دادههای مربوط به تمایزات قومی، پیچیدگی خاصی دارد. بهعنوان مثال، میزان مصرف کانابیس در میان نوجوانان آفریقایی-آمریکایی در ایالات متحده، در مقایسه با همسالان نژاد قفقازی خود، بهویژه در نوجوانان مؤنث، پایینتر است. با این حال، این روندها با رسیدن به بزرگسالی و با گذشت زمان، به نقطهای مشترک میرسند. میزان مرگومیر بر اثر مصرف اوپیوئیدها نیز در میان آفریقایی-آمریکایی تبارها از قفقازیها پایینتر است؛ اما میزان مصرف و اختلال مصرف کوکائین در میان آفریقایی-آمریکایی تبارها بیشتر از سایر گروههای قومیتی است.
تنوع در آمار ابتلا به اختلالات مصرف مواد مخدر در بین گروههای قومیتی، در سایر زمینهها نیز مشاهده شده است. در آلمان، میزان مصرف کانابیس در میان جوانان ترک-آلمانی تبار بیشتر از جوانانی است که سابقه مهاجرت ندارند. بهطور مشابه، در انگلستان نیز افراد سیاهپوست و افراد دارای نژاد مخلوط، نسبت به سفیدپوستان، در مورد مصرف کانابیس در معرض خطر بالاتری قرار دارند؛ اما این خطر در میان افرادی که نژاد آنها از جنوب شرقی آسیا نشأت میگیرد، خصوصاً در زنان، پایین است. علیرغم محدود بودن دادههای قابل دسترسی از سایر زمینهها، باید به این نکته توجه داشت که میزان مصرف مواد مخدر در گروههای قومیتی دیگر کشورها متفاوت است. بهعنوان مثال، به نظر میرسد که خطر مصرف مواد مخدر در میان جوانان متعلق به قبایل ماهوری در شمال تایلند افزایش یافته است.
تفاوت مشاهده شده در اختلالات مصرف مواد مخدر در میان گروههای قومی و مهاجر، ممکن است تا حدی منعکسکننده تفاوت در مشکلات اجتماعی-اقتصادی، و همچنین تجربه عمومی ننگ و تبعیض باشد. بهعنوان مثال، پژوهشی که بر روی ۲۳۱۵ دانشجوی آفریقایی-آمریکایی و سفیدپوست در ایالات متحده انجام شده، نشان داد که زنان آفریقایی-آمریکایی که تجربه تبعیض در گذشته را گزارش کردهاند، با احتمال بیش از سه برابر بیشتر از کسانی است که چنین تجربهای را گزارش نکردهاند، مصرف کانابیس در بازه زمانی اخیر را گزارش کردهاند. به همین ترتیب، میزان مصرف کانابیس نیز در میان زنان سیاهپوستی که گزارش کردهاند همجنسگرا هستند، افزایش یافته است؛ که نشان میدهد تبعیض مربوط به انواع مختلف اقلیتهای هویتی، میتواند مطابق با چارچوب مقطعی بهداشت انباشته شود و بهطور بالقوه همافزایی داشته باشد.
اگرچه یافتههای مربوط به افزایش خطر مصرف و اختلال در مصرف مواد مخدر در بین گروههای قومی متفاوت است، و عموماً از کشورهایی با درآمد بالا جمعآوری شده است، اما شواهد روشنی وجود دارد که نشان میدهد در موارد اختلال مصرف مواد مخدر، افراد گروههای قومی به احتمال پایینتری مراقبتهای بهداشتی مناسب را دریافت میکنند. بهعنوان مثال، پژوهشی که بر روی ۷۸۹ نفر از مصرفکنندگان مواد مخدر در سراسر ایالات متحده انجام گرفت، نشان داد که دو سال پس از شروع درمان، با در نظر گرفتن سایر شاخصها از جمله عوامل اجتماعی-جمعیتی، احتمال دریافت بوپرنورفین توسط شرکتکنندگان اسپانیایی یا آفریقایی-آمریکایی تبار، پایینتر از سفیدپوستان بوده است. عدم پوشش بیمه درمانی، مشکلات دسترسی و قیمتهای بالا، از جمله مهمترین موانع مشاهده شده بودند. تحقیقات دیگر نیز تأیید کردهاند که سطح دسترسی و تکمیل درمان مصرف اوپیوئیدها در گروههای قومی مختلف، متفاوت است.
پژوهشهای انجام شده در میان جمعیت مهاجر، که معمولاً تجربه سطح بالایی از دشواری اجتماعی-اقتصادی را دارند، بینش مضاعفی در مورد عوامل اجتماعی-اقتصادی و محیطی که میتواند بر الگوهای مصرف مواد مخدر تأثیر بگذارد را فراهم کرده است. بهعنوان مثال، پژوهشی که نمونه کوچکی از جوانان برزیلی ساکن برزیل و انگلستان را مورد مقایسه قرار داد، نشان داد که میزان مصرف مواد مخدر در گروه دوم بالاتر است. علاوه بر این، الگوی مصرف مواد مخدر گزارش شده توسط برزیلیهای مقیم انگلستان، با توجه به شاخصهای اجتماعی-اقتصادی مانند سطح پایین تحصیلات شکل گرفته است؛ که به نظر نمیرسد در گزارشهای ارائه شده در مورد افرادی که در برزیل زندگی میکنند صادق باشد.
در تحقیقات دیگر، بر اساس مشاهدات انجام شده در مرز بین ایالات متحده و مکزیک در ساندیگو و تیوآنا، گزارش شده است که در صورتی که ترکیب شدن مهاجران با جمعیت محلی به شکلی انجام شود که موجب تجربه شرایط نامساعد اجتماعی-اقتصادی توسط مهاجران شود، در معرض خطر بالای مصرف مواد مخدر قرار خواهند داشت. بهعلاوه، فشارهای ناشی از مهاجرت میتواند به نسل بعدی منتقل شود: بهطور خاص، بررسی سیستماتیک و فراتحلیلی که اخیراً انجام گرفته است، نشان داد که احتمال مصرف داروهای روانگردان توسط فرزندان مهاجرانی که هنگام مهاجرت والدینشان به حال خود رها شدهاند، ۱.۲۴ برابر بیشتر از فرزندان والدین غیرمهاجر است.
همچنین، قرار گرفتن در شرایط مهاجرت، میتواند خطرات مرتبط با شرایط اجتماعی-اقتصادی نامطلوب را در پی داشته باشد. بهعنوان مثال، در میان زنانی که در مرز مکزیک و گواتمالا مشغول کار جنسی هستند، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد احتمال مصرف مواد مخدر در میان مهاجران بیشتر از افراد غیرمهاجر است. به همین ترتیب، چندین پژوهش عنوان کردهاند که رفتارهای مرتبط با مصرف مواد در بین مهاجرانی که مواد مخدر مصرف میکنند، افزایش مییابد؛ بهعنوان مثال، افرادی که از اتحاد جماهیر شوروی سابق به آلمان، یا از میانمار به چین مهاجرت کردهاند. بین جمعیت مهاجر، پیشزمینههای آنها و میزان احتمال خطرات مصرف مواد مخدر که متوجه هر دسته از آنها است، طبیعتاً ناهمگنی زیادی وجود دارد، و هنوز خلاء گستردهای در تحقیقات مرتبط وجود دارد. بهمنظور دستیابی به اطلاعاتی که در جهت سیاستگذاری و طراحی برنامه، و همچنین اجرای خدمات درمانی مؤثر لازم است، مطالعه دقیق ابعاد عنوانشده در زمینههای خاص، حائز اهمیت است.