یکی از اصطلاحات رایج در ساخت، توسعه و ترمیم نظامهای سیاسی در جهان، واژه «دولت شکننده[۱]» و «دولت شکست خورده[۲]» است. در تعریف دولت شکننده آماده است که هرگاه دولتی دچار فساد و ناکارآمدی شود، با بیماری هلندی دست به گریبان باشد و حکمرانی سیاسی پیشا مدرنی (قبیلهای، گروهی، فرقهای و قومی) اتخاذ کند، آنگاه با دولتی شکننده مواجه هستیم. هرگاه یک سامان سیاسی نتواند کارویژههای اصلی خود مانند امنیت، امکانات پایه اقتصادی، نظم قانونی و ایجاد زیرساختها را دنبال کند آنگاه این دولت، دولت شکست خورده نام دارد. از دل این دو مدل دولت است که مفهوم «دولت مخدری[۳]» متولد میشود. البته ممکن است کارتلهای مخدری در برخی دولتهای قوی جهان مانند مکزیک نیز نفوذ و قدرت زیادی داشته باشند اما این مسئله بیشتر در میان دولتهای ضعیف با اقتصاد ملی ضعیف و درآمد سرانه پایین شایع است.
اساسا دولتی که نهادهای قانونی آن ذیل نفوذ و سلطه اقتصاد غیرقانونی کارتلهای مواد مخدر قرار داشته باشد، «دولت مخدری» نام دارد. البته میزان این نفود با توجه به متغییرهایی همچون سایر گروههای ذی نفوذ، مقاومت دولت، فرهنگ عمومی، جبر جغرافیایی و بازیگران خارجی تغییر میکند. نخستین بار از این عبارت در سال ۱۹۸۰ در خصوص روی کارآمدن دولت لوئیس گارسیا مزا استفاده شد. در آن دوران دیکتاتور بولیوی با کمک مالی قاچاقچیان مواد مخدر موفق شد در این کشور سکان قدرت را به دست بگیرد. دولتهایی همچون هندوراس، مکزیک، افغانستان و گینه بیسائو نمونههایی از دولتهای مخدری در دنیای امروز ما هستند. در این دولتهای مخدری موادی همچون کپتاگون، کوکائین و کانابیس ترانزیت و معامله میشود. نوع روابط کارتلهای مواد با دولتهای مخدری متفاوت است. به عنوان مثال در دهه ۱۹۷۰-۱۹۸۰ پابلو اسکوبار در کلمبیا اقدام به تولید کوکائین کرده و سپس محصول نهایی خود را به آمریکا صادر میکرد. وی برای تحقق اهداف خود با پرداخت رشوه و با استفاده از ابزار زور بیشتر ماموران پلیس را خریده بود.
معمولا به دلیل سود مالی بالا تجارت مواد مخدر برخی دولتهای غیر توسعه یافته سعی میکنند با همکاری فعال یا چشم پوشی نسبت به بحث تولید، ترانزیت و مصرف انواع مواد مخدر، درآمد خود را افزایش داده و کسری بودجه خود را برای اجرای سیاستهایشان جبران کنند. دیگر موضوع مهم در بررسی مفهوم «دولت مخدری» اصطلاح تسخیر دولت است. هنگامی که دولتهای مخدری آنقدر توان مالی و قدرت سیاسی به دست آورند که عملا بتوانند وارد حوزه مسئولیت دولت مانند تامین امنیت یا اداره برخی ادارات شوند، آنگاه پدیده «تسخیر دولت» رخ خواهد داد. به عنوان مثال در کشور گینه بیسائو بیشتر نهادهای دولتی توسط قاچاقچیان مواد مخدر کنترل و اداره میشود.
متاسفانه در جهان امروز پرسودترین تجارت پس از تجارت اسحله، موضوع تولید، ترانزیت و قاچاق مواد مخدر است. سود سالانه تجارت مواد مخدر ۶۰۰ میلیارد دلار معادل ۸% تجارت جهانی است. این رقم قابل توجه سبب میشود تا بسیاری از کارتلهای مواد مخدر با کسب منابع مالی قابل توجه بتوانند بر روی سیاستگذاری و عملکرد دولتهای شکننده و دولتهای شکست خورده تاثیر گذاشته و حتی اداره امور را به دست بگیرد. از سوی دیگر این گروه از دولتها به دلیل مشکل دائمی در تامین منابع مالی تمایل زیادی به برقراری ارتباط با این گونه کارتلها و افزایش درآمد خود دارند. چنین نیاز دو طرفهای زمینه خلق مفهوم «دولت مخدری» را به عنوان یکی از آسیبهای بزرگ قرن اخیر فراهم میکند
[۱] Fragile STATE
[۲] FIELD STATE
[۳] NARCO STATE