شنبه , ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

عوامل ظهور و فعالیت مجرمانه گروه های تروریستی مخدری در کوزوو

کوزوو سرزمینی است که در منطقه بالکان قرار گرفته و مساحتی برابر با ۱۰۹۰۸ کیلومتر مربع، جمعیتی نزدیک به دو میلیون و دویست هزار نفر دارد و بیش از ۹۰ درصد جمعیت آن، آلبانیایی تبار هستند. این سرزمین در سال ۱۶۰ قبل از میلاد به تصرف امپراتوری رم درآمد و در قرون ششم و هفتم میلادی، اقوام اسلاو به بالکان مهاجرت نموده و در سال ۸۵۰ میلادی در امپراتوری بیزانس ادغام گردید. لازم به ذکر است که در سال ۱۳۸۹ جنگی خونین میان صربها و نیروهای عثمانی در سرزمین کوزوو درگرفت که در تاریخ به «نبرد کوزوو[۱]» شهرت یافته است. در این جنگ صربها توانستند عثمانی را شکست دهند و از اینرو سرزمین کوزوو نزد ملی گرایان صرب نماد پیروزی شد؛ هرچند که نیروهای عثمانی پس از درگیری فراوان توانستند در سال ۱۴۵۵ بر صربها تفوق یابند و کوزوو را به اشغال خود درآورند. از آن تاریخ تا سال ۱۹۱۲ حاکمیت عثمانی بر این سرزمین ادامه داشت و این حاکمیت طولانی باعث شد که ساکنان کوزوو با اسلام آشنا شده و بتدریج مسلمان شوند.

در سال ۱۹۱۲ جنگ اول بالکان با شرکت صربها، بلغارها، یونانی ها و اهالی مونته نگرو علیه عثمانی آغاز شد که درنتیجه، سلطه عثمانی بر سرزمین کوزوو پایان یافت و بخش قابل توجهی از آن سرزمین به تصرف پادشاهی صربستان و بخش کمتری به قلمرو پادشاهی مونته نگرو ملحق شد. آلبانیایی تبارهای ساکن کوزوو ناخشنود از اشغال مجدّد سرزمین خود، مهاجرت نموده و صربستان صربها را بجای آنان در کوزوو اسکان داد. پس از جنگ جهانی اول، کشور جدیدی با عنوان پادشاهی صربستان، کرواسی و اسلوونی بوجود آمد و صربها به این دلیل که از یکسو فرماندهی جنگ استقلال طلبانه علیه اتریش را برعهده داشته و از سوی دیگر ۳۹ درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل می دادند، از جایگاه برتری برخوردار بودند. تفوق صربها منجر به توسعه طلبی آنها شد و به همین ترتیب آنها خواهان تشکیل کشوری وسیعتر و متمرکز شدند. بر این اساس الکساندر پادشاه صربستان در سال ۱۹۲۹ قانون اساسی را لغو کرد و تحت عنوان کشور یوگسلاوی بزرگ تشکیل حکومت داد.

آغاز جنگ جهانی دوم و تهاجم آلمان نازی به یوگسلاوی به فروپاشی این کشور در سال ۱۹۴۱ منجر شد و کوزوو به اشغال ایتالیایی ها درآمد، اما یوگسلاوها به رهبری مارشال تیتو در برابر اشغالگران آلمانی بپا خواستند و با اخراج متجاوزان از کشور، دولتی فدرال و کمونیست پس از جنگ ایجاد نمودند. سیاست دولت کمونیستی متفاوت از دولت ملی گرای قبل از جنگ بود و علاوه بر صربستان، اسلوونی و کرواسی، دیگر ایالتهای متمایز قومی کشور نیز همچون مقدونیه و بوسنی و هرزگوین به عنوان جمهوری، شخصیتی مستقل و برابر در اداره کشور فدرال یافتند. در راستای این سیاست، در دهه ۱۹۵۰ به سرزمین های کوزوو و وودینا نیز در چارچوب جمهوری صربستان، خودمختاری اعطا گردید و بدین ترتیب نفوذ و اعتبار پیشین صربها در ساختار قدرت کشور کاهش یافت. از سوی دیگر در دوران پس از جنگ به صورتی روز افزون بر جمعیت آلبانیایی تبار کوزوو افزوده گشت؛ به این ترتیب که جمعیت آنان از ۷۳۳ هزار در سال ۱۹۴۸ به یک میلیون و سیصد هزار نفر در سال ۱۹۸۱ رسید. این موضوع نگرانی صربها نسبت به گسترش نفوذ و تسلط آلبانیایی تبارها در این ناحیه تاریخی را افزایش داد. در عین حال،  رهبران آلبانیایی تبار نیز وضعیت موجود را ایده آل ندانسته و خواهان ارتقاء وضعیت اداری و سیاسی کوزوو به سطح یک جمهوری مستقل (همانند شش جمهوری دیگر) در چارچوب کشور یوگسلاوی شدند.

مرگ تیتو در دهه ۱۹۸۰ میلادی برای ملی گرایان صرب، فرصتی طلایی پدید آورد تا خودمختاری کوزوو را محدود سازند. میلووسویچ به بهانه آزار و اذیت صربها در کوزوو و تلاش رهبران آلبانیایی تبار جهت جدا نمودن کوزوو از صربستان، اختیارات حکومت محلی کوزوو را بسیار محدود ساخت تا آنجا که در جولای  ۱۹۹۰ پارلمان این ایالت منحل گردید و روزنامه آلبانی زبان «ریدیلین» و رادیو و تلویزیون محلی «برشتینا» تعطیل شد و نهایتا به موجب قانون اساسی جدید صربستان، خودمختاری کوزوو از بین رفت. در واکنش به اقدامات دولت مرکزی و متعاقب صدور بیانیه استقلال از سوی اسلوونی و کرواسی در ژوئن ۱۹۹۱ و هجوم ارتش صرب به این جمهوری ها، پارلمان در تبعید کوزوو اعلام نمود که کوزوو به یک جمهوری مستقل تبدیل شده است و آنان انجام رفراندومی را در این ارتباط به تصویب رساندند. در این رفراندوم در سال ۱۹۹۱، میزان مشارکت ۸۷ درصد بود که ۹۱ درصد از مجموع آراء از استقلال کوزوو حمایت می کرد. در مقابل نیز اسلووبودان میلووسویچ، رهبرملی گرایان افراطی صرب در دسامبر ۱۹۹۲ با کسب ۵۵ درصد آراء به ریاست جمهوری رسید و فشارها بر آلبانیایی تبارها شدت یافت. وقوع درگیری در بوسنی و هرزگوین و دخالت ارتش صرب در آنجا سبب شد تا چندی اعمال فشار صربها بر آلبانیایی تبارها کاهش یابد اما پس از انعقاد صلح دیتون و خاتمه درگیری ها در بوسنی بار دیگر توجه صربها به کوزوو معطوف گردید و ملی گرایان صرب با توجه به شکست آنان در حفظ کشور یوگسلاوی و ناکامی در جلوگیری از استقلال جمهوریهای تشکیل دهنده کشور بیش از گذشته مصمّم به حفظ کوزوو شدند.

 این موضوع باعث شد که میان ارتش صرب و ارتش آزادی بخش کوزوو در سال ۱۹۹۶ جنگی خونین رخ دهد. که در زمستان ۱۹۹۸ منجر به آوارگی بیش از ۳۰۰ هزار تن شد.  ارتش آزادی بخش کوزوو درواقع یک سازمان نظامی جدایی طلب از ملی گرایان آلبانیایی تبار بود که در دهه ۱۹۹۰ با هدف استقلال کوزوو از جمهوری فدرال یوگسلاوی تشکیل شده بود. از سوی دیگر جنگ باعث شد که مردم کوزوو علاوه بر تلفات جانی با کمبود مواد اولیه از جمله غذا روبرو شوند و بحران انسانی پدیدار گردد. کشورهای غربی و بویژه ناتو تحت فشار افکارعمومی و پس از ناکامی در تحصیل مجوز شورای امنیت در روز ۲۴ مارس ۱۹۹۹ جهت پایان بخشیدن به رنج مردم آلبانیایی تبار کوزوو مداخله نموده که تا روز دهم ژوئن همان سال به مدت ۷۷ روز به طول انجامید که بر اساس آن اداره کوزوو از سوی شورای امنیت به «هیأت مأموریت سازمان ملل جهت اداره موقّت کوزوو[۲]» واگذار گردید. در مقدمه این قطعنامه تعهد تمام دول عضو سازمان به رعایت احترام حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری فدرال یوگسلاوی و دیگر کشورهای منطقه آنگونه که در بیانیه نهایی هلسینکی و ضمیمه دوم قطعنامه اخیر ذکر شده است مورد تأیید مجدّد قرار گرفت. علاوه بر آن قطعنامه های پیشین شورا در خصوص لزوم رعایت خودمختاری قابل توجه و حق تعیین سرنوشت معنادار برای کوزوو یادآور می گردد.

تروریسم مخدری

تروریسم مخدری حاصل پیوند تروریسم و قاچاق موادمخدر، سلاح و انسان است. نخستین بار این واژه توسط رییس جمهوری پرو در سال ۱۹۸۳ در برای شرح حملات گروه های جرائم سازمانیافته علیه پلیس مبارزه موادمخدر بکار برده شد. اعمال خشونت این گروه های تروریستی در جهت تاثیرگذاری بر سیاستهای دولتی است. به عبارت دیگر خشونت حربه ای برای اعمال فشار بر دولت ها است که توسط این گروه ها دامن زده می شود. از سوی دیگر اعمال خشونت نیز پیامد عدم ثبات، ناامنی، جنگ و نزاع میان گروه هاب سیاسی-اجتماعی است. اساسا ناآرامی و تشدید تنش ها فرصت طلایی برای گروه های تروریستی جرائم سازمانیافته ایجاد می کند. مقدمه ای که از نظر گذراندیم از آن رو شایان توجه است که نقش شدت یابی ناآرامی، جنگ، شورش، آوارگی مردمان در بروز و ظهور تروریسم مخدری را درک نماییم. به عبارت دیگر شدت گرفتن فعالیت های نارکوترور در منطقه بالکان حاصل پیوند چند عامل است. نخست ویژِگی ژئواستراتژیکی منطقه بالکان. منطقه بالکان همواره یکی از مسیرهای ترانزیت موادمخدر و مبادی ورود مواد به اروپا بوده است. درواقع بالکان در کنار مسیر شمالی و جنوبی ترانزیت تریاک افغانستان، همواره یکی از اصلی ترین مسیرها بوده و از طرف دیگر یکی از اصلی ترین مسیرها برای ترانزیت موادمخدر صنعتی و انواع پیش سازها از اروپا به شرق و خاورمیانه نیز بوده است. درواقع منطقه بالکان همچنانکه خاویر سولانا معتقد است –دروازه ورود جرائم سازمان یافته به اروپا و منطقه فعالیت سازمان های تروریستی و گروه های جرائم سازمان یافته بخصوص قاچاق مواد مخدر محسوب می شود. به همین جهت چندان شگفت آور نیست که در این منطقه با تجمع گروه های مافیایی جرائم سازمان‌یافته و قاچاق مواد روبرو باشیم. نکته دوم به بروز تنش ها خشونت و ناآرامی مربوط است. نکته اصلی این است که هرگاه اقتدار مرکزی دولت ها مخدوش شده و یا ناآرامی در حدی که بتواند امنیت ملی را دچار چالش کند، بوقوع بپیوندد، در این صورت کم و بیش باید منتظر افزایش فعالیت های گروه های قاچاق مواد و اقدامات مجرمانه بود. به عبارت دیگر میان کاهش شاخص های امنیت ملی و افزایش ارتکاب به جرم ارتباط مستقیم و تنگاتنگی وجود دارد. در مورد ناآرامی های کوزوو، صربستان، مونته نگرو اگر این اصل اساسی را در کنار ویژگی ذاتیِ این منطقه که همواره مسیر ترانزیت مواد بوده قرار دهیم، آنگاه خواهیم دید که چه بحرانی از دل آن متولد می شود: تروریسم مخدری. درواقع می توان گفت پدیده تروریسم مخدری حاصل پیوند نامیمون موقعیت ژئواستراتژیک بالکان در ترانزیت مواد و بروز ناامنی و فقدان شاخصه های امنیت ملی است. به عبارت دقیق تر جرم سازمانیافته که از پیش در این منطقه بدلیل تجارت مواد وجود داشت با فعالیت های تروریستی برآمده از ناامنی و تنش در این منطقه باهم در آمیختند. موقعیت استراتژیک این منطقه از لحاظ قرارگیری بین خاورمیانه و اروپای غربی بُعد جدیدی از پیوند با تروریسم بخصوص در کشورهای آلبانی، کوزوو و مونته نگرو را به نمایش می گذارد. همچنین گفتنی است در سال های اخیر حضور گروه های تروریستی مرتبط با القاعده و نیز ارتباط افرادی که با گروه تروریستی داعش فعالیت دارند، روند رو به رشدی داشته است. ارتش آزادی خواه کوزوو (KLA)، بعنوان نمونه ای از گروه های تروریستی که عمدتا از منابعی همچون تجارت غیرقانونی موادمخدر، سلاح، انسان و نیز کالاها، تأمین مالی می شود، مطرح است. همچنین این نیرو به نوعی مسیر بالکان را که از افغانستان و پاکستان به قلب اروپای مرکزی و شمالی متصل می کند، مدیریت می کرد. موقعیت ژئواستراتژیکی منطقه به آلبانی های آزادی خواه رادیکال این فرصت را داده تا از این درآمدها صرف هزینه های شرکت در گروه های تروریستی و نیز حمایت آنها، استفاده نماید. علاوه بر این، براساس گزارش دفتر مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل در سال ۲۰۱۴، نگرانی هایی نیز مبنی بر تصرف مسیرهای قاچاق آمفتامین های محرک[۳] و متامفتامین و نیز قاچاق کوکائین از آفریقای غربی توسط گروه های جرائم سازمان یافته بالکان، فزونی یافته است. سوما باید به دگردیسی ذاتیِ تروریسم مخدری اشاره نمود. همچنانکه در سطور پیشین به ارتش آزادی بخش کوزوو اشاره کردیم، گروهی که در ابتدای شکل‌گیری، اهدافی آزادی‌خواهانه و سیاسی را دنبال می کرد، به تدریج برای حفظ ساختار قدرت، بقا و دستیابی به اهداف و حوزه نفوذ خود ناگزیر از تأمین مالی و لجستیکی با توسل به قاچاق، تبهکاری و جرم خواهد بود. به عبارت دیگر سازمان های تروریستی با اهداف سیاسی دست به تشکیلات سازمانی و نظامی می زنند؛ درحالیکه سازمان های جرائم سازمانیافته با اهداف اقتصادی دست به تشکیل سازمان های تجاریِ مافیایی می زنند. نقطه اتصال این گروه ها در حقیقت از یکسو بروز ناآرامی و تنش در یک منطقه و از سوی دیگر اهداف کوتاه مدت مشترک و تجهیزات نظامی مشترک است. پیوند میان این دو یکی از بزرگترین چالش های دولت های ملی در مناطق مستعد خشونت و یا ناآرام است. همچنانکه پیش از این از نظر گذراندیم، هرچه ضعف زیرساختهای اقتصادی، نهادهای قانونگذار، نهادهای مجری قانون و… در انجام وظایف ذاتی دولت بیشتر باشد، بالطبع فرصتی طلایی برای اقدامات مجرمانه و تاخت و تاز گروه های جرائم سازمانیافته پیش آمده و در مواقع ناامنی شدید باعث بروز پدیده تروریسم مخدری می شود. بر همین اساس دفتر مبارزه با مواد مخدرسازمان ملل در گزارش سال ۲۰۰۸ اشاره می کند که در سالهای پس از پایان منازعه میان شرق و غرب و نبود اقتصاد کارآمد، زمینه های بروز و ظهور جرائم سازمان یافته در منطقه جنوب شرقی اروپا فراهم شده است. در طی منازعات یوگسلاوی سابق علاوه به موارد مذکور، ضعف دولتها، ضعف نهادهای قانونگذاری، کنترل ضعیف مرزها و به طور کلی فضای جنگ منجر به تجارت غیرقانونی سلاح، انسان و نیز مواد مخدر در این منطقه گردیده است.

[۱]  Battle of Kosovo

[۲]  United Nation Interim Administration Mission in Kosovo (UNMIK)

[۳]  ATS

بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.

همچنین ببینید

نارکوتروریسم به مثابه تهدید جهانی

در تعاریف جدید علم روابط بین‌الملل بازیگران فراملی و فروملی نقش پر رنگی در شکل‌دهی …