنلاین، بیان‌گر حرکت به سوی مقررات‌زدایی از داروهای تجویزی به OTC است.[11]از طرفی نیز این تفکر بین مردم شکل گرفته‌است که داروهای غیرتجویزی به نسبت داروهای تجویزی از عوارض جانبی کمتری برخوردارند. روند مذکور و تفکر اشتباه عامه مردم منجر به افزایش روند خوددرمانی و استفاده از داروهای OTC در سال‌های اخیر شده‌است. این رفتار بدون در نظر گرفتن این تهدید است که مصرف نادرست یا سوء‌مصرف داروها می‌تواند منجر به اعتیاد و وابستگی ‌شود.
با نگاهی به تاریخچه‌ی پژوهش‌های صورت‌گرفته در می‌یابیم، پدیده سوء‌مصرف داروهای غیرتجویزی منحصر به منطقه یا کشور خاص نیست، و در بسیاری از کشورها با بسامد بالا رخ می‌دهد. هرچندگوناگونی‌های بسیاری در نوع داروی مصرفی مشاهده می‌شود، با این وجود می‌توان این داروها را به پنج طبقه‌ی عمده دسته‌بندی کرد: دسته‌ی نخست، داروهای کدئین‌پایه (به‌ویژه مسکن‌های ترکیبی[12])؛ دسته دوم: داروهای سرفه (به‌ویژه دکسترومتورفان[13])؛ دسته‌ی سوم، آنتی‌هیستامین‌های آرام‌بخش؛ دسته چهارم: ضداحتقان‌ها (دکونژستان‌ها)[14]، و در نهایت، داروهای ملین[15].
بحث
با توجه به رشد بی‌رویه واراهگی داروها به سوی کانال‌های غیرقانونی و از سوی دیگر، دگرسویی قاچاقچیان از مواد افیونی گیاه‌پایه و متمایل‌شدن به قاچاق پیش‌سازهای شیمیایی و مواد صنعتی و در نتیجه سرریز اوپیوئیدها و کانابینوئیدهای صنعتی به بازارهای مصرف که به دلیل مشخصه‌های ویژه‌ی آن‌ها شناسایی و کنترل آن‌ها تقریباً غیرممکن می‌باشد، در چنین شرایطی اتخاذ تمهیداتی درخور برای پیشگیری و مهار واراهگی داروها بیش از پیش احساس می‌گردد. برخی از این تمهیدات عبارتند از: تقویت و افزایش ظرفیت مدیریت مرزی، مبارزه با تجارت غیرقانونی داروها از طریق تقویت بخش گمرک به ویژه در نقاط بازرسی هم به لحاظ سخت‌افزاری و هم به لحاظ نیروی انسانی و الکترونیزه‌کردن[16]سامانه‌های صادرات واردات، ترانزیت، حمل و نقل و رهگیری پیش‌سازهای شیمایی و داروها. 
مورد موفقیت‌آمیز الکترونیزه‌کردن در ایران
یکی از موارد موفقیت‌آمیز الکترونیزاسیون در ایران که می‌تواند سهم به‌سزایی در پیش‌گیری از واراهگی و انحراف داروها داشته باشد سامانه‌ی الکترونیک تی‌تک[17]است که توسط سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمده است. اهداف این سامانه عبارتند از:
•        نظارت بر زنجیره عرضه، تقاضا و توزیع محصولات سلامت‌محور همچون محصولات دارویی، گیاهان دارویی و تجهیزات و ملزومات پزشکی 
•        ایجاد نظام رهگیری و ردیابی محصولات سلامت‌محور در طول زنجیره 
•        ایجاد نظام پایش و سیستم کنترل کیفی و کمی محصولات سلامت محور براساس آمایش سرزمین در کلیه سطوح
•        ایجاد سیستم واکنش سریع و فراخوان محصولات نامنطبق در سراسر کشور در کلیه سطوح 
 
 
 


[1]synergistic effects
[2]hydrocodone, oxycodone, propoxyphene, hydromorphone, meperidine, and fentanyl
[3]depressants
[4]barbiturate
[5]benzodiazepine
[6]diazepam & alprazolam
[7]dextroamphetamine (Dexedrine)
[8]methylphenidate
[9]UNODC (2011)
[10]narcolepsy
[11]Bessell, T. L.,& et al. (2003)
[12]compound analgesics
[13]dextromethorphan
[14]decongestants
[15]laxative
[16]electronization
[17]https://www.ttac.ir/

چاپ این مطلب

  بررسی اثربخشی درمان های رفتاری شناختی در مهار پدیده اعتیاد
ارسال کننده: علائی - 2019/08/28، 07:31 AM - انجمن: کاهش آسیب و درمان اعتیاد - پاسخ (21)

مقدمه

اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک بیماری بغرنج عبارت‌است از گرایش شدید و بی‌اختیار به مواد مخدر و جستجوی وسواس‌گونه‌ و مصرف مکرّر این مواد حتی با وجود دانستن پیامدهای مخرب و مرگبار آن. هرچند افراد اغلب با گذر از مسیری آگاهانه و با اختیار کامل آلوده به این پدیده می‌شوند، اما پس از مدتی اختیار در عمل مصرف از آن‌ها سلب می‌گردد و مصرف به‌پدیده‌ای اعتیادگونه تبدیل می‌شود. دلیل چنین‌رفتار بیمار‌گونه‌ای تأثیر مواد مخدر بر کارکردهای مغزی ‌است. اعتیاد بیماری روانی است که بسیاری از مدارهای شناختی مغز از قبیل یادگیری حافظه، نظام پاداش و انگیزه و کنترل بازدارندگی رفتاری را دچار خدشه و آسیب می‌کند. 
از آن‌جایی که تأثیر اعتیاد به مواد مخدر بر افراد، دارای ابعاد چندلایه و گسترده‌ای است، بسته‌ی درمان‌های پیشنهادی نیز باید به‌صورت تلفیقی  ارائه‌گردد و هر یک از برنامه‌ها جنبه‌های متفاوتی از بیماری را پوشش دهد. اعتیاد بیماری مزمن است، بنابراین، تنها با ارائه‌ی سلسله جلسات درمانی-مراقبتی طولانی مدت می‌توان به بهبود نسبی و برقراری حس خویش‌تن‌داری[1]در بیماران برای جلوگیری از بازگشت مجدد[2]امیدوار بود.[3]
از دیگر اقداماتی که در کنار فعالیت‌های درمان‌محور لزوم ارائه‌ی آن احساس می‌گردد ادغام آموزشهای مبتنی بر مهارت‌های زندگی است که منجر به بازیابی عزت نفس معتادان و بهبود رضایت‌مندی در زندگی مشترک‌شان می‌گردد.[4]حمایت معتادان برای پشت سر گذاشتن فرایند ادغام اجتماعی[5]و بازگشت موفقیت‌آمیز به بدنه‌ی جامعه سالم که از مراحل بسیار حساس مواجهه‌ی سازنده با اعتیاد است نیز نباید از چشم پنهان بماند.
حال تلاش می‌شود محورها‌ی اصلی رویکردهای درمانی منسجم و مثمرثمر از طریق تحلیل مداخلات دارو‌شناختی و مؤلفه‌های روان‌شناختی درمان تبیین گردند و سپس نقش آموزش به‌ویژه مهارت‌های زندگی بر زندگی شخصی معتادان در طول دوره‌ی درمان که بخش حائز اهمیتی از مسیر بازپروری معتادان محسوب می‌گردد به‌صورت مبسوط تشریح می‌شود.
درمان رضایت‌بخش و مؤثر
در مقدمه به بخشی از اقدامات مؤثر در مواجهه سازنده‌ با بیماری اعتیاد به‌صورت گذرا اشاره شد، اکنون سعی می‌گردد به صورت مبسوط‌تری اصول یک برنامه‌ی درمانی موفقیت‌آمیز و مؤثر شرح داده می‌شود.
از آن‌جایی که اعتیاد می‌تواند بر کارکردها و رفتارهای شناختی تأثیری جدی بگذارد، درمان‌های تک‌بعدی به طور یقین نمی‌تواند مسیر بازگشت به جریان عادی زندگی فرد معتاد را تضمین نماید. بنابراین علاوه بر این‌که درمان‌های چندلایه باید به‌صورت همزمانی یا در صورت لزوم پلکانی در دسترس افراد بیمار قرار بگیرد، این برنامه‌ها باید درکنار سوء مصرف دیگر نیازهای شخص بیمار را نیز اقناع کند. باید در نظر داشت مرحله‌ی سم‌زدایی نخستین قدم برای درمان اعتیاد محسوب می‌گردد و اگر درمان‌های دارو-محور با مشاوره (فردی و/یا گروهی) و جلسات رفتاردرمانی تلفیق نگردد، به‌طور یقین نتیجه‌ی دلخواه حاصل نمی‌گردد. از نکات دیگر این است که خودمعرف بودن فرد بیمار و درمان‌های داوطلبانه تضمین‌کننده موفقیت فرایند درمان نخواهد بود، به بیانی دیگر، برای دستیابی به درمان موفقیت‌آمیز نیازی نیست که شخص معتاد لزوماً به‌صورت داوطلبانه متقاضی درمان باشد. چه بسا در بسیاری از موارد درمان دادگاه‌مدار، شخص معتاد پس از طی مراحل درمان اجباری به بدنه‌ی جامعه‌ی سالم بازگردد و از پیامدهای منفی اقدامات کیفری از‌جمله خطر ورود احتمالی به حلقه‌های ارتکاب جرم در امان بماند.
از آن‌جایی که بازگشت مجدد حین فرایند درمان بسیار شایع است، وقوع مصرف همواره بایستی رصد و کنترل گردد، هرچند که در صورت وقوع لغزش، درمان با شکست مواجه نشده است و بهتر است روند درمان ادامه پیدا کند. از آن‌جایی که ابتلا به بیماری‌های عفونی نظیر اچ‌آی‌وی/ایدز، هپاتیت بی و سی و سل در میان معتادان بسیار شایع است، ارائه‌ی جلسات مشاوره به منظور تغییر رفتارهای پرخطر در میان گروه‌های بیمار امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
مراحل درمان مؤثر
یک فرایند درمانی جامع شامل تلفیقی از رویکردها و روش‌های درمانی متفاوت از جمله دارودرمانی و رفتاردرمانی است. این فرایند با مرحله سم‌زدایی آغاز می‌گردد. به دنبال آن درمان ارائه‌می‌گردد و پایان بخش درمان، مدیریت و پیشگیری از عود مجدد بیماری است. آن‌چه بسیار حائز اهمیت است آسان‌سازی و تسهیل علائم ترک[6]است. در جریان درمان، بیماری اعتیاد نیز همچون دیگر بیماری‌های مزمن ممکن است عود پیدا کند، در صورت بازگشت مجدد به مواد، گاهی نیاز به بازگشت به مرحله‌ی پیشین درمان احساس می‌گردد. بنابراین لغزش و بازگشت مجدد اعتیاد را نباید معادل شکست و یا ناکامی برنامه های مواجهه با مسئله اعتیاد در نظر گرفت. در نتیجه می‌توان گفت، پیوستاری از خدمات درمانی-مراقبتی که پوشاننده‌ی تمامی جنبه‌های زندگی افراد مبتلا است نظیر خدمات پزشکی و بهداشت روان، و استراتژی‌های حمایت تکمیل بهبودی راه موفقیت در دستیابی به سبک زندگی عاری از مواد را هموار می‌سازد.
دارو درمانی
سم‌زدایی به کمک دارو، پیش مرحله‌ای است برای درمان اعتیاد که تنها درجهت تسکین و فرونشاندن علائم ترک صورت می‌پذیرد. به این معنی که در صورتی که بیماران معتاد مرحله‌ی سم‌زدایی و ترک با کمک دارو را با موفقیت سپری کنند و درمان‌های مراحل بعد را کنار بگذارند، الگوهای مصرف مواد پیش از دوره‌ی درمان باز به سراغ آن‌ها خواهد آمد. بنابراین می‌تواند گفت، دارو درمانی صرفاً برای بازگرداندن کارکردهای مغزی بیمار به شرایط طبیعی و پیشگیری از عود مجدد صورت می‌پذیرد و ضمانت‌کننده درمان و بهبودی کامل نخواهد بود. در حال حاضر، دارو‌هایی برای درمان اعتیاد به اپیوییدها نظیر هروئین و مرفین، الکل، محرک‌ها نظیر آمفتامین و کوکائین و اعتیاد به حشیش ساخته‌شده است. معضل اعتیاد وقتی بغرنج‌تر می‌نماید که برخی از افراد، دچار اعتیاد چندمخدری هستند که فرایند درمان را پیچیده‌تر می‌کند. دارو‌هایی که برای درمان اپیوییدها مورد استفاده قرار می‌گیرد، عبارتند از متادون[7]، بوپرنورفین[8]، و در برخی موارد نالترکسن[9]. هدف از مصرف چنین داروهایی رهانیدن بیمار از چنگال گرایش به موادی است که به آن‌ها اعتیاد داشته است و افزایش حس پذیرشی درمان در بیماران است و کاهش حداکثری اختلال های رفتاری مرتبط با مصرف اوپیوئیدها. 
رفتاردرمانی
برای ایجاد تغییر در نگرش‌ها و رفتارهای مرتبط با سوءمصرف بیماران معتاد و افزایش‌ مهارت‌های زندگی سالم، درمان‌های رفتارشناختی پیشنهاد می‌گردد که میزان موفقیت‌آمیز بودن برنامه‌های دارودرمانی را تا سطح قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌دهد. برنامه‌های درمانی رفتارگرا در شرایط و موقعیت‌های گوناگون ارائه‌می‌گردد. بسته به موقعیت متفاوت آن‌ها، درمان‌های رفتارگرا به دو دسته‌ی عمده تقسیم می‌شوند. برنامه‌هایی که به‌صورت منظم در کلینیک‌ها و به هنگام مراجعه فرد بیمار ارائه می‌گردد از جمله شناخت-رفتار درمانی[10]، خانواده درمانی چندبعدی[11]و مصاحبه‌ها و پاداش‌های انگیزش‌ساز. دسته‌ی دوم برنامه‌های مؤثری هستند که در دوره‌ی غالباً 6 تا 12 ماهه‌ی اقامت بیماران معتاد در مراکز و کمپ‌های درمانی ارائه می‌گردند. از جمله‌ی این برنامه‌ها، انجمن‌های تی‌سی[12] هستند که به عنوان بازیگری مهم در تغییر الگوهای رفتاری و ادراکی مرتبط با مصرف بیماران نقش ایفا می کنند. این دست از برنامه غالباً برای افرادی که دارای کارکرد اجتماعی معیوب هستند و سابقه‌ی ارتکاب به جرائم جدی دارند ارائه می‌گردد. به علاوه، این برنامه‌ها پس از انطباق با نیازهای زنان، به‌ویژه زنان باردار و صاحب فرزند در دسترس آنان نیز قرار خواهدگرفت. هدف اصلی این برنامه‌ها بازاجتماعی شدن[13]بیماران معتاد است.
درمان دادگاه‌مدار
با این وجود که تمایل داوطلبانه و اشتیاق شخص وابسته به مواد به درمان بیماری خود می‌تواند انگیزش قوی برای گذراندن موفقیت‌آمیز دوره درمان ایجاد نماید، نباید از نقش تأثیرگذار درمان در درون نظام عدالت نیز غافل شد. به این معنی که داوطلبانه بودن شرکت در جلسات درمان اعتیاد لزوماً به این معنی نیست که چنانچه درمان به‌صورت اجباری ارائه گردد محکوم به شکست خواهد بود. یکی از دستاوردهای این نوع درمان، بازدارندگی قانون‌شکنی و کنترل بازگشت مجدد به رفتار مجرمانه است.[14]
نقش آموزش مهارت‌های زندگی
یکی از ابزارهای بهبود‌بخش زندگی معتادان که از طریق تقویت عزت نفس محقق می‌گردد آموزش مهارت‌های زندگی[15]است. تقویت مهارت‌های زندگی منجر به شناختی بهتر از خود و همسر و خانواده می‌شود. ازین روی، بیماران مبتلا به اعتیاد در تشخیص مشکلات خود و خانواده و در نتیجه تصمیم‌گیری با دقت بیشتری عمل می‌کنند. آن‌چه عزت نفس بیماران را بالا می برد توانایی تأمل در رابطه و دوست یابی با فراگرفتن مهارت‌های دوست‌یابی و شبکه‌سازی اجتماعی است. مهارت‌های زندگی به افراد بیمار در تحقق دانش، نگرش‌ها و ارزش‌هایشان  یاری می رساند. همچنین، رفتار و انگیزش سالم را با بازگرداندن کارکردهای درون‌فردی و بینا‌فردی بدون نقص به افراد مبتلا به ارمغان می‌آورد. دستاورد دیگر مهارتهای زندگی، تقویت مهارتهای فردی از قبیل عزت نفس و اعتماد به‌نفس است. بنابراین می‌توان گفت مهارت‌های زندگی، ارتباطات بینافردی را بهبود می‌بخشد و نهایتاً سطح رضایت‌مندی از زندگی را بالا می‌برد.[16]فراتر از این مهارت های زندگی، نوعی ضمانت برای حفظ جریان عادی و سازنده زندگی بیماران است؛ امری که در درمان مصرف کنندگان موادمخدر و روانگردان تنها با دارو درمانی یا امتناع مطلق از مصرف مجدد محقق نمی شود.
در پایان به مواردی اشاره خواهیم کرد که می تواند ذیل جلسات درمان اثربخش رفتاری شناختی انجام گیرد و به بهبود رضایت بخش و کامل روانی فرد وابسته و پیشگیری از عود (بازگشت) اعتیاد بیانجامد. مواردی نظیر آموزش مثبت اندیشی در مورد توانایی های شخصی و جلوگیری از افکار منفی برای افزایش اعتماد بنفس، راهبردهای مقابله با وسوسه، آموزش چگونگی شناسایی عوامل وسوسه انگیز و راه‌های مقابله با آنها، آموزش چگونگی برخورد با موقعیت مشکل آفرین و انتخاب راهبردهای متناسب با آن، تشریح عوامل مؤثر در افزایش شادابی و مسیرهای زیست شاداب و جلوگیری از بروز افسردگی و ... از این دست هستند. 
 


[1]abstinence
[2]relapse
[3]https://d14rmgtrwzf5a.cloudfront.net/sites/default/files/drugfacts_treatmentapproaches.pdf
[4]http://www.etiadpajohi.ir/files/site1/user_files_a3670a/eng/alimohammadyfar-A-10-43-2-31d7fff.pdf
[5]social reintegration
فرایند ادغام اجتماعی  بنا به تعریف مرکز رصد اروپایی مواد مخدر و اعتیاد (EMCDDA) عبارت‌است از فراهم‌آوری و دسترسی به محل اقامت، کارآموزی، استخدام و تعلیم و تربیت 
[6]symptoms of withdrawal
[7]methadone
[8]buprenorphine
[9]naltrexone
[10]cognitive-behavior therapy
[11]multidimensional family therapy
[12]Therapeutic Communities (CTs)
انجمن‌های درمانی از دل جنبش بهبود خودیاری در دهه‌ی 50 میلادی بیرون‌آمدند و با هدف درمان اختلالات مصرف مواد از طریق ارائه‌ی برنامه‌های خانه و خانواده‌محور شکل گرفته‌اند. از جمله‌ی این گروه‌ها می‌توان به گروه معتادان ناشناس اشاره کرد.
[13]resocialization
[14]https://d14rmgtrwzf5a.cloudfront.net/sites/default/files/drugfacts_treatmentapproaches.pdf
[15]life skills training
[16]Nooripour, R. & et al. (2014).  The Effectiveness of Life Skills Training on the Enhancement of Self-Esteem and Marital Satisfaction among Addicts in Treatment Period. Research on Addiction Quarterly Journal of Drug Abuse, 8 (29).
 http://www.etiadpajohi.ir/

چاپ این مطلب

  مروری بر سیاست های کاهش آسیب در ایران و منطقه
ارسال کننده: علائی - 2019/08/28، 07:28 AM - انجمن: کاهش آسیب و درمان اعتیاد - پاسخ (12)

چکیده

رویکرد کاهش آسیب به عنوان راه‌کنشی برای به حداقل رساندن آسیب‌های سلامتی و اجتماعی حاصل از سو مصرف مواد و وابستگی طرح شده است. اقدامات رویکرد کاهش آسیب از جمله درمان های نگهدارنده، اتاق های امن مصرف تحت نظارت متخصصان و برنامه های تبادل سوزن-سرنگ، با هدف کاستن از پیامدهای مخربی نظیر سرایت بیماری های عفونی اچ‌ای‌وی و هپاتیت سی و مرگ های ناشی از بیش‌مصرفی صورت می‌گیرد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از پیشگامان در حوزه اجرای سیاست های کاهش آسیب در منطقه  و تجربه بیش از یک دهه توانسته است میزان سرایت به اچ‌ای‌وی و هپاتیت سی را به دلیل تزریق با سرنگ آلوده در برخی محیط های کنترل شده ( به عنوان مثال زندان ها) به طرز معناداری کاهش دهد و روندهای ابتلا به این بیماری ها را تاحدودی تغییر دهد و موفقیت نسبی در زمینه اجرای سیاست های کاهش آسیب به ویژه در سطح منطقه به دست آورد.  
 
کلید واژه‌ها:
کاهش آسیب، سلامت عمومی، وابستگی به مواد، مصرف تزریقی مواد، بیماری های عفونی
 
A Broad Overview of Harm Reduction in Iran and the Region
Majid Alaee* PhD
* Senior Research Fellow and Vice President for International Affairs and Scientific Cooperation- CUDRAS
 
Harm Reduction was developed as an approach to minimize the health-related and social harms of drug abuse and dependence. The measures having been taken in the framework of harm reduction such as methadone maintenance treatment, medically supervised drug consumption rooms and needle-syringe programmes are intended to lower the adverse consequences of problematic drug use such as spread of infectious transmitted diseases (HIV or Hepatitis C) and opioids overdose deaths. With over a decade experience, the Islamic Republic of Iran as a pioneer in implementation of harm reduction programmes in the region has succeeded in significantly reducing the rate of HIV and Hepatitis C transmission in some controlled environments (e.g. jails) and so altered the patterns of such diseases’ transmission relatively. Hence, I.R. Iran is considered to a successful case of harm reduction approach esp. in the region.
 
Keywords: 
Harm reduction, public health, drug dependence, injection drug use, infectious diseases
 
مقدمه
 کاهش آسیب چیست؟
کاهش آسیب بر پایه این اندیشه استوار شده که انسان ها حق امنیت داشتن و مورد حمایت واقع شدن را دارند، حتی اگر خود تمایل و آمادگی برای خودداری و پرهیز از مصرف مواد غیرقانونی را نداشته باشند. این رویکرد در واقع مبتنی بر ارائه گزینه های برای مصرف کنندگان مواد مخدر است که آن ها را برای محافظت از سلامت شان یاری می کند. 
          مثالی از رویکرد کاهش آسیب عبارت است از تأمین دسترسی به تجهیزات تزریق استریل برای افرادی است که اقدام به مصرف تزریقی مواد می کنند که این اقدام خطر ابتلا و انتقال اچ ای وی و هپاتیت سی را کاهش می دهد. همچنین درمان از طریق تجویز داروهای خوراکی نظیر متادون و بوپرنورفین و تحت نظارت پزشک بیش مصرفی (اوردوز) و تزریق هروئین و دیگر مشتقات تریاک را کاهش می دهد. این ابتکار نیز در راستای برنامه های کاهش آسیب انجام می گیرد. در حالی که کاهش آسیب اغلب بر رفع آسیب های سلامتی متمرکز است، این عبارت همچنین برای توصیف اقداماتی که پیامدهای مخرب اعمال قوانین مخدری را کاهش می دهد نیز به کار می رود همچون آموزش نیروی پلیس برای گسترش و تسهیل دسترسی به خدمات حوزه سلامت در میان مصرف کنندگان مواد. 
          رویکردهای کاهش آسیب برای حل و فصل بسیاری از مشکلات حوزه سلامت عمومی و اجتماعی مهم و کارآمد هستند. به عنوان مثال، برای مقابله با رانندگی تحت تأثیر مصرف الکل، بسیاری از جوامع خود رانندگی و یا مصرف الکل را ممنون نمی کنند. این جوامع اغلب با طرح اقدامات و تدابیر کاهش آسیب هم چون تشویق گروه های اجتماعی به فرهنگ رانندگی بدون الکل و یا ارائه حمل و نقل رایگان و تخفیف برای افرادی که مصرف کننده الکل هستند هدف کاهش آسیب ها و زیان های ناشی از رانندگی تحت تأثیر مصرف الکل را دنبال می کنند. 
          در رابطه با رویکرد کاهش آسیب مرتبط با مواد مخدر نیز با تأکید بر تدابیر و اقداماتی که خطر ها کاهش می دهند و نه این که خواهان خودداری و پرهیز مطلق باشد رویکرد مشابهی اتخاذ می گردد. در حالی که رویکردهای کاهش آسیب اغلب به عنوان پلی میان درمان وابستگی به مواد یا توقف مصرف مواد عمل می کنند، این نتایج لزوماً پیش شرط و یا تنها اهداف نیستند.  برنامه های کاهش آسیب تدابیر و اقداماتی هم چون اتاق های امن مصرف[1]را در بر می گیرد، جایی که افراد تحت نظارت پزشکی می توانند مواد مصرف کنند؛ همچنین به موارد دیگر نیز می توان اشاره داشت؛ تجویز هروئین و مصرف تحت نظارت؛ و توزیع نالوکسون برای کاهش مرگ های ناشی از بیش مصرفی (اوردوز) در میان خانواده ها، تیم های اورژانس پزشکی و پلیس برای خنثی سازی خطرات مرگبار بیش مصرفی در میان افرادی که اوپیوئید مصرف می کنند. برخی برنامه های مسکن شهرداری نیز پیرو و در راستای همین رویکرد کاهش آسیب هستند به عنوان نمونه، تأمین پناهگاه برای افراد بدون ملزم کردن آن ها برای ترک مصرف شیشه یا دیگر مواد با هدف کاهش خطرات مزمن ناشی از بی خانمانی و دیگر آسیب های اجتماعی و سلامتی جانبی نیز در همین رویکرد جای می گیرند. 
دیدگاه سازمان ملل متحد در رابطه با رویکردهای کاهش آسیب
کاهش آسیب به عنوان یک اصل راهنما در حوزه برنامه های سلامت محور پس از کنوانسیون های مخدری سازمان ملل (1961 و 1971) مطرح و قابلیت اجرایی پیدا کرد. کنوانسیون 1988 نیز به رغم تأکید بر اهمیت بهبود سلامت و بهداشت، اشاره ای به کاهش آسیب نداشت. با این وجود، سازمان ملل بارها در بیانه های و موقعیت های متفاوت این رویکرد را مورد تأیید و تصدیق قرارداده است. 
          بیانیه 2001 تعهد نسبت به اچ ای وی/ایدز نخستین بیانیه به اتفاق آرای اعضای سازمان ملل متحد در رابطه با کاهش آسیب مرتبط با مواد مخدر بود. در این بیانیه همه اعضا خود را ملزم به اجرای گستره وسیعی از «برنامه های پیشگیری (اچ ای وی)» کردند که از آن جمله می توان به گسترش دسترسی به ابزار ضروری شامل تجهیزات تزریق استریل و اقدامات کاهش آسیب مرتبط با مواد اشاره کرد.[2]تعهد دولت های عضو سازمان ملل به کاهش آسیب به عنوان نقطه اتکای اصلی پیشگیری از اچ ای وی مجدداً در بیانیه سیاسی مجمع عمومی پیرامون اچ ای وی/ایدز در سال 2006 تصریح شد.[3]
          از آن پس، اسناد منتشر شده بسیاری که به همت برنامه مشترک سازمان ملل پیرامون اچ ای وی/ایدز (UNAIDS) صورت گرفته، بر اهمیت کاهش آسیب در واکنش ها و پاسخ های ملی و جهانی اچ ای وی تأکید کرده است. به عنوان نمونه، در یکی از انتشارت UNAIDS در سال 2014 با عنوان اقدامات کاهش آسیب آمده است:
شواهد فراوانی حاکی از آن است که برنامه های کاهش آسیب می تواند به طرز چشمگیری انتقال اچ ای وی در میان مصرف کنندگان تزریقی مواد را کاهش دهد... کشورها نباید منتظر بمانند، بلکه باید هرچه سریعتر سطح پاسخ های مبتنی بر کاهش آسیب را که برمحوریت سلامت عمومی هستند و همچنین بر پایه  حقوق بشر تقویت کنند[4]  (cited in wolfe & Csete[5], 2015: 4). 
در سال 2004، سازمان بهداشت جهانی (WHO)، دفتر مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد و برنامه مشترك ملل متحد در زمينه ايدز (UNAIDS) با انتشار سندی بر اهمیت درمان های پزشکی اعتیاد به اوپیوئید با بهره گیری از متادون و بوپرنورفین تأکید ورزید[6]. در این سند تصریح شده است که همچون دیگر شرایط پزشکی از جمله فشار خون، دیابت، و بیماری های قلبی، معتادان به اوپیوئید نیز از طریق ایجاد و تثبیت تغییرات رفتاری و استفاده از داروهای مناسب می توانند شرایط خود را پایدار کنند. هر چند در کوتاه مدت، دستاورد غایی کشور عاری از مواد مخدر شوربختانه برای همه افراد دارای اعتیاد به اوپیوئیدها ممکن نیست، تمرکز انحصاری بر تحقق کشور عاری از مواد برای همه بیماران ممکن است تحقق اهداف مهم دیگر را همچون پیشگیری از اچ ای وی به خطر بیاندازد.[7]
            کارشناسان حقوقی سازمان ملل متحد پیرامون کنوانسیون های مواد مخدر در یک جمع بندی به این نتیجه رسیدند که برنامه های سوزن و سرنگ، و درمان متادون و بوپرنورفین و اتاق های امن مصرف تحت نظارت با روح کنوانسیون ها سازگار است. به عنوان مثال، در رابطه با اتاق های امن مصرف، کارشناسان حقوقی سازمان ملل بر این باورند که مقصود این امکانات ترغیب به مصرف مواد نیست، بلکه فراهم آوردن شرایطی برای مصرف کنندگان تزریقی مواد است که خطر ابتلا به بیماری های عفونی واگیردار در برخی موارد کاهش می دهد. 
سیاست های مخدری مبتنی بر کاهش آسیب و سلامت عمومی در خاورمیانه و شمال آفریقا
منطقه خاور میانه و شمال آفریقا همواره مرکزی برای مسائل مناقشه برانگیز و داغ دنیای جهانی شده و درهم تنیده بوده است. وقتی سخن از مصرف مواد، امراض عفونی، و جمعیت به حاشیه رانده‌شده به میان می‌آید، موضوع کمی محدودتر می‌شود. درحالی که رخداد و نرخ شیوع مصرف تزریقی مواد و عفونت اچ آی وی کماکان نسبت به دیگر مناطق دنیا پایین است، سیاست‌ های سرسختانه مخدری و تبعیض در میان جمعیت های آسیب پذیر هم چنان درون بافت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این ناحیه لانه گرفته است. 
یکی از ویژگی های مشترک همه کشورهای این منطقه دین رسمی آن‌ها یعنی اسلام است. در اسلام این گونه آمده است که مصرف موادمخدر (غیرقانونی) ممنوع است. با این حال، بر اساس آموزه های سنت و کتاب آسمانی قرآن، به کارگیری برنامه ها و خدمات کاهش آسیب برای حفظ و صیانت از شئونات انسانی و همچنین محافظت از سلامت روانی و جسمانی مجاز برشمرده شده است. بر اساس خوانش کشورهایی نظیر ایران، مراکش و لبنان صیانت و توان افزایی به مصرف کنندگان مواد مخدر مورد تأکید قرار گرفته است حال آن که دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس و پاکستان بر ممنوعیت مواد و رویکرد کیفری که خاستگاه آن قوانین شریعت است متمرکز شده اند.
به رغم اطلاعات و داده‌ ها محدود در دسترس، به طور کلی تعداد مصرف کنندگان تزریقی مواد در این منطقه 630 هزار نفر تخمین زده شده است ([8]Aaraj & Abou Chrouch, 2016[9], Cited in IJDP, 2016). شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مصرف مواد و پیامدهای بد سلامت و اجتماعی آن در حال افزایش است و سیاست‌ های کنترل مواد نیز فاصله زیادی با اهداف ترسیم شده شان دارند. با این وجود، برخی دولت ها و دست‌اندرکاران برنامه های کاهش آسیب را با هدف ایجاد موازنه در برابر سیاست های ملی مبارزه با عرضه پیاده می کنند ([10]Greenfiled & Paoli, 2012). پژوهش های بسیاری در رابطه با میزان بهره وری برنامه های کاهش آسیب و جنبه های متعدد آن همچون مزایای بهداشتی و اجتماعی آن و چالش های پیش روی آن انجام شده است. به عنوان مثال، هیمیچ و مدنی[11](2016) به اشاره به مدل های کاهش آسیب پیاده شده در کشورهای ایران و مراکش به بررسی و سندسازی پیرامون بهره وری این برنامه ها در دو کشور می پردازند. در این اظهار نظر پس از تشریح تأثیرات مخرب سلامتی مصرف مواد مخدر، واکنش های دو دولت در کاهش آسیب های مرتبط با افزایش اچ ای وی و هپاتیت سی میان مصرف کنندگان تزریقی مواد ارائه شده است. تأثیرات مثبت رویکردهای کشور ایران و مراکش به کاهش آسیب را می توان به عنوان نخستین پاسخ به موانع اجتماعی، سیاسی و حقوقی اصلاحات سیاست های مخدری در منطقه منا دانست. این موضوع عمدتاً به این دلیل است که اکثر کشورهای منطقه هنوز نتوانسته یک رویکرد مبتنی بر محیط ریسک پذیر برای مقابله با آسیب ها ناشی از مصرف مواد و محیط قانونی که در آن واکنش ها شکل می‌گیرد طرح و توسعه دهند (Rhodes, 2002[12]). این کشورها کماکان به تمهیداتی برای ریشه کنی مصرف مواد پافشاری می کنند.
در پژوهشی دیگر (ال‌خوریو و همکاران[13]، 2016)، تجارب لبنان در پیاده سازی برنامه درمان جایگزین اوپیوئید در سال 2011 به عنوان نخستین کشور عربی که به استفاده از بوپرنورفین روی می آورد پرداخته می شود. مراکش نیز با استفاده از متادون خوراکی، به اجرای برنامه های درمان جایگزین اوپیوئید در سال 2010 پرداخت. این برنامه با چالش‌ های بسیاری روبه رو بوده است، که از آن جمله می توان به کمبود آموزش های تخصصی مددکاران حوزه سلامت، نبود دستورالعمل‌های راهنمای محلی، عدم امکان اجرای این برنامه در زندان ها و بی کفایتی این خدمات برای زنانی که مواد مصرف می کنند.  با این حال به نظر می رسد نرخ ابتلا به عفونت هپاتیت سی در میان مصرف کنندگان تزریقی مواد پس از اجرای برنامه OST در لبنان با کاهش روبه رو بوده است و پژوهشگران تحقیق خواهان بهره گیری از مدل لبنان برای دیگر کشورهای منطقه شده اند. این یافته ها با نتایج حاصل از برنامه های جایگزین بوپرنورفین در دیگر نقاط دنیا به محیط سیاسی و اجتماعی و محدودیت های مالی نسبتاً مشابه سازگار و همگن بوده است ([14]Bruce, Dvoryak, Sylla, & Altice, 2007). در برخی دیگر از پژوهش‌ها به تبیین نقش سازمان‌های جامعه مدنی در مدیریت پیامدهای حاصل از مصرف مواد و سیاست های مخدری پرداخته شده است (Aaraj and Abou Chrouch,2016[15]). از آن‌ جایی که بحث اچ ‌ای ‌وی در این منطقه به عنوان یک اپیدمی به ویژه در میان جمعیت مصرف کنندگان تزریقی مواد دیده می شود، لزوم فعالیت شرکای جامعه مدنی دوشادوش و به همراه بخش عمومی برای شکل دهی به ساختار منجسم ملی در واکنش به اپیدمی هپاتیت و اچ ای وی احساس می شود. با این حال به نظر می رسد اندوخته مالی بسیار کم و نابسنده سازمان های مردمی و درکنار محیط های فرهنکی و حقوقی بسته و بدون حمایت های سیاسی از جمله چالش های بزرگ بر سر راه این سازمان هاست (برای مطالعه پیرامون چالش ها و موانع پیش روی سازمان های مردمی رجوع شود به اسپایسر و همکاران[16]، 2011). 
بر اساس مقالات مروری که در نشریات معتبر از جمله ژورنال بین‌المللی سیاست‌های مخدری به چاپ رسیده و به برخی از آن‌ها در این مقاله اشاره شد، برخی موانع ساختاری بر سر راه اصلاحات در سیاست‌ های مخدری در منطقه از جمله موانعی که ماهیت فرهنگی، حقوقی یا دینی دارند برداشته شده است از جمله مواردی که در رابطه با تحولات و پیشرفت هایی که در مراکش، ایران و لبنان صورت گرفته است. با این حال، کشورهای این منطقه از نبود یک رویکرد جامع بین‌ رشته ای در اصلاح سیاست های مخدری آسیب می بینند. اصلاحات بخش سلامت به ویژه معرفی تدابیر و اقدامات کاهش آسیب، محافظت و صیانت از مصرف کنندگان در یک محیط قضایی سخت گیرانه را تضمین نمی کند و کماکان این رویکرد با چارچوب سیاست جهانی مخدری فاصله بسیار دارد. بر اساس گزارش کمیسیون جهانی سیاست مخدری در سال 2015، در رابطه با لزوم اقدام در چارچوب برنامه توسعه پایدار، کشورهای منطقه منا (خاور میانه و شمال آفریقا)، باید با در نظر گرفتن عناصر توسعه پایدار عدالت، منزلت و سیاست های مردم محور به بازنگری سریع در سیاست های مخدری خود مبادرت ورزند.
کاهش آسیب در ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 (1979) پویشی در چارچوب منع گرایانه علیه مواد مخدر به راه افتاد. افرادی که به دلیل نگهداری مواد مخدر دستگیر می شدند با جرائم سنگین، زندانی و تنبیه فیزیکی مواجه می شدند.  همچنین طبق قانون برای جرائم بسیار سنگین مخدری نیز محکومیت اعدام در نظر گرفته می شد. با وجود این تدابیر، نرخ شیوع مصرف و قاچاق با روند صعودی مواجه بوده است. هرچند سیاست تحمل صفر در برابر قاچاق مواد مخدر از مسیر سنتی قاچاق مواد مخدر از مبدا افغانستان به ایران و سپس ترکیه به ویژه در چند دهه اخیر، مسیر های قاچاق را به سمت مرزهای شمالی افغانستان و همچنین مسیر دریایی جنوب سوق داده است. در سال 2002، جمهوری اسلامی ایران یک چهارم کشفیات تریاک در دنیا را انجام داده که این آمار در سال 2018 بنابر گفته دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر به 76 درصد (حدود سه چهارم کشفیات) رسیده است. در سال 2002، بنابر برآوردهای رسمی بین 200 هزار تا 300 هزار مصرف کننده تزریقی در ایران بوده است. هزینه های معضل مواد مخدر در ایران عبارتند از: نرخ نسبتاً بالای اعتیاد و وابستگی، فشار و بار اضافی بر دوش نظام عدالت کیفری (قوه قضاییه)، افزایش مرگ و میر ناشی از مصرف مواد، نرخ بالای شیوع عفونت اچ ای وی/ایدز در میان مصرف کنندگان تزریقی. در سال های اخیر، فهم و شناخت پیرامون محدودیت های حوزه اعمال قانون و اهمیت ابعاد پزشکی و اجتماعی سومصرف مواد مخدر به ویژه در میان مقامات رو به فزونی بوده است. همین موضوع منجر به بهبود وضعیت درمان و بسط و گسترش خدمات کاهش آسیب شده است.[17]
          تدابیر حوزه کاهش آسیب در ایران تحت حمایت دستور مستقیم رئیس وقت قوه قضائیه در بهمن ماه سال 1383 است که ضابطان قانون و عدالت کیفری را مکلف به عدم دخالت در برنامه سوزن-سرنگ  و خدمات درمانی متادون می کند چرا که برای محافظت از مصرف کنندگان در برابر بیماری های عفونی این قبیل برنامه ضروری هستند.  بر اساس این دستور، مددکاران حوزه بهداشت برای ارائه خدمات کاهش آسیب مصونیت قضایی در برابر تعقیب کیفری دارند. به دلیل جمعیت قابل توجه زندانیانی که معتاد به تریاک بودند، جمهوری اسلامی برنامه درمان نگهدارنده متادون را در زندان ها اجرایی کرد. از سال 2004 تا 2014 میلادی، تعداد بیماران متادون از چندصد نفر به بالغ بر 41 هزار نفر در 164 زندان و بازداشتگاه ها رسید و این روند منجر به کاهش سه برابری ابتلا به اچ ای وی شده است. بنا بر گزارش مقامات جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر کنترل معنی دار اچ ای وی، برنامه نگهدارنده متادون در زندان ها منجر به کاهش خشونت و خودزنی، آمار خودکشی و کاهش صدمات ناشی از تزریق و قاچاق و مصرف کمتر در زندان ها شده است[18](cited in wolfe & Csete, 2015: 9). 


[1]drug consumption rooms
[2]United Nations General Assembly. Declaration of commitment on HIV/AIDS . UN doc. no. A/ RES/S-26/2, 2 August 2001. At: http://www.un.org/ ga/aids/docs/aress262.pdf
[3]United Nations General Assembly. Political declaration on HIV/AIDS. UN. doc. no. A/ RES/60/262, 15 June 2006.
[4]UNAIDS. Harm reduction works. Geneva, 2014. At: http://www.unaids.org/sites/default/file...et/JC2613_ HarmReduction_en_0.pdf
[5]  Daniel Wolfe, D. & J.Csete (2015) Harm Reduction. New York: Open Society Foundation.
[6]World Health Organization, UN Office on Drugs and Crime, Joint United Nations Programme on HIV/AIDS (UNAIDS). Position paper: Substitution maintenance therapy in the management of opioid dependence and HIV/AIDS prevention. Geneva, 2004. At: http://www.unodc.org/ documents/hiv-aids/Position%20Paper%20sub.%20 maint.%20therapy.pdf
[7]ibid
[8]IJDP (2016) Drug policy and human rights in the Middle East and North Africa: Harm reduction, legal environment and public health. International Journal of Drug Policy, 31: 4-5.
[9]Aaraj, E., & Abou Chrouch, M. (2016). Drug policy and harm reduction in the Middle East and North Africa: The role of civil society. International Journal of Drug Policy, 31, 168–171.
[10]Greenfiled, V. A., & Paoli, L. (2012). If supply-oriented drug policy is broken, can harm reduction help fix it? Melding disciplines and methods to advance international drug-control policy. International Journal of Drug Policy, 23(1), 6–15.
[11]Himmich, H., & Madani, N. (2016). The state of harm reduction in MENA: The focus on Iran and Morocco. International Journal of Drug Policy, 31, 184–189.
[12]Rhodes, T. (2002). The ‘risk environment’: A framework for understanding and reducing drug-related harm. International Journal of Drug Policy, 13(2), 85–94.
[13]El-Khoury, J., Abbas, Z., Nakhle, P. E., & Matar, M. T. (2016). Implementing opioid substitution in the Arab countries: Experience from Lebanon. International Journal of Drug Policy, 31, 178–183.
[14]Bruce, R. D., Dvoryak, S., Sylla, L., & Altice, F. L. (2007). HIV treatment access and scale-up for delivery of opiate substitution therapy with buprenorphine for IDUs in Ukraine—Programme description and policy implications. International Journal of Drug Policy, 18(4), 326–328.
[15]Aaraj, E., & Abou Chrouch, M. (2016). Drug policy and harm reduction in the Middle East and North Africa: The role of civil society. International Journal of Drug Policy, 31, 168–171.
[16]Spicer, N., Harmer, A., Aleshkina, J., Bogdan, D., Chkhatarashvili, K., Murzalieva, G., et al. (2011). Circus monkeys or change agents? Civil society advocacy for HIV/AIDS in adverse policy environments. Social Science and Medicine, 73(12), 1748–1755.
[17] Nissaramanesh, B., Trace, M., & M. Roberts (2005). The Rise of Harm Reduction in the Islamic Republic of Iran, The Beckley Foundation Drug Policy Programme. 
[18]Presentation by Iranian delegation, UNODC Global Consultation on HIV Prevention, Treatment, Care and Support in Prison, Vienna, 16 October 2014.

چاپ این مطلب

  بررسی آماری اعتیاد در زنان ایرانی
ارسال کننده: سهرابی - 2019/08/27، 09:15 AM - انجمن: اعتیاد زنان - پاسخ (8)

تا چند دهه پیش اعتیاد به انواع مواد به عنوان مسئله ای اجتماعی عموماً حوزه مردان را تحت تاثیر قرار می داد. اما امروزه با رشد مناسبات جامعه مدرن ، نظیر افزایش سطح تحصیلات، رشد شهرنشینی، پدیده مهاجرت،تغییر جایگاه و موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان، اعتیاد از امری مردانه به حوزه زنان نیز گسترش یافته است. از سوی دیگر امر اعتیاد از این جهت که مبانی اخلاقی، روحی و روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی یک جامعه را سست می کند، پیامدهای رفتاری،اجتماعی و فرهنگی آن مانند اختلال در شخصیت، آسیب به نقش های خانوادگی و اجتماعی، تکدی گری،تن فروشی و کودک فروشی و.. به خصوص در زنان که نقش مهمی در خانواده و جامعه به عهده دارند، بسیار پررنگ و اثر گذار است.

از این رو بروز اعتیاد در زنان را باید به عنوان معضلی اجتماعی مورد بررسی دقیق قرار داد؛ از این منظر، مسئله اعتیاد به عنوان امری اجتماعی امروزه تنها از حوزه قدرت و سیاست رسمی خارج شده و تمامی حوزه ها و زندگی افراد جامعه را تحت تاثیر قرار داده؛ بنابراین نگاهی اجتماعی به پدیده اعتیاد هم در حوزه درمان و هم پیشگیری ضروری است.

مروری اجمالی بر وضعیت اعتیاد زنان در کشور بر اساس تحقیق صورت گرفته در سال 1390، خبر از افزایش سهم زنان در موضوع سوء مصرف مواد مخدر و روانگردان دارد. بر اساس نتایج این تحقیق، نرخ شیوع اعتیاد در جمعیت 64-15 در کشور معادل 65/2 درصد است و نسبت جمعیت زنان از کل سوء مصرف کنندگان مواد مخدر و روانگردان‌ها از 5/3 درصد در تحقیق سال 1386 به 3/9 درصد در سال 1390 رسیده است.

بررسی اعتیاد زنان از منظر وضعیت سنی:
بر اساس آمار و اطلاعات رسمی نهادها و ارگان های متولی این امر، اکنون ۱۰ درصد جمعیت معتادان کشور را زنان تشکیل می دهند. آمار ارائه شده از افزایش اعتیاد در زنان حکایت دارد؛ به طوری که در گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال به ازای هر ۶٫۶ مرد ، یک زن معتاد و در گروه سنی ۳۰ تا ۴۴ سال به ازای هر ۱۵٫۷ مرد، یک زن و در گروه سنی ۴۵ تا ۶۴ سال، ۱۶٫۶ زن معتاد وجود دارد. گفتنی است زنان طی دو سال مصرف به طور کامل به مواد وابسته می شوند و این اتفاق در مردان طی هشت سال روی می دهد.

بررسی تحلیلی «کتاب سال ۱۳۹۴» ستاد مبارزه با مواد مخدر نشان می دهد، تعداد زنان معتاد بین سال های ۸۶ تا ۹۲ ،  ۷۳درصد افزایش داشته و تعداد زنانی که در اثر سوءمصرف جان خود را از دست داده اند نیز، ۱۵ درصد رشد داشته است. از سوی دیگر ما شاهد کاهش سن اعتیاد در زنان هستیم، به طوری که میانگین سن زنان معتاد در رده سنی ۲۰ تا ۳۶ سال است که اغلب آنها مواد مخدر تریاک، شیشه، الکل و کراک استفاده می کنند. بر این اساس می توان گفت ۴۹ درصد از زنان مصرف کننده مواد مخدر  و روان گردان ها زیر ۳۵ سال سن دارند..F
بررسی اعتیاد زنان از منظر وضعیت تحصیلی:
آمارها نشان می دهد، بی سوادی عامل گرایش زنان به اعتیاد نیست، زیرا تنها ۳ درصد از زنان مصرف کننده مواد را زنان بی سواد تشکیل می دهند. بیش از یک چهارم از زنان معتاد را افراد دارای تحصیلات فوق دیپلم و لیسانس تشکیل می‌دهد و این امر نشان از بروز تغییرات اجتماعی خاص و افزایش گرایش به مصرف انواع مواد در جامعه زنان تحصیل‌کرده کشور دارد.

بر اساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال 94، 30 درصد از جمعیت زنان مصرف‌کننده دارای تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و ۴۱ درصد از زنان معتاد دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم تشکیل می‌دهند. همچنین 17درصد زنان مصرف کننده دارای تحصیلات مقطع لیسانس به بالا هستند. به طور کلی 71 درصد از زنان مصرف‌کننده دارای تحصیلات دیپلم رو زیردیپلم هستند.

بررسی اعتیاد زنان از منظر نوع و الگوی مصرف مواد:
نکته بسیار مهم در سال های اخیر در مورد اعتیاد زنان، تغییر الگوی مصرف در زنان مصرف کننده است. تحقیقات نشان می دهد، مردانی که به مواد مخدر روی می آورند، اول از سیگار، قلیان، حشیش و مواد مخدر سبک شروع می کنند و بعد به مصرف شیشه و کراک و مواد مخدر خطرناک می پردازند؛ اما این امر در زنان متفاوت است. شروع اعتیاد در زنان با ماده خطرناکی مثل شیشه و هرویین آغاز می شود. این نوع الگوی مصرف در زنان بسیار خطر ناک است. همچنین در اغلب موارد زنان مصرف مواد را در کنار شریک زندگی خود آغاز می کنند، در حال که مردان برای کسب لذت و خوش گذرانی در میان جمع دوستان هم جنس خود بیشتر به مصرف مواد مخدر گرایش دارند.

تحلیل آمارها حکایت از این امر دارد که درصد بالایی از زنان  مصرف كننده به مصرف شيشه، كراك،كراك و شيشه، شيشه و تريـاك ، شيشه و هروئين روی آورده اند. به عبارت دیگر بیش از نیمی از زنان مصرف كننده یعنی ۵۱ درصد زنان مصرف کننده از مواد جديد و ظاهراً خطرناك تري استفاده مي كنند. در حالي كه سهم زنان مصرف كنندگان از ترياك ومشتقات آن (شيره وهروئین)پایین تر از سهم آنان از کل مصرف كنندگان است.

سهم زنان مصرف کننده از شيشه۱۲ درصد، كراك ۱۱درصد، كراك و شيشه ۱۶درصد و شيشه و ترياك ۱۱درصد بالاتر از سهم آنان از كل جمعيت مصرف كننده است. برعكس سهم مردان از كل مصرف كنندگان ۹۰/۵۰ درصد، از مصرف كنندگان مواد سنتي ۸۷/۹۲ درصد و از مصرف‌کنندگان مواد جدید (شيشه و كراك) ۲۷/۸۸ درصد است. اين موضوع از گرايش زنان ایرانی به شروع مصرف با مواد صناعي و خطرناک جدید حکایت دارد.

تحقیقات ۱۵ سال اخیر نشان می دهد، میزان گرایش زنان به اعتیاد تقریبا دو برابر شده است و الگوی مصرف در زنان از مواد سنتی به مواد صنعتی و روان گردان و اخیراً شاهد تغییر الگوی مصرف به گل و حشیش  می باشیم، به گونه ای که مصرف گل و حشیش در سال های اخیر در میان دانشجویان دختر بسیار افزایش یافته است. نتایج تحقیق ستاد مبازه با مواد مخدر در سال ۹۴ نشان می دهد، مهمترین مواد مخدر و روان گردان های مصرفی میان زنان مصرف کننده مواد در کشور عبارتند از تریاک، شیشه و هروئین

این امر نشان می دهد دو نوع از پرخطرترین مواد مخدر و روان گردان ها یعنی متامفتامین(شیشه) و هروئین فشرده (کراک) توسط زنان معتاد مصرف می شود که عوارض شدید جسمی و روانی را به دنبال دارد. اما بر اساس جدید ترین آمارهای ارائه شده در بین زنان مصرف کننده بر اساس سیستم هوشمند اعتیاد، ماده گل، حشیش و ماری جوانا بعد از تریاک، دومین ماده مصرفی در بین زنان است.

تغييرات هويتي زنان و درك آنان از خود اجتماعی و فردی و بازتعريف نقش هاي زنانه و دخترانه در نتیجه تحولات جامعه مدرن از دلایل اصلی تغییرات مداوم الگوی مصرف است. زنان ایرانی نسبت به گذشته بيشتر در محيط هاي اجتماعی مدرن حضور دارند. بالا رفتن سطح تحصیلات و اشتغال آنان در کنار  دگرگونی‌ها و تحولات ارزشي جامعه ايراني، بر حضور زنان در جامعه افزوده و گاه آنان را در برخی رفتارها و اعمال به مردان نزديك ساخته است.

افزايش مصرف مواد مخدر در زنان را می توان با نگاه تغییرات هويت فرهنگي در قالب تغيير نقش هاي زنانه و دگرگوني ارزش هاي مردانه مسلط و نيز در تغيير موقعيت و سبك زندگي زنان در جامعه فهم كرد. علاوه بر فراهم‌تر شدن فضاها و محیطهای تجربه، تغییر در اجتماعات کوچک و چند نفره دخترانه و در دسترس تر شدن مواد مخدر براي دختران، حضور زنان در دورهمي هاي مختلف که در آن مواد مصرف مي شود، نيز عامل ديگري بر افزايش مصرف مواد نزد زنان است. یکی دیگر از عوامل مهم در اعتیاد زنان، اعتياد شوهران آنها است که مستقيم يا غيرمستقيم بر مصرف مواد مخدر و آسيب هاي بعدي آن اثر می گذارد.

پژوهشگران حوزه اعتیاد، این پدیده را امری پیچیده و چند وجهی می دانند و این امر در خصوص اعتیاد زنان به مراتب پررنگ تر است. اعتیاد زنان تبعات مستقیم و غیرمستقیمی بر خانواده و جامعه تحمیل می کند که نیازمند برنامه ریزی ها و تدوین سیاست های پیشگیری است.

امروزه می توان از زنانه شدن حوزه مصرف انواع مواد سخن به میان آورد، منظور از زنانه شدن مصرف مواد مخدر در کشور هشدار در مورد افزایش آمار مصرف کنندگان مواد مخدر و کاهش سن مصرف مواد در زنان است، این امر در حالی که میانگین شیوع مصرف مواد زنان ایرانی از میانگین جهانی پایین تر است.

پایه و اساس سیاستگذاری  و برنامه ریزی در حوزه اعتیاد، وجود اطلاعات و آگاهی دقیق از روند تغییرات این حوزه به حساب می آید. تغییرات الگوی مصرف، جنسیت و خصوصیات افراد مصرف کننده از مهمترین عواملی است که بدون دانستن آنها، سیاستگذاری در حوزه های کاهش تقاضا و مقابله با عرضه  و درمان با مشکل مواجه خواهد شد. از این رو بازنمایی آماری در حوزه اعتیاد زنان می تواند کمک بزرگی در نشان دادن سیاست های انجام شده در این حوزه و نقاط اغفال آن داشته باشد.

از سوی دیگر تمرکز نهادی ضعیف و تناقض های آماری مربوط به این حوزه یکی از مهمترین مشکلات عمده در بازنمایی آماری حوزه اعتیاد در ایران و به ویژه در زنان است. ضعف در ارائه آماری دقیق، قابل استناد و شیوع شناسی آسیب شناسانه در این حوزه پژوهشگران را با مشکلات جدی روبرو کرده است.

چاپ این مطلب

  موادمخدر و امنیت ملی افغانستان
ارسال کننده: حسینی - 2019/08/25، 10:51 AM - انجمن: پیشگیری از اعتیاد - پاسخ (7)

تعریف امنیت
با پایان جنگ سرد تعاریف سنتی از مفهوم امنیت نیز رنگ باخت. به عبارت دیگر امروزه امنیت تنها به تهدیدات سنتی، جنگ و نیروی نظامی منحصر نمی شود بلکه با طرح موضوعات و دغدغه های امروزی جهان نظیر ایدز، قاچاق بین المللی موادمخدر، گرم شدن زمین، تخریب لایه اوزون، بحران های اقتصادی و... این عوامل هم در مطالعات مربوط به امنیت جای گرفته اند. بسیاری از بزرگان مطالعات امنیت همچون باری بوزان در تعریف امنیت می نویسند: امنیت یعنی رهایی از تهدید و نبود عوامل تهدید زا. لذا این تهدیدات هر چیزی ممکن باشد و تنها تهدید نظامی نیست. در ابعاد جدید امنیت موضوعاتی همچون امنیت انسانی، اجتماعی، روانی، شغلی و... مورد مطالعه جدی قرار می گیرند.
تجربه نشان داده است میان افزایش تنش و نزاع و افزایش کشت و تولید موادمخدر در افغانستان ارتباط مستقیم و تنگاتنگی وجود دارد. بسیاری از پژوهشگران سابقه تولید و قاچاق موادمخدر در افغانستان را به زمان جنگ نیروهای جهادی افغانستان با شوروی می دانند. در این دوره کشت، تولید و قاچاق مواد در این کشور بشدت افزایش یافت. همچنین پس از حمله آمریکا به افغانستان نیز این مسأله تشدید شد و اساسا جوهره حیات طالبان در درگیری ها با دولت مرکزی و آمریکا کشت و تولید و قاچاق مواد بوده و از این طریق میلیون ها دلار درآمدزایی داشته است.
عوامل موثر در کشت خشخاش در افغانستان
عوامل ژئوپلیتیکی
افغانستان کشوری محاط در خشکی است و قرار گرفتن آن در مجاورت منطقه استراتژیک آسیای مرکزی و همچنین شبه قاره هند منجر به تأثیرپذیری آن از تحولات منطقه شده است. از سوی دیگر این کشور  دارای موقعیت زئواکونومیک برای کشت خشخاش است. مستحضرید که افغانستان دارای وضعیت مطلوب اقلیمی برای کشت خشخاش بوده و برای کشور فقیری چون افغانستان که اقتصاد آن متکی بر بخش کشاورزی است، کشت خشخاش بسیار سودآور تر از دیگر گیاهان است. همچنین افغانستان دارای موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی مطلوبی نیز هست. باتوجه به آنچه که از موقعیت جغرافیایی این کشور گفته شد، افغانستان به بهشت قاچاقچیان مواد تبدیل شده است.
دولت درمانده failed state
عدم توانایی دولت مرکزی در اعمال اقتدار مشروع در مناطق مختلف کشور و یکه تازی شبه نظامیان طالبان و دخالت انها در امر کشت و قاچاق مواد، وضعیت امنیتی این کشور را حاد کرده است. تا جایی که حامد کرزای، رییس جمهور وقت افغانستان در کنفرانس بن آلمان در سال 2004 اعلام کرد دولت مرکزی بدلیل آنکه کشت خشخاش منبع درآمد پشتون ها است، قادر به مبارزه با آنها نیست. عمده مناطق کشت خشخاش در استان های پشتون نشین یعنی هلمند، قندهار و ننگرهار است که از پایگاه های اصلی طالبان نیز هست. از سوی دیگر با ناامنی پدید آمده در برخی مناطق و ضعف اقتدار مرکزی، طالبان از راه باج و خراج گیری از قاچاقچیان برای ترانزیت مواد نیز درآمد کسب می کند. آمارها حاکی از آن است که درآمد ناشی از مالیات کشت و ترانزیت مواد در مناطق تحت سیطره طالبان تا 200 میلیون دلار در سال می رسد.
عوامل اقتصادی
در بخش پیشین به صورت گذرا بر اقتصاد کشاورزی افغانستان اشاره شد. افغانستان به لحاظ منابع معدنی بسیار غنی است. منابعی چون گاز طبیعی، زغال سنگ، گاز طبیعی، زغال سنگ، سنگ آهن، مس، آلومینیوم، پنبۀ نسوز، نفت، یاقوت، سرب، اورانیوم و منابع معدنی و طبیعی دیگر به دلیل عدم وجود امنیت و سرمایه گذاري نامناسب و فساد مورد کم توجهی واقع  شده است. پس از سال 2001 و سرنگونی طالبان، دولت افغانستان تلاش گستردهاي را در جهت بازسازي اقتصادي این کشور آغاز کرد، اما در عمل به دلیل وجود ناامنی، عدم توجه به اشتغالزایی مؤثر، توسعۀ ناکافی بخش کشاورزي، عدم جذب سرمایه در بخش هاي زیربنایی، عدم وجود قوانین مناسب و شفاف در بخش اقتصاد، ضعف حکومتداري، فساد اداري و مالی، بروکراسی، عدم مصونیت سرمایهها و ... در این امر به موفقیت مناسبی دست نیافته است. به عبارت دیگر میان ناامنی، نزاع، عدم اقتدار دولت مرکزی و عقب ماندگی ارتباط مستقیمی برقرار است. پیش شرط گذار اقتصاد افغانستان از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی و تجارت محور، حل و فصل منازعات و کنترل امنیت در سراسر کشور و همچنین اعتماد جامعه بین المللی به وضعیت مثبت افغانستان برای سرمایه گذاری خارجی است. در این صورت است که وجوه دیگر امنیت یعنی امنیت انسانی و اجتماعی نیز می تواند طرح شود.
فساد بوروکراتیک
به نظر می رسد مقام ها و افرادي که تا پیش از سقوط طالبان و در دورة جنگهاي داخلی در عرصۀ مواد
مخدر فعال بوده اند، با وجود در اختیارگرفتن پستهاي دولتی هم چنان به دلیل سود بالاي آن در این عرصه
به فعالیت می پردازند.  نفوذ قاچاقچیان و فعالان عرصه مواد مخدر و فساد گسترد ة ناشی از آن در تمام
سطوح دولتی شامل پلیس، دستگاه قضایی و ارگانهاي دولتی مانع از اقدام مناسب در برخورد با این پدیده شده است. در همین زمینه در سال 1390 فرماندار منطقه دل آرام ولایت نیمروز به دلیل تجارت مواد مخدر بازداشت شد و مقادیري مواد مخدر در منزل اش کشف گردید . در این میان نیروهاي امنیتی افغان به دلیل نداشتن تجهیزات مدرن، ضعف مدیریت، حقوق کم و مشکلات اقلیمی و قومی در این کشور نتوانسته اند کارکردهاي لازم و مناسب در برخورد با پدید ة مواد مخدر داشته باشند.

چاپ این مطلب

  گفتمان‌های سه‌گانه اعتیادپژوهی(3)
ارسال کننده: سهرابی - 2019/08/14، 09:32 AM - انجمن: گفتمان‌های سه‌گانه اعتیاد پژوهی - پاسخ (20)

در فرصت پیشین با مطرح کردن گفتمان‌های سه‌گانه اعتیادپژوهی به بررسی و تحلیل گفتمان قضایی و پزشکی پرداختم. امروز در ادامه همین مبحث به قسمت سوم آن یعنی گفتمان اجتماعی با این رویکرد که آیا معتاد یک قربانی است؟ خواهم پرداخت.
نگاهی دقیق به آسیب‌های اجتماعی نشان می‌دهد، نمی‌توان بحرانی چند بعدی و پیچیده اعتیاد را به تنهایی با یک روش و دیدگاه مورد تحلیل و بررسی قرار داد. و همواره نسبت به مسئله کنترل اعتیاد و مواد  به طور کلی مباحث زیادی وجود داشته، اما اصلی‌ترین این مباحث در سه گفتمان خلاصه می‌شود:
1-گفتمان قضایی؛ با این محور اصلی که معتاد را مجرم می‌داند، به طور جامع بدان پرداختم.
2-گفتمانی پزشکی؛ با این محور اصلی که معتاد را بیمار می‌داند، در کنفرانس قبل مباحث مهمی نیز در این حوزه مطرح شد.
3-گفتمان اجتماعی؛ این گفتمان فرد معتاد را نه مجرم و نه بیمار بلکه به عنوان قربانی می‌بیند. از این رو جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، مردم‌شناسان و به طور کلی عالمان علوم اجتماعی می‌کوشند تا ابعاد گوناگون اعتیاد را از منظر این گفتمان مورد بررسی قرار دهند.

آیا فرد معتاد یک قربانی است؟
در فرصت پیش‌رو تلاش می‌شود تا اصلی ‌ترین مباحث و محورهای گفتمان اجتماعی را مطرح کرده و در نهایت به این پرسش پاسخ دهیم که فرد معتاد در کدام یک از این گفتمانها بر اساس وضعیت امروز جامعه ایران قرار می‌گیرد.

گفتمان اجتماعی بر اساس تحولات حوزه آسیب‌های اجتماعی و توجه به ابعاد چندگانه بحران اعتیاد اساساً با یک «شیفت پارادایمی» اعتیاد را از یک مشکل فردی و یک بیماری، به عنوان آسیب اجتماعی چند جانبه ای در حوزه های پزشکی، قضایی، روان شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی و.. معرفی می‌کند و در نهایت فرد معتاد را یک قربانی می‌د

نقطه کانونی گفتمان اجتماعی اعتیاد را یک انحراف اجتماعی می‌داند و بنابراین فرد معتاد بیشتر می تواند یک «قربانی» باشد تا یک مجرم و یا بیمار؛ از این منظر ساختن دوباره زندگی بدون سوء مصرف مواد وکاستن از عوارض آن، نیازمند بازنگری افکار و الگوهای رفتاری قدیمی است. فرد معتاد هر چند خود به صورت فردی نقش مهمی در انتخاب مصرف انواع مواد دارد، اما تصور بر این است که او خودش را قربانی شرایط فردی و اجتماعی می داند.

گفتمان اجتماعی فرد معتاد را یک قربانی می‌داند، از این رو به جای تعریف اعتیاد به عنوان یک بیماری مغزی یا یک جرم غیرقابل بازگشت به جامعه، آشفتگی فزاینده حوزه اعتیاد را ناشی از شکستی می داند که در روابط و معنای زندگی حادث شده است. به این معنا که با جابجایی معنای زندگی، شکست در روابط و معناهایی که موجب هم بستگی جامعه و فرد می شد، بستری فراهم  شده که آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد در آن امکان ظهور می‌یابند.

بر اساس نظریه «جابجایی» در جامعه شناسی، باید صورت بندی جدیدی از اعتیاد با تاکید بر نابرابری حاصل از شرایط اقتصادی و شکل گیری ساخت های اجتماعی نابرابر تعریف شود.
در این صورت بندی جدید، استفاده از مواد مخدر و وابستگی به آن نوعی انحراف از هنجارهای اجتماعی محسوب می شود که عمدتاً از طریق سه منبع جامعه پذیری یعنی خانواده، مدرسه و گروه همسالان شروع می شود. به عبارتی، ویژگی جامعه کوچکتر (منظور محلات) و جامعه گسترده تر (در سطح کشور) نقش مهمی در مصرف مواد مخدر، آموزش و آگاهی رسانی در پیوند سه منبع اولیه اجتماعی شدن (خانواده، مدرسه و گروه همسالان) بر عهده دارد. حتی در این گفتمان منابع دیگر اجتماعی سازی، مانند مذهب، محیط کار و رسانه ها هم نقش مهمی در فرایند اجتماعی شدن و گرایش به مصرف مواد و انحراف فردی و اجتماعی بر عهده دارد
مهمترین عناصر گفتمان اجتماعی آگاه سازی و مشارکت است، چرا که فرد معتاد به عنوان قربانی نگریسته می‌شود که اگر در فرایند روند برنامه‌های آگاهی‌رسانی و پیشگیرانه قرار می‌گرفت، و مهارت‌های مهم زندگی فردی و اجتماعی به او آموزش داده می‌شد، ممکن بود با وجود شرایط نامناسب فردی و اجتماعی به اعتیاد مبتلاء نمی‌شد.از این منظرآگاه سازی افراد و گروه های در معرض خطر مصرف مواد مخدر بهترین شیوه اجتماعی کردن امر اعتیاد است.
در این شیوه با تشکیل جلسات گروهی و بحث و تبادل نظر از خانواده ها و مدارس، روند آگاهی سازی با سه محور اعتماد متقابل مردم و گروه ها به یکدیگر، توانمند سازی افراد، تشکیل گروه های دوستی و تقویت حس مسئولیت پذیری در جامعه ادامه می یابد. همچنین گسترش مشارکت های مردمی در غالب تشکیل سازمان های مردم نهاد و مشارکت داوطلبانه مردم در برنامه های پیشگیری از اعتیاد نقش بسیار کلیدی در مشارکت اجتماعی جهت کنترل مسئله اعتیاد دارد.

هدف برنامه های اجتماع محور واگذاری فرایندهای خدماتی، رفاهی و ارتقایی و مسئولیت معطوف به آن به افراد، خانواده ها، نهادهای مردمی و جامعه است تا با ایجاد ساختارهای مناسب، مشکل اجتماع شناسایی و اولویت بندی و بر اساس آن برنامه ریزی، سپس به اجرا، تداوم، ارزشیابی، اصلاح و ارتقاء برنامه پرداخته گردد؛ در نهایت این کار به توسعه محلی منتهی می شود. توسعه محلی فرایند پویایی است که در آن افراد در محله ها به رشد و شکوفایی می رسند و می توانند زندگی شادتر و مولدتری داشته باشند.
در واقع رویکرد اجتماعی با یک تغییر پارادایمی، در پی ارائه برداشت و تعریفی جدید از اعتیاد است. در این تغییر پارادایمی، اعتیاد یک بیماری عارض شده بر افراد جامعه و مشکل مزمن مغزی و عود کننده نیست، بلکه با پذیرش واقعیت بیولوژیک وابستگی به مواد، ظهور و شیوع اعتیاد را در موقعیت های اجتماعی بحران زده، مانند گسترش نابرابری های اجتماعی و جابجایی در معناها و برداشت های زندگی باید جستجو کرد و برای مقابله با آن تدوین برنامه های پیشگیرانه امری ضروری تلقی می شود.

اما نکته مهم این است، رویکرد اجتماعی کردن اعتیاد که ستاد مبارزه با مواد مخدر سیاست ها و برنامه هایی همسو با آن تدوین و اجرا کرده است؛ در حوزه سیاستگذاری مواد مخدر و محافل علمی و پژوهشی به عنوان یک رویکرد مسلط در آمده است. همچنین سند ملی مبارزه با مواد مخدر، روان گردان ها و پیش سازها با رویکرد اجتماعی کردن با محوریت برنامه های پیشگیری از اعتیاد تاکید ویژه ای بر همکاری سازمان های دولتی و غیردولتی و نهادهای اجتماع محور دارد؛ این امر نشان می دهد، کنترل معضل اعتیاد نیاز به حمایت  و مشارکت همه جانبه آحاد مردم و جامعه دارد. گفتمان اجتماعی از اعتیاد تنها در صورتی می تواند انتقادات گفتمان های قضایی و پزشکی را در چند سال آینده از خود دور کند که آگاهی سازی و مشارکت جامعه را در چارچوب برنامه های پیشگیرانه قرار دهد.
به نظر می رسد حل معضل اعتیاد نیاز به هم فکری نهادهای پژوهشی و سیاستگذاری بر اساس اجماع میان جامعه مدنی، گروه ها و سازمان های پژوهشی و هم اندیشی عالمان علوم اجتماعی و پزشکان و متخصصان زیست پزشکی دارد. ارائه فهمی جدید از زیست فرهنگی و اجتماعی اعتیاد می تواند هم ادعاهای تقلیل گرایانه بیولوژیکی از اعتیاد و هم ادعاهای قضایی و امنیتی را در کنار مفاهیم اجتماعی از اعتیاد تعدیل کند. همچنین استفاده از توان مراکز مطالعاتی و پژوهشی حوزه اعتیاد، گسترش ارتباط با مراکز جهانی در راستای تبادل اطلاعات و تجربیات و استفاده از قدرت رسانه ها در جهت برنامه سازی در حوزه فیلم، مستند و برنامه های ترکیبی نیز می تواند بسیار راهگشا باشد.

در نهایت با توجه به چند بعدی بودن مسئله اعتیاد نمی‌توان به تنهایی با یک گفتمان این بحران را مورد بررسی قرار داد و راهکار و برنامه تدوین کرد. فرد معتاد بر اساس قانون کلی مبارزه با مواد در ایران مجرم است، مگر اینکه (با اصلاحاتی که در قانون در سالهای 76 و 89 اعمال شد)، خود را به مراکز درمانی برای ترک معرفی کند و بعد از آن نیز در مسیر بهبودی قدم بردارد. از این رو،  تقلیل پدیده اعتیاد به رویکرد بیمار محور یا جرم محور، بررسی پدیده‌ای چند بعدی با یک نگاه کلان و کلی است، که نتیجه آن به حاشیه رفتن دیگر ابعاد این آسیب اجتماعی است. در واقع تسلط رویکرد « اجتماع محور« امروزه بر عرصه کنترل اعتیاد در کشور، نشان از دغدغه همه‌جانبه جهت کنترل این معضل و یاری جستن از تمامی مردم و نهادهای مشارکت عمومی است.

هدف از بررسی گفتمان های سه گانه اعتیاد پژوهی، آگاهی بیشتر مخاطبان محترم از آسیب اجتماعی پیچیده‌ای مانند اعتیاد است؛ و تاکید بر این امر که نگاه خاص تقلیل‌گرایانه مانند اینکه اعتیاد را تنها یک بیماری بدانیم و با غلبه گفتمان پزشکی در پی کنترل آن باشیم به تنهایی راهگشا نخواهد بود؛ معضل اعتیاد که امروزه در مرکز آسیب های اجتماعی قرار دارد، حوزه های مختلفی مانند خانواده، نهادهای آموزشی، فقر، تکدی گری، طلاق، جرایم مرتبط، زنان، کودکان و .. را تحت تاثیر قرار داده که نیاز به یک مفاهمه اجتماعی با در نظر گرفتن خیر و اخلاق عمومی و بر اساس مناسبات خاص جامعه ایران امری ضروری است.

چاپ این مطلب

  فضای مجازی و مواد مخدر (2)
ارسال کننده: توکلی - 2019/08/10، 06:36 AM - انجمن: رسانه و موادمخدر - پاسخ (9)

باسلام مطالب امروز در ادامه کنفرانس قبل با عنوان فصای مجازی و مواد مخدر ارائه خواهد شد.جهت مطالعه کنفرانس قبل میتوانید به لینک : http://cudras.ir/forum/showthread.php?tid=11 مراجعه فرمائید.

 تعریف دیپ وب (شبکه عمیق) :
ممکن است دارک وب با دیپ وب اشتباه گرفته شود اما در اصل این دو به یک موضوع مشابه اشاره نمی‌کنند. دیپ وب به تمام وب سایت‌هایی اشاره می‌کند که نمی‌توان آن‌ها را از طریق موتورهای جستجوگر پیدا کرد و در نتیجه دسترسی برای عموم بسیار مشکل خواهد بود. به عنوان مثال، شبکه‌های داخلی سازمان‌ها، اداره‌ها، دانشگاه‌ها و دولت‌ها و همچنین پایگاه‌داده‌های تجاری نظیر LexisNexis و Westlaw را می‌توان به عنوان بخشی از دیپ وب در نظر گرفت. دیپ وب شامل تمام اطلاعات غیرقابل رهگیری همچون وب سایت‌ها ایمیل، دیتابیس‌ها و… می‌شود. در واقع، دارک وب (شبکه سیاه) بخش کوچکی از دیپ وب است که عمداً مخفی نگه داشته شده‌است و محصولات و خدماتی در آن ارائه می‌شود که تنها عده معدودی به دنبال آن می‌گردند؛ مثل سایت‌های مواد مخدر. به نوعی مجموعه سایت‌های غیرقانونی در دیپ وب را می‌توان دارک وب نامید.
تعریف دارک وب (شبکه سیاه) :
(به انگلیسی: Dark Web) یا شبکه سیاه به شبکه‌ای گفته می‌شود که در دسترس عموم نبوده و بیشتر برای مقاصد غیرقانونی و مجرمانه مورد استفاده قرار می‌گیرد. ردیابی فعالیت‌های آن و شناسایی افراد در آن  بسیار دشوار و غیرممکن است. در این شبکه اطلاعات جامعی نهفته شده که افراد ناشناس آن‌ها را مدیریت می‌کنند. فروشندگان مواد مخدر، هکرها، تروریست‌ها ،قاتل ها و افراد سودجو غالباً این دسته از افراد را تشکیل می‌دهند. دارک وب بخش کوچکی از وب پنهان است.  دارک وب سایت‌هایی است که برای عموم قابل مشاهده است اما توسط آی‌پیهای مخفی سرور اجرا می‌شوند. در این شبکه تمامی اطلاعات به صورت آنلاین و با پسوردهایی محافظت شده‌اند و برای دسترسی به آنها باید از چندین سد پرداختی مختلف گذشته یا از نرم افزارهای ویژه‌ای استفاده کرد. هر کاربری می‌تواند به سادگی از این وب‌سایت‌ها بواسطه سرویس‌هایی همچون هیدن ویکی دیدن کند. بسیاری از این وب‌سایت‌ها از موتورهای جستجو بهره نمی‌گیرند، از این‌رو جستجو در جستجوگرها برای پیدا کردن آن‌ها تقریباً با شکست مواجه می‌شود. اغلب این وب‌سایت‌ها که آن‌ها را برای مخفی‌سازی هویتشان از ابزار رمزگذاری تور بهره می‌گیرند و پسوند .onion را دارند.


[تصویر:  656.jpg]
شکل 1) نسبت فضای در دسترس عموم، شبکه عمیق و شبکه سیاه در اینترنت

شاید فروش مواد مخدر دیگر چیزی نیست که نیاز به شبکه مخفی داشته باشد. با اینکه فروش مواد تقریبا در تمام دنیا مگر در مواردی خاص در برخی کشورها ممنوع است؛ اما دیگر دسترسی به آن ساده‌تر از خرید بسیاری از کالاهای دیگر است. زمانی مافیاهای تجارت مواد مخدر آنقدر قدرتمند بودند که هر چیز که سر راهشان سبز می‌شد را به راحتی کنار می‌زدند. حالا بسیاری از قاچاقچیان مواد و حتی فروشندگان عادی در این شبکه‌ دیجیتالی اقدام به معامله و فروش بصورت خرده یا عمده می‌نمایند.
طبق آمار securityaffairs.co تعداد 423 وب سایت در حوزه معاملات مواد در حال فعالیت بوده ، که فعالان این حوزه از تمام نقاط جهان در حال فعالیت گسترده (خرده و عمده فروشی) در این وب سایتها می‌باشند.
طبق برآوردی که در سال 2015 انجام شده بیش از 15 درصد خدماتی که در شبکه پنهان به صورت غیرقانونی و غیرقابل رهگیری ارائه می‌شده، مربوط به خرید و فروش مواد مخدر/محرک بوده است. این میزان نسبت به سایر زمینه‌ها از جمله کلاهبرداری مالی بسیار بیشتر است.




[تصویر:  8888.png]
نمودار 1) سرویس‌های تحت وب پنهان در سال 2015
 
 
 
 
همچنین اگر بخواهیم جذاب‌ترین موادی که در شبکه تاریک معامله می‌شود را به ترتیب جذابیت فهرست کنیم، ماری‌جوانا به تنهایی با تسخیر بیش از 31 درصد بازار در جایگاه نخست قرار می‌گیرد. مجموعه مواد مخدر و محرکِ دیگر روی هم رفته 21 درصد سهم بازار را در اختیار دارند و قرص‌‎های اکستازی با حدود 10.5 درصد در جایگاه سوم است. پس از سه قلم نخست، به ترتیب LSD، شیشه، قارچ و هروئین با اختصاص دادن حدود 5.26 درصد بازار مشترکاً در جایگاه چهارم قرار می‌گیرند.
 

 [تصویر:  7777.jpg]
نمودار 2) مشخص شده است که مواد مخدر و محرک محبوب ترین کالای موجود در شبکه تاریک می‌باشند!
 
 
از سوی دیگر رشد وب‌سایت‌های فعال در زمینه فروش مواد مخدر / محرک در شبکه سیاه در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان در سال‌های اخیر نیز از نکات قابل توجه در این حوزه است. به طوری که در سال 2014، 35 درصد خریداران مواد در فنلاند اقدام به تهیه مواد از طریق دارک وب (شبکه سیاه) کرده اند. این آمار در همین سال در سوئد 18 درصد و در لهستان 14.5 درصد بوده است. پس از سه کشور مذکور انگلستان با 12 درصد خرید مواد از طریق دارک وب در جایگاه چهارم است و اسکاتلند با 11 درصد در جایگاه پنجم قرار دارد. کشورهای نروژ، ایالات متحده آمریکا و دانمارک نیز به ترتیب در رده‌های ششم تا هشتم قرار داشته اند.
اما آمار سال 2018 به نحوی دیگر است؛ به طوری که میزان خرید مواد از شبکه سیاه در فنلاند تا 45.8 درصد رشد کرد، نروژ نیز با حدود 18 درصد رشد به 27 درصد بالغ شده و در جایگاه دوم جهان قرار گرفته است. ولز به تنهایی با 25 درصد در جایگاه سوم است و سوئد و انگلستان با 24.6 درصد مشترکاً در مقام چهارم قرار دارند. اسکاتلند نیز با رشدی 2 برابری به 22.5 درصد رسیده و ایرلند نیز در این زمینه 22 درصد خرید مواد داشته است. فرانسه نیز با رشدی 17 درصدی به 21 درصد رسیده و آمریکا و استرالیا با 18 و 17 درصد در جایگاه های هشتم و نهم جهان قرار دارند.
 
 

  [تصویر:  UNODC1.png]
نمودار 3) نسبت درصد مصرف کنندگانی که با استفاده از شبکه سیاه اقدام به خرید مواد می‌کنند در کشورهای مختلف جهان 2014 - 2018
 
با توجه به نمودار ذیل طبق گزارش UNODC فروش اسکتازی در راس جدول فروش مواد از طریق شبکه سیاه قرار داشته و به ترتیب ماری‌جوانا و LSD  در رده های دوم و سوم قرار گرفته اند.

[تصویر:  amar.png]
نمودار 4) میزان خرید و فروش مواد مخدر / محرک مختلف از طریق شبکه سیاه 2015 – 2018
 
[تصویر:  1-2.png]
جدول 1) ارزش تخمینی (محافظه‌کارانه) خرده فروشی مواد در بازار مواد غیرقانونی اتحادیه اروپا 2013
 
دارک وب (شبکه سیاه) بخش مخفی اینترنت که کاربران می‌توانند به صورت ناشناس وارد آن شوند، امروز مهمترین منبع فروش مواد مخدر در قاره اروپا است.
فروشندگان مواد مخدر سود فراوانی در این شبکه‌های سیاه دارند. مرکز نظارت بر مواد مخدر و مصرف آن در قاره اروپا با اعلام این مطب افزوده است که فروش مواد مخدر دو سوم حجم شبکه‌های سیاه را اشغال کرده است.
فروش مواد مخدر / محرک سالانه بیش از 20 میلیارد یورو درآمد به قاچاقچیان و گروه‌های مافیایی در اروپا می‌رساند. در این میان ۴۶ درصد فروش این مواد از طریق اینترنت انجام می شود.
شبکه سیاه معمولا محل فروش محموله‌های کوچک ولی با تعداد بالا مواد هستند و نیروهای امنیتی اروپا قصد دارند از طریق این محموله‌های کوچک به قاچاقچیان بزرگ قاره برسند.
به گزارش یورونیوز، تئودورا گروشکووا، پژوهشگر درزمینه مواد مخدر می گوید: چیزی که امروز از آن آگاهی نداریم این است که چگونه می‌توان از طریق دستفروشان کوچک مواد مخدر به قاچاقچیان واقعی رسید. آیا قاچاقچیان بزرگ همچنان مواد خود را در خیابان‌ها توزیع می‌کنند یا ترجیح می‌دهند آن را در دشبکه‌های سیاه (دارک وب) پخش کنند.

[تصویر:  1-3.jpg]
جدول 2) ارزش تخمینی خرده فروشی مواد در بازار مواد غیرقانونی آمریکا 2010
 
 

 
[تصویر:  1-1.jpg]
جدول 3) ارزش تخمینی درآمدهای ماهانه بازار 8 ماده اصلی محرک / مخدر در شبکه سیاه 2016

چاپ این مطلب