عواملی مانند تاثیر همسالان، والدین معتاد به الکل و مواد، نظارت و شیوه تربیتی والدین مهمترین عوامل فردی و اجتماعی مصرف مواد هستند. نهاد خانواده در بسیاری از روابط متاثر از نهاد اقتصادی است، فقر مادی همراه با فشار روانی در خانواده باعث سخت گیریهای بی مورد توسط پدر و مادر بر فرزندان میشود. خانواده از هم گسیخته به هر دلیل طلاق، غیبت های طولانی، فوت والدین و.. باعث اختلال در کارکرد صحیح خانواده و جلوگیری از رشد شخصیتی فرزندان آن خانواده میشود. در زمینه نقش محیط جغرافیایی و محل سکونت در گرایش افراد به اعتیاد میتوان به این نتیجه رسید که در شهرهای مرزی امکان انتقال مواد به راحتی صورت میگیرد و در محل سکونت این مسئله اهمیت دارد که غالب افراد معتاد در مناطق حاشیهای و مناطق قدیمی زندگی میکنند. واقعیت این است محیطهای آلوده میتوانند زمینه مساعد شکوفایی استعدادهای موجود در افراد برای ارتکاب به جرم و اعتیاد را ایجاد نمایند.
روابط خانوادگی با معنای وسیع عاطفی از آغاز تاریخ بشر برای اعضای جامعه امری روشن بوده است. محققین اجتماعی معتقدند که جامعه متشکل از خانوادهها است. بر اساس قدیمی ترین نوشتههای اخلاقی، جامعه هنگامی نیروی خود را از دست میدهد که افراد به وظایف خانوادگی خویش عمل نکنند. مثلاً کنفوسیوس اعتقاد داشت که خوشبختی و ترقی از آن جامعه ای است که افراد به عنوان یک عضو خانواده، رفتاری صحیح و کامل داشته باشند، بدین معنی که هیچ کس از وظایف خود نسبت به فرزندانش روگردان نباشد. زیرا خانواده پایه اساسی و سازنده مهم ترین ساخت اجتماع است و وجود همه نظامهای دیگر اجتماعی بستگی به مشارکت در نظام خانوادگی دارد. رفتار ناشی از نقشی که در خانواده آموخته میشود، نمونه رفتار در سایر قسمتهای جامعه خواهد بود.
یافته های پژوهشی نشان میدهد جوانانی که سازگاری کم تری دارند با مشکلات بسیاری روبهرو هستند و غالباً مورد خشونت، خصومت، آزار و اذیت و بیاعتنایی قرار گرفته و از پذیرش همراه با احترام، اعتماد و محبت محروم بودهاند. یکی از جنبه های مهم رفتار پدر و مادر، اقتدار و کنترل صحیح در مقابل خودمختاری است. والدینی که از قاطعیت همراه با محبت و اعتماد برخوردارند، در هدایت، نظارت و تربیت فرزندان موفقترند. یک نوجوان در سن بحرانی عمیقاً به راهنمایی، حمایت و همکاری، اعتماد، انضباط، درک متقابل، دلسوزی، محبت و احترام نیازمند است و کوتاهی پدر و مادر در هریک از جنبهها موجب گرایش فرزندان به گروه های ناسالم یا وابستگی به دوست و همسالان نامناسب خواهد شد.، وابستگیهایی که آغاز بسیاری از ناهنجاریهاست. والدین آگاه و عاقل با رفتار همدلانه و صمیمانه خود سعی میکنند از بروز ناهنجاریها پیشگیری کنند.
تقریباً در تمام پژوهشها نقش موثر روابط خانوادگی در پدید آمدن اعتیاد و تداوم آن یا درمان اعتیاد و پیشگیری از آن مورد تایید قرار گرفته است. همه افراد شخصیت و رفتار مبارز ندارند که بتوانند هنگام بروز مشکلات با موفقیت عمل کنند و بحرانهای زندگی را به خوبی پشت سر بگذارند. بعضی از انسانها در برابر موقعیتهای استرسزا به شدت احساس درماندگی میکنند، در چنین موقعیت هایی خانواده دارای روابط خوب و عاطفی رضایت بخش میتواند تکیه گاه مطمئنی برای فرد باشد. افزایش حضور والدین در منزل، تقویت ارتباطهای عاطفی میان اعضای خانواده، توجه به ارزش های اخلاقی و معنوی در زندگی و اهمیت قائل شدن پدر و مادر برای مبانی اعتقادی، ارزشی و مذهبی کمک میکند که فرد با به کارگیری راهکارهایی از جانب خانواده، بتواند زندگی خویش را کنترل کند.
هر نوع کمبود عاطفی یا روابط آشفته در خانواده، فرد را به دنبال عامل تسکین دهنده می کشاند و این خطر بزرگ به ویژه وقتی جدی میشود که گروههای سودجو به آسانی مواد مخدر را توزیع میکنند و باندهای قاچاق به این فاجعه دامن میزنند. در خانوادههای امن، آرامش دهنده و اطمینان بخش، نوجوان میآموزد که هر خطری را نباید در زندگی تجربه کرد و می پذیرد که تحت هیچ شرایطی و حتی در اوج مشکلات، مواد را تجربه نکند. بنابراین خانواده را میتوان جایگاهی دانست که اعضای آن در یک تعامل پیچیده بسیاری از الگوهای رفتاری، عاطفی و هیجانی خود را با یکدیگر مبادله نموده و به انتقال حالات و نشانهها و حساسیتهای خود میپردازد. بر اساس دیدگاههای غالب در روانشناسی خانواده، سازمان روانی و شخصیتی فرد در درون خانواده شکل گرفته و به رشد و کمال میرسد. از این نظر خانواده را جایگاه اولیه یادگیریها و خاستگاه بسیاری از تنش ها، ناکامی ها، موفقیت ها و انحرافات دانست و یکی از عمده عوامل موثر در شرایط اعتیاد زا قلمداد می نمایند. با توجه به اینکه اعتیاد به عنوان یک مشکل و یک آسیب اجتماعی انسانها را تحت تاثیر قرار داده است به موازات افزایش دانش انسان، اعتیاد نیز گسترش یافته و از پیچیدگی بیشتری برخوردار شده است.
مصرف مواد چه به صورت تفریحی و چه به صورت مداوم، میتوان به عنوان رفتاری که به وسیله پیامدهایش تداوم مییابد، نگریست. هر رخدادی که یک الگوی رفتاری را نیرومند میکند، میتواند به عنوان تقویتکننده گرایش به مصرف مواد قلمداد شود و در واقع آن را تقویت میکند. مواد همچنین میتواند از طریق پایان دادن حالاتی از قبیل درد، اضطراب یا افسردگی رفتاری پیشایند را تقویت کنند. در برخی از موقعیتهای اجتماعی رفتار مصرف کننده مواد چنانچه به موقعیت اجتماعی خاصی یا پذیرش از سوی دوستان منجر شود، تقویت میشود. این نوع تقویت کننده کاملاً جدا از اثرات دارویی است. تا زمانی که اثرات تقویتکننده اولیه یا تقویت ایجاد شده به وسیله تخفیف علایم بازگیری شروع شود، تقویتکننده اجتماعی میتواند تداوم بخش مصرف مواد باشد. هر بار مصرف مواد، تقویت مثبت را برمیانگیزد. این تقویت میتواند از سرِ خوشی ایجاد شده، کاهش عواطف دارای اختلال و تخفیف علایم بازگیری یا تلفیقی از این موارد ناشی شود. در مورد مواد با اثر کوتاهمدت مانند هروئین، کوکائین، نیکوتین و الکل این تقویت چند بار در روز تکرار میشود.