امروزه زیاد میشنویم که «معتاد یک بیمار است». ایده بیماری پنداری اعتیاد از برخی مناظر دارای وجوهی از واقعیت و در نتیجه پیامدهای مثبتی است؛ اما در عین حال این برداشت به صورت افراطی میتواند پیامدهایی منفی را نیز با خود به همراه داشته باشد.
پیامد مثبت اینکه معتادان را بیمار درنظر بگیریم و نه صرفاً مجرم، این است که از رویکردهای سنتی نسبت به پدیده اعتیاد و مواد مخدر که سالهای سال از سوی دولتهای مختلف به اجرا درآمده و موفق به حل این معضل نشده، فاصله میگیریم و فرصتی برای بازنگری در سیاستهای مخدری کشور پیدا میکنیم. این آسیبشناسی باید معطوف به یافتن راهکارهایی برای فراتر رفتن از وضع موجود به سوی وضع مطلوب باشد؛ بدین معنی که رویکرد صرفاً قضایی در قبال پدیده اعتیاد تنها باعث افزایش شمار زندانیان در کشورهای مختلف (و نه فقط ایران) شده است. همچنین این برداشت به توسعه امکانات و خدمات پزشکی معطوف به ترک اعتیاد در کشورهای گوناگون جهان انجامیده است.
اما در عین حال تأکید افراطی بر این گزاره، منجر ترویج نگاهی یکطرفه، ناقص و ایستا از پدیده اعتیاد در کشورها میشود. در واقع باید درنظر گرفت که در کنار تغییر نگاه به مصرف کنندگان به عنوان آسیب و مجرم و انگ زدایی که عمدتاً رویداد مثبتی است، تأکید افراطی بر انگاره «بیماری پنداری اعتیاد» منجر به نگاهی ایستا میشود که هرگونه مسئولیت را از عهده معتادان برداشته و کاملاً بر عهده جامعه میگذارد. البته نیازی به گفتن نیست که طبیعتاً افرادی گرفتار اعتیاد، از منظر شخصیتی تسلط کمتری برخود دارند و لذا نمیتوان از بیشتر آنها انتظار داشت که خودشان برای بهبودی خودشان برنامهریزی منسجم و علمی کرده و این برنامه را طابق و نعل به نعل به اجرا نیز دربیاورند. اما این مفروضه نیز باعث نمیشود که در ورطه برداشتن مسئولیتها از دوش مصرف کنندگان بیفتیم.
از سوی دیگر برخی از دیدگاههای غیرعلمی و صرفاً تقلیدی در برخی از کشورها در حال ترویج شدن است که تنها بدیل سیاستهای مخدری کنونی این کشورها را «آزادسازی مصرف» و یا «جرم زدایی» میانگارد و میکوشد از جوامع توسعه یافته برای آن شاهد مثال بیاورد و جرمزدایی از مصرف مواد مخدر را امری مبتنی بر حقوق انسانی و مکاتبی همچون لیبرالیسم بینگارد. این رویکرد نیز کاملاً اشتباه و ناقص است. زیرا امروزه حتی در جوامع لیبرال غربی نیز شاهد سیاست آزادسازی مطلق مصرف مواد مخدر نیستیم. اتفاقی که در این زمینه افتاده به صرف جرم زدایی از مصرف برخی مواد همچون کانابیس (آنهم در حد و اندازه مصرف شخصی که برای یک روز محدودیت مشخصی دارد) محدود است. همچنین برخی از کشورها سیاست جرم زدایی را به صورت آزمایشی و برای اندازه گیری نتایج آن به صورت موقتی به اجرا درآورده اند. در عین حال این نکته را نیز باید درنظر گرفت که جرم زدایی لزوماً تنها بدیل منطقی و امروزین «جنگ با مواد» نیست، بلکه اصلیترین آلترناتیو این سیاست مخدری عبارت از پیشگیری است.
در حقیقت وقتی به صورت یک طرفه و مطلق معتادان را بیمار درنظر بگیریم، دیگر نمیتوانیم آنها را برای ترک اعتیاد تحت فشار قانونی قرار دهیم. همچنانکه بیمار مبتلا به امراض مختلف نه از طریق زور بلکه با مراجعه به پزشک و مصرف دارو و استراحت به سوی سلامت حرکت میکند. اما مغلطه دیگری که در استعاری کردن اعتیاد به عنوان بیماری صورت میگیرد، عبارت از این است که «بیماری» نه به عنوان یک «دوره موقت و انتقالی» که به عنوان «دلیل لازم و کافی برای رها کردن فرد به حال خودش» برداشت میشود. در حالیکه که خود بیماری معنای رهاسازی فرد به حال خود را در پی ندارد، بلکه بیش از هرچیز گویای «لزوم و فوریت درمان» است.
همچنین حتی اگر بخواهیم کشورهای غربی و نظامات حقوقی لیبرال را نیز مبنای کار قرار دهیم. در هیچ کشوری شاهد این امر نیستیم که مصرف کنندگان به حال خود رها شوند و خانواده خود و دیگر اعضای جامعه را در معرض انواع آسیبهای مادی و معنوی وضعیت خود قرار دهند. در حقیقت معتادان در بیشتر کشورها پس از اشتهار عمومی به اعتیاد دیگر به حال خود رها نمیشوند و مصرف مصداق حقوق فردی آنها دانسته نمیشود که بخواهد با بیان این توجیه از مداخله در آن جلوگیری کرد. در واقع حتی در ایالات متحده و کشورهای اروپایی نیز در صورت اشتهار فردی به اعتیاد، دولتها برای درمان وی برنامه ریزی می کنند و از او میخواهند از میان ترک اعتیاد و یا عقوبت قضایی یکی را برگزیند. در واقع حتی در کشورهای توسعه یافته غربی نیز معتاد زمانی بیمار پنداشته میشود که بخواهد در مسیر درمان قرار گیرد نه اینکه معتاد باقی بماند. چنانچه مصرف کننده ای بخواهد معتاد باقی بماند در بیشتر کشور مرتکب جرم شده است.
سفسطه بیماری پنداری عامل اصلی چرخه باطل عود
یکی دیگر از پیامدهای منفی نگاه مطلقاً بیماری پندار به اعتیاد این است که برای حل و فصل این پدیده صرفاً راهکاری پزشکی درپیش گرفته میشود، که عبارت از گذراندن دورههای سمزدایی است. این درحالیست که طبق آمار رسمی ۹۰ درصد متقاضیان ترک اعتیاد در ایران باوجود شرکت در این دوره ها دچار عود اعتیاد میشوند. در حقیقت کمپهای ترک اعتیاد در ایران به دلیل ناکارآمدیهای چشمگیر از بهبود معتادان عاجز مانده اند و قشر بزرگی از متقاضیان ترک همواره به در جامعه متقاضی ترک باقی میمانند و همواره منبع مالی کمپهای مذکور باقی میمانند. بنابراین به نظر میرسد سفسطه «مطلق نگری درباره بیماری پنداری اعتیاد» در عین پیامدهای منفی زیاد، در عود اعتیاد نیز موثر واقع میشود و لذا باید برای رخت بر بستن این برداشت از جامعه تلاش کرد. در واقع از این به بعد زمانی که با گزاره «معتاد بیمار است»، روبرو شدیم باید از خود بپرسیم «کدام معتاد بیمار است و تا چه موقع؟»