موسسه کادراس در راستای اهداف پژوهشی خود، به منظور آگاهی رسانی موثر در مورد تاثیر مداخلات روانپزشکی و روانشناسی بر درمان اعتیاد، گفتوگوی مفصلی با آقای دکتر شریفی، روانپزشک و رئیس انجمن علمی هیپنوتیزم بالینی ایران انجام داده که بخشهای این گفتوگو به صورت پیاپی در روزهای آینده منتشر خواهد شد. در ادامه به بخش اول این گفتگو خواهیم پرداخت.
به نظر شما ارائه خدمات رواندرمانی و مشاوره درمانی در کاهش آمار عود اعتیاد در کشور برای افراد در حال درمان چقدر موثر است؟
دکتر علی شریفی: من اعتقاد دارم که در اکثریت قریب به اتفاق مبتلایان به سوء مصرف مواد، یک اشکال روانپزشکی (اضطراب، افسردگی، ترس اجتماعی، وسواس فکری،…) وجود دارد و فرد برای رهایی از رنج یک «بیماری واقعی» دست به دامان یک «درمان کاذب» میشود و به دلیل رفع موقت علائم بیماری عصبیاش و خاصیت اعتیادآوری مواد مخدر، در دام اعتیاد میافتد. بنابراین مهم است که بیماری واقعی شخص، تشخیص داده شود و مورد درمان قرار گیرد. حتی گاهی بیماری یک فرد دیگر خانواده که درمان نشده باعث فشار به اعصاب فرد در معرض اعتیاد میشود و برای رهایی از فشار عصبی، پای مواد مخدر به زندگی فرد باز میشود.
در جواب سوال شما میشود گفت که خدمات رواندرمانی و روانپزشکی میتواند در اکثریت معتادان باعث جلوگیری از عود اعتیاد شود، مگر در کسانی که وضعیت محیطی و خانوادگیشان مجدداً بیماری عصبی در فرد سابقاً معتاد ایجاد کند.
همین جا گلایهای را که از رسانه ملی دارم، تکرار میکنم در فرهنگسازی برای مراجعه به روانشناسان و روانپزشکان از طریق فیلمها، سریال، … کمکاری شده است بلکه در زمانهایی دقیقاً نقض غرض شده است مثلاً استفاده مکرر از کلمه بسیار توهینآمیر «روانی» در بسیاری از برنامههای تولیده شده رسانه ملی باعث تشدید «انگ» بیماری روانپزشکی میشود و هزینه معنوی مراجعه به روانشناسان و روانپزشکان را افزایش میدهد، گویی همه ارگانهای بدن انسان حق مریض شدن دارند ولی « مغز » ندارد.
دکتر علی شریفی، روانپزشک و رئیس انجمن علمی هیپنوتیزم بالینی ایران، در بخش دوم گفتوگو با موسسه کادراس در پاسخ به این سوال که چطور میتوان مراکز درمان در ایران را از ارائه خدمات درمانی صرف پزشکی و جسمی به سوی درمان ذهنی و رفتاری سوق داد، گفت:
یک اشکال جدی که در سیستم مراکز ترک اعتیاد (سوء مصرف مواد) در ایران وجود دارد، همین « تک بعدی» نگاه کردن به موضوع و کم اهمیت شمردن وضعیت روانپزشکی فرد است، اینکه گمان کنیم با صرف « اصطلاحاً سمزدایی» یا « جایگزین یک مخدر ضعیف بهجای مخدر قوی» (مثلاً متادون به جای هروئین) فرد معتاد را «درمان» کردهایم اشتباه بزرگی است و همانطور که در سوال قبلی عرض شد، مهمترین مطلب، تشخیص «گرفتاری عصبی» شخص است که برای تخفیف علائم آن بیماری، شخص به دام اعتیاد افتاده است.
به نظرم باید هنگام دادن مجوز جهت تاسیس «مراکز ترک سوء مصرف مواد»، حضور روانشناس بالینی در کنار پزشک به عنوان شرط اساسی مدنظر قرار گیرد. (علت تاکید بر گرایش بالینی، توانایی روانشناس برای تشخیص اضطراب، افسردگی، وسواس، فوبیها، …. است). به این ترتیب میتوان همزمان با کارهای فیزیکی و مکانیکی ( مثل جایگزینی مواد کم ضررتر به جای مواد خطرناک ) اساس موضوع نیز درمان شود.
پیشنهاد دیگرم، حضور « مددکار اجتماعی» (Social Worker) در مراکز است که بتوانند به بهبود وضعیت محیطی بیمار ( از راه آگاهی دادن به خانواده و همکاران فرد ) کمک کنند تا احتمال عود اعتیاد کاهش یابد.