گلولا بهعنوان یکی از پیشگامان تحقیق در این عرصه تعریفی را ارائه میدهد که بر اساس آن «شورش، یک منازعه داخلی است که در آن شورشیان با هدف به دست گرفتن قدرت، یک قدرت حاکم محلی را که دولت، ارتش و پلیس را در اختیار خود دارد به چالش میکشند.» کیتسون در کتاب «عملیات کم شدت» این پدیده را بهعنوان «استفاده از نیروی مسلح توسط بخشی از جمعیت علیه دولت» تعریف کرده و در کتاب «دسته پنجنفره» منظور خود را از واژه دولت بیان میکند، او دولت را در تعریف دوم خود، بهعنوان «اقتدار قانونی کشور» توصیف مینماید. شورش در دستورالعمل FM 3-24 ارتش آمریکا بهعنوان «یک جنبش سازمانیافته با هدف سرنگونی یک حکومت از طریق براندازی و مخاصمه مسلحانه» تعریفشده است. رابرت کسیدی معتقد است شورش یک «مناقشه مزمن سیاسی نظامی با هدف از بین بردن مشروعیت حکومت و … افزایش کنترل شورشیان است. » کیلکولن شورش را اینگونه تعریف میکند: «شورش، نبردی است برای به دست گرفتن فضای سیاسی مورد اختلاف بین دولت (یا گروهی از دولتها یا قدرتهای اشغالگر) و یکی یا چند نیروهای غیردولتی برخوردار از حمایت مردم است. » توماس موکاتیس، بیان میکند: شورش «گونهای از مناقشه است که براندازی، جنگ چریکی و تروریسم… [را در] یک منازعه داخلی که در آن گروه ناراضی به دنبال کسب کنترل یک ملت است، ترکیب میکند.»
برای ارائه تعریف دقیقتر و جامعی از شورش باید گفت که شورش منازعهای است نامتقارن بین یک مرکز اقتدار -که میتواند دولت، نیروی اشغالگر، جمعی از دولتها و یا گروههای قدرتمند باشد- و گروه یا گروههایی که از طریق اقدامات نظامی و غیرنظامی اقتدار آن مرکز را به چالش میکشند. یکی از مهمترین کارکردهای این گروهها به چالش کشیدن حق انحصاری کاربرد زور در جامعه است، اما این امر تنها کارکرد آنها نخواهد بود. با توجه به این تعریف، گروههای تبهکاری سازمانیافته را نیز میتوان در اعداد شورشها در نظر گرفت.
با توجه به وجود این عناصر میتوان خصوصیات سهگانه زیر را در شورشها مشاهده کرد: خصوصیت نظامی، سیاسی و حمایتی. برخی از متخصصین حوزه شورش مانند اوپالما، برای شورشها سه خصوصیت نظامی، سیاسی و تبهکارانه در نظر میگیرند. بین این خصوصیات و سازمان شورشها میتوان نوعی تناظر مشاهده کرد. بهعبارتدیگر همانطور که از خصوصیت نظامی شورش سخن گفته میشود بخشی از سازمان شورش به عملیات نظامی میپردازد و بخشی از سازمان نیز به مسائل سیاسی میپردازد. این موضوع به معنای آن نیست که بخشهای سازمان شورش هر یک بهصورت مجزا عمل کرده و با یکدیگر همپوشانی نمیتوانند داشته باشند. بهعبارتدیگر همانطور که در فارک قابلمشاهده است، هر سرباز فارک علاوه بر وظایف نظامی خود دارای وظایف سیاسی نیز هست.
ساختار شورش
در ادبیات کلاسیک تروریسم و شورش، زمانی که از ساختار حمایتی سخن به میان میآید مهمترین مسئله تمویل عملیات نظامی و حمایت لجستیکی سازمان شورش است. اما همانطور که اشاره شد، تنها یکی از وظایف ساختارهای حمایتی ارائه خدمات پشتیبانی مالی و لجستیکی برای شورش است. درواقع زمانی مسئله پولشویی بهعنوان ابزار تأمین لجستیک و تمویل مطرح میشود که شورش به مرحلهای از عمر خود رسیده باشد که در آن نیاز به کسب درآمد و مدیریت منابع مالی حاصل از اقدامات غیرقانونی ایجادشده باشد.
در ادبیات شورش، استیون متز پس از پایان جنگ سرد و از بین رفتن چتر حمایتی بلوک شرق از شورشهای کمونیستی، شورشها را بر اساس چارچوبهای روانشناسانه به دو دسته غیرمادی و تجاری تقسیم میکند. وی شورشهای غیرمادی را نسل بعد شورشهای انقلابی دوران جنگ سرد دانست که به دنبال معنا، عدالت و برخاسته از مشکلات مدرنیزاسیون تعریف میکند. از نظر متز، ذات اینگونه از شورشها، رد رژیم، بهصورت گستردهتر، نظامهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وابسته به رژیم است. وی در مقابل این دسته، از شورشهای تجاری ناممیبرد که مسئله اصلی آنها بیشتر ثروت و کسب سود است. بهعبارتدیگر اگر شورشیان گونه نخست به دنبال معنا و عدالت هستند در گونه دوم شورشیان به دنبال ثروت هستند.