یکشنبه , ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

شناخت اعتیاد به مواد مخدر

اعتیاد شامل میل شدید به چیزی، از دست دادن کنترل بر مصرف آن و ادامه درگیری با آن علیرغم پیامدهای نامطلوب است. اعتیاد عملکرد مغز را تغییر می دهد، ابتدا با براندازی نحوه ثبت لذت و سپس با تخریب سایر محرک های عادی مانند یادگیری و انگیزه. اگرچه ترک اعتیاد سخت است، اما می توان آن را انجام داد.کلمه اعتیاد از یک اصطلاح لاتین به نام «مجبور به» گرفته شده است. هر کسی که برای غلبه بر اعتیاد تلاش کرده است – یا سعی کرده است به شخص دیگری برای انجام این کار کمک کند – دلیل آن را می‌داند. اعتیاد تأثیر طولانی و قدرتمندی بر مغز می گذارد که به سه طریق متمایز ظاهر می شود: میل به هدف اعتیاد، از دست دادن کنترل بر مصرف آن و ادامه درگیری با آن علیرغم پیامدهای نامطلوب سه پیامد نامطلوب این وضعیت است.

برای سالیان متمادی، کارشناسان معتقد بودند که فقط الکل و مواد قوی می توانند باعث اعتیاد شوند. با این حال، فناوری‌های تصویربرداری عصبی و تحقیقات جدیدتر نشان داده‌اند که برخی از فعالیت‌های لذت‌بخـش، مانند قمار، خرید، و رابطه جنسی نیز می‌توانند مغز را تحت تأثیر قرار دهند. هیچ کس با قصد رسیدن به اختلال سوء مصرف شروع به مصرف نمی کند اما بسیاری از مردم در دام آن گرفتار می شوند. اآمارهای مصرف مواد امروزه به سطح هشدار رسیده است، به عنوان مثال در ایالات متحده آمریکا  آمارها بسیار نگران کننده است.

  • نزدیک به ۲۳ میلیون آمریکایی – تقریباً یک نفر از هر ۱۰ نفر – به الکل یا سایر مواد مخدر معتاد هستند.
  • بیش از دو سوم افراد معتاد سوء مصرف الکل دارند.
  • سه ماده اصلی که باعث اعتیاد می شوند عبارتند از: ماری جوانا، مسکن های مخدری و کوکائین.

در دهه ۱۹۳۰، زمانی که محققان برای اولین بار شروع به تحقیق در مورد عوامل ایجاد کننده رفتار اعتیاد آور کردند، به این نتیجه رسیدند، افرادی که به اعتیاد مبتلا می شوند به نوعی از نظر اخلاقی دارای نقص یا فاقد قدرت اراده هستند. آنها فکر می کردند که غلبه بر اعتیاد شامل مجازات افراد نابکار یا به طور متناوب، تشویق آنها به افزایش قدرت اراده برای ترک عادت است. اما از آن زمان تا کنون اجماع علمی  تغییر کرده است. امروزه اعتیاد به عنوان یک بیماری مزمن شناخته می شود که ساختار و عملکرد مغز را تغییر می دهد. همانطور که بیماری های قلبی عروقی به قلب آسیب می زند و دیابت به لوزالمعده آسیب می رساند، اعتیاد نیز به مغز آسیب می زند. این امر زمانی اتفاق می‌افتد که مغز یک سری تغییرات را پشت سر می‌گذارد، که با شناخت لذت شروع می‌شود و با حرکت به سمت رفتار اجباری خاتمه می‌یابد.

مغز همه لذت‌ها را به یک شکل ثبت می‌کند، چه از یک داروی روان‌گردان، یک پاداش پولی، یک برخورد جنسی یا یک وعده غذایی رضایت‌بخش سرچشمه گرفته باشد. در مغز، لذت نشانه مشخصی دارد: آزاد شدن انتقال دهنده عصبی دوپامین در هسته اکومبنس، مجموعه ای از سلول های عصبی که در زیر قشر مغز قرار دارند. ترشح دوپامین در هسته اکومبنس به قدری با لذت مرتبط است که دانشمندان علوم اعصاب از این منطقه به عنوان مرکز لذت مغز یاد می کنند.

تمام مواد مخدر، از نیکوتین گرفته تا هروئین، باعث افزایش شدید دوپامین در هسته اکومبنس می شوند. احتمال اینکه مصرف یک دارو یا شرکت در یک فعالیت پاداش دهنده منجر به اعتیاد شود، مستقیماً با سرعت انتشار دوپامین، شدت انتشار و قابلیت اطمینان از آزادسازی آن مرتبط است. حتی مصرف یک دارو از طریق روش های مختلف تجویز می تواند بر میزان احتمال اعتیاد آن تأثیر بگذارد. برای مثال، سیگار کشیدن یا تزریق داخل وریدی دارو، برخلاف بلعیدن آن به عنوان یک قرص، به طور کلی سیگنال دوپامین سریع‌تر و قوی‌تری تولید می‌کند و به احتمال زیاد منجر به سوء مصرف دارو می‌شود.

دانشمندان زمانی بر این باور بودند که تجربه لذت به تنهایی کافی است تا افراد را به ادامه جستجوی یک ماده یا فعالیت اعتیاد آور ترغیب کند. اما تحقیقات جدیدتر نشان می دهد که وضعیت پیچیده تر است. دوپامین نه تنها به تجربه لذت کمک می کند، بلکه در یادگیری و حافظه نیز نقش دارد – دو عنصر کلیدی در گذار از دوست داشتن چیزی به معتاد شدن به آن.

بر اساس تئوری فعلی در مورد اعتیاد، دوپامین با یک انتقال دهنده عصبی دیگر، گلوتامات، تعامل می کند تا سیستم یادگیری مرتبط با پاداش را در مغز تسخیر کند. این سیستم نقش مهمی در حفظ زندگی دارد زیرا فعالیت های مورد نیاز برای بقای انسان (مانند غذا خوردن و رابطه جنسی) را با لذت و پاداش پیوند می دهد. مدار پاداش در مغز شامل نواحی درگیر با انگیزه و حافظه و همچنین با لذت است. مواد و رفتارهای اعتیاد آور همان مدار را تحریک می کنند و سپس آن را بیش از حد بار می کنند.

قرار گرفتن مکرر در معرض یک ماده یا رفتار اعتیاد آور باعث می شود که سلول های عصبی در هسته اکومبنس و قشر جلوی مغز (ناحیه ای از مغز که در برنامه ریزی و اجرای وظایف نقش دارد) به گونه ای با هم ارتباط برقرار کنند که زوج ها دوست داشته باشند چیزی را دوست داشته باشند و ما را به سمت آن سوق دهد. به سویش برو یعنی این فرآیند ما را برمی انگیزد تا برای جستجوی منبع لذت اقدام کنیم. با گذشت زمان، مغز به گونه ای سازگار می شود که در واقع ماده یا فعالیت مورد جستجو را کمتر لذت بخش می داند. در طبیعت، پاداش معمولا تنها با صرف زمان و تلاش به دست می آید. مواد و رفتارهای اعتیاد آور میانبری ایجاد می کنند و مغز را با دوپامین و سایر انتقال دهنده های عصبی پر می کنند و مغز ما راه آسانی برای مقاومت در برابر این هجوم ندارد.

به عنوان مثال، داروهای اعتیاد آور می توانند دو تا ۱۰ برابر مقدار مورد نیاز مغز دوپامین ترشح کنند و در فردی که معتاد می شود، گیرنده های مغز غرق در دوپامین می شوند وبه طورطبیعی غز با تولید دوپامین کمتر یا حذف گیرنده‌های دوپامین واکنش نشان می‌دهد  مانند سازگاری مشابه با کاهش صدا در بلندگو وقتی صدا بیش از حد بلند می‌شود. در نتیجه این سازگاری ها، دوپامین تأثیر کمتری بر مرکز پاداش مغز دارد. افرادی که به اعتیاد مبتلا می‌شوند معمولاً متوجه می‌شوند که با گذشت زمان، ماده مورد نظر دیگر به آن‌ها حس لذت را نمی دهد، آنها باید مقدار بیشتری از آن را مصرف کنند تا همان دوپامین «بالا» را به دست آورند، وضعیتی که به عنوان تحمل شناخته می شود.

همچنین ببینید

هشدار درباره تبلیغات گمراه‌کننده فروشندگان مواد مخدر

منصور براتی معاون پژوهشی موسسه کادراس در گفتگو با ایسنا، ضمن بیان اینکه بسیاری از …