نشستها و مذاکرات گسترده سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۱، علیه سازمانها وگروههای مرتبط با جرایم سازمانیافته به یک تعریف واحد از چگونگی شکلگیری این جرایم و به دنبال آن گروههایی که خود را از این طریق تامین مالی میکنند، نرسید. اما بر سر این موضوع که یک گروه وابسته به جرایم سازمانیافته متشکل از سه یا افرادی بیشتر است که برای یک دوره مشخص با هدف رسیدن به سود مالی مرتکب انواع جرم و جنایت میشوند، به توافق رسیدند.
در افغانستان سازمانها و گروههای مرتبط با جرایم سازمانیافته به دلیل چندین دهه جنگ و بیثباتی و قرارگیری در مسیر ترانزیت مواد، همچنین به عنوان بزرگترین تولیدکننده تریاک دنیا، بزرگترین تهدید این کشور به شمار میروند. گروههایی که یک کارتل جنایی تشکیل داده و در چارچوب آن همکاری میکنند و تاثیر زیادی بر قاچاق انواع مواد و ایجاد یک شبکه پولشویی دارند.
در رابطه با تاریخ ظهور و رشد گسترده جرایم سازمان یافته در افغانستان باید گفت که پیش از آغاز جنگ یعنی از ۱۹۵۰ تا۱۹۷۰ ، افغانستان کشوری ضعیف با دولتی ضعیف بود که برای تامین بودجه عمومی خود میبایست از کمکهای خارجی استفاد میکرد. تامین مالی جهت ایجاد زیرساختهای اولیه مانند: شبکه ملی جاده ها، نیروی پلیس و ارتش مدرن بسیار سخت بود. نکته مهم این است که جمعیت روستایی در افغانستان کاملا جدا از دولت و وابسته به تولیدات کشاورزی خود برای ادامه زندگی است. بر اساس گزارشها از اواسط ۱۹۷۰، کشت خشخاش در نیمی از استانهای افغانستان به شدت افزایش یافته و از سال ۱۹۷۸ که زمینه قدرت گرفتن نیروها و جریانات سیاسی داخلی فراهم شده تا کودتا و اشغال این کشور توسط شوروی، شاهد رشد بیسابقه کشت خشخاش و ظهور گروه های مرتبط با جرایم سازمان یافته هستیم. در واقع برخی معتقدند،گسترش جرایم سازمان یافته در افغانستان از پیامدهای افزایش کشت مواد مخدر از نوع تریاک در این کشور است. از سال ۲۰۰۵ به دنبال حضور آمریکا در افغانستان شاهد گسترش و از سوی دیگر تکامل جرایم سازمان یافته هستیم به طوری که دولت قادر به کنترل آنها در اکثر مناطق کشور نیست. یک ارزیابی اولیه نشان میدهد، جرایم سازمان یافته که در انحصار گروه های مختلف دارای قدرت و ثروت در دولت مرکزیاند، در حال افزایش است؛ هدف اصلی این گروهها استفاده از فساد گسترده، رشوه و پولشویی برای کنترل تجارت مواد مخدر و رسیدن به سود سرشار مالی میباشد.
ارزیابی های اخیر از قاچاق مواد مخدر در افغانستان، نشان از این نکته مهم دارد که صنعت تریاک و قاچاق آن هر روز به سمت ادغام عمودی عمیق با جرایم سازمان یافته در حال حرکت است؛ حتی تجارت بین مرزی قاچاق تریاک با قاچاق انسان گسترش یافته است. در سال های اخیر برای تسهیل در امر ارزیابی تحول جرایم سازمان یافته در افغانستان پنج محور مهم درنظر گرفته شده است:
- کاهش تعداد گروهای جنایی خرد شامل( افراد، شبکه ها یا گروه های کوچک) و ظهور تعداد محدودی از گروه های بسیار بزرگ و قدرتمند در ارتباط با جرایم سازمان یافته.
- به جای شناسایی گروه های مرتبط با قاچاق و جرایم سازمان یافته، تنها به شناسایی افراد به عنوان قاچاق چیان بسنده می شود.
- وجود یک رابطه همزیستی بین دولت و گروهایی جنایی و شرکتهای مالی وابسته به این گروه ها (پولشویی) از طریق افزایش کسبوکار و درآمد مالی.
- خروج گروههای کوچک مرتبط با جرایم سازمانیافته و تجارت مواد مخدر در حوزه پولشویی، قاچاق انسان، قاچاق مواد مخدر، فساد مالی، فساد اداری و … و به وجود آمدن گروه های بزرگتر و ایجاد سطح بالایی از عملیات تروریستی و جنایتکارانه محرمانه به منظور تاثیر بر قدرت رسمی و ایجاد شبکه گسترده فساد.
- ظهور صنعت حفاظت از مکانیسم های سیستماتیک جنایی گروه های مرتبط با جرایم سازمان یافته که در ارتباط مستقیم با بازیگران کلیدی در بازارهای جنایی جهان هستند.[۱]
چندین تحول کلیدی به شکلگیری گروههای مرتبط با جرایم سازمان یافته در افغانستان کمک کرده است:
- از سال ۲۰۰۳ تاکنون، بیشترین کمکهای خارجی که در جهت تقویت بنیه نظامی افغانستان به منظور مقابله با گروههای تروریستی و قاچاق مواد مخدر بوده ، به اهداف خود نرسیده و به نظر میرسد این کمکها بیشتر به دست نیروهای شبه نظامی رسیده است. در واقع می توان گفت وجود رقابت و تنش میان فرماندهان مختلف نظامی و غیرنظامی برای ایجاد سرپوشی بر فعالیت های مرتبط با جرایم سازمان یافته بسیار روشن است.
- وجود شبکه ای از نفوذ در فرایند نظام سیاسی که با فعالیتهای غیر قانونی از جمله تجارت مواد مخدر همراه است، پروژه دولت سازی را در این کشور مختل کرده است.
- افزایش عناصری در وزارت کشور و پلیس افغانستان در حمایت از گسترش بازارهای جنایی باعث شده تا فعالیت های غیرقانونی این گروه ها افزایش و به دنبال آن با ایجاد شبکه گسترده فساد، با افزایش کنترل ساختار پلیس در استان های مختلف به دست این گروه ها همراه بوده است.
- افزایش فشارهای بین المللی در جهت ایجاد نظام سیاسی متمرکز و فشارهابرای ایجاد انتخابات داخلی، صنعت تجارت غیر قانونی در افغانستان را مجبور کرده تا به یک نیروی زیرزمینی قدرتمند در مقابل دولت تبدیل شود که نزدیکی بسیاری با گروه های قدرت دارد. [۲]
جهت ارائه تحلیل نظام مند از جرایم سازمان یافته در افغانستان، به ناچار باید به پروژهی دولتسازی در این کشور نگاهی داشته باشیم. اساسا سوال بسیار مهم این است که وضعیت دولت در افغانستان چگونه است؟ یا اینکه اساسا برای دولت در افغانستان چه اتفاقی افتاده است؟ آیا می توان پروژه ی دولت سازی را در افغانستان موضوعی جدی در رابطه با جرایم مواد مخدر و تجارت مواد مخدر دانست؟
به نظر می رسد شکست پروژه ی دولت سازی در افغانستان نتیجه حکومتی شکننده و بی برنامه است. چهل سال جنگ داخلی و هرج و مرج ناشی از آن افغانستان را به کشوری که در پروژه ی دولت سازی ناکام بوده، تبدیل کرده است. وجود دولت شکننده در افغانستان ظهور مجموعهای از جرایم سازمان یافته مانند: قاچاق مواد مخدر، تروریسم، پولشویی، فساد مالی، رشوه و… است.
بر اساس نظر رابرت روبرگ[۳] میتوان گفت، جرایم سازمان یافته در افغانستان بخشی از روند شکست دولت محسوب می شود. در طول چهل سال گذشته در افغانستان درگیری های ولایتی مختلف مشهود بوده است، دلیل این امر عدم وجود حاکمیت قانون و هرج و مرج ناشی از دولت شکننده است که مزیت رقابتی بسیار بالایی برای گروه های اصلی مرتبط با جرایم سازمان یافته ایجاد کرده است. بنابراین رشد جرایم سازمان یافته به طور خاص تجارت مواد مخدر متمرکز در افغانستان با شکست پروژه دولت سازی در این کشور مرتبط میباشد.[۴]
پینوشتها
[۱] See: http://www.siteresources.worldbank.org/SOUTHASIAEXT/Resources/Publications/448813-1164651372704/UNDC_Ch7.pd
[۲] http://www.siteresources.worldbank.org/SOUTHASIAEXT/Resources/Publications/448813-1164651372704/UNDC_Ch7.pdf
[۳] Robert Roberg
[۴] http://siteresources.worldbank.org/SOUTHASIAEXT/Resources/Publications/448813-1164651372704/UNDC_Ch7.pdf
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.