شنبه , ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

ایران و زنان فراموش شده

مسئله اعتیاد زنان امروزه به عنوان فرایندی متفاوت از اعتیاد مردان معرفی می شود و جنسیت زدایی از این حوزه یکی از دغدغه های اصلی در کنترل اعتیاد روز افزون زنان است. با توجه به نقش زنان در زنجیره تولید، توزیع و قاچاق مواد مخدر و عدم توجه به تفاوت های جنسیتی در سیاست‌گذاری ها و برنامه ها، اعتیاد زنان در مناطق ویژه‌ای مانند محور هلال طلایی[۱](ایران، پاکستان و افغانستان) که به شدت تحت تاثیر کشت و قاچاق مواد مخدر از یک سو، و محدودیت های فرهنگی، اجتماعی از سوی دیگر قرار دارد، بحران های جدی برای خانواده و جامعه رقم زده است. از این رو، نوشتار پیشِ‌رو با عنوان «ارزیابی تطبیقی اعتیاد زنان در هلال طلایی» با نگاهی متفاوت و استفاده از آمار و اطلاعات موردی و تخمینی وضعیت اعتیاد زنان را در سه کشور پاکستان، افغانستان و ایران، در سه نوشتار مجزا و بر اساس متغییرهای «الگوی مصرف مواد»، «آمار تعداد مصرف‌کنندگان»،«گروه های سنی»، «میانگین سنی»، «سطح تحصیلات» و «شرایط اجتماعی بروز اعتیاد زنان» مورد بررسی قرار می دهد. در پایان نیز تلاش خواهیم کرد یک جمع‌بندی منقح و شفاف از اشتراکات و تفاوت‌های محیطی و ساختاری که به افزایش اعتیاد زنان در این سه کشور انجامیده ارائه کرده و از این رهگذر به مدلی برای هم‌اندیشی و افزایش ارتباطات سه کشور در چارچوب اتحادیه های منطقه ای جهت حل و کنترل بحران اعتیاد زنان دست‌یابیم.

 

نوشتار سوم: ایران و زنان فراموش شده  

در گذشته اعتیاد به مواد مخدر به عنوان مسئله ای اجتماعی عموماً حوزه مردان را تحت تاثیر قرار می داد. اما امروزه با رشد مناسبات جامعه مدرن در ایران، نظیر افزایش سطح تحصیلات، رشد شهرنشینی، پدیده مهاجرت،تغییر جایگاه و موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان، اعتیاد از امری مردانه به حوزه زنان نیز گسترش یافته است. از سوی دیگر امر اعتیاد از این جهت که مبانی اخلاقی، روحی و روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی یک جامعه را سست می کند، پیامدهای رفتاری،اجتماعی و فرهنگی آن مانند اختلال در شخصیت، آسیب به نقش های خانوادگی و اجتماعی، تکدی گری،تن فروشی و کودک فروشی و.. به خصوص در زنان که نقش مهمی در خانواده و جامعه به عهده دارند، بسیار پررنگ و اثر گذار است. از این رو بروز اعتیاد در زنان را باید به عنوان معضلی اجتماعی مورد بررسی دقیق قرار داد،  مسئله اعتیاد به عنوان امری اجتماعی امروزه تنها از حوزه قدرت و سیاست رسمی خارج شده و تمامی حوزه ها و زندگی افراد جامعه را تحت تاثیر قرار داده؛ بنابراین نگاهی اجتماعی به پدیده اعتیاد هم در حوزه درمان و هم پیشگیری ضروری است.

بر اساس تجربیات به دست آمده، مردان بیشترین افرادی هستند که به مصرف و قاچاق مواد مخدر روی می‌آورند، اما در عین حال زنان در کنار مردان به عنوان جنس دوم نقش‌های کلیشه ایی و تعریف شده‌ای را در این حوزه برای خود ایجاد کرده اند. به گونه ای که حتی با اندکی جستجو می توان مناسبات قدرت جنسیتی را در حوزه قوانین و سیاستهای مبارزه با مواد مخدر دید. بر اساس گزارش سال ۲۰۱۵ دفتر مقابله با جرم و مواد سازمان ملل، از هر سه نفر که مواد مخدر استفاده می‌کنند، یک نفر زن است. در حالی‌که از هر ۵ نفر که به مراکز درمانی برای ترک مواد مخدر مراجعه می کنند، تنها یک نفر آنان زن هستند.[۲]بر اساس آمار جهانی اعتیاد در زنان پیامدهای خطرناک تری نسبت به مردان دارد. این گزارش نشان می دهد، در حالی که زنان فعالانه در چرخه مصرف و قاچاق مواد مخدر حضور دارند، اما از  امکانات اجتماعی و قوانین  و سیاست های مناسب برای درمان برخوردار نمی باشند. از این رو بازنگری در قانون مبارزه با مواد مخدر به صورتی که زنان و نیازمندی های آنان لحاظ شود، ضروی است.

روند افزایشی اعتیاد با چنین شیب تندی، مسئله اعتیاد زنانه را پررنگ و لازم است ویژگی‌های متفاوت جنسیتی مؤثر در ابتلا وابستگی به مواد مخدر مشخص و مداخلات پیشگیرانه، متناسب با جنسیت زنانه بر اساس ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی طراحی و پیاده شود. این امر به‌ویژه زمانی اهمیت دوچندان می‌یابد که بدانیم به‌لحاظ فیزیولوژیکی که مرتبط با جنس است، زنان مقاومت کمتری نسبت به مردان در برابر آسیب‌های مواد مخدر دارند.

افزایش آمار اعتیاد ، تغییرات الگوی مصرف و کاهش سن شروع مصرف مواد از مهمترین آسیب های اجتماعی امروز حوزه اعتیاد زنان در ایران است. بر اساس آخرین آمار و اطلاعات ستاد مبارزه با مواد مخدر، اکنون ۱۰ درصد جمعیت معتادان کشور را زنان تشکیل می دهند. آمار ارائه شده از افزایش چشم گیر اعتیاد در زنان حکایت دارد؛ به طوری که در گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال به ازای هر ۶٫۶ مرد ، یک زن معتاد و در گروه سنی ۳۰ تا ۴۴ سال به ازای هر ۱۵٫۷ مرد، یک زن و در گروه سنی ۴۵ تا ۶۴ سال، ۱۶٫۶ زن معتاد وجود دارد. بررسی تحلیلی «کتاب سال ۱۳۹۴» ستاد مبارزه با مواد مخدر نشان می دهد، تعداد زنان معتاد بین سال های ۸۶ تا ۹۲ ، ۷۳درصد افزایش داشته و تعداد زنانی که در اثر سوءمصرف جان خود را از دست داده اند نیز، ۱۵ درصد رشد داشته است[۳].

در ارزیابی وضعیت سنی زنان مصرف کننده مواد مخدر باید گفت: بخش اعظم زنان مصرف کننده مواد و روان گردان ها در سن ۴۰ سال به بالا یعنی ۲۹ درصد زنان مصرف کننده، گروه سنی ۳۹-۳۵  با ۲۲ درصد و زنان گروه سنی ۲۴-۲۰ با ۲۲ درصد بیشترین فراوانی را در جمعیت زنان مصرف کننده مواد مخدر و روان گردان ها به خود اختصاص داده اند[۴].

نمودار ۱) فراوانی گروه های سنی مختلف زنان مصرف کننده مواد در ایران

از سوی دیگر ما شاهد کاهش سن اعتیاد در زنان هستیم، به طوری که میانگین سن زنان معتاد در رده سنی ۲۰ تا ۳۶ سال است که اغلب آنها مواد مخدر تریاک، شیشه، الکل و کراک استفاده می کنند. بر این اساس می توان گفت ۴۹ درصد از زنان مصرف کننده مواد مخدر  و روان گردان ها زیر ۳۵ سال سن دارند. آمارها نشان می دهد، بی سوادی عامل گرایش زنان به اعتیاد نیست، زیرا تنها ۳ درصد از زنان مصرف کننده مواد را زنان بی سواد تشکیل می دهند. بیش از ۴۱ درصد از زنان معتاد دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم، و ۱۷ درصد زنان مصرف کننده دارای تحصیلات مقطع لیسانس به بالا هستند[۵].

همچنین الگوی مصرف مواد در بین زنان ایرانی با توجه به نوع مواد و شرایط اجتماعی و اقتصادی،طی ده سال سه مرحله مختلف را تجربه کرده، به این معنا که از مصرف تریاک به سمت مصرف هروئین و کراک و بعد مواد محرک شیشه و اکنون به سمت مصرف گل، حشیش و ماری جوانا رفته است. نتایج تحقیق ستاد مبازه با مواد مخدر در سال ۹۴ نشان می دهد، مهمترین مواد مخدر وروان گردان های مصرفی میان زنان مصرف کننده مواد در کشور عبارتند از تریاک، شیشه و هروئین. این امر نشان می دهد دو نوع از پرخطرترین مواد مخدر و روان گردان ها یعنی متامفتامین(شیشه) و هروئین فشرده (کراک) توسط زنان معتاد مصرف می شود که عوارض شدید جسمی و روانی را به دنبال دارد. اما بر اساس جدید ترین آمارهای ارائه شده در بین زنان مصرف کننده بر اساس سیستم هوشمند اعتیاد، ماده گل، حشیش و ماری جوانا الگوی دوم مصرف مواد بعد از تریاک می باشد.

با توجه به افزایش آمار زنان مصرف کننده مواد، تغییرات الگوی مصرف، افزایش اعتیاد در زنان تحصیل کرده و دانشجویان، نیمه آشکار شدن اعتیاد زنان، نبود آمار دقیق و به روز از آمار اعتیاد زنان و بی توجهی به اتخاذ  و تدوین برنامه هایی با توجه به ویژگی های خاص زنان در مقابل مردان، گویی حوزه پیشگیری، کاهش آسیب و درمان اعتیاد زنان در مقایسه با مردان به فراموشی سپرده شده است. به نظر می رسد، متولیان امر با این استدلال که اساس خانواده  و جامعه بر مردان است و با کنترل اعتیاد در مردان می توان اعتیاد زنان را هم در کنترل داشت، از این نکته اصلی غافل مانده اند که بخشی از زنان معتاد در ایران از خانواده خود طرد شده یا به صورت مجردی و تنها زندگی می کنند و خانواده به معنای سنتی آن حتی در ایران امروز نیز با چالش هایی اساسی روبرو است. بنابراین نیاز به برنامه ها و اتخاذ سیاست هایی در مورد زنان فراموش شده حوزه اعتیاد و مواد مخدر امری ضروری است.

 

جمع بندی

از منظر روان شناختی و جامعه شناختی زنان سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان به دلیل برخی قرابت های فرهنگی و اجتماعی مانند احساس و رواج تفکر نگاه جنس دومی به زن، در مصرف مواد مخدر دارای یک ویژگی نسبتا پایدار هستند و آن احساس تنهایی و بی فایده بودن است. هر چند نرخ شیوع مصرف مواد در بین زنان این سه کشور پایین تر از مردان است اما بیشترین زنان مبتلا به اعتیاد در  منطقه مربوط به این سه کشور می باشد.

از دلایل اصلی گرایش زنان به سوء مصرف مواد در هر سه کشور، وجود یک مرد در خانواده یا در نزدیکی زنان است. معمولا گرایش زنان به مواد با وجود همسر، پدر یا برادر معتاد شروع می شود. همچنین، تابو بودن اعتیاد زنان، امری که گرایش زنان به مواد را به عنوان قبح اجتماعی تاثیرگذاری مطرح می کند، سبب شده تا کمتر از اعتیاد زنان حرف زده شود و متناسب آن کمتر برنامه ریزی شود؛ حتی مراکز درمانی بسیار کمی نسبت به مردان در این سه کشور برای زنان وجود دارد. از سوی دیگر با افزایش تولید تریاک در منطقه هلال طلایی، افزایش قاچاق مواد مخدر، رواج گسترده مواد روان گردان و محرک ها، حضور بیش از پیش زنان در معادلات اجتماعی و سیاسی و تغییرات الگوی مصرف مواد، ویژگی مشترک این سه کشور در افزایش آمار زنان مبتلا به مواد به ویژه مواد محرک و روان گردان است. تغییر الگوی مصرف مواد زنان از سنتی به مواد محرک زا و روان گردان، علاوه بر افزایش آمار اعتیاد، مشکلات جسمی و روحی پیچیده ای برای این جوامع به وجود آورده که مهمترین آن در خطر قرار گرفتن نهاد خانواده به عنوان نهاد مستحکم و پایدار این سه کشور می باشد.

علاوه بر اشتراکات این سه کشور در مصرف مواد در بین زنان می توان به نقاط افتراقی نیز اشاره کرد. دلایل مصرف مواد در بین زنان این سه کشور با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و جایگاه زنان در جامعه و خانواده متفاوت است. در افغانستان اصلی ترین دلیل گرایش زنان به مصرف مواد، کار سخت جسمی و نگه داری از فرزندان در کنار همسر یا پدر معتاد، در پاکستان زنان به خصوص از طبقه فقیر جامعه، که در نتیجه بلایای طبیعی یا ستیزه جویی مرد خانواده خود را از دست داده اند و یا همراهی یک مرد معتاد به مواد گرایش یافته اند. همچنین در دو کشور افغانستان و پاکستان بیش از نیمی از زنان وابسته به مواد بی سواد هستند در حالی که در ایران حدود ۹۰ درصد زنان درگیر با سوء مصرف مواد دارای تحصیلات می باشند و حتی امروزه با تغییرات الگوی مصرف در بین زنان ایرانی و شیوع مصرف گل، حشیش و ماری جوانا، شاهد گسترش مصرف مواد در بین دانشجویان، نوجوانان و اقشار تحصیل کرده هستیم.

به نظر می رسد، اکثر زنان این سه کشور به شدت در حاشیه زندگی اجتماعی و شهری، نقش پررنگ و تاثیرگذاری دارند. زنان به عنوان پرچم داران هدایت خانواده و تربیت فرزندان در کنار کار در مزارع و حتی کارهای مدرن شهری بیش از تحمل و ظرفیت شان درگیر مناسبات اجتماعی و اقتصادی شده اند. افزایش آمار اعتیاد، تغییرات الگوی مصرف و دلایل نسبتاً مشترک در شروع مصرف مواد در بین زنان مانند، احساس تنهایی، حضور مردان معتاد، اضطراب و اختلالات روانی و کار سخت و ملال آور  از جمله مشکلات مشترک زنان در سوء مصرف مواد در ایران، افغانستان و پاکستان است. علاوه بر این حوزه درمان اعتیاد زنان در این سه کشور با مشکلات عدیده ای همراه است؛ به دلیل قبح اجتماعی اعتیاد زنان در جامعه به خصوص در دو کشور افغانستان و پاکستان، زنان اعتیاد خود را مخفی می کنند و حتی اگر قصد ترک داشته باشند با وجود مردی معتاد در کنار خود به سختی اقدام به ترک می کنند و اعتیاد زنان پیامدهای فردی و اجتماعی گسترده تری نسبت به مردان دارد. هر چند در ایران اعتیاد زنان از حالت مخفی و پنهان خارج شده و به صورت نیمه آشکار درآمده است، اما این امر حکایت از عمیق تر شدن بحران اعتیاد زنان در جامعه دارد. از آن جا که آمار دقیقی از اعتیاد زنان در این سه کشور وجود ندارد، دو حوزه برنامه ریزی و درمان به شدت تحت تاثیر رویکردهای مردمحورانه است. به خصوص در حوزه درمان کمبود مراکز درمانی ، پیشبرد روش های درمانی قدیمی، حاکم بودن برنامه مشترک درمان برای مردان و زنان بدون در نظر گرفتن وضعیت متفاوت اعتیاد زنان مشکلات مهمی را به وجود آورده که باعث شده رغبت زنان در ترک و بهبودی مواد کم باشد.

 

 

پی‌نوشت‌ها

[۱] -یکی از مناطق تولیدکننده اصلی تریاک در آسیا و جهان که مناطق کوهستانی سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان را دربر می گیرد.

-[۲] حقوق بشر و سیاست مواد مخدر، وبسایت تی.ان.آی(TNI)) ۲۲ می .۲۰۱۵

[۳] – کتاب سال ۱۳۹۴ ستاد مبارزه با مواد مخدر ص ۱۳۸٫

[۴] همان، ص ۱۳۹-۱۳۸٫

[۵]  همان، ص ۱۳۹٫

برای مطالعه نخستین مطلب این مجموعه با عنوان «پاکستان و تابوی زنانه اعتیاد» کلیک کنید.

برای مطالعه دومین مطلب این مجموعه با عنوان «افغانستان و زنان درهم شکسته از مواد» کلیک کنید.

بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است

همچنین ببینید

نشست علمی اقتصاد مخدری در افغانستان از تریاک تا مت آمفتامین

موسسه کادراس با همکاری مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار می کند:   اقتصاد مخدری در …