نابرابریهای اقتصادی-اجتماعی در رابطه با اختلالات مصرف مواد بیشتر در کشورهای دارای درآمد بالا مورد مطالعه قرار گرفته است، جایی که نشان میدهد شرایط اقتصادی – اجتماعی افراد، همسایگان و محلهها در ارتباط با الگوهای اختلالات مصرف مواد قرار دارد. مطالعات کم انجام شده در کشورهای با درآمد کم و متوسط نشان میدهد ارتباط میان آسیبهای اجتماعی-اقتصادی و خطر ابتلای به اختلالات مصرف مواد در چنین کشورهایی ضعیف است.
نکته مهم این است که در کشورهای با درآمد بالا، خطر ابتلا به مصرف مواد فقط بین محرومترین گروههای جامعه متمرکز نیست بلکه از یک شیب اقتصادی- اجتماعی پیروی می کند: در مقایسه با مرفهترین گروهها، افرادی که به گروههای محروم و پایین جامعه تعلق دارند، بالاترین سطح نسبی خطر ابتلاء به مصرف مواد را دارند، در حالی که افرادی که در گروههای با درآمد متوسط قرار دارند از سطح متوسط خطر ابتلاء به مصرف مواد برخوردارند.
برخی از چاچوبهای مفهومی توضیحاتی در رابطه با اینکه چطور نابرابریهای اقتصادی-اجتماعی با ادغام در ویژگیهای اقتصادی-اجتماعی، فردی و محیطی بر سلامتی اثر دارد، ارائه دادهاند. این چارچوب مفهومی توسط مارگارت وایتهد و گوران دالگرن[۱] با عنوان مدل رنگین کمانی[۲] توسعه یافته است، یکی از بیشترین موارد استفاده بیانگر آن است که سلامت افراد نه تنها با ویژگیهای بیولوژیکی، جمعیتشناختی و ساختاری در ارتباط است بلکه با عوامل معطوف سبک زندگی فردی نیز مربوط میشود که بخشی از آنها به واسطه شبکههای محلهای و اجتماعی شکل گرفتهاند و شرایط زندگی و کار را تحت تاثیر خود قرار دادهاند و عوامل اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی و محیطی را دگرگون کرده است.
ویژگیهای اقتصادی-اجتماعی در سطح افراد، جامعه و کشور میتواند به طور مستقیم بر مصرف مواد و الگوهای اختلال در مصرف مواد تاثیر گذارد ( مشخص شده که رکود اقتصادی و در نتیجه افزایش سطح بیکاری با افزایش سطح اختلالات مصرف مواد همراه است یا اینکه نابرابری درآمد در سطح محله میتواند با سطح بیش از حد مصرف مواد افیونی از طریق توزیع نامناسب جغرافیایی امکانات بهداشتی مرتبط باشد).
علاوه بر این خصوصیات فردی، خانوادگی و اجتماعی میتواند گروههای خاصی از افراد را در برابر پیامدهای ناشی از نابرابریهای اقتصادی- اجتماعی آسیبپذیر سازد. به عنوان مثال، اگرچه شیوع اختلالات مصرف مواد مخدر در زنان کمتر از مردان است، اما به نظر میرسد زنانی که از چنین اختلالی رنج میبرند بسیار آسیبپذیر هستند. همچنین تجربه ناملایمات از دوران کودکی به بعد ممکن است بر خطر ابتلاء به اختلال مصرف مواد و آسیب اقتصادی-اجتماعی ناشی از آن در بلند مدت تاثیر گذارد..
دادههای مربوط به ارتباط بین شرایط اقتصادی – اجتماعی سطح کشورها، مانند سطح درآمد ملی و میزان اختلالات مصرف مواد، تصویری تا حدودی متناقض را نشان میدهد که در آن میزان مصرف مواد در کشورهای پردرآمد در قارههای آمریکا، اقیانوسیه و اروپا بالاتر است. در حالی که تزریق مواد و افزایش شیوع بیماری ایدز در اروپای شرقی و آسیای غربی بسیار نمایان است. در کشورهای مختلف سطح نابرابری با میزان شیوع اختلال مصرف مواد به گونهای است که کشورهایی که بالاترین سطح نابرابرهای اقتصادی-اجتماعی را دارند حتی با وجود سطح بالای درآمد، بیشترین شیوع اختلالات مصرف مواد را نیز تجربه میکنند. به نظر میرسد سرمایهگذاریهای ناکافی در سیاستهای عمومی و سطح بالای استرس در بین افراد منجر به اختلاف در درآمد و افزایش سطح نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی شده است که یکی از پیامدهای آن شیوع اختلالات مصرف انواع مواد است.
پینوشتها
[۱] Margaret Whitehead and Göran Dahlgren
[۲] Rainbow Model
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است