یکشنبه , ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

اعتیادپژوهی تطبیقی در ادیان و مکاتب (ویژه نامه ۳)

موسسه هم اندیشی جهانی راه برتر در راستای اهداف پژوهشی و تحقیقاتی خود، پروژه پژوهشی جدیدی با عنوان «اعتیاد پژوهی و ادیان» در دست تدوین دارد. در این پروژه قصد داریم آموزه های ادیان و آیین های پررهرو نظیر اسلام، مسیحیت، یهودیت و بودیسم در باب معضل اجتماعی اعتیاد را مورد بررسی قرار داده و از این رهگذر شناخت دقیق تری از رویکردها، برداشت ها و راهکارهای این مذاهب در قبال اعتیاد ارائه کنیم. اهمیت این پروژه زمانی مشخص می شود که تأثیرات و ظرفیت های این آیین ها در امر پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر / محرک مد نظر قرار گیرد. از سوی دیگر شناخت اشتراکات مذاهب در امر پیشگیری نیز می تواند به ارتقای هم فهمی پیروان ادیان متفاوت کمک کرده و در راستای صلح و گفتمان مشترک جوامع مدنی کشورهای مختلف نیز منجر شود. به بیان دیگر می توان چگالی و ظرفیت نمادها و معارف مذهبی را به استخدام پیشگیری از اعتیاد درآورد و این امر که هم راستا با سعادت بشری است، به مثابه نقطه عزیمتی برای هم فهمی بیشتر میان پیروان آنها قرار داد.

برای دانلود این مجموعه به صورت PDF کلیک کنید

 

اسلام،نیت و تصمیم در ترک مواد

در اسلام نیت و اراده بیش از فعل مورد تأکید است. اساسا آنچه که از اهمیت وافری برخوردار است اراده و تصمیم در ذهن و دل است؛ چراکه موتور محرکه عمل، اراده است. همچنین عمل و فعل سراسر در اختیار انسان نیست و ممکن است تحت تأثیر شرایط بیرونی و محیطی قرار گیرد؛ این در حالی است که تصمیم، نیت و اراده تابع محض شرایط بیرونی نیست و سراسر در اختیار اسنان است. به همین دلیل است که در سنت اسلامی گفته شده است: « الاعمال بالنیّات». بنابراین حتی نیت و تصمیم شخص چنانچه مثبت باشد اجر در پی دارد. با این مقدمه می توانیم دریابیم زمانی که یک فرد معتاد اراده کرده و تصمیم به ترک گرفت همان لحظه وی قدم در راه بهروزی، رضای خدای متعال و سلامتی خود قرار گرفته است. به همین جهت است که برمبنای تعالیم اسلامی، زمانی که معتاد تصمیم گرفت که سوءمصرف مواد را ترک کند، باید مورد حمایت مادی و معنوی و همچنین تشویق قرار گیرد و بر تقویت این تصمیم و اراده بیفزاید تا به عنوان یک هدف مهم آن را دنبال کند؛ زیرا اساس مذهب رشد و تعالی در ساحت مادی و معنوی توامان با یکدیگر می باشد. (قدتبین الرشد من الغی …، بخشی از آیت الکرسی). لذا نیت و اراده انسان ها به سمت یک زندگی سالم، بایستی مورد حمایت جامعه قرارگیرد. شخصی که تصمیم به ترک گرفته از نظر مذهب مورد حمایت است و به دیده احترام به وی نگاه می کنند. به منظور تقویت اراده و باقی بودن بر این بینش ، راهکارهای ذیل از نظر مذهب توصیه می گردد :

– حمایت های مادی و معنوی (اقوام، دوستان، تصمیم سازان دولتی بوسیله تبلیغات).

– همنشینی و دلجوئی از وی.

– یاد آوری مکرر توانمندیها و ارزشهای انسانی وی.

– سوق دادن ذهن او به خدا و اولیائش (اَلا بِذِکر الله تَطمئنَ القَلوب)

رسول اکرم (ص) می فرمایند : «کُلکُم راع و کُلکُم مَسئول عَن رَعیتهِ»؛ شما همه ناظر و راهبر و نسبت به یکدیگر مسئول هستید. مذهب علاوه بر بکار گرفتن چهار اصل فوق، اصل مراقبت را تا حصول نتیجه نهایی بسیار مورد تأکید قرار می دهد. دستگیری نیازمندان و کمک کردن به آنها از شاخصه های جامعه اسلامی مطلوب است. همچنین در مورد خویشاوندانی که با این بلای خانمانسوز دست و پنجه نرم می کنند نیز اصل اسلامی صله رحم می تواند بسیار راهگشا باشد که از نشانه های ایمان در جامعه است. لذا یک مسلمان برای اینکه آفت های اجتماع دوباره به سراغ هم نوعش نرود، با او معاشرت کرده و از او حمایت می نماید و پیوسته نگران حال اوست. مذهب به مثابه مراقب دلسوزی است که پیوسته در صدد جهت دادن افراد منحرف به سمت فطرت و طریقه حق می باشد.

 

برنامه های دوازده گام در یهودیت

برنامه های دوازده گام، مجموعه اصول راهنمایی برای بهبودی از اعتیاد  و رفتارهای وسواسی بعد از آن است که با جهت گیری روحانی و معنوی بر پایه اقرار فرد به ناتوانی و پذیرش کمک از یک نیروی ماورایی و برتر شکل گرفت. ابن برنامه ابتدا در سال ۱۹۵۳ در زمینه اعتیاد به الکل مطرح و بعد از آن انجمن های مشابه دیگری برای درمان اعتیاد به انواع مواد مخدر در سراسر دنیا به وجود آمد. بر اساس اصول دوازده قدم[۱]، اعتیاد یک بیماری است، و به عنوان یک عارضه ای بر جسم و روح شخص تحمیل شده  و با توجه به نوع ماده مصرفی و جنسیت افراد اثرات ویران کننده ی متفاوتی دارد. برنامه های دوازده قدمی بر این باورند که در نتیجه اعتیاد سه بعد جسمی، روحی و روانی تحت تاثیر قرار می گیرد؛ از این منظر بهبودی فرد معتاد نیاز به بهبودی روحی و روانی نیز دارد.

   دین و آموزه های مذهبی از چنان شاکله ای برخوردارند که می تواند در فرد ایجاد انگیزه کند. در سال های اخیر برنامه های دوازه گام به طور گسترده ای در میان جامعه یهودیان  و پیروان این آیین مورد پذیرش قرار گرفته و بحث های فراوانی در مورد اینکه چطور می توان برنامه های دوازده قدم را با رویکرد دین و مذهب توسعه داد، شکل گرفته است. این برنامه ها طیف گسترده ای از سوء مصرف مواد مخدر، اعتیاد به قمار، اعتیاد به الکل و اینترنت را دربرمی گیرد.

   برنامه های دوازده گام را می توان با استفاده از آموزه های تورات نیز نشان داد. اولین آموزه:«کسی را دوست داشته باش که در او تصویر الهی خلق شده است[۲].» این مفهوم بر اساس نظریه روان شناختی از طبیعت انسان تببین شده، در این معنا، زمانی که انسان تصویر و درک الهی را در وجود خود داشته باشد، منجر به ایجاد عزت نفس مثبت می شود و این امر بیشتر از همه در مورد افراد معتاد اهمیت دارد. چرا که عزت نفس پایین منبع عمده ی اعتیاد به شمار می رود. هدف مهم در درمان اعتیاد باید بهبود عزت نفس فرد معتاد باشد. در فصل اول تورات تاکیده شده که انسان با تصویر و درک الهی خلق شده است، خداوند انسان را با تصویری از خودش می آفریند، زن و مرد هر دو با چنین تصویری آفریده می شوند[۳].

   بر اساس این آموزه تورات، هر فرد صرفنظر از دستاوردهای فعلی و مشکلات پیش رو، دارای پتانسیل و ارزش ذاتی منحصر به فردی است که ناشی از تصویر و نوری از خداوند که در وجود همه تابیده شده است. همین تصور حقیقت اساسی را در جامعه معاصر نمایان می کند و آن اینکه، دستاوردها و مشکلات هر انسانی می تواند بر اساس میزان اعتماد به نفس او سنجیده شود[۴]. بر اساس آموزه های تورات، روح در اصل و بر اساس ذات خود که بازگشت به سوی خداوند است، پاک باقی می ماند. از این رو باید با درمان اعتیاد، این حقیقت را در ناخودآگاه فرد درونی کرد که عزت نفس بالا می تواند فرد را دوباره بازسازی کند.

یکی از اصول برنامه های دوازده گام این است که که فرد معتاد اقرار به بیماری خود کند، به عنوان مثال، «من جان هستم، من معتاد هستم، ده ساله که بهبود یافتم[۵].» بر اساس آموزه های تورات می توان گفت، من یک یهودی هستم که تصویر و نور الهی در من زاده شده است. وقتی یک فرد معتاد یهودی چنین جمله ای را به زبان می آورد، او یک ذات مستقل  و مثبت را در خود بازشناسی می کند که می تواند کمک زیادی به بهبودی کند. از این منظر در حالی که فرد معتاد هرگز نباید فراموش کند که یک بیمار مزمن است، در عین حال نباید تنها خودش را در شرایط یک بیمار تعریف کند؛ بلکه باید بداند درون او نوعی تلنگر و جرقه الهی وجود دارد که می تواند روشنی بخش ذات و افکارش باشد[۶].   

 

به سوی الهیات مسیحیِ اعتیاد

در نوشتار پیش‌رو درصددیم به سوی نوعی «الهیات مسیحی اعتیاد» حرکت کنیم که به کلیسا کمک می‌کند تا روش‌های جدیدی را برای آزادسازی اجتماعی معتادان فرموله‌بندی سازد. ایده الهیات اعتیاد ممکن است ابتدا به ساکن کمی عجیب به نظر آید. چنانچه الهیات را در معنای محدودتر و تخصصی‌ترش مراد کنیم، به گزاره‌هایی اطلاق می‌شود که درباره خداوند هستند. در چنین شرایطی ممکن است این سوال که آیا اصولاً خداوند اعتیاد را مجاز می‌شمارد یا نه به ذهن خطور کند. اما چنانچه مفهوم بسیط تر و گسترده تری از الهیات را مبنا قرار دهیم، الهیات درک انسانیت و روابط آن با خداوند را نیز دربرخواهد گرفت. اگر معنای الهیات را تا این میزان توسعه دهیم، شامل تدوین وضعیت انسان نیز خواهد بود و در نتیجه الهیات مسیحی اعتیاد به بررسی تعریف اعتیاد و چند و چون تأثیرپذاری آن بر انسان می‌پردازد.

به طور تاریخی، به مصرف فزاینده الکل و نیز دیگر مواد به عنوان یک مسئله رفتاری و البته گناه نگریسته می‌شود. واکنش طبیعی به اعتیاد، موعظه کردن علیه سوء مصرف است. این رویکرد مشابه اقدامات اولیه سازمان‌هایی نظیر «سپاه رستگاری[۷]» است که «نهاد دستیاری در جلوگیری از اعتیاد[۸]»  بخشی محوری از هویت آن بوده. بسیاری از متون کتاب مقدس وقف چنین رویکردی شده و هشدارهای صریحی را درباره خطرات مصرف الکل ارائه کرده است (نگاه کنید به Prov 20:1; Isa 5:11; 1 Cor 5:11; Eph 5:18).

برخلاف این نگاه اما بیشتر متخصصان حوزه سلامت روان و پژشکان اعتیاد را یک بیماری می‌دانند. بدین ترتیب اعتیاد پدیده‌ای نیست که بتوان با موعظه در برابر آن ایستاد. چندانکه برای مثال هیچکس در برابر ذات‌الریه و یا سرطان موعظه نمی‌کند. در واقع درمان اعتیاد به عنوان یک بیماری باید از رهگذر امکانات پزشکی و تغییرات فیزیولوژیک روی دهد. اعتیاد معضلی است که معتاد برآن کنترلی ندارد و بنابراین گناه خواندن تمنای نوشیدن و یا مصرف مواد در این رویکرد غیرسازنده و بی‌فایده است.

برخی از مشاوران مسیحی – به ویژه انجیلی‌ها – در برابر این ایده که اعتیاد باید یک بیماری انگاشته شود ایستادگی می‌کنند. برای مثال «ادوارد ولچ» استدلال می‌کند مدلِ بیماری، استعاره[۹] مفیدی برای درک اعتیاد است، اما گاهی ما در استفاده از طبیعت درست آن دچار خطا می‌شویم و معنای تحت‌الفظی آن را مراد می‌کنیم. او سپس به عنصر انتخاب اشاره می‌کند که فرد را به سوی اعتیاد سوق می‌دهد و این مفهوم را به مثابه نشانه‌ای برای ناکافی بودن مدل بیماری برای پدیده اعتیاد منظور می‌کند. ولچ همچنین کاربرد از استعاره بت‌پرستی برای برای فهم این موضوع پیش می‌کشد و می‌گوید گناه را عامل ریشه‌ای اعتیاد می‌‎بیند.

این مسئله که اعتیاد بیماریست یا گناه تا حدی یک دوگانه جعلی[۱۰] است. ولچ و دیگر افرادی که بر گناه گونگیِ اعتیاد تأکید می‌کنند، عمدتاً گناه را برابر با کنشی می‌دانند که اخلاقاً نادرست باشد. آن‌ها با وجود اینکه اعتراف می‌کنند گناه امریست که کل وجودِ ما را تحت الشعاع قرار دهد، اما تأکید اصلیشان بر کنش‌های افراد و انتخاب‌های فرد معتاد است. در نظر آن‌ها اصولاً انسان‌ها گناهکاراند زیرا ما مرتکب گناه می‌شویم.

اگرچه کتاب مقدس نیز درباره مفهوم گناه همین نظر را دارد، اما اصولاً تعریف گناه را زمینه شرایط انسان گره زده و گسترده‌تر می‌کند. در این دیدگاه گناه عبارت از خطایی است که همه ما و کل آفرینش را تحت تأثیر خود قرار دهد. این برداشت اغلب از طریق استعاره هبوط[۱۱] (Gen 3; Rom 5)  یا مفهوم سنت آگوستینی[۱۲] «گناه نخستین[۱۳]» توضیح داده می‌شود. طبق این برداشت گناهکار بودن ما از این ناشی نمی‌شود که مرتکب گناه می‌شویم، بالعکس ما مرتکب گناه می‌شویم زیرا گناهکاریم (اشاره به ارتکاب به گناه نخستین توسط آدم و حوا). در واقع ما انسان‌ها همچنان مرتکب گناه می‌شویم زیرا هنوز «مردمی جداافتاده از اصل[۱۴]» هستیم.

ما آفریده شدیم تا به مسیر واحدی برویم اما برعکس، واقعیت وجودیمان را با وجوهی متفاوت از آنچه برایمان تقدیر شده بود یافتیم. درست مانند یک خودرو با پدالی که در حالت توازن قرار دارد و گاهی اوقات به سوی صراط مستقیم رانده می‌شود، اما بارها به سوی طرفین منحرف می‌شود – همانطور که ما نیز گاهی منحرف می‌شویم. در واقع همان افرادی که گاهی به مسیر درست می‌روند، همواره در معرض لغزش قرار دارد. همانطور که پولُسِ مقدس در نامه به رومیان[۱۵] بیان می‌دارد:

من میل دارم که آنچه درست است را انجام دهم، اما توانایی انجام این کار را ندارم. زیرا عمل خوبی که می خواهم را انجام نمی دهم، اما مدام عمل شری که نمی خواهم را انجام می دهم. اکنون اگر آنچه نمی خواهم را انجام می دهم، این من نیستم بلکه گناه است که مقیم وجود من شده.

گناه به عنوان شرایطی که انسانیت را تحت‌الشعاع قرار می دهد، در واقع عاملی است که بیشتر مسائل ما – چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماع محور – براساس آن تعریف شده و معنا می یابند. گناه نه تنها باعث می‌شود کارهای اشتباه انجام دهیم، بلکه همه امراض جسمانی و محدودیت ها نیز ناشی از آن هستند. حتی روابط ما با طبیعت نیز ازجادرآمده و ناقص است، زیرا خداوند پس از هبوط انسان زمین را نفرین کرده است (جنسیس). گناه، مرض است؛ شری که ما مرتکب آن می شویم و تجربه می کنیم صرفاً نشانه این مرض هستند.

 

زرتشت، آزادی اراده در نزاع با وابستگی

      زرتشت سپنتمان پسر «پوروشسب» و «دغدو» در محلی در خاور ایران در نزدیکی «ونگهوتی دارتیا» به دنیا آمد. در هفت سالگی به فرا گرفتن علم و حکمت پرداخت و مدت تحصیل او هشت سال دوام یافت. او پس از انجام امور داوطلبانه در حمله تورانیان به این با «هووی» نامی ازدواج کرد. با وجود زندگی نسبتاً مرفهی که زرتشت داشت، روح او با دیدن ظلم و بی ‌نظمی در جوامع بشری ناراحت بود و تفکر پیرامون مسئله خیر و شر و راز وجود اغلب اوقات او را  می گرفت. سر انجام او به مأموریت عالی و تاریخی خود که ایجاد یک رستاخیز معنوی در ایران بود پی برد و در سی سالگی به کوه سبلان رفت و مدت ده سال در حال انزوا زیست تا این که به گوهری که سال ها در جستجویش بود دست یافت. او پس از بازگشت از کوه سبلان به رغم مخالفت روحانیون زمان با اندیشه هایش با ارائه بحث های استدلالی قوی توانست تعالیم خود را مبنی بر یکتا پرستی در میان مردم و شاه زمانه خویش ترویج بدهد[۱۶].

بزرگترین مزیت آئین زرتشت این است که بر خلاف اصول مسیحیت غیر عملی نیست. به عنوان مثال، زرتشت نمی گوید «با بدان نیکی کن» و یا «با بدی به سازش بپرداز» بلکه برعکس اکیداً دستور می دهد با بدی بی-رحمانه مبارزه کن و بر دشمنانت چیره شو. آئین زرتشت، آئین سلحشوری و بی باکی است. آئینی است که در تمام مراحل حیات می تواند راهنمای خطاناپذیر آدمی باشد[۱۷].

یکی از برتری‌ های آئین زرتشت این است که او آدمی را آدمکی مصنوعی در یک دستگاه عظیم مکانیکی نمی-داند، بلکه همه افراد را مسئول افعال و گفتار خویش می داند. در نظر زرتشت هر کس خداوند مقدرات خویش است. هرکس خودش تار و پود زندگانی خود را می بافد و آن را با اطلسی زیبا و گران بها و یا پارچه کتابی بی قیمت و مبتذل مبدل می سازد[۱۸]. در چنین جهان بینی، انسانی که به ورطه اعتیاد کشیده می-شود نه به واسطه جبر در این گرداب گرفتار شده است، بلکه خود با اراده و آگاهی کامل این مسیر را انتخاب کرده است. لذا تصمیم گرفته بر زندگانی خود پارچه بی ارزش و بی بهای وابستگی به مواد را بپوشاند و طوق بندگی افیون را به دست خویش تن بر گردن آویخته است.

انسان می‌تواند با افکار، اعمال و گفتار بد، دوزخی برای خود و دیگران درست کند و همچنین می تواند با افکار، گفتار و کردار نیک، بهشتی به وجود آورد. نتیجتاً فردی که به دام اعتیاد می افتد، با عمل خود نه تنها جهان خویشتن را تبدیل به دوزخی تحمل ناپذیر می‌کند، بلکه اطرافیان، خانواده و دوستان خود را نیز به ناچار مجبور به ورود به این دوزخ می‌کند. حلقه اطرافیان و به‌ویژه خانواده یا تصمیم می‌گیرند به فرد معتاد کمک کنند که از چنگال اعتیاد خود را برهاند و یا با طرد او مسیرشان را جدا کرده و از زندان اعتیاد فاصله می گیرند. طلاق های عاطفی و جدایی همسران افراد معتاد نمونه ای بارز از چنین اقدامی است.

چنان‌چه اقدام به مصرف مکرر مواد را گناهی زشت تلقی کنیم، زرتشت دستور می دهد که برای رهایی از مصائب، فرد می بایست اراده خود را چنان تربیت کند که فقط خیر و نیکی را بطلبد و از هرگونه زشتی و تبهکاری به شدت گریزان باشد زیرا این اراده است که سکان کشتی حیات ما را می چرخاند. بنابراین در چنین دیدگاهی، نوع سرنوشت ما بستگی دارد به نوع ارائه ما. سرنوشت های پست همچون کشیده شدن به باتلاق اعتیاد محصول اراده ای پست و سرنوشت های از نوع احیا شده محصول اراده ای راسخ و تربیت یافته است.

به قول صائب: «نیست تقصیر فلک گر شب ما بی سحر است»[۱۹].

از آن‌جایی که در رویکرد زرتشت، نجات و رستگاری شخص در دست خود است، تنها راه حل نجات فرد وابسته به مواد نیز کوشش شخصی وی و اقدام مصمم به ترک وابستگی و قطع استمرار مصرف به مواد است. در آئین زرتشت، اراده انسان بسیار قوی تر از قوای ظلمانی گناه است. بنابراین تسلیم در برابر اعتیاد ناشی از اراده-ای متزلزل و سست است. از آنجایی که نیل به رهایی از معصیت و گناه، تنها در دستان قدرتمند اراده نهفته است، وابستگی به مواد نیز می‌ تواند درمان پذیر باشد. انسان وابسته می تواند از موهبت آزادی اراده استفاده کند و زندگی خود را به سرودی دل انگیز با رهایی از اعتیاد تبدیل کند و یا در حزنی جاودان (وابستگی به مصرف تا دم مرگ) محبوس بماند.

مصرف مواد در آئین زرتشت می‌تواند مصداق گناهی بزرگ باشد، چرا که هم به نوعی زیاده‌روی است و هم به ترویج فحشا می‌انجامد. از سوی دیگر نیز به دلیل آسیب پذیری بالای مصرف کننده در برابر بیماری های واگیردار نظیر هپاتیت سی و ویروس اچ ‌ای ‌وی می تواند مصداق عدم رعایت مقررات بهداشتی تلقی شود که خود گناه کبیره دیگری در این آئین است.

 

پی‌نوشت‌ها

[۱] مجموعه دستورات زبانی و بدنی یهودیت که در تورات آمده است.

[۲] مراسمی است در یهودیت که طی آن پسران و دختران یهودی که به سن تکلیف رسیده اند آن را جشن می‌گیرند.

[۳] Professor Yaffa

[۴] Dr Walter Wurzburger

[۵] https://www.oztorah.com/2007/08/drugs-judaism/#.XGuui6IzaUl

[۶] https://www.myjewishlearning.com/article/treating-addiction-with-jewish-values/

[۷] . The Salvation Army

[۸] . ministry to addicts

[۹] .Metaphor

[۱۰] . False Dichotomy

[۱۱] . the metaphor of the fall

[۱۲] . St. Augustine

[۱۳] . Original sin

[۱۴] . broken people

[۱۵]Romans

[۱۶] هرین، مهرداد (۱۳۵۷). فلسفه شرق. تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطائی،ص ۲۰۰٫

[۱۷] همان

[۱۸] همان، ص ۲۲۳٫

[۱۹] همان، ص ۲۲۴

برای دانلود این مجموعه به صورت PDF کلیک کنید
برای مطالعه شماره دوم این ویژه‌نامه کلیک کنید
برای مطالعه شماره نخست این ویژه‌نامه کلیک کنید

بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است

همچنین ببینید

چشم‌انداز مصرف مواد در روسیه

چندین قرن است که مصرف غیردارویی و مبادلات غیرقانونی یا قاچاق انواع مواد در سرزمین …