قاچاق مواد و اعتیاد بحرانی جهانی به حساب میآید که بیشتر کشورها را با خود درگیر کرده است؛ آمار اعتیاد نشان از نرخ بالای مصرف انواع مواد در جهان دارد. بر اساس گزارش دفتر مقابله با جرم و مواد سازمان ملل متحد حدود ۲۷۵ میلیون نفر معتاد در سراسر جهان وجود دارد. یکی از مهمترین مشکلات این حوزه که هم بر سیاستگذاریها و هم بر ارتباطات نهادی تاثیر بسیاری داشته، عدم شفافیت کمی است. موضوعی که بسیاری از کشورها از جمله ایران با آن درگیر است و نمیتوان به طور دقیق آمار معتادان کشور را تخمین زد. در کنار عدم شفافیت آماری اعتیاد، تنوع مصرف مواد صنعتی از دهه ۸۰ به بعد و درگیری اقشار و گروههای خاص و در معرض آسیب مانند جوانان و زنان، اعتیاد و قاچاق انواع مواد را به مهمترین آسیب اجتماعی جامعه ایرانی تبدیل کرده است.
تغییرات الگوی مصرف مواد در ایران به دو نوع اختلال ذهنی- فردی و سازمانی- مدیریتی انجامیده است؛ چرا که از یک سو تعداد قابل توجهی از افراد را درگیر کرده است و از سوی دیگر بسیاری از لحاظ ذهنی آن را نوعی مسئله و آسیب اجتماعی میدانند. همچنین، با وجود اقدامات گسترده در خصوص جلوگیری یا کاهش مصرف و قاچاق مواد، کشور با نرخ بالای اعتیاد به مواد در سطح فزاینده روبرو بوده است. بر اساس گزارشهای ستاد مبارزه با مواد مخدر، با وجود برنامههای گسترده در حوزه مقابله با عرضه و اقدامات کیفری و سزادهنده با معتادان به ویژه تا یک دهه پیش نه تنها آمار اعتیاد کاهش نیافته بلکه با افزایش آمار، کاهش سن شروع مصرف مواد، تغییرات الگوی مصرف و قاچاق نیز درگیر بوده است.
تحقیقات متعددی نشان میدهند، الگوی نگرشی و ذهنی ایرانیان در خصوص اعتیاد تاکید بر افزایش شدت این آسیب در جامعه است. نگرش گروههای خاص مانند دانشجویان به اعتیاد نیز تاییدکنندهی همین ذهنیت عام است. به گونهای که دانشجویان همراه در طرحها و پیمایشهای کشوری ابراز نگرانی از شیوع مصرف مواد داشتهاند. بر اساس تحقیقات مصرف انواع مواد میان دانشجویان در زمان امتحانات به مراتب افزایش مییابد و بخش زیادی از دانشجویان حشیش و گل را اعتیادآور ندانسته و بابت مصرف آن برای خود و دوستانشان نگرانی ندارند.
در مجموع به نظر میرسد، ذهنیت عمومی مردم ایران و گروههایی مانند دانشجویان نسبت به اعتیاد همانند آسیبی اجتماعی است؛ آسیب اجتماعی و مسئله اجتماعی در این معنا عبارت است از درگیری تعداد قابل توجهی بدان موضوع و بحران قلمداد شدن موضوعی در ذهنیت عامه مردم؛ اگرچه وجود درصدی از جرایم و آسیبها همواره در جامعه طبیعی است اما هنگامی که نرخ یک ناهنجاری و انحراف به میزان وسیعی گسترش یابد حاکی از وضعیت ویژهای است.
اعتیاد به مثابه مسئلهای اجتماعی، هر دو بعد نگرشی – ذهنی و واقعی – عینی را دربرمیگیرد. از این رو، سیاستگذاری در حوزهی اعتیاد نیز تحت تاثیر همین دو بعد شکل میگیرد و مدیریت دولتی و حتی قضایی بر اساس ذهنیت عمومی مردم مقبولیت اجرایی پیدا کرده و میتواند سازوکارهای اجرا را بسط دهد. در واقع مبارزه و پیشگیری نیازمند تغییر در نگرش و ذهنیت مردم و همراهمی آنها با حاکمیت و دولت است؛ هرچند، در ایران به لحاظ عینی الگوی مصرف مواد در حال تغییر است. در حال حاضر حدود ۳ میلیون معتاد رسمی در کشور وجود دارد که بیشترین تراکم مصرف کنندگان متعلق به نسل جوان و گروههای سنی ۲۴-۱۸ ور۳۴-۲۵ سال است، اگر مولفه جنسیت را اضافه کنیم، زنان نسبت به قبل گرایش بیشتری به مصرف مواد پیدا کردهاند.
آنچه در زمینه حل مسائل اجتماعی و پیشگیری از آن در حوزهی اعتیاد مهم است، توجه به نقش مردم و مشارکت اجتماعی میباشد. امروزه ضرروی است تا در کنار استفاده از اقدامات قضایی و انتطامی به ویژه با توجه به موقعیت ژئوپلتیک ایران، به پیشگیری نیز توجه شود. تجربه ثابت کرده با افزایش هزینهها در حوزهی کنترل اعتیاد با تاکید بر مقابله با عرضه به موازات آن مصرف نیز افزایش یافته و متنوع شده است. در اوایل انقلاب، رویکردهای سختگیرانه جرمانگار موجب شد تا به صورت مقطعی اعتیاد کاهش یابد؛ آنچه در این دوره اهمیت داشت، نرخ معتادان دستگیر شده یا خوداظهار بود. با وقوع جنگ در کشور اعتیاد از کانون توجه مدیران و سیاستگذاران کنار رفت و بعد از جنگ موج جدیدی از اعتیاد به ویژه در جوانان نمایان گشت. در دهههای اخیر افزایش بیکاری و فقر در کنار ذهنیت فرهنگی مردم نسبت به مصرف برخی از مواد که تاکید بر جنبه آرامبخشی آنها داشتند، منجر به افزایش تقاضا در میان برخی از گروهها شد.
جوانتر و زنانهشدن اعتیاد مسائل و مشکلات بسیاری به ویژه برای ساخت خانواده و جامعه به وجود آورد که از یک طرف حاکمیت را ترغیب به پیشبرد برنامههای پیشگیرانه با مشارکت مردم کرد، و از سوی دیگر با افزایش اعتیاد در جامعه ذهنیت و نگرش بسیاری از ایرانیان در مورد بیخطر بودن و تسکین دهندگی برخی از مواد مانند تریاک اصلاح شد. اگر تا چند دهه پیش رویکرد جرمانگاری و مجرم بودن فرد معتاد در ذهنیت عامه مردم غلبه داشت، امروزه این تفکر که اعتیاد یک نوع بیماری که فرد معتاد نیاز به کمک و همراهی خانواده و جامعه دارد در مرکز توجه قرار دارد. امروزه با غلبه رویکردهای پیشگیرانه مبنی بر افزایش مشارکت مردمی علاوه بر تغییر ذهنیت مردم نسبت به این بحران تنها حاکمیت مسئول مبارزه با اعتیاد در جامعه نیست و حضور مردم و مشارکت آنها نقش بسیار تعیین کنندهای دارد.
با فهم ساحت اجتماعی اعتیاد در ایران با چالشهای جدیدی نیز در این حوزه روبرو خواهیم شد که عبارتند از: کاهش سن اعتیاد، تغییرات الگوی مصرف مواد، افزایش نرخ آمار معتادان، شیوع اعتیاد در گروههای خاص مانند نوجوانان، زنان و دانشجویان، ظهور انواع مواد جدید و صنعتی و حتی تغییر در الگوی قاچاق مواد؛ از این رو با توجه به موارد بالا سیاستگذاریها باید با توجه به استراتژیهای زیر انجام شود: اولویت بر استراتژی پیشگیری به ویژه در گروههای خاص با محوریت خانواده و نهادهای آموزشی، اجرای موازی و هماهنگ خدمات در حوزههای پیشگیری، درمان، بازپروری و توانبخشی معتادان، طراحی و اجرای برنامههای آموزشی به منظور پیشگیری و اطلاعرسانی.
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.