خانواده، بنیان تشکل اجتماعی و اصلیترین جزء یک جامعه است. دستیابی به جامعه سالم در گرو سلامت خانواده و خانواده سالم در گرو برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن ارتباطات مطلوب با یکدیگر است؛ چرخه حیات خانواده به عنوان مرحلهی پیوستهای شناخته میشود و هر مرحله مجموعهای از وظایف اعضای خانواده را دربرمیگیرد که باید برای ورود به مرحله بعدی رشد آن وظایف را به طور کامل انجام دهند. شکست در انجام وظایف منجر به ایجاد مشکلات سازگاری میشود. بنابراین توجه به خانواده و تلاش در جهت رفع مشکلات و معضلات این سازمان بنیادی میتواند جامعهای موفق را به وجود آورد.
در این میان یکی از اصلیترین بحرانهایی که خانوادهها با آن درگیرند، اعتیاد است. سوء مصرف مواد بحرانی جهانی است و هر جامعه با توجه به ویژگیهای خاص فرهنگی و اقتصادی خود به نحوی با آن روبرو است. گرایش به سوء مصرف مواد مانند سایر آسیبهای اجتماعی تک علتی نیست بلکه مجموعهای از عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز موثر هستند، اما خانواده نقش عمدهای در بروز و تداوم اعتیاد بر عهده دارد. در مطالعات متعددی که بر روی نقش خانواده به ویژه همبستگی خانواده در بروز مشکلات ناشی از مصرف مواد انجام شده، عوامل خانوادگی و روانشناختی نقش برجستهای در بروز و تداوم اعتیاد در خانواده داشته است.
آمادگی برای درمان به عنوان دلایل و اهداف فرد تلقی میشود که به انجام رفتارهای خاص مرتبط با درمان منجر میشود؛ سوء مصرف کنندگان مواد غالباً به دلایل جمعیتشناختی، خصوصیات بالینی، وجود انگیزش ضعیف، درمان را پیگیری نمیکنند یا درمان را نیمه تمام رها میسازند. در این میان برخی عوامل نقش مهمتری در موفقیت سوء مصرف مواد دارند. بر اساس مطالعات انجام شده، تشخیص مسئله و میل به تغییر، خصوصیات بیماری نظیر شدت اثرات مادهی مورد سوء مصرف، مواد ادراک شده درمان، سن، جنسیت، میل به دریافت کمک همه از عواملی هستند که نقش مهمی در آمادگی فرد معتاد به تغییر و درمان بر عهده دارند.
همچنین فهم سوء مصرف مواد به عنوان یک مشکل روانی – اجتماعی توسط فرد معتاد باعث ورود وی به فرآیند درمان و تداوم منظم برنامه درمانی میشود. خصوصیات بالینی همراه با مواد، نوع ماده مصرفی و شرایط مصرف نیز نقش مهمی در آمادگی برای درمان و موفقیت برنامه درمانی دارد. بر اساس مطالعات انجام شده، موانع ادراک شده برای شروع تداوم برنامه درمان و نیز وجود برخی خصوصیات جمعیتشناختی و اجتماعی نامناسب آمادگی انگیزهی ورود به درمان را کاهش میدهد و به استمرار سوء مصرف مواد میانجامد. تلاش برای درمان بدون بحث انگیزش کافی نیست، بنابراین باید از طریق مداخلاتی در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد انگیزه لازم را جهت ترک مواد فراهم کرد؛ از جمله این مداخلات، مداخلات خانواده درمانی[۱] است. منظور از خانواده درمانی آن دست از رویکردهای درمانیست که به جای جدا کردن افرادی خاص برای درمان انفرادی همه خانواده را به عنوان یک کل در درمان شرکت می دهند. خانواده درمانی در برانگیختن افراد برای وارد شدن به درمان که در کل حوزه درمان سوء مصرف مواد یک موضوع عمده به حساب میآید، موثر است.
خانواده درمانی موثر میتواند به عنوان یک رویکرد انگیزشی در درمان افراد وابسته با مواد به کار رود، به گونهای که باعث ایجاد انگیزه و آمادگی لازم برای تغییر در رفتار فرد مصرفکننده مواد شود. در سه دهه گذشته مداخلات مبتنی بر خانواده در درمان سوء مصرف مواد گسترش چشمگیری داشته است. هدف اصلی خانواده درمانی این است که حل مشکلات موجود را تسهیل نموده و رشد سالم خانواده را با تمرکز بر ارتباط بین فردی و اعضای مهم خانواده و شبکه اجتماعی بهبود بخشد.
خانواده درمانی در افراد مبتلاء به اعتیاد کمک میکند تا چرخه اعتیاد به ویژه در افرادی که با یک خانواده معتاد روبرو هستند، به نوعی قابل درمان باشد. چرا که بر اساس تحقیقات، چرخه نسبی اعتیاد از والدین به فرزندان و سپس از فرزندان به دوستان و اطرافیان، همان جامعه نزدیک فرد، شکل می گیرد. در این چرخه اعضای خانواده «زبان اعتیاد» را یاد گرفته و هنگامی که آنها روابط خود را به خارج از خانواده گسترش می دهند، با افرادی که با زبان آنها آشنا هستند و به گونه ای آنها را درک میکنند، ارتباط برقرار میکند. نکته مهم در این است که جستجوی افرادی که دارای این زبان مشترک هستند انتخابی آگاهانه نیست، بلکه یک رابطه عمیق عاطفی است. به عنوان مثال وقتی از شخص پرسیده می شود، چرا با فرد معتاد ارتباط برقرار می کنی؟ پاسخ این است: او با همان زبان من صحبت می کند. زبان او، همان جهان ذهنی فرد است که تفکر اعتیادآور از دوران کودکی به واسطه والدین در او شکل گرفته است.
اخیراً نتیجه تحقیقات نشان داده، مشکلات بیولوژیکی والدین و اعتیاد والدین، به خصوص والدین مصرف کننده الکل، نقش مهمی در شکل گیری مشکلات کودکان و وابستگی آنها به الکل دارد. موضوع قابل توجه وجود والدین معتاد یا والدینی که مستعد اعتیاد هستند. اگر فرد در خانوادهای رشد یابد که یکی از والدین او معتاد باشد احتمال اینکه او به اعتیاد روی آورد نسبت به دیگران افزایش مییابد. والدین درگیر با اعتیاد اغلب فرزندانی را بزرگ میکنند که شاخصهای تفکر اعتیادآور در آنها دیده می شود. برخی معتقدند، اعتیاد، طرز تفکر مختص به آن و شکل گیری شخصیت اعتیادآور از والدین به فرزندان منتقل می شود. به گونه ای که منطق و تفکر اعتیادآور از کودکی در این خانوادهها آموزش داده میشود و فرد در دوران مهم زندگی خود یعنی کودکی ثانویه و نوجوانی مستعد ارتباط با افراد معتاد می شود. از این رو، یکی از رویکردهای مهم در خانواده درمانی، رویکرد خانواده درمانی ساختاری[۲] است. این رویکرد یکی از پرکاربردترین رویکردها در زمینه درمان سوء مصرف مواد به شمار میرود. تجربیات نشان دادهاند، خانواده درمانی ساختاری تاثیر مثبت و معناداری در عملکرد خانواده داشته و این تاثیر در پیگیری پس از یک سال نیز مشهود بود. پایهگذار این دیدگاه سالوادور منوچین[۳]، روانشناس معاصر آرژانتینی است.
بنابراین، عوامل خانوادگی و حمایت خانواده در الزام و تعهد فرد مصرف کننده به درمان یک متغییر موثر در باقیماندن فرد در پرهیز از مصرف است. مصرف مواد توسط یکی از اعضای خانواده بر تمامی اعضاء تاثیر میگذارد و استرس در روابط خانوادگی را تسریع میکند. در واقع حمایت بالای والدین، والدین تشویقکننده همراه با نظارت گسترده آنان، عامل بازدارنده مهمی در گرایش نوجوانان به مصرف مواد و الکل است.
پینوشتها
[۱] .Family Therapy
[۲] .Structural Family Therapy
[۳] .Salvador Menuchin
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.