شنبه , ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

نگاه میان رشته‌ای به اعتیاد

اعتیاد مانند دیگر آسیب‌های اجتماعی پدیده‌ای چند بعدی است که نیاز به بررسی‌های بین رشته‌ای دارد که هم‌زمان به سطوح و ابعاد مختلف مسئله توجه شود، در این میان به ویژه نباید از نقش متغییرهای اجتماعی در سطوح فردی و کلان غافل ماند. به دلایل مختلف  از جمله دلایل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مصرف مواد بیش از دیگر رفتارهای پرخطر مورد توجه عموم قرار دارد. تجارت آن به یکی از سودآورترین تجارت‌ها در سطح جهان تبدیل شده  و این امر در حالی است که تقریباً در همه کشورها خرید و فروش و مصرف آن غیرقانونی است. ضرورت شناخت ابعاد و سطوح این آسیب اجتماعی زمانی عمیق‌تر درک می‌شود که بدانیم سازمان ملل متحد، پدیده اعتیاد را از جرایم سازمان یافته تلقی  و اقدام به صدور کنوانسیون‌ها و پروتکل‌های مختلف برای مقابله با آن کنوانسیون‌های ۱۹۷۱، ۱۹۶۱، پروتکل اصلاحی ۱۹۷۲ و کنوانسیون ۱۹۸۸ نموده است. حجم گسترده تجارت و چرخش مالی مرتبط با قاچاق مواد در سطح جهان و نقش مافیای منطقه‌ای و جهانی این موضوع را بسیار قابل تامل کرده است.

بر طبق گزارش منتشر شده توسط دفتر مقابله با جرم و مواد سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۰ ، ۲۶۹ میلیون نفر در سراسر جهان حداقل یکبار در سال گذشته انواع مواد را مصرف کرده‌اند. این آمار دربرگیرنده ۵٫۴ درصد جمعیت جهانی بین ۱۵ تا ۶۴ است و تقریباً از هر ۱۹ نفر ۱ نفر تجربه مصرف مواد را داشته است. از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸، تعداد تقریبی مصرف‌کنندگان مواد از ۲۱۰ میلیون به ۲۶۹ میلیون رسیده است، به عبارتی بیش از یک‌چهارم یا ۲۸ درصد افزایش آمار مبتلایان در این فاصله زمانی بوده که البته باید عامل رشد جمعیت جهانی را هم در نظر گرفت. در نتیجه آمار مصرف کنندگان مواد در جهان بیش از ۱۲ درصد رشد داشته و از ۴٫۸ درصد جمعیت بزرگسالان مصرف کننده مواد در سال ۲۰۰۹ به ۵٫۴ درصد در سال ۲۰۱۸ رسیده است.

گزارشات جهانی نشان از آن دارد که سوء مصرف مواد، آسیبی اجتماعی است که همراه با پدیده‌های اجتماعی مانند شهرنشینی و صنعتی شدن ابعاد متعددی گرفته است. ملزومات ناشی از صنعتی شدن موجب تنش‌هایی در سطوح شخصی  و اجتماعی گردید. زندگی شهری نه تنها از نقش نظارتی خانواده کاست بلکه موجب کاهش نقش نظارتی مذهب به عنوان عامل محکم معنادهی به زندگی افراد نیز شد؛ این امر منجر به از خود بیگانگی انسان شد. در واقع خواسته‌های سیری ناپذیر انسان باعث تنش ها و محرومیت‌های بیشتر شده و همین امر موجب شده تا انسان‌ها به دنبال عاملی برای آرامش و خروج از تنش زندگی شهری باشند و هنگامی که مشکلات تحمل‌ناپذیر می‌شوند به اعتیاد روی آورند. افزایش آمار اعتیاد و به دنبال آن جرم و جنایت‌های وابسته بدان باعث این آگاهی فزاینده شده که کشورها در حوزه مواد و اعتیاد با یک مسئله امنیت اجتماعی عمده روبرو هستند. امنیت اجتماعی یکی از مولفه‌های مهم امنیت ملی است که متاثر از متغییرهایی چون کنترل اعتیاد، جرم و جنایت، رشد بهداشت و افزایش سطح بهداشت سلامت جسم و روان و غیره است.

برخی از صاحب‌نظران، امنیت اجتماعی را توانمندی جامعه برای مراقبت از خصوصیات و ویژگی‌های بنیادین خود در شرایط تغییر و تهدیدات عینی و احتمالی تعریف و برای ارتباط نزدیک میان هویت جامعه و امنیت تاکید می‌کنند. امنیت اجتماعی را می‌توان از حیث شمول و فراگیری امنیت عمومی قلمداد کرد که حوزه‌های امنیت جمعی و گروهی را می‌تواند پوشش دهد. بی‌تردید هیچ عنصری برای پیشرفت، توسعه و تکامل یک جامعه و همچنین شکوفایی استعدادها مهم‌تر از عنصر امنیت و تامین آرامش در جامعه نبوده و توسعه اجتماعی، خلاقیت و فعالیت ارزشمند، بدون امنیت امکان‌پذیر نخواهد بود.

امروزه امنیت از جنبه‌های مختلف اجتماعی، اساسی‌ترین و کلیدی‌ترین بحث جوامع انسانی است و این امنیت می‌تواند در زمینه‌های اجتماعی، قضایی و حتی تغذیه جامعه و خانواده مطرح شود. امنیت اجتماعی از دو بعد ذهنی و عینی برخوردار است؛ در بعد عینی، امنیت اجتماعی به معنی عدم تهدید برای ارزش‌های کسب شده است و در بعد ذهنی مشتمل بر نبود هراس در این است که آن ارزش‌ها مورد حمله قرار گیرد.

وابستگی و اختلال مصرف مواد یکی از چالش‌های اساسی اکثر کشورهای جهان از جمله ایران است که به رشد اقتصادی آسیب ‌می‌زند. توسعه پایدار را ناممکن می‌سازد، پیامدهای اجتماعی و نابسامانی خانوادگی بسیار به همراه دارد و بار زیادی را بر نظام بهداشت و درمان کشورها تحمیل می‌کند. از این رو در اسناد بین‌المللی و قوانین جاری بسیاری از کشورها، ضرورت انجام اقدامات همه‌جانبه، فراگیر و قاطع با این معضل اجتماعی – بهداشتی مورد توجه قرار گرفته است.

همچنین، نظریه‌هایی که به تببین سوء مصرف مواد پرداخته‌اند، از رویکردهای زیست‌شناختی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی استفاده کرده‌اند. از دیدگاه زیست‌شناختی، افراد از نظر فیزیولوژیکی مستعد اعتیاد هستند. برخی از افراد از نظر فیزیولوژیک استعدادی دارند که موجب می‌شود از سوء مصرف مواد لذت بیشتری ببرند و همین استعداد باعث اعتیاد آنها می‌شود. به بیان دیگر، سیستم عصبی مرکزی که عمدتاً از مغز و نخاع تشکیل شده مواد مخدر را طوری توسط انتقال دهنده‌های عصبی پردازش می‌کند که برای فرد تجربه لذت‌بخش نادری تولید می‌شود. از دیدگاه روان‌شناختی، افرادی که دارای عزت نفس پایینی بوده و مضطرب هستند، به منظور آرامش و کسب اعتماد به نفس و رهایی از تنش‌ها به مواد مخدر روی می‌آورند. افراد وابسته، بیشتر به مواد آلوده می‌شوند. این نظریه‌ها بیشتر بر تقویت‌کننده‌های مثبت و تضعیف‌کننده‌های منفی سوء مصرف مواد نیز تاکید می‌کنند. تقویت‌کننده مثبت زمانی بروز می‌کند که سوء مصرف مواد به تجارب خوشایندی مانند هیجان، لذت و تایید همسالان منتهی شده باشد. تضعیف‌کننده‌های منفی زمانی به وجود می‌آید که سوء مصرف مواد به بروز تجارب ناخوشایندی مانند درد، اضطراب، خستگی و تنهایی ختم شده باشد.

از دیدگاه جامعه‌شناختی، ساختار فرهنگی نقش مهمی در گرایش یا عدم گرایش به اعتیاد بر عهده دارد. زمانی که هنجارهای اجتماعی تضعیف شوند، گرایش افراد به سوی مصرف مواد افزایش می‎یابد. با پیچیده‌تر شدن جامعه و تحولات اجتماعی سریع‌تر، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی مبهم‌تر شده، به بی‌هنجاری کشیده می‌شود. در واقع ناهمسازی هنجاری، از عوامل مهم تضعیف هنجارهاست، زیرا با هشدار دادن مسئولان بهداشت و سلامت در مورد خطرات و مضرات مصرف این مواد، به دلیل تبلیغات گسترده تولیدکنندگان مواد، تعرض ساختاری پدیدار شده و افراد را به سوی مصرف تشویق می‌کند. آنومی و بی‌هنجاری فردی نیز از عوامل دیگری است که بستر مناسبی برای هدایت فرد به سمت مواد ایجاد می‌کند. متلاشی شدن ساختار خانواده‌ها به دلیل طلاق و جدایی والدین، جدایی از دوستان به دلیل جابه‌جایی  و عواملی از این دست افراد را در برابر مواد آسیب‌پذیر می‌کند. تضعیف وفاق جمعی در مورد هنجارهای پدیرفته شده اجتماعی، در این رویکرد مهمترنی عامل گرایش افراد به سمت مواد است.

همچنین ببینید

گسترش جهانی جرایم و ناامنی سایبری؛ تهدیدی برای فردا

یکی از مهم‌ترین موضوعات مورد بحث در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس ۲۰۲۳ گسترش …