یکشنبه , ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

اعتیاد زنان؛ مسئله مهم اجتماعی

در گذشته اعتیاد به مواد مخدر به عنوان مسئله‌ای اجتماعی عموماً مردان را تحت تاثیر قرار می‌داد. اما امروزه با رشد مناسبات جامعه مدرن در ایران نظیر افزایش تحصیلات، رشد شهرنشینی، پدیده مهاجرت و تغییر جایگاه و موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان، اعتیاد از امری مردانه به حوزه زنان نیز گسترش یافته است. از سوی دیگر پدیده اعتیاد از این جهت که مبانی اخلاقی، روحی و روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی یک جامعه را سست می کند، پیامدهای رفتاری، اجتماعی و فرهنگی آن مانند، اختلال در شخصیت، آسیب به نقش‌های خانوادگی و اجتماعی، تکدی‌گری، تن فروشی و کودک فروشی و.. به خصوص میان زنان که نقش مهمی در خانواده و جامعه به عهده دارند را بسیار مهم کرده است. نکته مهم این است که بحران اعتیاد در کشور امروزه به عنوان امری اجتماعی از حوزه قدرت و سیاست رسمی خارج شده و تمامی حوزه‌ها و زندگی افراد جامعه را تحت تاثیر قرار داده است و غلبه نگاه مشارکتی و فعال تمامی شهروندان در کنترل آن امری اجتناب‌ناپذیر است.

در حالی که مصرف و قاچاق مواد میان مردان بسیار بیشتر از زنان است اما در عین حال زنان در کنار مردان به عنوان نقش‌های کلیشه‌ایی و تعریف شده‌ای را در این حوزه برای خود ایجاد کرده‌اند. به گونه‌ای که حتی با اندکی جستجو می‌توان مناسبات قدرت جنسیتی را در حوزه قوانین و سیاست‌های مبارزه با مواد مخدر دید. بر اساس گزارش دفتر مبارزه با جرم و مواد سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۵، از هر سه نفری که در جهان مواد مصرف کرده، یک نفر آنها زن بوده است. در حالی‌که از هر ۵ نفر که به مراکز درمانی برای ترک مواد مخدر مراجعه می کنند، تنها یک نفر آنان را زنان تشکیل می‌دهند. این گزارش نشان می دهد که در حالی که زنان فعالانه در چرخه مصرف و قاچاق مواد مخدر حضور دارند، اما از امکانات اجتماعی و قوانین و سیاست های مناسب برای درمان برخوردار نمی‌باشند. از این رو ضرورت بازنگری در قانون مبارزه با مواد مخدر به صورتی که زنان و نیازمندی‌های آنان لحاظ شود، ضرورتی انکارناپذیر است.

استفان بروان[۱] در زمینه اعتیاد زنان، به بررسی سازوکار کسب قدرت از سوی زنان و نقش آن بر اعتیاد زنان پرداخته است. بروان معتقد است « زنان در کشمکش برای به دست آوردن قدرت در برابر مردان هستند و برای اینکه ثابت کنند که آنها برنده‌های قدرتمندی همانند مردان و حتی در بعضی مواقع قدرتمند‌تر از آنها هستند، ممکن است مواد مصرف کنند و بخواهند اراده و کنترل خود را در حو.زه‌ای که مردان بر آن کنترل ندارند به اثبات برسانند.» اما این کسب قدرت از نظر او، در ذات خود یک تناقض را خلق می‌کند؛ بدین معنا که زنان در فرایند مبارزه برای کسب قدرت در مقابل مردان و گرفتاری در دام مواد، دچار نوعی تضاد خواهند شد: از یک سو حاضر به پذیرش شکست در مقابل مواد و احساس ضعف نشان دادن نیستند و از سوی دیگر برای رهایی از این درد، چاره‌ای جز پذیرش این شکست ندارند د این امر منجر به ادامه برچسب بی‌قدرتی بر زنان خواهد شد.

 

گفتنی است، روند افزایشی اعتیاد با چنین شیب تندی، توجه ویژه به مسئله اعتیاد زنانه را ضروری ساخته و لازم است ویژگی‌های متفاوت جنسیتی مؤثر در ابتلا به وابستگی به مواد مخدر مشخص شده و مداخلات پیشگیرانه، متناسب با جنسیت زنانه بر اساس ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی طراحی و اجرا شود. مطالعات یکی دهه اخیر نشان می‌دهد نسبت زنان معتاد در مجموع افزایش یافته است و با وجود روند رو به افزایش تعداد معتادان در کشور، سرعت رشد اعتیاد زنان نگران کننده است. البته بیشتر صاحبنظران معتقدند آمارهای منتشر شده درباره اعتیاد زنان نمی‌تواند واقعی باشد، چرا که بسیاری از زنان به خاطر ترس از ابرو و انگ اجتماعی تا حد ممکن اعتیادشان را پنهان می‌کنند.

زنان مصرف کننده مواد از نظر زمینه‌های ایجاد کننده اعتیاد، دلایل مصرف مواد و نیازهای روانی- اجتماعی خود با مردان معتاد تفاوت دارند. به ویژه از آنجا که نگاه جامعه به زنان معتاد در مقایسه با مردان معتاد، متفاوت است، احتمال بیشتری وجود دارد که زنان وابسته به سوء مصرف مواد بیشتر از مردان دارای اختلالات مصرف مواد در معرض برچسب‌های اجتماعی قرار گیرند. این امر به‌ویژه زمانی اهمیت دوچندان می‌یابد که بدانیم به‌لحاظ فیزیولوژیک که مرتبط با جنس است، زنان مقاومت کمتری نسبت به مردان در برابر آسیب‌های ناشی از مصرف مواد مخدر دارند و همچنین مدت زمان اعتیاد و وابستگی کامل آنان از اولین مصرف بسیار کوتاه‌تر از مردان است. در عین حال به‌دلیل ویژگی‌های جنسیتی مثل مشکلات جسمی و عدم حمایت همسر و خانواده آنها، درمان بسیار دشوارتر است.

کلی بودن قوانین مبارزه با مصرف مواد مخدر در ایران یکی از مهمترین مشکلاتی است که همواره مطرح بوده است، بدین معنا که نیاز است تا قوانین، سیاست‌ها و راهبردهای متناسب با ملاحظات جنسیتی برای پیشگیری از افزایش نرخ اعتیاد میان زنان در نظر گرفته شود؛ در واقع آسیب‌شناسی این حوزه نشان می‌دهد با توجه به تفاوت های جنسیتی میان زن و مرد قوانین و سیاست هایی که بتواند ملاحظات جنسیتی را در این حوزه در نظر بگیرد، مردمحور نباشد و به تفاوت های بنیادی خاص زنان معتاد برای بازگشت به زندگی عادی توجه نماید، بسیار کم است.

[۱] Stephan Brown

همچنین ببینید

طرد شدگی اجتماعی در اعتیاد

محققان خاستگاه اولیه واژه طرد را در فرانسه دهه ۱۹۷۰ می‌دانند. این مفهوم به گروه‌های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.