داروهای مسکن درد, اوپیوئیدهای مسکن, توزیع مصرف اوپیوئیدها در مناطق جغرافیایی, هیدرومورفون, هیدروکدون،اکسیمورفون، متادون، بوپرنورفین, کمک پزشکی, دکستروپروپوکسیفن,قابلیت دسترسی به داروهای تحت نظارت تسکین درد، بهعنوان مثال، اوپیوئیدها، در مناطق جغرافیایی مختلف بهطور نابرابر توزیع شده است و گرایشهای گوناگونی در مناطق مختلف داشته است. مقدار اوپیوئیدهای (بیانشده در دوزهای روزانه) قابل دسترس برای مصارف پزشکی، در طی دوره ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۰ در سراسر جهان بیش از دو برابر شده است؛ که به دنبال آن، یک دوره تثبیت و کاهش در بازه زمانی ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ را مشاهده میکنیم.
بیشترین میزان رشد مصرف اوپیوئیدهای تجویزی قابل تهیه برای مصرف پزشکی در طی دوره زمانی ۱۹۹۸تا ۲۰۱۰، مربوط به اکسیکدون (رشد مصرف ۱۰ برابر طی ده سال)، هیدرومورفون (۵ برابر)، هیدروکدون (۳ برابر) و اکسیمورفون (۴۶۰۰۰ برابر) بوده است. متادون و بوپرنورفین، اوپیوئیدهای مورد استفاده در درمان اختلالات استفاده از مواد مخدر با کمک پزشکی نیز افزایش قابل توجهی را در مقادیر قابل دسترس برای مصرف پزشکی در سطح جهانی مشاهده کردند. میزان فنتانیل قابل دسترس برای مصرف پزشکی طی دوره ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۰، ۹ برابر افزایش یافته است.۵ علاوه بر این، از سال ۲۰۰۰، گزارش شده است که تنها حدود ۱۰ درصد از مورفین قابل دسترس در جهان برای مراقبت تسکینی استفاده شده است و بیش از ۸۸ درصد آن به کدئین تبدیل شده است؛ اکثر میزان کدئین تولیدی (۸۹ درصد) نیز بهمنظور تولید داروهای ضد سرفه مورد استفاده قرار گرفته است.
از سال ۲۰۱۴، بهدنبال وضع قوانین سختگیرانهتر با هدف کاهش انحراف در آمریکای شمالی، کاهش میزان اوپیوئیدهای قابل دسترس برای مصرف پزشکی بهویژه در مورد اکسیکدون، هیدروکدون و هیدرومورفون چشمگیر بوده است. پیش از سال ۲۰۱۴، بهویژه در آمریکای شمالی، این مواد بهشدت به بازارهای مصرف غیرپزشکی هدایت میشدند. با این وجود، در سال ۲۰۱۸ این منطقه همچنان سهم عمدهای از مقادیر جهانی هیدرمورفون (۶۹ درصد)، اکسیکدون (۶۹ درصد) و هیدروکدون (۹۹ درصد) قابل دسترس برای مصرف پزشکی را در اختیار دارد.۷
مقادیر قابل دسترس برای مصرف پزشکی برخی دیگر از اوپیوئیدهای مصنوعی مورد استفاده در مدیریت درد، طی دو دهه گذشته کاهش یافته است. پتیدین، با کاهش ۷۰ درصدی در طول دوره ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۸، مثالی از چنین داروهایی است. در عین حال، مقادیر قابل دسترس برای مصرف پزشکی دکستروپروپوکسیفن که در دهه ۱۹۹۰ بسیار محبوب بود، طی دو دهه گذشته بیش از ۹۹ درصد کاهش یافته است. دکستروپروپوکسیفن، به دلیل نگرانی در مورد عوارض جانبی جدی، در تعدادی از کشورها ممنوع شد.۸ مقدار فنتانیل قابل دسترسی برای مصرف پزشکی تا سال ۲۰۱۰ افزایش یافت، اما پس از آن تا حد زیادی پایدار ماند.۹
در مقابل، مقادیر بوپرنورفین و متادون قابل دسترسی برای مصرف پزشکی و استفاده در درمان دارویی اختلالات مصرف اوپیوئیدها، از سال ۲۰۱۴ افزایش یافته است؛ بهویژه مصرف بوپرنورفین که در طول دوره ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته است.۱۰ با این حال، بهصورتی که در پوشش درمان آگونیست اوپیوئیدها برای افراد مبتلا به اختلالات مصرف اوپیوئیدها مشاهده میشود، همانند سایر مواد مخدر دارویی، تفاوتهای زیادی در الگوی مصرف بوپرنورفین و متادون برای اهداف پزشکی میان کشورهای مختلف وجود دارد.۱۱
در قابلیت دسترسی به اوپیوئیدها برای مقاصد پزشکی بین کشورهای مختلف شکاف چشمگیری وجود دارد. بر اساس دادههای موجود در مورد میزان قابل دسترسی اوپیوئیدها برای مقاصد پزشکی، تفاوت آشکاری بین کشورهای پردرآمد در مقایسه با کشورهای با درآمد پایین و متوسط ۱۲ در مورد تمامی اوپیوئیدها وجود دارد (بهعنوان مثال، کدئین، فنتانیل، هیدرومورفون، مورفین، اکسیکدون، پتیدین و متادون).
دادههای سال ۲۰۱۸ نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد از کل اوپیوئیدهای دارویی که برای مصرف پزشکی در دسترس قرار دارند، در کشورهای با درآمد بالا هستند: ۵۰ درصد در آمریکای شمالی، حدود ۴۰ درصد در اروپا، اغلب در اروپای غربی و مرکزی و ۲ درصد در اقیانوسیه، اغلب در استرالیا و نیوزیلند. این کشورهای پردرآمد حدود ۱۲ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. بنابراین، برآورد میشود که کشورهای با درآمد کم و متوسط که حدود ۸۸ درصد از جمعیت جهان را در خود جای دادهاند، کمتر از ۱۰ درصد از مقدار جهانی اوپیوئیدهای قابل دسترسی برای مصرف پزشکی را مورد مصرف قرار میدهند.
حتی در داخل هر منطقه نیز تفاوت چشمگیری در مصرف اوپیوئیدها برای مقاصد پزشکی وجود دارد. طی دوره ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، متوسط مصرف اوپیوئیدها در کشورهای آمریکای شمالی از حدود ۱۰۰ دوز تعریفشده روزانه برای اهداف آماری (S-DDD) به ازای هر میلیون نفر در مکزیک تا ۳۲۷۰۰ S-DDD در هر میلیون نفر در ایالات متحده امریکا متغیر بوده است. به همین ترتیب، در اروپای غربی و مرکزی، برآوردها از حدود ۵۰۰ S-DDD به ازای هر یکمیلیون نفر از ساکنین مالت تا ۲۵،۸۰۰ S-DDD به ازای هر یکمیلیون نفر از ساکنین آلمان، متغیر است. در قاره اقیانوسیه، برآوردها بهطور متوسط از ۱۵ S-DDD در هر میلیون نفر در وانواتو تا نزدیک به ۱۱،۶۰۰ S-DDD در هر میلیون نفر در استرالیا؛ و در آسیا، از ۰.۱ S-DDD در هر میلیون نفر در یمن تا نزدیک به ۱۱۳۰۰ S-DDD در هر میلیون نفر در اسرائیل، متغیر است.
دادهها نشان میدهد که بین درآمد ناخالص ملی و قابلیت دسترسی به اوپیوئیدهای دارویی برای اهداف پزشکی همبستگی کلی مثبتی وجود دارد (R = 0.67 طی دوره ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸). هرچند، در تعدادی از کشورها و سرزمینهای آسیایی با درآمد سرانه ناخالص ملی بالا (مانند ماکائو، چین، هنگکنگ، چین، قطر، سنگاپور، ژاپن و کویت) قابلیت دسترسی به اوپیوئیدها برای مقاصد پزشکی بسیار پایین است. این مسئله بیانگر این نکته است که سطح درآمد ملی تنها عامل توضیحدهنده توزیع نابرابر قابلیت دسترسی به اوپیوئیدها برای مقاصد پزشکی نیست. تعدادی از موانع دسترسی به اوپیوئیدها برای مدیریت درد، به قانونگذاری، فرهنگ، نظامهای بهداشتی و دستورالعملهای تجویز دارو مربوط است.
دادههای موجود، همچنین در نوع اوپیوئیدهای دارویی موجود در بازار پزشکی، تفاوت نشان میدهند. در حالی که دادههای مربوط به آمریکای شمالی نشان میدهد که هیدروکلن بیشترین قابلیت دسترسی در میان اوپیوئیدهای دارویی را دارد (از نظر دوزهای روزانه به ازای هر نفر ساکن)، فنتانیل در دسترسترین داروی اوپیوئیدی در اروپای غربی و مرکزی و استرالیا و نیوزیلند است. در استرالیا و نیوزیلند و آمریکای شمالی، قابلیت دسترسی به اکسیکدون برای مصرف پزشکی نیز نسبتاً زیاد است. در مقابل، به نظر میرسد دست