امروزه موضوع مواد مخدر و روانگردانها به عنوان یکی از بحرانهای جهانی مطرح است. بر اساس گزارش دفتر مقابله با جرم و مواد سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۹، حدود ۳۵ میلیون نفر در سراسر جهان، ۵ میلیون بیشتر از آنچه قبلاً تخمین زده شده بود، از اختلالات مصرف مواد رنج میبرند به گونهای که نیاز به خدمات درمانی دارند. در سال ۲۰۱۷ تخمین زده شده ۲۷۱ میلیون نفر یا ۵٫۵ درصد از جمعیت جهان در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال دچار سوء مصرف مواد بودهاند. بر اساس همین گزارش با رشد ۱۰ درصدی جمعیت مصرف کننده مواد در جهان، دادهها حکایت از شیوع بالای استفاده از اوپیوئیدها در آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکای شمالی و مصرف کانابیس در آمریکای شمالی و جنوبی و آسیا دارد. بیشترین ماده مورد استفاده در سراسر جهان کانابیس است و تخمین زده شده ۱۸۸ میلیون نفر در سال گذشته کانابیس مصرف کردهاند. نکته بسیار مهم این است که شیوع مصرف کانابیس با وجود روندهای رو به رشد در قاره آمریکا و آسیا، به مدت یک دهه است که ثابت باقی مانده است.[۱] از سوی دیگر با توجه به روند افزایش مصرف مواد در جهان، در ایران نیز با افزایش شیوع اعتیاد به ویژه در اقشار آسیبپذیر یعنی زنان و نوجوانان روبرو هستیم. بر اساس آمارها حدود ۳ میلیون نفر مصرف کننده مستمر مواد در کشور وجود دارد که حدود ۱۰ درصد از آنها را زنان تشکیل میدهند. بر اساس آمارها ۶۷ درصد معتادان تریاک و شیره، ۱۲ درصد گل، ۱۱ درصد هروئین و کراک و ۸ درصد شیشه مصرف میکنند. و هرساله آمار اعتیاد در کشور تحت تاثیر تغییرات الگوی مصرف نیز افزایش مییابد. امروزه موضوع اعتیاد در لایههای مختلف خانواده، محیطهای آموزشی، محلهها و محیطهای کاری رسوخ کرده است. با وجود اقدامات بسیار زیادی که در حوزه مقابله با عرضه و درمان انجام گرفته، همچنان بحران اعتیاد در کشور روز به روز در حال گسترش است. به نظر میرسد تغییرات مداوم الگوی مصرف به ویژه از مواد سنتی به مواد صنعتی روند جهانی چالش اعتیاد و مواد را دستخوش دگرگونی کرده است.
امروزه الگوهای مصرف انواع مواد دائماً در حال تغییر است و متناسب با موقعیت و فضای محیط بیرونی این تغییر ادامه پیدا میکند. این موضوع موجب میشود تا عرضه کنندگان مواد متناسب با وضع و حال مشتریان، کالای جدیدی به بازار عرضه کنند. در نتیجه هر روز شاهد تغییراتی در الگوی مصرف مواد در ایران و جهان هستیم. تغییرات مداوم الگوی مصرف و ظهور انواع مواد جدید طراحی و اجرای سیاست ها را با مشکل جدی روبرو کرده است.
یکی از چالش های مهم در سطح جهان و برای ایران که با بحران اعتیاد روبرو است، تغییر الگوی مصرف مواد از مواد کم خطر به پرخطر است. گفتنی است، منظور از تغییر الگو، تغییر ماده مصرفی و تغییر روش مصرف است که از مواد کم خطر و سنتی به مواد پرخطر و صنعتی در حال حرکت است.
منظور از مواد پرخطر موادی است که دارای ویژگیهای زیر است:
- قدرت اعتیادآوری بیشتر و زمان کوتاه تر وابستگی مانند: کراک، اکستازی، شیشه و غیره.. ؛
- روش مصرف آنها به صورت تزریق است مانند: کوکائین، مورفین و حتی متادون؛
- موادی که به صورت مصنوعی در آزمایشگاه تولید می شود مانند: LSD ، فنتانیل و غیره؛
- موادی که به شیوه نیمه مصنوعی از گیاهان دارای خاصیت اعتیادی ساخته یا با مواد دیگر ترکیب میشوند، مانند: دستهای از کراک که با کانابیس تولید میشود.
امروزه بر خلاف گذشته، تغییر الگوی مصرف دیگر پدیدهای تک بعدی تلقی نمی شود بلکه پدیدهای چندوجهی است و با توجه به پیامدهای تخریبی مصرف مواد به ویژه مواد صنعتی، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی در کنار بعد اقتصادی آن جایگاه ویژه ای دارد.
به نظر میرسد نتوان آمار رسمی دقیقی از تعداد مصرف کنندگان و نوع ماده مصرفی مواد صنعتی و شیمیایی در کشور ارائه داد اما روند کلی مصرف نشان از افزایش مصرف این دسته از مواد به ویژه میان نوجوانان و جوانان دارد. امروزه اتفاقات گوناگونی روند مصرف را نسبت به گذشته متفاوت کرده که میتوان به کاهش سن مصرف کنندگان نسبت به سال های قبل و ظهور مواد صنعتی جدید اشاره کرد. در واقع، علت تمایل به مصرف مواد را میتوان در فراگیر شدن قوانین تشدید مجازات در قبال ورود و عرضه مواد در دنیا و گرانی و محدود شدن دسترسی به آنها و همچنین سهولت ساخت و دسترسی و استفاده از مواد محرک، ناآگاهی از پیامدهای منفی آنها برای والدین و جامعه و ناکافی بودن تلاشها برای طراحی و اجرای برنامههای پیشگیرانه جستوجو کرد. بر اساس تحقیقات حدود ۱۱ درصد جوانان ایرانی که مواد روانگردان مصرف میکنند، باور ندارند این مواد اعتیادآور هستند یا اینکه اثرات تخریبی آنها بیشتر از مواد سنتی است.
در بررسی دلایل تغییرات الگوی مصرف مواد باید به عوامل زمینه ساز تغییر الگوی مصرف و به متغییرهای اثرگذاری که زمینه ساز عوامل موثر بر اعتیاد افراد میشود، توجه ویژه کرد. توجه به نظریاتی که در چارچوب آن میتوان عوامل زمینه ساز اعتیاد افراد را بررسی و تغییرات مداوم الگوی مصرف انواع مواد را شناسایی کرد عبارتند از: نظریه های فشار اجتماعی، نظریه آنومی، نظریه فقر فرهنگی و کنترل اجتماعی.
بر اساس نظریه فشار اجتماعی، افراد تحت تاثیر فشارهای اجتماعی، گرایش به کجروی پیدا میکنند. رابرت مرتون این فشار را ناشی از ناتوانی شخص در دستیابی به اهداف مقبول اجتماعی میداند. فقر اقتصادی، بیکاری و فشارهای ناشی از مهاجرت، متغییرهایی هستند که بر اساس نظریه فشار اجتماعی اعتیاد در این بستر رخ میدهد. در واقع فقر اقتصادی، بیکاری و مهاجرت منجر به برخوردار نبودن از حمایتروانی، اجتماعی و فرهنگی میشود که نتیجه آن آمادگی برای تغییر الگوی مصرف مواد است.[۲]
همچنین، دورکیم برای توصیف وضعیت اجتماعی از اصطلاح آنومی استفاده میکند که در آن انسجام اجتماعی به وسیله بحرانهایی از قبیل رکود اقتصادی ضعیف میشود. این بحرانها باعث میشود، فرد بدون در نظر گرفتن جامعه به دنبال منافع شخصی خود باشد. هرچه یکپارچگی هنجاری خانواده ضعیف شود، تنش بین اعضای خانواده بیشتر و تعهد و پیوند بین افراد خانواده ضعیفتر میشود که این همه فرد را به محیطهای آلوده و پذیرش الگوهای جدید مصرف مواد میکشاند. در واقع بر اساس نظریه آنومی، پایین بودن سطح همبستگی و وجود آنومی منجر به افزایش تنش میان خانواده و کاهش تعهدات خانوادگی میشود که نتیجه آن آمادگی برای تغییر الگوی مصرف مواد است.
نظریه فقر فرهنگی از دیگر نظریاتی است که عوامل زمینه ساز گرایش به مصرف مواد پرخطر را توضیح میدهد. جیمز کلمن فقر فرهنگی را ناشی از نداشتن ارتباط متقابل مستمر خانواده و نیز منزلت اجتماعی پایین که ناشی از نبود احساس امنیت مانند کم توجهی خانواده، طلاق والدین، کم سوادی و ناآگاهی والدین و … میداند. بنابراین نداشتن اطلاعات کافی از عوارض مواد از یک سو و تصورات نادرست درباره فواید انواع مواد و تبلیغات گسترده در مورد اعتیادآور نبودن برخی از آنها از سوی دیگر موجب گرایش به مصرف مواد پرخطر میشود. در واقع ناآگاهی یا پنداشت نادرست از عوارض مواد پرخطر منجر به آمادگی برای تغییر الگوی مصرف مواد میشود.
گفتنی است، عوامل یاد شده و بررسی نظریات مطروحه به تنهایی برای بررسی تغییرات الگوی مصرف کافی نیست. این امر زمانی به وقوع میپیوندد که سه عامل کمیاب شدن و ناخالص شدن مواد کم خطر و تولید آسان مواد پرخطر به این مجموعه اضافه شود.
[۱] https://wdr.unodc.org/wdr2019/prelaunch/WDR19_Booklet_1_EXECUTIVE_SUMMARY.pdf
[۲] صدیق سروستانی، (۱۳۸۶): آسیب شناسی اجتماعی، تهران، انتشارات سمت، ص ۷۰-۷۵
بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است