برنامههای مبارزه با اعتیاد و قاچاق مواد در کشور عموماً تحت تاثیر دو جریان اصلی است: اول، «مبارزه بیامان با قاچاق انواع مواد در مرزها و داخل کشور» که همواره یکی از مهمترین استراتژیهای کلان ملی مبارزه با عرضه مواد و استفاده از موقعیت جغرافیایی ایران به عنوان مسیر ترانزیت جهانی مواد است. دوم، با افزایش شیوع اعتیاد در کشور از اواخر دهه ۷۰ ، «درمان و بازپروری معتادان» به اولویت اصلی سیاستمداران و درمانگران ایرانی تبدیل شد. در این میان همواره طرحهای متعددی مطرح و بعد از اجرایی شدن نتایج نشان دهنده آن بود که نواقصشان بیشتر از فوایدشان بوده است. از طرح توزیع دولتی تریاک و حتی کاشت دولتی تریاک قبل از انقلاب تا توزیع انواع داروهای نگهدارنده مانند متادون و شربت تریاک و حتی پیشنهاد طرح توزیع تریاک جهت مدیریت مصرف مواد بعد از انقلاب از جمله اقدامات متعددی است که برخی انجام و برخی در حد طرح باقی ماندهاند. نگاهی اجمالی به روند تاریخی اقدامات انجام شده در حوزه درمان، کاهش آسیب و کنترل اعتیاد در کشور نشان از مغفول ماندن حوزه پیشگیری دارد.
بر اساس آمارهای مستند موجود، در کشور ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار مصرفکننده مستمر مواد و بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار مصرفکننده تفننی وجود دارد و ۵٫۴ درصد جمعیت فعال درگیر مصرف انواع مواد هستند و هر ساله این آمارها با توجه به رشد جمعیت در کشور روند افزایشی دارد. آمارها حکایت از افزایش نرخ شیوع مصرف مواد در کشور، به ویژه میان اقشار آسیبپذیر مانند نوجوانان، جوانان و زنان است؛ هرچند اقدامات بسیاری در حوزه مبارزه با عرضه صورت گرفته و برای ایران نیز ضروری است، اما سوال اصلی این است که مشکل کنترل و مبارزه با اعتیاد در داخل چیست که به رغم مبارزه قابل ستایش نیروهای نظامی و انتظامی با قاچاقچیان، همچنان آمار اعتیاد در کشور صعودی است؟ چرا درمانهای نگهدارنده در کشور چندان موفقیتآمیز نیست و پس از گذشت سالها از اجرای آنها، ضعفها و کاستیهای این طرحها بیشتر از فوایدشان است؟ چرا به جای تدوین برنامههای دقیق برای گروههای خطر در معرض اعتیاد و پیشگیری از افزایش آمار اعتیاد و در واقع کنترل معضل اعتیاد در کشور که می تواند تمامی گروهها را تحت تاثیر قرار دهد، عمده دغدغه مسئولان و متولیان امر معطوف به درمان معتادان و تنها اقشار درگیر اعتیاد در کشور است؟
وضعیت موجود اعتیاد در کشور نشان از چند نکته مهم دارد: اول، افزایش شیوع اعتیاد سالانه و به دنبال آن کاهش سن شروع اعتیاد در کشور؛ دوم، تغییرات الگوی مصرف مواد از مواد مخدر سنتی به سوی مواد روانگردان و محرک؛ سوم، افزایش تولید تریاک در کشورهای همسایه وگسترش قاچاق مواد از مسیر ترانزیتی ایران و همچنین تولید بیسابقه مواد صنعتی مانند شیشه که ذائقه مصرف بسیاری از مصرفکنندگان ایرانی است؛ چهارم، گسترش طرحهای حوزه درمان و کاهش آسیب در مقابل طرحهای حوزه پیشگیری. تمامی موارد بالا نشان میدهد وضعیت موجود نیاز به بازنگری در سیاستها و برنامهها دارد. هرچند برنامههای حوزه درمان و بهویژه مبارزه با عرضه باید ادامه یابد. اما آسیبشناسی این برنامهها نشان داد، اگر در حوزه پیشگیری طرحها و برنامههای جدی انجام میشد، وضعیت موجود بسیار بهتر بود. به ویژه پیشبرد برنامههای پیشگیرانه در خانوادهها و مدارس میتواند برای افراد در معرض اعتیاد بسیار کارساز باشد. تجربه ثابت کرده بسیاری از افرادی که در نوجوانی روی به مصرف تفنیی مواد وسیگار میآورند، دارای خانوادههای ناکارآمد یا والد معتاد بودهاند، انجام برنامههای پیشگیرانه برای این دسته میتواند در پیشگیری از اعتیاد در آینده بسیار مفید باشد. غفلت از حوزه پیشگیری به ویژه پیشگیری اولیه از مصرف مواد سبب شده تا شیوع مصرف مواد در دهه هشتاد از نیم درصد به ۲٫۱ درصد در دهه نود برسد. از این رو پیشنهاد میشود، متولیان، سیاستگذاران و برنامهریزان اولویت را در تدوین و اجرای برنامههای پیشگیرانه قرار دهند.
سیاستگذاریها در حوزه اعتیاد در کشور نیاز به توجه به چند نکته مهم و ضروری دارد:
- مهمترین علل و عوامل افزایش شیوع اعتیاد در کشور در وجود مشکلات ساختاری، اقتصادی و اجتماعی به ویژه وجود انواع نابرابریها، بیکاری و فقر است. به نظر میرسد مدیریت مصرف مواد توسط دولت به دلیل مشکلات ساختاری و تعدد مراکز تصمیمگیری و قدرت مراکز درمانی در نهایت بسیار پرهزینه و دشوار خواهد بود. تجربه توزیع دولتی متادون و شربت تریاک در کشور نشان از افزایش دسترسی آسانتر به مواد و در نتیجه شیوع بالای اعتیاد، افزایش قاچاق و نشت این داروها در بازار آزاد داشته است، مسئلهای که باعث شده حتی مصرفکنندگان تفننی نیز به مصرف متادون روی آورند.
- به نظر میرسد بهتر است متخصصان، پژوهشگران و دستگاههای دولتی و غیردولتی بیش از اینکه به دنبال تدوین و اجرای طرحهای جدید در حوزه درمان و کاهش آسیب باشند، به حوزه پیشگیری بپردازند. در واقع اگر به جای صرف زمان و هزینه در حوزه درمان به حوزه پیشگیری، به جای کنترل و مدیریت و توزیع مواد دولتی به مدیریت و برنامهریزی در حوزه پیشگیری پرداخته میشد، اکنون وضعیت کنترل اعتیاد در کشور بسیار بهتر بود. هر چند نمیتوان برنامهها و سیاستهای اعمال شده در حوزه پیشگیری در کشور را نادیده گرفت اما حجم این برنامهها در مقابل حوزه درمان بسیار کمتر است. امروزه با برخی تغییرات ساختاری و بینشی طرحهایی توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر در حوزه پیشگیری در حال انجام است در این میان میتوان به طرح یاریگران ستاد اشاره کرد که امید میرود در آینده در کنترل و پیشگیری از اعتیاد به ویژه در دانشآموزان و جوانان موثر باشد.