دوشنبه , ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
درمان اعتیاد

مسئله درمان اعتیاد در ایران

مواجهه با پدیده یکسانی مانند اعتیاد با توجه به تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی کشورها با یکدیگر امری غیرممکن است. هر کشوری دارای حافظه تاریخی و ویژگی‌های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مختص به خود است که تفاوت‌های میان کشورها را رقم زده است. اما در حوزه درمان اعتیاد بیشتر روش‌های درمانی برگرفته از دیگر کشورها است؛ جدای از تفاوت‌های کلی ایرانیان با مردمان سایر کشورها، این تفاوت‌ها میان استان‌ها، شهرها و مناطق مختلف کشور نیز مشهود است. بنابراین عدم توجه کافی به ویژگی‌ها و خصایص عمومی ایرانیان  و خاص مردم هر منطقه در برنامه‌های طراحی شده حوزه درمان اعتیاد، منجر به هدر رفتن هزینه‌های بسیار شده است. در واقع زمانی که فردی وارد مسیر درمان اعتیاد می‌شود، نگرش و دیدگاه او تحت تاثیر روش درمانی  قرار می‌گیرد، بنابراین اگر این روش‌ها متناسب با ویژگی‌های خاص مانند خصایص فرهنگی و اجتماعی‌اش نباشد، ممکن است با مشکلات جدی روبرو شود. به عنوان مثال برخی از روش‌های درمانی که در بسیاری از کشورها انجام و در کشور ما هم طرفدار دارد، در برخی از حوزه‌ها با فرهنگ  و اجتماع ما ناهمخوان است و بدون لحاظ کردن چالش‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه در اجرای این روش‌ها عدم تناسبی در باور  و عمل افراد متقاضی ترک شکل می‌گیرد که مشارکت آنها در فرایند درمان را با مشکل روبرو می‌کند.

یکی از مهمترین ویژگی فرهنگی ایرانیان این است که انعکاس رفتارشان نزد دیگران بسیار مهم و در مواقعی رفتارشان را بر اساس عکس‌العمل دیگران تنظیم می‌کنند. همین امر در مورد افراد معتاد نیز صادق است؛ پیش‌بینی افراد وابسته به مواد از نحوه مواجهه اعضای خانواده و اجتماع، دوستان؛ همسایه‌ها و اعضای فامیل و … در برابر اعتیادشان  و نیز پیامدهایی که به تبع آن رخ می‌دهد، آنها را به ظاهر سازی وامی‌دارد، انکار مصرف یکی از نمودهای این ظاهرسازی است. به نوعی می‌توان گفت این رفتار آنها برای دور نگه‌ داشتن خود از خطراتی که تصور می‌کنند با آشکارشدن آنچه در درون واقعیت آنها وجود دارد، ممکن است در رفتار دیگران با آنها تاثیر گذارد و در نتیجه پیامدهای بیشتری داشته باشد. پیش‌بینی در مورد نحوه برخورد اعضای خانواده در مورد اعتیاد یکی از اعضاء مانند جدایی همسر، طرد توسط خانواده؛ اجبار برای ترک، اخراج از محل کار و غیره.. از جمله موقعیت‌هایی است که می‌تواند افراد وابسته به مواد را وادار به ظاهرسازی و کتمان اعتیاد ‌کند.

این ویژگی فرهنگی و اجتماعی می‌تواند تبعات گوناگونی در درمان اعتیاد در کشور داشته باشد، به ویژه این امر زمانی آشکار می‌شود که فرد معتاد مجبور ‌شود برای بهبودی مشکل خود را بروز دهد و تجربه درمان‌گران نشان داده حتی در مواردی که در مورد ماده مصرفی فرد معتاد از او سوال می‌شود نیز سعی می‌کند با پنهان‌سازی نوع مواد مصرفی، موادی مانند تریاک و متادون را که با پذیرش بیشتری از سوی جامعه و دوستان مواجهه است به عنوان ماده مصرفی خود معرفی کند. همچنین حتی در مواقعی که لازم است فرد در مورد خساراتی که به تبع مصرف مواد به وجود آورده و یا حوادثی خصوصی که مصرف مواد برای او خانواده‌اش ایجاد کرده، صحبت کند احتمال کتمان و ظاهرسازی بسیار بالا است.

در واقع افرادی که برای درمان و ترک به مراکز ترک اعتیاد مراجعه می‌کنند، چون با دیگر افراد معتاد احساس همدردی و یک تجربه مشترک دارند، صمیمیت بیشتری بین این افراد به وجود می‌آید و در نتیجه ارتباط دوستانه افراد در حال درمان بیشتر می‌شود، اما نکته بسیار مهم در روابط نابرابر  بین افراد در حال ترک با روان‌پزشکان، پزشکان، روانشناسان، درمان‌گران و مشاورانی است که در کلینیک‌های درمان سوء مصرف مواد  کار می‌کنند. در واقع این رابطه میان معتادان در حال درمان و درمان‌گردان مانند رابطه فرادست و فرودستی است که باعث شد تا افراد معتاد نتوانند با آنها ارتباط موثری بگیرند و مدام در تلاشند تا رابطه خود را کنترل کرده و از پاسخ‌های دقیق طفره و حتی برخی از مشکلات خود را کتمان و در این شرایط جلب اعتماد بیمار و هدایت او به سمت درمانی موثر و پایدار سخت خواهد بود.

نکته بسیار مهمی که در درمان اعتیاد همواره به عنوان موضوعی که در شکست پروسه درمان مورد اغفال قرار گرفته، عدم آموزش صحیح و مهارت کافی به افراد در حال درمان برای ورود به جامعه است. افراد معتاد  و حتی پس از بهبودی خود را جدای از سایر افراد جامعه می‌بینند، در نتیجه نیاز به افراد یا گروه‌هایی دارند که خود را در آن آشنا و بتوانند حرف دل را بزنند و این نشان از نقص برنامه‌های حوزه درمان دارد.

رویکرهای درمانی کاهش آسیب نیز در کشور مبین فضایی از بهبودی و ادامه اعتیاد اما به شکل دارویی برای بیماران و خانواده‌های آنها نیز همواره باعث مشکلات متعددی شده است. در واقع این دوگانگی ناشی از محدودیت‌های درمان است، چرا که اغلب بیمارانی که به کلینیک‌های درمان سوء مصرف مواد مراجعه می‌کنند، عملا در همین حوزه کاهش آسیب و نه درمان قطعی اعتیاد خود باقی می‌مانند. در حالی که مراجعین به ترک و خانواده‌های آنها با انگیزه درمان قطعی مراجعه  و پس از مدتی که سیر بهبودی مشاهده نمی‌شود، اشتیاق خود را برای ترک از دست می‌دهند، در نتیجه این مراکز با کاهش تعداد بیماران مراجعه کننده و افزایش غیرواقعی از پرونده‌های فعال، عدم انگیزه کارکنان به جهت عدم خروج بیماران خود از چرخه اعتیاد و تمایل ناخواسته  و ناخودآگاه برای حفظ و باقی ماندن بی‌ثمر برخی در درمان شده و همین موجب می‌شود چرخه سیکل معیوب درمان ادامه و متعاقب آن عود در اعتیاد افزایش یابد.

 

بازنشر این مطلب صرفاً با ذکر منبع «کادراس» بلامانع است.

همچنین ببینید

هشدار درباره تبلیغات گمراه‌کننده فروشندگان مواد مخدر

منصور براتی معاون پژوهشی موسسه کادراس در گفتگو با ایسنا، ضمن بیان اینکه بسیاری از …