با پیدایش گرایشها، عناوین و شاخههای جدید علمی معمولا اصطلاحات جدیدی نیز به جامعه علمی افزوده میشوند. با رشد و توسعه کشت، تولید، توزیع و مصرف انواع مخدر در جهان، اصلاحات جدیدی نیز به این پدیده اجتماعی افزوده شد. «اقتصاد مخدری»، «نارکوتروریسم» و «دولت مخدری» از جمله این اصطلاحات هستند که در رسانههای جمعی (روزنامهها، سایتها، صدا و سیما، شبکههای اجتماعی)، محیط های علمی و پژوهشی (دانشگاه، اندیشکدهها، پژوهشکدهها، مراکز مطالعاتی) و در قوای سه گانه مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. بیشک در جهان یکی از پایههای «حکمرانی مطلوب» مقابله با آسیبهای اجتماعی بهویژه مواد مخدر و جرائم سازمان یافته است. در این یادداشت سعی خواهیم کرد تا با تمرکز بر روی برخی جعلیات واژگانی در خصوص پدیده مواد مخدر، شناختی نسبت به معنای دقیق این واژگان داشته باشیم.
نارکوتروریسم
اصطلاح نارکوتروریسم نخستین بار در دهه ۸۰ میلادی در آمریکال لاتین ظهور یافت. از آن زمان تاکنون توسل به جنایت عامل مهم در سیر تکاملی مفهوم تروریسم محسوب میشود. دهه پایانی سده بیستم را میتوان به عنوان دههای توصیف کرد که پیوند جنایت با تروریسم در آن تقویت شد. اما اصلاح نارکوتروریسم برای اولین بار در سال ۱۹۸۳ از سوی فرناندو بلئونده تری، رییس وقت جمهور پرو برای برچسب زدن به حملات شبه تروریستی علیه پلیس مبارزه با مواد مخدر کشوش مطرح شد تعریفی جامع که بتواند نارکوتروریسم را از کلمات شعارگونه امروز در سایست خارجی و داخلی دور کند، کاری بسیار دشوار است. با این وجود باید توجه داشت، حتی اگر این کلمه به طور مکرر مورد استقاده و به عنوان پایه تصمیات سیاسی به کار میرود، اما تعریف دقیق آن مبهم است؛ زیرا بسته به اینکه تمرکز بر کدام قسمت این کلمه ترکیبی است، پیامدها و نتایج متفاوتی میتواند در پی داشته باشد.
این اصطلاح برای اولین بار در توصیف آن دسته از شبکههای قاچاق مواد مخدر استفاده شد که از روشهای تروریستی مانند استفاده از بمبهای ماشینی، ترور و آدمربایی علیه پلیس مبارزه با مواد مخدر در پرو و کلمبیا استفاده میکردند. نارکوتروریسم در این مفهوم به افرادی مانند پابلو اسکوبار رییس کارتل مدلین در کلمبیا و دیگر اعضای کارتلهای بزرگ و خشن مواد مخدر، مافیا و یا دیگر سازمانهای جنایی اشاره دارد که اقدامات آنها به عنوان « تلاشهای قاچاقچیان مواد مخدر جهت تاثیرگذاری بر سیاستهای حکومت با استفاده از تهدید یا خشونت سیستماتیک » تعریف شده است. بر اساس این تعریف؛ سازمانهای قاچاق مواد به عنوان هدف اصلی این تجزیه و تحلیل به کار گرفته میَشوند که برای تجارت غیرقانونی مواد آن گاهی از انواع روشهای تروریستی استفاده می شود. لازم به ذکر است حتی با علم به دوگانگی این اصطلاح، باز هم نارکوتروریسم یک مفهوم مسئله دار است و میتوان گفت پیچیدهتر از آن است که در موردش بحث میَشود. ویتنبرگ و همکارنش معتقدند، اصطلاح نارکوتروریسم از نوعی کشش و انبساط رنج میبرد و آن وابستگی به مفاهیم دیگر مانند نارکو و سایبر تروریسم است.
سیاست مخدری
از هنگامی که حکومتها به صورت نظاممند به مهار بحران مصرف و تولید و ترانزیت مواد مخدر بیندیشند و بخواهند برنامههایی را برای این منظور در دستور کار خود قرار دهند مفهوم «سیاست مخدری» متولد میشود. این مفهوم امروزه در ادبیات سیاسی و اجتماعی و علمی جهان رایج شده و به کار میرود و دارای ستونهایی مشخص است. در واقع در حالت ایدهآل سیاست مخدری دولتها باید شامل دست کم چهار ستون «مقابله با تقاضا» (پیشگیری)، «مقابله با عرضه»، «کاهش آسیب» و «درمان» باشد. در صورتی که این ابعاد چهارگانه در سیاست مخدری کشورها لحاظ و به صورت همزمان اجرا شود، میتوان گفت سیاست مخدری کشورها به سوی حل و فصل نسبی پدیده گام برمیدارد و اصطلاحاً متوازن است.
دولت مخدری
یکی از اصطلاحات رایج در ساخت، توسعه و ترمیم نظامهای سیاسی در جهان، واژه «دولت شکننده» و «دولت شکست خورده» است. در تعریف دولت شکننده آماده است که هرگاه دولتی دچار فساد و ناکارآمدی شود، با بیماری هلندی دست به گریبان باشد و حکمرانی سیاسی پیشا مدرنی (قبیلهای، گروهی، فرقهای و قومی) اتخاذ کند، آنگاه با دولتی شکننده مواجه هستیم. هرگاه یک سامان سیاسی نتواند کارویژههای اصلی خود مانند امنیت، امکانات پایه اقتصادی، نظم قانونی و ایجاد زیرساختها را دنبال کند آنگاه این دولت، دولت شکست خورده نام دارد. از دل این دو مدل دولت است که مفهوم «دولت مخدری» متولد میشود. البته ممکن است کارتلهای مخدری در برخی دولتهای قوی جهان مانند مکزیک نیز نفوذ و قدرت زیادی داشته باشند اما این مسئله بیشتر در میان دولتهای ضعیف با اقتصاد ملی ضعیف و درآمد سرانه پایین شایع است.