سه شنبه , ۱ خرداد ۱۴۰۳

رویکردهای مقابله ای با اعتیاد

در استراتژی های کنترل  و مبارزه با مواد، پیشگیری و مقابله با مصرف مواد از ارزش  و جایگاه ویژه ای برخوردار است و با توجه به گسترش مواد صنعتی و ترکیبات شیمیایی مختلف و آثار تخریبی که بر جسم و روح فرد مصرف کننده دارد، تاکنون کوشش های درمانی در بسیاری از موارد در عمل به نتایج مورد انتظار منجر نشده است. مداخله های درمانی نیازمند انسجام بین مداخله های پزشکی، روان شناختی و اجتماعی هستند  و هماهنگی و همکاری این عوامل در عمل با دشواری هایی روبرو است و تداوم این فرایند آثار بسیار جبران ناپذیری بر سرمایه های انسانی و مادی جامعه دارد. راهکارهای مقابله ای به عنوان عاملی که در ارتباط بین فشار روانی و اختلال های روان پزشکی مداخله می کنند، بیشتر مورد توجه است و از سوی دیگر نداشتن مهارت مقابله ای کافی، یک عامل خطر مهم در شروع مصرف مواد در افراد است.

بنابراین امروزه یکی از نگرانی های مربوط به حوزه آسیب های اجتماعی، توسعه مصرف مواد مخدر و روان گردان ها است که نوجوانان و جوانان را مورد تهدید جدی قرار داده  و به چالش جدی تبدیل شده است. از آنجا که اعتیاد موضوعی پیچیده و از نظر روان شناختی دارای ابعاد مختلفی است، هر نوع برخورد و مبارزه با رشد بی رویه  و خطرناک مصرف مواد مستلزم اقداماتی فراگیر و گسترده در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روان شناختی است. همچنین عوامل و نابهنجاری های فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و خانوادگی می توانند به عنوان یک عامل زمینه ساز  و تقویت کننده در شروع و تشدید مصرف مواد موثر باشند. عوامل مختلفی مانند فقر مالی، مشکلات خانوادگی، اختلافات زناشویی، وجود الگوهای نامناسب برای همسان سازی و در نهایت موضوع مهم بیکاری از عوامل مهم فردی و اجتماعی بروز اعتیاد محسوب می شوند. در واقع نوجوانانی که به راهبردهای مقابله ای کارآمد مجهز نباشند  و توانایی کمی برای درک هیجان های خود  و دیگران داشته باشند، در برخورد با استرس ها و بحران های دوره نوجوانی توان کمتری خواهند داشت و مشکلات رفتاری بیشتری را به صورت پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و نگرش به اعتیاد نشان خواهند داد.

در بررسی دلایل اجتماعی بروز اعتیاد عوامل فرهنگی و اقتصادی بسیار مورد تاکید قرار گرفته اند. فرهنگ و ارزش های موجود در هر جامعه نقش مهمی در گرایش و عدم گرایش افراد به اعتیاد بر عهده دارند. هر انسانی تحت تاثیر ارزش ها، هنجارها، آداب و رسوم و ایده هایی است که در جامعه تبلیغ و منتشر می شود اما در جوامع در حال گذر در نتیجه تغییرات سریع فرهنگی حاصل، فرد دچار از خود گسیختگی فرهنگی و ارزش ها روز به روز تغییر می کنند و اختلال هنجاری ایجاد که همه این موضوعات در ایجاد انحراف ها تاثیر قابل توجهی دارند. از سوی دیگر نوع تربیت خانوادگی و روش های فرزندپروری که در بسیاری از موارد با عدم بروز خلاقیت ها، ایده ها و عدم ابتکار و اعتماد به نفس همراه بوده است، اکثر افراد را در هنگام رویارویی با مسائل مختلف با مشکل مواجه کرده و همین موضوع در گرایش جوانان به مصرف مواد تاثیر دارد.

عواملی نظیر سطح بالای دینداری در اعضای خانواده و والدین و فراونی بحث های دینی خانوادگی می تواند اثر حمایت کننده در مقابل مصرف مواد در نوجوانان و جوانان داشته باشد. از سوی دیگر بررسی تجارب مهم جهانی نشان می دهد، بیان ساده و نصیحت گونه مطالب به معنای آگاه سازی نیست، بلکه باید از روش های مختلف برای آگاه کردن افراد از عوارض و پیامدهای مواد اعتیادآور استفاده نمود،

 ضرروی است تا در آگاه سازی به سه مقوله تغییر دانش، نگرش و رفتار توجه نمود. بر همین اساس به هر میزان عقلانیت نهفته انسانی تقویت شود و مهارت های او افزایش یابد به همان میزان می توان نسبت به تغییر نگرش افراد و کاهش میل به مصرف مواد اعتیادآور امیدوار بود.

در کنار عوامل بالا، مشکلات اقتصادی، عدم اطمینان به آینده، بیکاری، فشار اقتصادی و کمبود امکانات رفاهی، نابرابری اقتصادی و شکاف عمیق بین طبقه ها و اقشار مختلف در جامعه از جمله عوامل موثر بر اعتیاد هستند. در مقابل فقر و محرومیت ها، ارائه تصویر آزروهای بلندپروازانه  از یک سو خود عاملی برای کسب ثروت از راه های غیرمجاز  و غیر مشروع مانند تجارت و قاچاق مواد مخدر می شود  و از سوی دیگر کسانی که نتوانسته اند از راه های مشروع و غیر مشروع کسب منزلت و ثروت کنند، در بیشتر مواقع به سرخوردگی دچار شده و ظرفیت بیشتری برای گرایش به مواد مخدر دارند. وجود مشکلات اقتصادی قابل لمس و به عنوان یک نگرانی مهم و عمده در زندگی نوجوانان از مواردی است که در بروز برخی آسیب های اجتماعی نقش فعالی دارد. تحقیقات ثابت کرده اند که گرایش به مواد ارزان قیمت در طبقات فقیر و پایین بیشتر از طبقات متوسط و رو به بالا است. به عبارتی دستمزد کم، نداشتن کار دائمی، نداشتن پس انداز و مانند آن پیامدهایی مانند بیماری های مزمن و طولانی را در پی دارد و در عین حال فرد نسبت به آینده خود نا امید و به دنبال دریچه ای برای آرامش و کاهش استرس خود باشد که تجربه ثابت کرده در مراحل اولیه مصرف مواد افراد این حس را تجربه می کنند.

از این سو به نظر می رسد رویکرد مقابله ای اجتماع محور و رویکرد مقابله ای خانواده محور می تواند نقش به سزایی در پیشگیری از اعتیاد در نوجوانان و جوانان داشته باشند. رویکرد مقابله ای خانواده محور دارای شاخصه های مهمی همچون، آلوده نبودن اعضای خانواده به مواد و خودداری از تسکین دردها با مصرف مواد، معاشرت نکردن با خانواده های آلوده به مصرف مواد، تعامل صحیح اعضای خانواده با یکدیگر، متعادل و با ثبات بودن خانواده  ورعایت میانه روی در فراهم کردن امکانات، آموزش مهارت های زندگی و پیشگیری از گسیختگی خانوادگی و آشفتگی و طلاق در خانواده، تقویت مبانی دینی، اعتقادی و معنوی خانواده ها است. در واقع اولین اجتکاعی که فرد در آن پای می گذارد محیط خانواده است. کودک از بدو تولد خود با تقلید از اطرافیان خود زندگی اش را شکل می دهد. بنابراین عوامل مختلفی از جمله تنش در خانواده، کمبود محبت، رفتار والدین و … می تواند روی رفتار او در خانواده تاثیرگذار باشد و گاهی موجب گرایش فرد به مصرف مواد شود.

همچنین رویکرد مقابله ای اجتماع محور به معنای مداخله در محیط های اجتماعی و شخصی فرد، رویکردی است که به نقش عوامل محیطی و اجتماعی در کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی مردم توجه می کند و امروزه در برنامه های پیشگیری از اعتیاد بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

 

بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع و لینک «کادراس» بلامانع است.

همچنین ببینید

رمزگشایی از عوامل اجتماعی اعتیاد

عواملی مانند تاثیر همسالان، والدین معتاد به الکل و مواد، نظارت و شیوه تربیتی والدین …