موضوعی مهم که ممکن است ذهن هر فردی را به خود مشغول کند پاسخ بدین سوال است که قرآن چه دیدگاهی درباره انواع مواد و سایر انواع مکسرات دارد؟ برخی مانند مترجم عبدالحلیم بر عقیدهاند که استفاده از کلمه خمر (الکل/ مشروبات الکلی) در قرآن یک اصطلاح چندوجهی است که به رغم همه مواردی که در آیه ۲۱۹ سوره بقره و آیات ۴۳، ۹۰، ۹۱ سوره نساء در مورد شرب خمر آمده ، همه اشکال مسکرات را در برمیگیرد. الطباری در کتاب خود مینویسد که خمر شامل هر نوشیدنی که ذهن را مسموم و تحت تاثیر منفی خود قرار دهد، میَشود. ممکن است در زمان حضرت محمد(ص) در عربستان، مشروبات الکلی مانند خمر (شراب ساخته شده از انگور یا خرما)، بیت (شراب ساخته شده از عسل) و میذر (آبجو) تنها اشکال قابل استفادهای بوده باشد که حرام و ممنوع اعلام شده است. هیچ شواهدی مبنی بر سوء مصرف مواد به صورت حتی تفریحی، مانند حشیش و تریاک در دوره مهم شکلگیری اسلام در دست نیست. در قرآن هیچ موردی از این مواد وجود ندارد، چرا که مشکلی اجتماعی نبوده، به گونهای که حضرت محمد(ص) مجبور شود، راهنماییهای خاصی در مورد آنها انجام دهد. هرچند، شواهد و مدارکی در مورد استفاده دارویی و درمانی از این مواد در اولین رساله پزشکی در اسلام وجود دارد. کانابیس اولین بار از هند از مسیر ایران به واسطه آشنایی با پزشکان یونانی وارد سرزمینهای عربی شد، پزشکان از کانابیس و خشخاش به عنوان داروهایی قوی در درمان بیماریها استفاده میکردند. همچنین از آنها نیز به صورت خوراکی و نه استنشاقی برای هضم غذا نیز استفاده میکردند. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، افرادی در اثر مصرف بیش از حد مواد جان خود را از دست دادهاند، به عنوان مثال از داروهایی مانند بلادور یا حبالفهم (مهره دلهره) برای درمان فراموشی استفاده میشده است؛ با این حال مرگ در نتیجه مصرف بیش از اندازه این داروها بیشتر از سوء مصرف انواع مواد بوده است.
این منابع شواهدی دقیق در اختیار ما قرار نمیدهند که ثابت کند مسلمانان در دوره شکلگیری اسلام از کانابیس و سایر مواد مخدر با هدف خوشگذرانی و تفریحی استفاده میکردند. همچنین توسط محققان حقوقی نیز مورد بحث قرار نگرفته، زیرا اساساً به عنوان یک مشکل حقوقی و اجتماعی تلقی نمیشده است. با این حال، منابعی وجود دارد که نشان میدهد از قرن یازدهم مردم به تدریج به مواد مخدر معتاد میشَوند. البیرونی، دانشمند همه چیز دان اظهار میدارد که عادت مصرف مواد حتی در قلب سرزمین مسلمانان یعنی مکه نیز رواج یافته است. او مینویسد:
« افرادی که در مناطق استوایی یا آب و هوای گرم زندگی میکنند، به خصوص کسانی که در مکه هستند، دارای عادات مصرف روزانه تریاک جهت از بین بردن پریشانی و استرس، کاهش اثرات گرمای هوا بر بدن، تامین خواب عمیق و طولانی هستند، آنها مصرف مواد مخدر را با دوزهای پایین شروع و به تدریج به دوزهای بالا و در مواقعی حتی کشنده افزایش مییابد[۱].»
هامارنه معتقد است خلاصه زیر اولین مدرک مستندی است که در مورد استفاده تفریحی مواد و اثرات تخریبی آن در دسترس است. ابوالفضل بیهقی ادعا میکند که ابنسینای معروف معتاد به تریاک بوده و احتمالاً در اثر مصرف بیش از حد تریاک فوت شده است. به گفته ابن تیمیه، مصرف کانابیس از اواخر قرن سیزده و اوایل قرن چهارده به عنوان مجازاتی برای افراط در گناه توسط مسلمانان شیوع یافته است.
«این خبر وجود دارد که کانابیس تا پایان قرن هفتم و اوایل قرن هشتم زمانیکه تاتارها به قدرت رسیدند، در بین مسلمانان ظاهر شد. در واقع ظهور و شیوع کانابیس در بین مسلمانان با ظهور چنگیزخان در سرزمینهای اسلامی همزمان بوده است. از زمانی که مردم شروع به ارتکاب گناهانی کردند که خدا و پیامبرش آن را نهی کرده بود، خداوند به دشمن قدرتی جهت فائق آمدن بر آنها اعطاء کرد. و مصرف کانابیس بدترین و پست ترین عملی بود که انجام گرفت. حتی از نوشیدن الکل و مشروبات الکلی از بسیاری جهات بدتر بود.»
تنها هنگامی که اثرات سوء مصرف مواد به یک معضل اجتماعی تبدیل شد، دانشمندان از دیدگاه حقوقی شروع به توجه آن نمودند. برخی آن را با الکل مقایسه کردند تا بتوانند مبنایی شرعی و قانونی بر حرمت استفاده از آن یابند؛ دیگران نیز بدون اینکه دنبال پیشینهای برای مقایسه مصرف مواد و الکل باشند، هر گونه منع شرعی مصرف مواد را توسط مخالفان را مورد مناقشه قرار داده، به این دلیل که هیچ چیزی به طور روشن در قرآن و سخنان پیامبر اسلام در مورد ممنوعیت مصرف مواد ذکر نشده است.
در کلام اسلامی، یک مسلمان هم به صورت فردی در قبال خداوند مسئولیت دارد و هم بخشی از جامعه بزرگ مسلمانان است. آنها علاوه بر مشارکت در زندگی اجتماعی، بخشی از هویت خود را از بیرون از جامعه کسب میکنند. در این خصوص نصر مینویسد:
«در بحث بین کسانی که اصالت را به فرد میدهند و کسانی که اصالت را به جامعه میدهند، اسلام در میانه قرار دارد و معتقد است که این قطبی شدن در حقیقت مبتنی بر دوگانگی کاذب است. هیچ جامعهای بدون فرد نمیتواند وجود داشته باشد و هیچ فردی بدون جامعه.»
در اسلام حمایت اعضای جامعه از یکدیگر تنها به خانواده نزدیک آنها محدود نمیَشود بلکه جامعه بزرگی که فرد در آن رشد و آموزش میبیند را دربرمیگیرد. حضرت محمد(ص) فرمودهاند: «محبوبترین افراد نزد خداوند کسانیاند که به مخلوقات او اهمیت میدهند». به نظر میرسد آموزههایی مانند موارد ذکر شده بر نحوه سازماندهی زندگی مردم در مقابل یکدیگر و حتی در برابر خداوند تاثیرگذار است. انسانشناسان فرهنگی جوامع را به دو فرهنگ تقسیم کردهاند: فرهنگ مبتنی بر شرم[۲] و حیا و فرهنگ مبتنی بر گناه. محققان معتقدند، شرم و گناه احساساتی هستند که در انسان هنگام بروز تخلف و سرپیچی نمایان میَشود که نتیجهای جز ارزیابی منفی فرد از خود ندارد. فرهنگهای مبتنی بر شرم و حیا سازوکارهای بازدارنده خود را بر اساس اشتباهات ظاهری افراد مورد شناسایی قرار میدهد. در مقابل، فرهنگهای مبتنی بر گناه سازوکارهای خود را بر اساس وجدان شخصی بنا کرده که در نهایت منجر به پشیمانی، ترحم و انجام اقدامات جبرانکننده از سوی فرد گناهکار میَشود.
جوامع سنتی مسلمانان عمدتاً بر اساس فرهنگ مبتنی بر شرم و حیا شکل گرفتهاند. با این حال، عقاید اسلامی در مورد شرم، یکی از احساساتی است که برای فرد مسلمان در برابر خداوند نیز صادق است. برای مسلمانان، خداوند کاملاً از اذهان و افکار افراد و از آنچه در قلبهای آنها میگذرد، باخبر است: وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّهٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ- و کلیدهای خزائن غیب نزد اوست، کسی جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را میداند و هیچ برگی از درخت نمیافتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانهای در زیر تاریکیهای زمین و نه هیچ تر و خشکی، جز آنکه در کتابی مبین مسطور است.(آیه ۵۹ سوره انعام)». داشتن حیا و فروتنی در مقابل خداوند و همچنین شناخت کامل خداوند نشانه ادب نسبت به اوست. در شرایطی که این جنبه از دستورات اسلام توسط فرد مسلمان فراموش شود، او باید در مقابل خداوند توبه کند.
به این ترتیب، اسلام به فردی که از یک اختلال اعتیادآور رنج میبرد، نه تنها آن را نوعی ناکامی فردی، بلکه ناکامی جامعه در کلیت میبیند. گناه همچنین جایگاه خود را در جوامع اسلامی دارد؛ هنگامی که فرد مرتکب گناهی میَشود، موظف است به خاطر گناهان خود توبه کند. توبه به معنای واقعی کلمه به معنای بازگشت است. هنگامی که مردم نسبت به گناه احساس پشیمانی و سعی در اصلاح خود دارند، بر اساس قرآن خداوند توبه آنها را میپذیرد و به آنها زمان و توانایی اصلاح را میدهد. در قرآن هنگامی که حضرت یونس(ص) از نینوا به طور مخفیانه فرار کرد، مجازات خداوند برای او به خاطر گناهش به شکل بلعیدن توسط یک نهنگ نمایان شد. حضرت یونس با احساس گناه و شرم بیاندازه در شکم نهنگ دعا کرد: « وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ – و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودى جز تو نیست منزهاى تو راستى که من از ستمکاران بودم (آیه ۸۷ سوره الانبیاء)».
آموزههای موجود در روایات فوق قوی و روشن است: هیچ کس نباید از رحمت خداوند ناامید شود، تا زمانی که عیبهای خود را بفهمد و سعی در اطلاح آنها کند. به طور کلی سه مدل اعتیاد بر اساس آموزههای اسلامی قابل ارائه است. دو مورد از اینها مربوط به حوزه پیشگیری است که بر درک فرهنگ مبتنی بر شرم و حیا از ماهیت بشر مبتنی است. مدل نهایی، مدلی است که در حال حاضر در درمان اعتیاد مورد استفاده قرار میگیرد و الگویی به دور از قضاوت و داوری در مورد فرد معتاد و بر اساس مدل درک اسلام از گناه است، جایی که انگیزه اصلاح از درون به واسطه گناه انجام شده توسط فرد عمیقترین دوران بازگشت و بهبودی را برای او به وجود میآورد .
[۱] Sami Hamarneh. “Pharmacy in Medieval Islam and the History of Drug Addiction.” Medical History ۱۶ (۱۹۷۲): ۲۴۰-۲۴۱.
[۲] shame-based culture
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.