طی سالهای اخیر پیشرفت قابل ملاحظهای در زمینه پیشگیری مبتنی بر یافته های علمی در حوزه اعتیاد به دست آمده و مدل های جدیدی در عرصه پیشگیری مطرح شده است که میتوان به مدلهای مبتنی بر عوامل خطرساز و حفاظت کننده و تعامل میان آنها اشاره کرد. مهمترین جنبه مثبت این مدلها در ارزش پیشبینی آنها است. به این معنا که هر چه کودکان و نوجوانان در معرض عوامل خطرساز زیادی قرار گیرند، احتمال تجربه مصرف مواد و سایر مشکلات مرتبط در آنها افزایش پیدا میکند.
در این میان خانواده به عنوان یک نظام طبیعی و اجتماعی که افراد خواسته یا ناخواسته به آن وابستهاند، اولین کانونی است که فرد در آن احساس امنیت میکند و مورد پذیرش و حمایت قرار میگیرد. ساخت و فضای خانواده نقش مهمی در عملکرد و رفتار افراد ایفا میکند. والدین از آن جهت اهمیت دارند که خانواده اولین منبع اجتماعی شدن محسوب میشود و همچنین عقاید والدین میتواند پیامهای آموزشی برنامههای پیشگیری از اعتیاد را تقویت کرده یا تضعیف کنند. والدین از این رو نیز مهم هستند که عقایدشان هنجارهای اجتماعی در مورد مصرف مواد و حمایت اجتماعی جهت آموزش برای برنامههای پیشگیری را تحت تاثیر قرار میدهد.
پژوهشها در مورد عوامل خطرزا و محافظت کنندهی خانوادگی، روندی را نشان میدهد که برای طراحی برنامههای پیشگیری موثر، ضروری هستند. زمانی که شمار مشکلات خانوادگی یا عوامل خطرزا افزایش مییابند، احتمال بروز مشکلات رشدی کودک نیز به سرعت افزایش مییابند. به طور کلی، کودکان و نوجوانان توان ایستادگی در برابر فشار یک یا دو مشکل خانوادگی در زندگی را دارند؛ با این حال، هنگامی که به طور پیوسته مورد هجوم مشکلات خانوادگی قرار میگیرند، احتمال تبدیل آنها به افراد سوء مصرف کننده مواد افزایش مییابد.
بر اساس تجربیات، بیشتر عوامل خطرزای خانواده در خانوادههای در معرض خطر جمع میشوند. کودکان فقیر باید با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کنند، از جمله غیبت والدین به دلیل وجود والدین شاغل، یا پدرانی که به خاطر زندانی بودن در خانه حضور ندارند یا حتی اگر چنین نباشند از عهدهی پشتیبانی و تامین مالی خانواده برنمیآیند. دیگر مشکلات خانوادگی که از فقر سرچشمه میگیرند، عبارتند از: والدین یا سرپرستان تندخو و افسرده، نداشتن پول برای استفاده از امکانات اجتماعی یا تحصیلی و در موارد جدیتر، بیخانمانی، نداشتن غذا، لباس یا مراقبتهای پزشکی، کشمکش والدین و فرزندان بر سر منابع ضروری ناکافی مانند پول و در موارد جدیتر فشار و استرس خانوادگی میتواند به دشمنی والدین، بیاعتنایی و سوء رفتار با کودک و رفتارهای جامعهستیزی نوجوانان و افسردگی منجر شود.
طی سالهای گذشته پژوهشگران عوامل خانوادگی متعددی را شناسایی کردهاند که میتوانند به عنوان عامل خطرساز یا محافطت کننده مصرف مواد عمل کنند. در زیر برخی از این عوامل عبارتند از:
۱- مشکلات مربوط به مدیریت خانواده
مدیریت ضعیف خانواده، شامل فقدان انتظارات روشن درباره رفتار، عدم نظارت و کنترل والدین بر رفتار کودکان و تنبیه شدید و بی ثبات است. بر اساس یافتههای پژوهشی میزان مصرف مواد و سایر رفتارهای پرخطر در نوجوانانی که والدینشان کنترل و نظارت کمتری بر آنان دارند، افزایش مییابد.
بر اساس نتایج مطالعات، دخالت بیش از حد یکی از والدین و دوری یا آسانگیری والد دیگر از مهمترین عوامل خطرساز مرتبط با مصرف مواد در نوجوانان است. الگوهای ارتباطی منفی مانند انتقاد، متهم کردن، فقدان تحسین و تمجید، وجود مرزهای ناهمخوان و مبهم برای رفتار و انتطارات غیرواقعی والدین از فرزندان از ویژگیهای مشترک خانوادههایی است که نوجوانان شان به مصرف مواد میپردازند.
مهارتهای انضباطی ناکارآمد، از جمله انضباط سهلگیرانه، ناهماهنگ یا سختگیرانه، سطوح بالای تقویت منفی، کشمکشهای والدین بر سر تربیت فرزند، شکست در وضع قوانین صریح و روشن و بروز پیامدهایی برای سوء مصرف مواد، توقعات والدین که برای سطح رشد کودک غیرواقعی میتوانند باعث ایجاد سندرم شکست و احساس لیاقت پایین شوند.
۲- تعارضات و اختلافات خانوادگی
اختلاف دائمی و شدید بین والدین و مراقبان کودک، خطر سوء مصرف مواد را در کودکان افزایش میدهد. کودکانی که در خانوادههای پرتعارض بزرگ میشوند در معرض خطر بزهکاری و مصرف مواد قرار دارند. کشمکش فراوان خانوادگی، اختلافات زناشویی و خشونت خانگی با ناسزاگویی و بددهنی فزاینده و سوء رفتار فیزیکی و جنسی مربوط است و میتواند به راه حلهای ناکارآمد یا مهارتهای کنترل خشم ضعیف، روندهای خانوادگی سرکوبگرانه، خشونت جوانان، همکاری با همسالان دارای شخصیت ضد اجتماعی و سوء مصرف مواد غیرقانونی منجر شود.
۳- نگرشها و رفتارهای والدین درباره مواد
نگرشها و رفتارهای والدین درباره مواد بر نگرشها و رفتارهای کورکان تاثیر میگذارد. تایید مصرف خفیف الکل تحت نظارت والدین، خطر مصرف حشیش را افزایش میدهد. همچنین در خانوادههایی که والدین کودکان را درگیر رفتار مواد و الکل خود میکنند، برای مثال درخواست از کودک برای روشن کردن سیگار یا آوردن مشروب، احتمال اینکه بچههای آنان دچار سوء مصرف مواد باشند، زیاد است.
۴- پیوند عاطفی و تعهد اندک به خانواده
بر اساس نتایج مطالعات، فقدان نزدیکی عاطفی و عدم مشارکت والدین در فعالیتهای فرزندان با آغاز مصرف مواد در نوجوانان مرتبط است. پیوند عاطفی با خانواده میتواند مانع درگیر شدن نوجوانان با مواد شود. دلبستگی عاطفی به خانواده به درونیسازی هنجارها و رفتارهای سنتی توسط کودک میانجامد که به نوبه خود باعث میشود نوجوانان کمتر با همسالان مصرف کننده مواد معاشرت نموده و در نتیجه کمتر در معرض خطر مصرف مواد قرار میگیرند.
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است